به بهانهی سریال دودکش ۲ که از شبکه صدا و سیما پخش میشود، قرار است نگاهی مروری بیندازیم به سریالهای به اصطلاح کمدی محصول داخل. ضمن این کار، میخواهیم در زمان به عقب سفر کنیم؛ درست زمانی که سریال سه در چهار با قصهاش توانست دل خیلی از هموطنهای داخل ایران را شاد کند.
در زمانهای به سر میبریم که نیاز به شادی، از هر چیز دیگری بیشتر حس میشود. نه توانِ شاد بودن را میتوانیم به خودی خود داشته باشیم و نه زمانه میتواند موجبات و اسباب شادی را به راحتی فراهم کند. یکی از اسباب شادی، مجموعههای تلویزیونی صدا و سیما در گذشته بود که بنا به دلایل معلوم و برخی هم نامعلوم، کیفیت سریالهای خندهدار ایرانی به تدریج ضعیف و ضعیفتر شد. تا جایی که میتوان ادعا کرد آخرین سریال کمدیِ محصول داخل که همه رقم برای بینندههای بزرگ و نوجوان جذاب بود، سریال سه در چهار محسوب میشود. سوال اینجاست چرا موفقیت و محبوبیت سریال سه در چهار هیچوقت در تلویزیون ایران تکرار نشد؟ آن هم پس از گذشت بیش از ۱۰ سال؟
مجید صالحی چند وقت گذشته در سال ۱۳۹۸ شانسش را با کارگردانی فیلم زیر نظر امتحان کرده بود. این اثر همانطور که در نقد فیلم زیر نظر اشاره شد، محصولی است به شدت مبتذل که به جز یک مایهی داستانی خندهدار، با تلاشهای مذبوحانهاش میخواسته مخاطب را هر جور شده خندان پای فیلم نگه دارد. صالحی پیش از این پروژه، قبلا در سال ۱۳۹۸ سریالی را کارگردانی کرده بود که سه در چهار نام داشت و در ماه مرداد همان سال از تلویزیون صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش میشد.
سریال سه در چهار قصهی سادهای داشت. دو باجناق و خانوادههایشان که زندگی سختی را دنبال میکنند، با تاسیس یک شرکت خدماتی میخواهند از این منجلاب بیرون بیایند، اما اتفاقات خندهدار و بامزهای میافتد که برای هر بینندهای جذاب است. واقعا چرا و به چه دلیل سریال در چهار یک سریال خندهدار ایرانی محبوب بود؟ در ادامه به برخی از دلایل مهم میپردازیم.
قصهای باورپذیر
باورپذیری، عنصر بسیار مهمی برای ارتباط برقرار کردن با داستان و شخصیتهای درون داستان محسوب میشود. داستان سریال سه در چهار از دلِ زندگی مردم ایرانی بیرون آمد. ماجرای جنگ و جدل دو باجناق هم که از قدیم الایام تا به امروز در میان فرهنگ جامعهی ایرانی باب بوده. مشکلات اقتصادی هم از قدیم یکی از چالشهای خانوادهها بود، اما مجید صالحی به جای نرمالیزاسیون این پیامد منفی اجتماعی، تلاشهای دو خانواده را نشان داد که در کنار ناملایمتیها و بدشانسیها به جای اینکه رو در روی هم بایستند، برای داشتن یک زندگی بهتر در تکاپو هستند. قصه از این باورپذیرتر؟
شخصیتهای بامزه با اسامی بامزهتر!
سریال سه در چهار را میتوان نقطه اوج هنر بازیگریِ علی صادقی دانست. هنوز میتوان کلیپهای خندهدار این بازیگر در سریال سه در چهار را در فضای مجازی یافت که تیکه کلامهای مشهور صادقی در آنها یافت میشود. تا جایی که صادقی برای بازی در سریال سه در چهار در یازدهمین جشن حافظ نامزد بهترین بازیگر مرد کمدی تلویزیونی شده بود. از طرفی اسامی بازیگرها نیز سوژهی خنده بود و نام شخصیتها دست مایهی خلق لحظات کمدی بیشماری میشد. دو خانوادهی سریال یعنی «موزی» و «املشی» سر اسمهایشان همیشه موجبات خندهی بیننده را فراهم میکردند. محمد کاسبی در نقش رحمان موزی، پدر خانواده تا میتوانست با این سوژه اسباب شادی را فراهم میکرد. از آن سو باجناق رحمان که سیروس املشی نام داشت با بازی به شدت ستودنی مهران رجبی، در دل مخاطب ایرانی جای خودش را به خوبی باز کرد. در خلال داستان یک فقره «اکبر بیکار» هم حضور داشت که در واقع دوست کیوان (اشکان اشتیاق) و بیژن (علی صادقی) به حساب میآمد و با اینکه بار داستانی خاصی روی دوشش نبود، اسم و رسمش در دنیای تلویزیون ایران ماندگار شد.
مجید صالحی به همراه تیم پرستارهای از هنرمندان
البته این مورد، یعنی حضور سوپر استارهای متعدد در یک مجموعه، ضامنِ محبوبیت یک فیلم یا یک سریال نیست. چهبسا یک سریال یا فیلم از جنبهی فروش دستاورد قابل قبولی را از نظر آماری داشته باشد، اما آیا به اثری محبوب و ماندگار تبدیل خواهد شد؟ بیننده که ما باشیم در میان فیلم و سریالهای ایرانی همیشه از سریال سه در چهار به نیکی یاد خواهیم کرد. یکی از دلایل این اتفاق، قطع به یقین بازی بسیار خوب بازیگران است. بازیگرانی که امروزه یا کم کار شدهاند یا به دلیل سیاستهای صدا و سیما در وضع کنونی علاقهای به همکاری با پروژههای جدید از خود نشان نمیدهند.
در سریال سه در چهار شهره لرستانی را داشتیم که در نقش مادر خانواده املشی یک شخصیت عصبی، زود رنج و تا حدودی هم خشن را به بیننده نشان میداد. کاراکتری که نظیرش را دیگر در دنیای تلویزیون ایران به چشم ندیدیم. بازی مجید صالحی به عنوان داماد خانواده موزی نیز بسیار دیدنی بود. از شخصیت محمد کاسبی و مهران رجبی در سریال نیز نباید غافل شد که تعامل و تقابل این دو کاراکتر برای بیننده چقدر جذاب و خندهدار بود. رفتارهای عاقل اندر سفیه محمد کاسبی از یک سمت و گیجبازیهای مهران رجبی از سمت دیگر، اتفاق تماشاییِ جذابی بود که در هر قسمت منتظر بودیم تا به تماشای جنگ و جدلهای دو باجناق بنشینیم. تیم بازیگری سریال سه در چهار درست مثل یک تیم دسته یک فوتبال است که همگی با یکدیگر به درستی در تعامل هستند. تمام بازیگرها وظیفهی خودشان را دانسته و کاملا توجیه هستند که چطور باید یک موضوع یا دیالوگی را به بیننده منتقل کنند. این لیگ پرستاره و خوشدست دیگر در هیچ سریال تلویزیونی کمدی صدا و سیما تا به امروز تکرار نشد.
الان که به پایان این نوشته نزدیک می شویم، دلِ نگارنده لک زده برای تماشای مجددِ سریال سه در چهار. به خصوص برای تماشای هنرنمایی و بداههگوییهای علی صادقی. برای کاراکترهایی مثل اکبر بیکار و صد البته برای خندیدن به معنای واقعی کلمه.
نظر شما چیست؟ چرا موفقیت و محبوبیت سریال سه در چهار هیچوقت در تلویزیون ایران تا به امروز تکرار نشد؟ اگر هم نظری خلاف این موضوع در سر دارید، دیدگاهتان را با ما و سایر خوانندگان این یادداشت تلویزیونی به اشتراک بگذارید. بهترین سریال خندهدار و کمدی ایرانی که از بستر صدا و سیما پخش میشود از دید شما چیست؟
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید