در این مطلب به ۱۰ نوع شخصیتی خواهیم پرداخت که در طول زمان به آنتاگونیستهای متداول در آثار اسلشر تبدیل شدهاند.
اسلشر از زیرژانرهای پرطرفدار سینما به شمار میرود اما عدهای از مخاطبان آشنایی چندانی با این سبک ندارند. آنها گمان میکنند شخصیتهای منفی تمامی فیلمهای اسلشر، یک فرد روانی و چاقو به دست است که بدون داشتن انگیزهی مشخصی این سمت و آن سمت رفته و قربانیانش را به فجیعترین شکل ممکن به کام مرگ میفرستد، در حالی که ماجرا همیشه به این سادگی نیست. اگرچه نمایشهای خشونتبار به قرنها پیش (روم باستان) بازمیگردد اما ورودش به سینما از اوایل قرن بیستم میلادی رخ داد و طی این سالها، شاهد معرفی انواع و اقسام آنتاگونیستها بودهایم که در پشت پردهی اقداماتشان، انگیزهای خاص نهفته است.
هالووین، نام جشنی است که ۱۰ آبان (مصادف با ۳۱ اکتبر) برگزار میشود. هدف از برگزاری آن قبلا زنده نگه داشتن یاد و خاطرهی درگذشتگان بود اما امروزه به بهانهای برای فعالیتهای مختلف از جمله قاشقزنی، پوشیدن لباسهای عجیب، تهیهی کدوی هالووین، روشن کردن آتش و تماشای آثار ترسناک است. در ضمن، جنبههای تجاری این جشن طی دهههای گذشته به شدت تقویت شده است تا جایی که فروشگاهها نه تنها دکور خود را با آیتمهای ترسناک تزئین میکنند، بلکه محصولات خاص را با تخفیفهای قابلتوجه به فروش میگذارند.
از آنجایی که فاصلهی چندانی با هالووین نداریم، تصمیم گرفتیم به معرفی ۱۰ نوع شخصیتی بپردازیم که طی دهههای گذشته به آنتاگونیستهای مرسومی در آثار اسلشر سینما تبدیل شدهاند.
قاتل خودآگاه
قاتل خودآگاه که در میان مخاطبان انگلیسی زبان با عبارت The Self-Aware Slasher شناخته میشود، به قاتلی گفته میشود که از همه چیز اطلاع دارد؛ او میداند شخصیت منفی یک فیلم است و هیچ کدام از اتفاقات واقعی نیستند. این نوع آنتاگونیستها طی دو دههی اخیر به ژانر اسلشر ورود پیدا کرده اما طی همین مدت کوتاه توانسته به محبوبیت بسیاری در میان فیلمسازان دست یابد. از همین رو، تعدادشان روز به روز افزایش مییابد.
قاتل خودآگاه با اکران فیلم Scream محصول سال ۱۹۹۶ میلادی برای نخستین بار روی پردهی نقرهای رفت و با اکران آثار مختلفی از جمله Behind the Mask: The Rise of Leslie Vernon تکامل یافت. این نوع آنتاگونیستها معمولا در جریان داستان دربارهی قربانانیان خود صحبت کرده و همچنین وقتی جریان داستان مطابق پیشبینیهای مخاطب پیش نمیرود، او را مورد تمسخر قرار میدهد. وجود چنین ویژگی در آنها باعث میشود فیلمهای اسلشر حالتی مستندنما (Mockumentary) به خود بگیرند. مستندنما، فیلم یا سریالی است که رویدادهای خیالی را در قالب یک مستند نشان میدهد.
انتقامجو
با گذشت مدت کوتاهی از شکلگیری ژانر اسلشر و افزایش محبوبیت آن، نویسندگان و کارگردانان تصمیم گرفتند پیچیدگیهای بیشتری را به شخصیتهای منفی اضافه کنند. قاتلی که یک ماسک ترسناک روی صورت خود داشته و تبر به دست برای رسیدن قربانیاش به انتظار نشسته به اندازهی زیادی ترسناک است اما قاتلی که جدا از موارد یاد شده، انگیزهی قابلتوجیهی برای اقدامات خشونتآمیزش دارد بدون شک از تاثیرگذاری بیشتری برخوردار است. نتیجهی اتخاذ چنین تصمیمی از سوی نویسندگان و کارگردانان، خلق قاتلانی بود که به دنبال انتقام یا برقراری عدالت هستند.
پاملا ورهیس که از شخصیتهای مهم فرنچایز Friday the 13th است، در گروه آنتاگونیستهای انتقامجو قرار میگیرد. پسر او که میخواست خودش را به کودکان هم سن و سالش ثابت کند، وارد دریاچه میشود اما از آنجایی که مهارتی در شنا نداشته و از همه مهمتر، کارکنان کمپ مشغول خوشگذرانی بودند، غرق میشود. در پی این اتفاق، پاملا صداهایی از پسرش میشنود که به او میگوید مسئولان مرگش را به قتل برساند. بدین ترتیب، یکی از اولین قاتلین انتقامجو در سینماها معرفی شد. مثالهای دیگر شامل کری وایت در رمان Carrie نوشتهی استیون کینگ و فیشرمن در I Know What You Did Last Summer میشود.
موجود شیطانی
اگر نگاهی گذرا به تاریخ ژانر اسلشر بیاندازید، متوجه خواهید شد انواع و اقسام آنتاگونیستها خلق شدهاند که در گروه «موجود شیطانی» قرار میگیرند: از ارواح سرگردان گرفته تا موجوداتی که از بُعدهای دیگر وارد زمین میشوند. اگرچه این موجودات ریشهای در واقعیت ندارند، برخی اوقات به قدری وحشتناک و ترسناک هستند که به راحتی میتوانند خواب را از چشمان مخاطب بگیرند؛ به خصوص در شبهایی که باران بیوقفه میبارد و رعد و برق لحظهای امان نمیدهد.
موجود خبیث پنیوایز در فیلم It را میتوان یکی از شاخصترین موجودات شیطانیای دانست که به عنوان آنتاگونیست در فیلمهای ترسناک و اسلشر حضور یافته است. او ماهیت مشخصی ندارد اما در داستانها بیشتر به شکل دلقک ظاهر میشود. او در مجرای فاضلاب شهر «دِری» زندگی کرده و هر ۲۷ سال از خواب عمیق خود بیدار میشود تا از ترسِ بچهها برای ادامهی زندگیاش تغذیه کند. او همچنین قادر است قربانیان خود را به انجام کارهای مد نظر وادار کند. از دیگر آنتاگونیستهایی که در این گروه قرار میگیرند، میتوان پینهد در فرنچایز Hellraiser و ارباب آرزوها در مجموعهی Wishmaster را نام برد.
موجودات وحشتناک و کوچک
موجودات وحشتناک و کوچک را میتوان یکی از متداولترین آنتاگونیستهای سینما در زیرژانر اسلشر دانست که از قضا محبوبیت بسیاری هم پیدا کردهاند. شاید مواجهه با یکی از آن شیاطین مینیاتوری چندان ترسناک و دلهرهآور نباشد اما حملهی تعداد زیادی از این موجودات میتواند حس ترس را در مخاطب ایجاد کند. گرملینها در فرنچایز Gremlins و مانچیها در فیلم Munchies محصول سال ۱۹۸۷ میلادی در این گروه قرار میگیرند.
آنتاگونیستی که حس همذاتپنداری مخاطب را برمیانگیزد
برخی از شخصیتهای منفی آثار اسلشر تنها میخواهند دور از تمامی انسانها باشند و باقی سالهای زندگیشان را در انزوا بگذرانند اما دیگران بنا به دلایلی تنهاییشان را مورد تهدید قرار داده و همین موضوع هم اتفاقات اصلی را زمینهچینی میکنند. برخی دیگر هم خواستههایی دارند که حاضر هستند برای رسیدن به آنها دست به هر کاری بزنند. از ویژگیهای بارز این نوع آنتاگونیستها میتوان به شخصیتپردازی قویشان اشاره کرد که باعث میشوند همذاتپنداری مخاطبان برانگیخته شود.
برای مثال، میتوان به هیولای فرانکنشتاین اشاره کرد. او ۲.۴ متر قد داشته و چهرهی زشتی دارد اما به شدت احساسی و عاطفی است. این هیولا در ابتدا سعی میکند در جامعه بشری جایگاهی برای خود دست و پا کند اما شکست میخورد. همین اتفاق هم باعث میشود دست به اقدامات خشونتباری بزند.
قاتل فرازمینی
با افزایش تعداد فیلمهای هیولامحور، این نوع آثار به ژانر مستقلی تبدیل شدهاند اما همچنان شباهتهای بسیاری به فیلمهای اسلشر دارند. از همین رو، قاتلان فرازمینی را میتوان گروهی از متداولترین آنتاگونیستهای فیلمهای اسلشر در نظر گرفت.
زنومورف از فرنچایز Alien را میتوان یکی از اولین آنتاگونیستهایی دانست که در این دسته قرار میگیرد. آنها برخلاف بسیاری از نژادهای بیگانه زندگی بدویای داشته و به هیچ وجه در زمینهی تکنولوژی پیشرفته نیستند. با توجه به آنچه در فیلمها به نمایش گذاشته شده، زنومورفها تنها در کشتن مهارت دارند. در آن سوی ماجرا، غارتگر (Predator) قرار میگیرد که نه تنها قاتلی ماهر و خشن است، بلکه از تجهیزات پیشرفته برای شکار قربانیانش بهره میبرد؛ تجهیزاتی که پیدا کردن و مقابله با او را بسیار سخت کردهاند.
ومپایر عاشقپیشه
امکان ندارد پای خون و خونریزی به بحث باز شود اما صحبتی از ومپایرها یا خونآشامها به میان نیاید؛ موجوداتی که عطش فراوانی برای خوردن خون قربانیان خود و کشتنشان دارند. اگرچه خونآشامها در سینما و زیرژانر اسلشر حاضر بودند اما The Lost Boys محصول سال ۱۹۸۷ میلادی دیدگاه مخاطبان سینما را نسبت به این موجودات تغییر داد. ومپایرها در گذشته موجوداتی خشن و پیر بودند اما در چهارمین تجربهی کارگردانی جوئر شوماخر به عنوان افرادی جوان، جذاب و عاشقپیشه به تصویر کشیده شدند.
خونآشامهایی که در فیلمهای Bram Stoker’s Dracula محصول سال ۱۹۹۲ و Interview with the Vampire محصول سال ۱۹۹۴ حضور دارند در گروه ومپایرهای عاشقپیشه قرار میگیرند.
روانآزار
روانآزار را میتوان یکی از تاثیرگذارین انواع آنتاگونیستها دانست؛ زیرا ریشه در واقعیت دارند. شخصیتهایی که در این گروه قرار دارند در نگاه اول مانند انسانهای عادیای هستند که روز و شب با آنها برخورد میکنیم اما اگر مقداری دقت بیشتری به خرج دهید، متوجهی جنبههای شخصیتی و ترسناکشان میشوید. این آنتاگونیستها نه تنها به دنبال آزار رساندن به دیگران هستند، بلکه بسیار باهوش بوده و میدانند چطور روی قربانی خود تاثیر بگذارند.
نورمن بیتس در فیلم Psycho محصول سال ۱۹۶۰ میلادی را میتوان یکی از شاخصترین و ماندگارترین آنتاگونیستهای تاریخ سینما دانست. او دچار اختلال دوشخصیتی بوده و همین مسئله باعث میشود دست به اقدامات عجیب و خطرناکی بزند. دکتر هانیبال لکتر در The Silence of the Lambs محصول سال ۱۹۹۱ و پاتریک بیتمن در فیلم American Psycho محصول سال ۲۰۰۰ در دستهی مشابهی با نورمن بیتس قرار دارند.
استاکر فراطبیعی
گروه استاکر فراطبیعی، شامل آنتاگونیستهایی میشود که به طریقی به قدرتهای فراطبیعی دست یافته و اکنون دست به قتلهای مختلف میزنند. این گروه همچنین آنتاگونیستهایی را در بر میگیرد که در پی اتفاقی از مرگ بازگشتهاند.
فردی کرگور، در این دسته قرار میگیرد. او یک قاتل سریالی بود که قربانیانش را از میان کودکان کم سن و سال انتخاب میکرد. پس از لو رفتن هویتش، والدین تعدادی از کودکان به قتل رسیده او را داخل مکانی محبوس کرده و سپس آنجا را به آتش کشیدند تا زنده زنده بسوزد. او سپس به طریقی به دنیا بازگشته و دست به قتل میزند. کندیمن از فرنچایز Candyman هم یکی دیگر از مثالهای این گروه است.
قاتل ماسکدار
ترکیب ماسک و یک چاقو یا هر وسیلهی کشندهی دیگری آنقدر در میان اسلشرها متداول شده که میتوان «قاتل ماسکدار» را یکی از زیرژانرهای آن در نظر گرفت. البته از محبوبیت این ترکیب در میان فیلمسازان نباید تعجب کرد؛ زیرا انسانها ذاتا از هر چیز ناشناختهای میترسند.
قاتل ماسکدار نخستین بار در Halloween محصول سال ۱۹۷۸ میلادی معرفی شد و در ادامه با رونمایی از آنتاگونیستهای دیگری از جمله هری واردن در مجموعهی My Bloody Valentine تکامل یافت. از جدیدترین آنتاگونیستهای این گروه میتوان به بیگانگان در مجموعهی The Strangers اشاره کرد.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید