به بهانه انتشار فصل پنجم سریال Money Heist تصمیم گرفتهایم به شخصیتها نگاهی انداخته و آنها از لحاظ هوش و اتخاذ تصمیماتی منطقی رتبهبندی کنیم.
نتفلیکس به دلیل به چالش کشیدن سنتهای سینما و تلویزیون نتوانسته نظر مثبت برخی از فعالان این دو صنعت را بدست بیاورد. با این حال، چه بخواهیم چه نخواهیم سرویس استریم آمریکایی حالا یکی از تاثیرگذارترین نامها به شمار میرود. برای اثبات این ادعا میتوان به Breaking Bad اشاره کرد که پس از پخش دیجیتالی از نتفلیکس به محبوبیت رسید و سازندگانش توانستند مدیران AMC را متقاعد کرده و داستان خود را در قالب پنج فصل روایت کنند. مثال دیگر، Money Heist با نام اصلی La casa de papel است. عبارتی که در جمله پیشن خواندید، به معنای خانه کاغذی بوده و ممکن بود با House of Cards اشتباه گرفته شود. به همین دلیل، سازندگان برای پخش در میان مخاطبان انگلیسی زبان نام کاملا متفاوتی را انتخاب کردند.
الکس پینا خالق سریال سرقت پول به شمار میرود. او به خوبی میدانست طولانی کردن یک سریال میتواند به افت کیفیت و کاهش تعداد بینندگان تبدیل شود. به همین دلیل، تصمیم گرفته بود اثر خود را با پخش دو فصل (مجموعا ۱۵ قسمت) به انتها برساند اما پخش سریال از نتفلیکس شرایط را تغییر داد. اگرچه سرویس استریم آمریکایی کمپین تبلیغاتیای به راه نیانداخت، اثر جدید پینا به شدت مورد توجه مشترکان قرار گرفت و خیلی زود توانست خودش را در میان لیست پربازدیدترین آثار غیر انگلیسی سرویس قرار دهد. با رخ دادن این اتفاقات، مدیران نتفلیکس با دستاندرکاران صحبت کرده و آنها را متقاعد کردند برای به تصویر کشیدن ادامه ماجرا بازگردند؛ اتفاقی که نهایتا رخ داد. اخیرا هم فصل پنجم و پایانی از راه رسیده است. البته فصل پایانی ۱۰ قسمت داشته و در حال حاضر نیمی از آنها در دسترس قرار دارد. باقی قسمتها در پاییز منتشر میشوند.
سریال Money Heist با به تصویر کشیدن به یک سارق نه چندان حرفهای آغاز میشود. او حین فرار از سرقت ناموفق خود با مردی غریبه مواجه میشود که مشغول جمع کردن یک تیم است تا نقشههای بلندپروازانه خود را به حقیقت تبدیل کند. پس از اینکه تیم مورد نظر تکمیل شد، مرد غریبه (پروفسور) در نقش یک راهنما ظاهر شده و شخصیتهای داستان را در انجام وظایف خود راهنمایی میکند. سارقان در اولین عملیات بزرگ خود به ضرابخانه سلطنتی اسپانیا رفته و پس از چاپ حجم بالایی پول فرار میکنند. آنها که دستبردار نیستند، در دومین عملیات خود به بانک اسپانیا نفوذ میکنند که شرایط مطابق انتظار پیش رفته و چالشهای بزرگی روبرویشان قرار میگیرد.
در ادامه مقاله قصد داریم به شخصیتهای سریال نگاهی انداخته و آنها را از لحاظ هوش و اتخاذ تصمیمات منطقی رتبهبندی کنیم. قبل از مشاهده لیست توجه داشته باشید این مقاله با در نظر گرفتن اتفاقات پیش از فصل پنجم تهیه شده است.
۱۰. ریو
آنیبال کورتز ملقب به ریو در سال ۱۹۹۷ میلادی به دنیا آمد و اهل شهر ختافه است. در حالی که سن و سال چندانی نداشت به کامپیوترها علاقهمند شد و در سن ۶ سالگی برنامهنویسی را آغاز کرد. او ساعتها خودش را داخل اتاق حبس میکرد تا بتواند وقت بیشتری را به کار مورد علاقهاش اختصاص دهد. والدینش گمان میکردند او مشغول انجام بازیهای ویدیویی بوده یا مهارتهایش را در زمینه برنامهنویسی افزایش میدهد. به همین دلیل، مزاحمش نمیشدند. با این حال، او از همان سنین کودکی در مسیر اشتباهی قدم گذاشت و به یک هکر تبدیل شد.
وقتی بحث کامپیوتر به میان میآید، هیچ کسی به اندازه ریو ماهر نبوده و اطلاعات ندارد. او هکر گروه بوده و علیرغم سن پایینش میتواند از پس هر کاری بر بیاید. برای اثبات این ادعا میتوان به نقش او در سرقت از ضرابخانه سلطنتی اسپانیا اشاره کرد. ریو وظیفه داشت دوربینهای مداربسته و هشدارها را از کار بیندازد که البته این کارها را با موفقیت انجام داد.
آنیبال به همان اندازه که در دنیای مجازی باهوش است، در دنیای واقعی احمق است. او در فصل نخست به آلیسون پارکر اجازه میدهد به گوشیاش دسترسی پیدا کرده و یک عکس خاص را پاک کند. پلیس به محض مطلع شدن از موضوع تلفن همراه را هک کرده و دوربینش را فعال میکند. بدین ترتیب، مردان آبی پوش موفق میشوند چهره واقعی ریو را دیده و او را شناسایی کنند. آنها همچنین با بررسی ویدیوهای قدیمی دوربینهای مداربسته ضرابخانه متوجه شدند او ماهها پیش به همراه زنی جوان (توکیو) به محل انجام سرقت آمده بود.
۹. هلسینکی
میرکو دراگیج ملقب به هلسینکی، دهه چهارم زندگی خود را میگذراند و اصالتا صربستانی است. او یک کهنه سرباز بوده و در جنگهای یوگسلاو (جنگی قومیتی که بین سالهای ۱۹۹۱ الی ۲۰۰۱ میلادی داخل یوگسلاوی رخ داد) شرکت داشت. هلسینکی یک خانواده دارد که در صربستان زندگی میکند. او درآمد خود از خلاف را برای آنها میفرستد.
هلسینکی یکی از شخصیتهای حساس گروه به شمار رفته و همین موضوع به یکی از نقاط ضعفش تبدیل شده است، به خصوص اگر پای یک رابطه عاشقانه وسط باشد. با این حال، نباید با او وارد درگیری شد زیرا از قدرت بدنی بالایی برخوردار است. او همچنین بیشتر از هر فرد دیگری از گروه سارقان درگیری راه میاندازد.
او میداند چه زمانی تهدیدگر و چه زمانی ترسناک به نظر برسد و در شرایط پیچیده قادر است تصمیمات سخت و مورد نیاز را اتخاذ کند. با اینحال، نمیتوان او را از افراد باهوش گروه در نظر گرفت. دلیلش اشتباهاتی است که از او سر زد؛ برای مثال، میتوان به ماجرای نابود کردن یک خودرو اشاره کرد که هلسینکی در آن مطابق دستور عمل نکرد؛ ماجرایی که البته با هوشیاری پروفسور تبعاتی در بر نداشت.
۸. توکیو
سیلین موریلو ملقب به توکیو در حالی که تنها ۱۴ سال داشت، با پسری ۲۸ ساله وارد یک رابطه عاشقانه شد. از آنجایی که معشوقهاش یک خلافکار بود، او هم به دنیای جرم و جنایت ورود پیدا کرد.
توکیو از سرعت تصمیمگیری بالایی برخوردار بوده و حین درگیریهای مسلحانه میتواند براتی دشمنان خود دردسرساز ظاهر شود اما به صورت کلی به هیچ وجه فرد باهوش و منطقیای نیست. به همین دلیل، در طول فصلهای گذشته مرتکب اشتباهات بزرگی شده است.
پروفسور به اعضای گروه خود تاکید کرده بود تحت هیچ شرایطی با یکدیگر وارد رابطه عاشقانه نشوند اما توکیو از افرادی است که این کار را انجام داده و رابطه جدیدی را با ریو آغاز میکند. مورد بعدیای که ثابت میکند سیلین موریلو از هوش کافی برخوردار نیست، تلاشهایش برای گرفتن رهبری است. اینطور که به نظر میرسد، او گمان میکند از ذکات کافی برخوردار است تا بتواند جایگزینی برای پروفسور باشد. این در حالی است که اشتباهات او معمولا تبعات غیرقابلانکاری برای تمامی اعضا دارند.
۷. آلیسیا سیرا
آلیسیا سیرا یک بازرس پلیس بوده و حین رخ دادن اتفاقات سریال سرقت پول حامله است. این موضوع نشان میدهد کارش بیشترین اولویت را برایش دارد. سیرا همچنین قبل از اینکه وارد جریان داستان شود، همسر خود را در اثر ابتلا پلنکراس از دست داده بود.
با خروج راکول از جمع نیروهای پلیس، انتظار میرفت نویسندگان شخصیت جدیدی را به داستان اضافه کنند؛ اتفاقی که نهایتا رخ داد. آلیسیا سیرا فرد بسیار باهوشی بوده و برای تک به تک اقداماتش برای مقابله با سارقان برنامه دارد. او همچنین تنها فردی است که موفق میشود مخفیگاه پروفسور را یافته و او را اسیر خود کند. بدین ترتیب، اعضای گروه دیگر فردی را در خارج از محل سرقت ندارند تا در نقش یک راهنما ظاهر شده و اطلاعات مورد نیاز را برای انجام اقدامات در اختیارشان بگذارد.
۶. مسکو
آگستین راموس ملقب به مسکو در دهه پنجم زندگی بود که جانش را از دست داد.. او سالها قبل در آستوریاس یک معدنچی بود و پس از اینکه مجبور شد شغل خود را به خاطر ترس از فضای بسته رها کند، از ابزار آلاتش برای سرقت بهره برد. در ضمن، فرزندش دنور یکی دیگر از اعضای گروه است. دنور به دردسر افتاده و باید ضرری که به قاچاقچی زده را جبران کند. همین موضوع باعث شده مسکو هم به گروه پیوسته تا پسرش بتواند پول مورد نیاز را بدست بیاورد.
مسکو یکی از باهوشترین اعضای گروه سارقان بوده و دیگر شخصیتها را به صورت مداوم دعوت میکند تا حین تصمیمگیری حتما از عقل خود بهره ببرند؛ زیرا میداند تصمیماتی که به صورت منطقی گرفته نشده باشند، میتوانند به اتفاقات ناگواری منجر شوند. او همچنین توجه ویژهای دارد تا تمامی اعضای گروه مطابق برنامهریزیها پیش رفته و اقدامی خارج از برنامه نداشته باشند. در صورتی که به سرنوشت تلخش دچار نمیشد، احتمالا جلوی بسیاری از اشتباهات فردی را میگرفت.
۵. نایروبی
آگاتا خمینز ملقب به نایروبی از همان دوران کودکی وضعیت مالی خوبی نداشت. به همین دلیل، زمانی که تنها ۱۳ سال سن داشت یاد گرفت تا پول جعل کند. او همچنین در دوران نوجوانی یک رابطه عاشقانه را آغاز کرد که نتیجه آن حاملگیاش بود. وقتی معشوقهاش به موضوع پی برد، او را ترک کرد. فرزندش به دنیا آمد اما سازمانهای خدماتی به دلیل اعتیادش به مواد مخدر فرزندش را گرفتند.
زندگی پر فراز و نشیب، نایروبی را به فردی باهوش در دنیای جنایتکاری تبدیل کرده است؛ برای اثبات این ادعا میتوان به زمانی اشاره کرد که او به اجبار جای خالی برلین را به عنوان رهبر گروه پر کرده و به خوبی میتواند از پس وظیفه خود بربیاید. او همچنین فرد قابلاعتمادی به شمار رفته و زمانی که یک کار روی دوشش قرار میگیرد، میتوان اطمینان داشت به بهترین شکل ممکن به انتها خواهد رسید. برای اثباتش میتوان به نظارت او روی فرایند چاپ پول یا ذوب کردن طلاها اشاره کرد.
نایروبی نه تنها فرد باهوشی است، بلکه به دیگران اهمیت میدهد. از همین رو، در شرایط پیچیده تمامی اعضای گروه را در نظر گرفته و تصمیمات خودخواهانهای اتخاذ نمیکند. با وجود اینها، او به اندازه برخی دیگر از شخصیتهای سریال Money Heist باهوش نیست.
۴. پالرمو
مارتین بروته ملقب به پالرمو اصالتا آرژانتینی بوده و اواخر دهه سوم زندگیاش را میگذراند. او به خاطر نوع رفتارش با دیگر اعضای گروه نفرتشان را نسبت به خود برانگیخته اما این رفتار دلیل نمیشود حیلهگیری و ذکاوتش نادیده گرفته شود. او به خوبی میداند دیگران را چطور تحت تاثیر قرار داده و به خواسته خود برسد؛ برای مثال، میتوان به زمانی اشاره کرد که موفق میشود گاندیا را متقاعد کند دستانش را باز کند.
علاوه بر فریبکاری و زیرکی، یک مهندس بسیار باتجربه و ماهر است. او همچنین در کنار برلین و پروفسور نقش بسزایی در طراحی نقشهها به منظور انجام سرقتها ایفا میکند. طبیعتا، همکاری با آن دو شخصیت حین برنامهریزی نیازمند ذکاوت بالایی است. در غیر این صورت، باقی شخصیتها هم میتوانستند در این کار دخیل باشند.
البته خودخواهیها و و اهداف شومی که در سر میپروراند، گاهی اوقات پالرمو را به سمت اتخاذ تصمیمات اشتباه سوق میدهد.
۳. راکول/لیسبون
راکول موریلو ملقب به لیسبون یک بازرس پلیس بود که در مادرید فعالیت میکرد. با رخ دادن سرقت نخست، از او درخواست میشود به عنوان مذاکرهکننده به محل آمده و به صحبت با فرد اصلی، یعنی پروفسور بپردازد. این اتفاق نهایتا باعث میشود یک رابطه عاشقانه میانشان شکل گرفته، راکول شغل خود را رها کرده و به سارقان بپیوندد.
زمانی که مسئولیت مقابله با سرقت از ضرابخانه سلطنتی اسپانیا را پذیرفت، بارها و بارها فریب پروفسور را خورده و همیشه یک قدم از سارقان عقبتر است. با این حال، دردسرهای زیادی را برای شخصیتهای اصلی داستان ایجاد میکند. به بیان دقیقتر، اگر او نبود احتمالا سرقت نخست بدون مشکل و چالش خاصی به انتها میرسید. جدا از هوش بالا، او اطلاعات کاملی از نحوه عملکرد نیروهای پلیس و امنیتی دارد. همین اطلاعات بسیار زیاد باعث شده پروفسور برای طرحریزی سرقت از بانک اسپانیا با او مشورت کند.
۲. برلین
آندرس د فونویوزا ملقب به برلین، قبل از پیوستن به سارقان یک دزد جواهرات بوده و نزدیک به ۳۰ سرقت موفق در پروندهاش ثبت شده است. موفقترین سرقت او، دزدیدن ۴۳۴ الماس از یک جواهرفروشی در پاریس بود. در ضمن، برلین برادر ناتنی پروفسور به شمار میرود.
برلین در ابتدا یکی از اعضای گروه سارقان است که توسط پروفسور انتخاب شده تا در سرقت بقیه را همراهی کند اما در ادامه مشخص میشود او نقش بزرگی در طرحریزی سرقت از ضرابخانه سلطنتی اسپانیا ایفا کرده است؛ موضوعی که قطعا به هوش و ذکاوت زیادی نیاز دارد.
آندرس د فونویوزا همچنین با گروگانهای سرقت اول بازیهای ذهنی انجام میدهد. موضوع دیگری که هوش بالای این شخصیت را تایید میکند.
پروفسور
سرخیو ماکینا ملقب به پروفسور از دوران نوجوانی مشغول طرحریزی سرقتهای مختلف بوده و همین موضوع باعث شده به تجربه بالایی در این زمینه دست یابد. او همچنین از ۱۹ سالگی کارت شناسایی خود را تمدید نکرده تا نیروهای دولتی و امنیتی نتوانند پیدایش کنند.
پروفسور بدون هیچ گونه شکی باهوشترین شخصیت سریال سرقت پول است. اگرچه حین برنامهریزی برای سرقتها از کمک پالرمو، لیسبون و برلین بهره میبرد، مغز متفکر گروه بوده و تصمیمات نهایی را اتخاذ میکند. او همچنین توجه ویژهای به جزئیات دارد؛ موضوعی که ذکاوتش را تایید میکند. به هر حال، جزئیات به ظاهر کوچک میتوانند تاثیر بزرگی بر روند کار بگذارند.
او نه تنها از هوش بالایی برای کشیدن نقشه برخوردار است، بلکه میتواند برای مشکلات و چالشهای به وجود آمده راه حلهای کاربردی یافته و سارقان را نجات دهد. نباید فراموش کرد هر کسی قادر نیست در شرایط استرسزا و تحت فشار تصمیمات درستی را اتخاذ کند. به این موارد باید قوانین سفت و سختی را اضافه کرد که برای اعضای گروه خود تعیین کرد و از آنها خواست پایبندشان باشند.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید