متری شیش و نیم، با آن نام نامانوسش، با آن ایده کلیشهایش و صد البته با آن همه بازیگرهای ریز و درشتش توانسته اثری باشد بسیار جذاب، دیدنی و در عین حال قابل تامل و فهمیدنی. متری شیش و نیم با دیگر آثار رایج در سینمای ایران امسال تفاوت دارد.
در اوضاعی که اصغر فرهادی و دیگر هنرمندان این مرز و بوم، در مقیاس بینالمللی در زمینه هنر و سینما جولان میدهند، سعید روستایی به حمایت سید جمال ساداتیان، قصهای را در داخل کشورمان ایران تعریف میکند که در لحظه به لحظه دنیای واقعیمان میتوان در هر جغرافیای ایران آن را حس کرد. قصهای پیرامون اعتیاد و مفاسدی که از دامان این معضل، بر میخیزند.
داستان حول محور شخصیتهای پلیس مبارزه با مواد مخدر دور میزند که به دنبال فروشنده بزرگ شیشه در تهران هستند. صمد (با بازی پیمان معادی) سرپرست دایره مبارزه با مواد مخدر است و چند سالی میگذرد که در یافتن سلطان شیشه که به اسم مستعادر ناصر خاکزاد در تهران زندگی میکند، ناکام مانده است.
داستان به زیبایی هر چه تمامتر، با ریتمی اکشن آغاز میگردد و تا به خودمان بیاییم که شخصیتها کیستند و ماجرا از چه قرار است، سکانس نخست به پایان میرسد و همگی مبهوت از واقعهای که رخ داد. سعید روستایی در همان ابتدای کار، مخاطبش را میخکوب میکند. او رسما میگوید متری شیش و نیم، مثل دیگر قصههای کلیشهای درباره اعتیاد نیست.
واقعا هم متری شیش و نیم، با سایر داستانهای پیرامون مبارزه با مواد مخدر تفاوت دارد. شاید پیرنگ داستانی با دیگر آثار چندان فرقی نداشته باشد اما نحوه روایت، شخصیتپردازیها و حتی فراز و نشیبهای تکامل کاراکترها به گونهای است که در کمتر فیلم ایرانی آن را تجربه کردهایم.
سعید روستایی در فیلم ابد و یک روز ثابت کرده که تقابل پیمان معادی با نوید محمدزاده این پتانسیل را دارد تا صحنههای جذابی از قِبَلِ فیلمنامه هویدا شود. در واقع تقابل معادی با محمدزاده در متری شیش و نیم به قدری دیدنی از آب در آمده که شاید شما هم مثل من در طول فیلم متری شیش و نیم علاقه داشتید این دو نفر با یکدیگر مدام در حال بگو و مگو باشند. نوید محمد زاده به قدری در نقش ناصر خاکزاد فرو میرود که تا پایان فیلم، ما بیشتر دلمان به حال خاکزاد میسوزد تا آن صمدِ فلکزده بیاعصاب که چند سال عمرش را پای پیدا کردن خاکزاد تلف کرده است. تجربه این حس، به قدری دلنشین و عجیب است که مات و مبهوت میمانید که سعید روستایی چطور چنین قصهای را در درجه اول نوشته و سپس کارگردانی کرده است. مگر میشود کسی که زندگی چند میلیون نفر را با فروش شیشه نابوده کرده، جلوی دوربین با دستانی بسته قرار بگیرد و ما دلمان به حالش بسوزد؟
همانطور که ابد و یک روز کلاس درسی است برای بازیگری، فیلم متری شیش و نیم نیز بر همین رویه استوار است
جادوی سینما و هنر در همین ماجراهاست که یک نفر میتواند پیدا شود تا یک قصه ساده را به قدری با آب و تاب تعریف کند که انگشت به دهان بمانید. موضوع فیلم متری شیش و نیم کلیشهای است اما فرم فیلم اصلا و ابدا. این تشابه به آثار دیگر در عین خاص بودن اثر، به شدت در منحصر به فرد بودن فیلم کمک کرده و به همین سبب، متری شیش و نیم ساخته شده برای عموم بزرگسالان. چرا که این اثر مثل تک ستاره آسمان، در شبی ابری است.
نشان دادن واقعیتهای جامعه جلوی دوربین کار چندان سختی نیست اما راهکار نشان دادن چرا. سعید روستایی به قدری برای جذابیت دومین فیلم بلند خود وسواس نشان میدهد که از واقعگرایانه بودن فیلم تا حدودی غافل میماند. در ابتدای فیلم بحث و مکالمه دو همکار صمد را میشنویم که یکی از مامورین اعتقاد دارد ناصر خاکزاد فرد باهوشی است و دیگری خلاف این نظر را بیان میکند. این نگاه صفر و یکی به شخصیت منفی قصه، ذهن مخاطب را به شدت درگیر میکند. این سکانس به صورت عامدانه در ابتدای فیلم تعبیه شده تا ما به عنوان مخاطب، این نوع طرز دیدگاه در ذهنمان شکل بگیرد و کسی فکر نمیکند شاید ناصر خاکزاد نیز یکی بوده مثل بقیه انسانهای این کره خاکی.
سعید روستایی از شگردهای سینمایی بیشماری برای نمایش قابهای ناب به مخاطبش استفاده میکند. به هر طریق، بالغ بر ۷ میلیون تومان برای این فیلم بودجه تخصیص داده شد و کارگردان به بهترین شکل ممکن از این سرمایه استفاده میکند. دوربین مدام از زوایای متفاوت، کاراکترها را دنبال میکند و این تغییر زاویه دوربین در اکثر اوقات بر پایه یک سری اصول و قواعد است، نه صرفا سلیقه و علاقه کارگردان.
مصالح غیر داستانی متعددی نیز در راستای تعریف داستان اصلی، برایمان شرح داده میشود. برای نمونه پسزمینه داستانی همکار صمد که بچه نوزادش را از دست داده و مقصر را خاکزاد میداند. قصه قاضی و پسر و پدر معتادی که برای فرار از حبس، حمل مواد را به گردن پسر بچه کوچکش میاندازد. این دسته از موتیفها همگی باعث میشوند بیشتر با داستان اصلی خو بگیریم. چرا که ما شاید نتوانیم در تغییر وضع حاکم عملکرد مطلوبی داشته باشیم اما درد جامعه را حس میکنیم.
چرا متری شیش و نیم را برترین فیلم یک سال اخیر میدانم؟ شاید چون هم پیرنگ قدرتمندی دارد و هم داستان بینظیر. سلسله وقایعی را ما استنباط میکنیم و به همین سبب داستان این گونه حفراتش بسته باقی میماند. روایت هم که بر منطق سببی سوار است و نمیتوان ایراد خاصی وارد کرد. تنها در رفتار پلیسهای ناجا اندکی اغراق تزریق شده و برخی از مسائل حقوقی زیر پا گذاشته میشوند. برای نمونه شما به عنوان پلیس اگر بزرگترین مافیای مواد در ایران را هم دستگیر کرده باشید، قانون به شما اجازه نمیدهد بدون هیچ دلیلی کسی را که در بند است، کتک بزنید. متهم میتواند از شما شکایت کند. ولو اینکه اگر سارقی به قصد دزدی وارد خانهتان شده، شما حق ندارید دزد را گوشتمالی بدهید! این دسته از اغراقها صرفا بوده برای هیجان دادن هر چه بیشتر به ماجرای ناب فیلم اما شاید به مذاق بینندههای حقوقی و ناجا خوش نیاید.
همانطور که ابد و یک روز کلاس درسی است برای بازیگری، فیلم متری شیش و نیم نیز بر همین رویه استوار است. سعید روستایی توانسته پرونده دومین فیلم سینمایی بلند خود را با موفقیت ببندد. در حالی که امروزه بسیاری از کهنهکارهای سینمای ایران در خلق یک فیلم سینمایی مطلوب عاجز هستند و نمیتوانند اثر هنری بسازند که هم به مذاق اکثر بزرگسالان خوش بیاید و هم معضل تلخی را به عموم نشان بدهد.
- نمایش قابل تامل مافیای مواد مخدر در ایران
- ایفای نقش استثنایی پیمان معادی و نوید محمدزاده
- تعامل پرورش یافته شخصیتها با یکدیگر
- ریتم جذاب
- فرم روایی بینظیر
- وجود موتیفهای فرعی در دلِ ماجرای اصلی
- اغراق در رفتار نیروی ناجا
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید