بسیاری از فیلمسازان به گنجاندن جزئیات کلیدی کوچک لابهلای آثارشان علاقه دارند. جزئیاتی که اگر کسی برایتان فاش نکند، هرگز متوجهشان نخواهید شد.
این روزها فیلمهای سینمایی عادی حدوداً ۱۲۵۰ پلان دارند که این رقم برای بلاکباسترهای پرخرج تا ۳۰۰۰ پلان هم میرسد. این بدین معناست که کارگردانان فرصتهای بیشماری در اختیار دارند که نکات ریز داستانی، اشارات مختلف و حتی شوخیهای بامزه با مخاطبان را در لابهلای فیلم بگنجانند؛ چیزهای که اگر فیلم را چندین باره و با دقت بسیار زیاد نگاه نکنید، با احتمال بسیار بالا هرگز متوجهشان نخواهید شد.
چیزی که این کارگردانان باید از بابتشان مطمئن باشند آن است که رازهای کوچک آثارشان برای مدت طولانی مخفی نخواهد ماند. به لطف اینترنت و کاربران همیشه در صحنهِ انجمن ردیت، همیشه کسانی هستند که فیلمها را پلان به پلان و حتی فریم به فریم تماشا میکنند تا به نکات و اشارات مخفی پی ببرند. فهرستی که در ادامه مشاهده میکنید، ۱۰ جزئیات بسیار کوچک در آثار سینمایی را در بر میگیرد که به شکلی هوشمندانه و جالب توجه به کار گرفته شدهاند و غیر از چشمان تیزبین علاقمندان، کسی متوجه آنها نشده است.
به گری اعتماد نکنید – «Game Night»
کمدی Game Night با بازی ریچل مکآدامز و جیسون بیتمن، از فیلمهای موفق سال گذشته میلادی بود که هم نزد منتقدین و هم تماشاگران مورد توجه قرار گرفت. نکته بسیار جالب درباره این فیلم آن است که در یکی از سکانسهای ابتدایی، اگر دقت زیادی به خرج دهید، با چیزی مواجه خواهید که داستان فیلم را برایتان لو میدهد!
در دو دقیقه اول فیلم، زمانی که مکس (بیتمن) و آنی (مکآدامز) در مترو هستند، روی صفحه نمایش واگن جملهای ظاهر میشود که هر آنچه در ادامه داستان موجب غافلگیری مخاطب میشود را مشخص میکند: «به گری اعتماد نکنید!». کل وقایع Game Night توسط همسایه منزوی مکس و آنی برنامهریزی شده بوده تا به نوعی از آنها به خاطر دعوت نکردنش به بازیهای دستجمعی آخرهفته با دوستان، انتقام بگیرد.
در تیتراژ پایانی فیلم که به خودی خود یک شاهکار به شمار میرود، حتی جزئیات نقشه گری نیز به نمایش در میآید اما آن هشدار اول فیلم را بعید است بدون قدرتهای فراطبیعی، در نگاه اول دیده باشید.
پنیوایز مراقب شماست – «IT»
فیلم «It» یکی از موفقترین آثار ترسناک چند سال اخیر است که با هنرنمایی فوق العاده بیل اسکارشگورد در نقش دلقک شرور «پنیوایز»، لحظات دلهرهآوری برای تماشاگرانش رقم زده است. در تمام طول فیلم، چنان اتمسفر سنگینی حکمفرماست که گویی پنیوایز در تکتک فریمهای فیلم حضور دارد؛ نکتهای که چندان هم بیراهه نیست چرا که تقریباً همین اتفاق افتاده است!
در سکانس مربوط به کتابخانه، ممکن است به کتابدار توجه کرده باشید که همان پنیوایز در لباس مبدل است و بن (جرمی ری تیلر) را زیر نظر دارد اما چیزی که احتمالاً به چشمتان نخورده، تصویر پنیوایز در کتابی است که بن درباره تاریخ شهر دری میخواند.
علاوه بر این در سکانس دیگری که در آن بن آسیب دیده، دیواری پشت افراد گروه «بازندهها» که مشغول کمک به بن هستند به چشم میخورد که تصویر آشنایی روی آن نقش بسته: پنیوایز در حال مخفی شدن زیر یک ماشین.
در سکانسی که ریچی (فین ولفهارد) به ترسش از دلقکها اعتراف میکند، استیجی را در پشت صحنه میبینیم که یک دلقک روی آن در حال اجرای نمایش است. با کمی بزرگنمایی روی صورت او، چهره بهیادماندنی بیل اسکارشگورد یا همان پنیوایز را میبینیم. او همه جا حضور دارد!
ساعت جان ویک – «John Wick»
پرداخت فوق العاده صحنههای اکشن و بازی بینظیر کیانو ریوز دوستداشتنی، نقاط عطف بزرگی برای مجموعه جان ویک است اما یکی از ویژگیهای مهم فیلم که چندان به آن توجه نشده، جزئیات ریزی است که در روایت داستان نقش پر رنگی دارند. یکی از این جزئیات فوق العاده که بعید است متوجه آن شده باشید، نحوه ساعت بستن جان ویک است: جان ساعت خود را برعکس میبندد، بهشکلی که صفحه آن در داخلش مچ دستش قرار میگیرد. اما چرا باید چنین چیزی مهم باشد؟
اینگونه بستن ساعت میان سربازان ارتش در سرتاسر دنیا بسیار رایج است؛ زیرا خواندن ساعت در شرایط دشوار را راحتتر کرده، آن را از گزند آسیب در امان نگه میدارد و از هم مهمتر، از درخشش شیشه ساعت و لو رفتن موقعیت برای دشمن جلوگیری میکند. این نکته ریز چیزهای بسیاری از شخصیت جان ویک و گذشتهاش بهعنوان تنفگدار نیروی دریایی ایالات متحده به ما میگوید. بهعلاوه خالکوبی پشت جان ویک هم بخشی از این ترفند است. این جمله لاتین با معنی «بخت به شجاعان رو میکند»، از شعارهای پرکاربرد ارتش آمریکاست.
آخوندک با گارد دفاعی – «Avengers: Infinity War»
«Avengers: Infinity War» آنقدر شلوغ و پلوغ است که اگر نکات بزرگش را هم از دست بدهید، به شما خردهای وارد نیست؛ چه برسد به نکته ریزی درباره کاراکتر فرعی ولی دوستداشتنی «منتیس» (پام کلمنتیف). آخوندک یا «منتیس»، نوعی حشره است که به سبب ژست جالب خود که به یک فرد در حال عبادت شباهت دارد، به «منتیس دعاگو» معروف شده است. منبع الهام خلق کاراکتر منتیس نیز همین حشره بوده اما سازندگان فیلم صرفاً به نام و شباهت ظاهری با آن اکتفا نکردهاند.
در قسمتی از فیلم که نگهبانان کهکشان برای پیدا کردن سنگ واقعیت به Knowhere میروند، پیش از رویارویی با تانوس، منتیس را میبینیم که انگشتانش را به شکلی خاص درهم فرو کرده است؛ درست همانند ژست دفاعی آخوندک. منتیس این کار را چند بار دیگر هم در خلال درگیریهای متعدد فیلم تکرار میکند اما سرعت اکشن و هرج و مرج بسیار زیاد، دیدن آنها را سخت کرده است. نکته جالب آن است که در فیلم «نگهبانان کهکشان ۲»، این نوع حرکت را از منتیس نمیبینیم. شاید در وقایع میان دو فیلم، کسی آن را به او یاد داده باشد.
هویت واقعی قاتل ارهمویی – «Saw»
پایانبندی اولین فیلم مجموعه «Saw» شاهکاری تمام عیار است؛ زمانی که متوجه میشویم جسدی که در تمام طول «بازی» روی زمین افتاده بوده، در واقع همان قاتل ارهمویی یا جان کرامر است. اما همچون فیلم Game Night، هویت قاتل اصلی که پشت تمام این امتحانهای وحشتناک بوده، در همان ابتدای کار با سرنخی ریز جلوی چشم بیننده قرار گرفته است: سرنخی که بسیار بعید است به آن پی برده باشید.
در یکی از فلشبکهای فیلم، دکتر گوردن را در بیمارستان میبینیم که زمان کوتاهی کنار تخت جان کرامر میایستد. در نمایی که از کرامر روی تخت دیده میشود همه چیز عادیست اما اگر کمی بیشتر دقت کنید، دفترچهای روی تختش میبینید که طرح یک تله مکانیکی بهیادماندنی «تله خرس معکوس» روی آن نقش بسته است. با وجود آنکه قرار دادن طرح چنین ابزار هولناکی در معرض دید همگان امری غیرمنطقی است اما ظاهراً سازندگان نتوانستهاند با وسوسه خود برای قرار دادن این نکته مخفی در ابتدای فیلم مقابله کنند.
موکت آشنا – «Toy Story»
بر کسی پوشیده نیست که پیکسار به قرار دادن انبوهی از نکات مخفی و اشارات بحثبرانگیز در پلانهای انیمیشنهای خود علاقه زیادی دارد ولی این اشاره هوشمندانه به یکی از بهترین آثار تاریخ سینما در انیمیشن محبوب پیکسار، یکی از متمایزترین تلاشهای این استودیو برای انتقال غیرمستقیم پیامهای خود است.
در سکانسی از قسمت اول مجموعه «Toy Story»، وودی و باز سعی میکنند از خانه سید بگریزند. موکت طبقه بالای این خانه که احتمالاً هرگز به آن دقت نکردهاید، ظاهری بسیار شبیه به موکت هتل معروف Overlook در فیلم «Shining» استنلی کوبریک فقید دارد. اشارات این مجموعه به شاهکار کوبریک اما به همینجا ختم نمیشود. در قسمت سوم، شماره پلاک کامیون آشغالبری که در ابتدای فیلم دیده میشود، «RM237» است. همچنین نام کاربری دوست اینترنتی تریکسی نیز «Velocistar237» است؛ هر دوی این موارد به اتاق شوم ۲۳۷ هتل Overlook در فیلم درخشش اشاره دارند. هنوز تمام نشده! یکی از دوربینهای مداربسته مهدکودک سانیساید در این فیلم، دارای برچسبی با عبارت «OVERLOOK237» است!
لی آکریچ، کارگردان «Toy Story 3» مدتی بعد از اکران فیلم، به علاقه شدید خود نسبت به فیلم درخشش اعتراف کرده اما او در تیم تولید قسمت اول مجموعه، ادیتور فیلم بود و اذعان داشت که ایده موکت متعلق به اگلستون، کارگردان هنری اثر بوده است.
۲۵ + ۲۵ = ۵۰ مایل بر ساعت – «Speed»
فیلم «Speed» با بازی کیانو ریوز، یکی از بهترین آثار اکشن دهه ۹۰ میلادی است که با وقایع جذاب و نفسگیر خود، ذرهای آرامش برای بیننده باقی نمیگذارد. در این فیلم، شاهد بمبگذار دیوانهای هستیم که با هدف کسب پول، بمبی در اتویوس عمومی شهر قرار داده که پس از رد کردن ۵۰ مایل بر ساعت، هرگز نباید سرعت خود را از این حد پایینتر آورد وگرنه تمام مسافران و راننده آن خواهند مرد.
نکته جالب درباره این اتویوس درونشهری در کد مختص به آن است: ۲۵۲۵. آیا این اتفاقی بوده که مجموع دو رقم اول و آخر شماره این اتوبوس، با محدودیت سرعتی که باید برای منفجر نشدن رعایت کند برابر است؟ بعید میدانیم! این رقم حتی در طول فیلم با صدای بلند هم خوانده میشود؛ گویی که سازندگان میخواستهاند هر طور شده به این پیام مخفی پی ببرید. اما بعید است بعد از ۲۵ سال از اکران فیلم، آن را فهمیده باشید!
بازگشت یک کاراکتر آشنا – «Terminator 2: Judgment Day»
شاید سکانسی از فیلم ماندگار «Terminator 2: Judgment Day» را که در آن، T-800 مخوف با بازی بهیادماندنی آرنولد شوارتزنگر، یک افسر پلیس را از پا درآورده و خودروی او را به امانت میگیرد به یاد داشته باشید. نقش این پلیس توسط ویلیام ویشر جونیور، یکی از دوستان جیمز کامرون (کارگردان فیلم) ایفا شده که در فرایند تولید فیلم و نویسندگی رمانهای مجموعه هم نقش داشته است. اما این سکانس پایان کار ویشر جلوی دوربین سازندگان «نابودگر» نبوده است.
ما بهشکل عجیبی، بار دیگر ویشر را دنباله فیلم میبینیم؛ زمانیکه در نقش یک توریست، با T-800 و T-1000 حین درگیریشان در Galleria روبهرو میشود. عدهای از طرفداران گمان کردند که این توریست احتمالاً همان پلیس نگونبخت فیلم قبلی است اما ویشر بعدها اذعان داشته که یک بازیگر سیاهیلشکر ژاپنی قرار بوده در این سکانس بازی کند اما به دلیل عدم حضور به موقع سر صحنه فیلمبرداری، کامرون به ناچار از او کمک گرفت. منطقی هم به نظر میرسد! اصلاً با عقل جور در نمیآید که یک پلیس پس از خرد شدن جمجهاش توسط یک ربات نابودگر، بازنشسته شده و رو به گردشگری آورده باشد.
آقای بوبینسکی؛ بازمانده چرنوبیل – «Coraline»
«Coraline» از جمله بهترین آثار استودیو انیمیشنسازی لایکا است که با داستان جذاب، کاراکترهای دوستداشتنی و جلوههای چشمنواز، علاقمندان زیادی به خود جذب کرد. یکی از جذابترین نکات ریزی که در تمامی انیمیشنها دیدهایم نیز به این فیلم تعلق دارد: گذشته تلخ آقای بوبینسکی.
آقای بوبینسکی در فیلم همسایه عجیب و غریب کورالاین است که همواره مدال کوچکی را بر سینه خود حمل میکند. در طول وقایع داستان، هیچگاه از چیستی این مدال که بوبیسنکی هرگز آن را از خود جدا نمیکند حرفی به میان نمیآید اما با نگاهی دقیقتر میتوان به تاریخچه فوق العاده پشت آن پی برد. این مدال بسیار شبیه به نمونههایی است که به پاککنندگان شجاع فاجعه اتمی چرنوبیل در دوران شوروی سابق به سبب رشادتهایشان برای پاکسازی منطقه از مواد رادیواکتیو و نجات جان مردم داده شده است. بسیاری از این افراد در ادامه زندگی خود با مشکلات فیزیکی و روانی متعددی روبهرو شدند. خوشبختانه یا متأسفانه، این تنها مدال در تاریخ است که به سبب پاکسازی آلودگیهای یک فاجعه اتمی اهدا شده است.
حضور آقای بوبینسکی در چرنوبیل، میتواند توجیه خوبی برای رنگ آبی عجیب پوست او و رفتارهای نامتعارفش باشد اما فراتر از همه این موارد، این نمونه مثال فوق العادهای از داستانگویی غیرمستقیم و پنهان در قالب جزئیاتی غیرضروری است که احتمالاً هیچگاه به آنها پی برده نخواهد شد.
بایسون یک گیمر است! – «Street Fighter»
فیلم «Street Fighter» از جمله آثار پرشمار اقتباسی از بازیهای ویدیویی است که به هیچ وجه نتوانست توجه منتقدین و علاقمندان به منبع اقتباس را راضی کند؛ هر چند که فروش کلی فیلم بسیار خوب بود و سود بسیار خوبی نیز نصیب کپکام شد. یکی از بزرگترین نقاط قوت فیلم، هنرنمایی رائول جولیا فقید در نقش شخصیت شرور اصلی مجموعه، «ام. بایسون» است که تا حدودی توانسته آن را قابل تحمل کند.
این فیلم بر اساس یکی از محبوبترین بازیهای ویدیویی تاریخ ساخته شده، پس طبیعی است که از المانهای بازی در تهیه فیلم استفاده شود. جالبترین نمونه، سکانسی از فیلم است که ام. بایسون سعی دارد با استفاده از پنل کنترلی مقابل خود به قایق گایل (ژان کلود ون دام) حمله کند. اگر از طرفداران بسیار پروپاقرص Street Fighter باشید، این پنل به نظرتان آشنا خواهد آمد. در اصل دکمهها و کنترلر پنل به یک دستگاه آرکید واقعی Street Fighter II تعلق دارد که به نوعی برای ادای دین به آن، بهشکلی بسیار کوتاه در فیلم به نمایش در آمده است.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید