اغلب مردم شخصیتهای «ضد قهرمان» یا همان آنتیهیرو را با افراد شروری که شخصیتهای منفی اصلی فیلمها هستند اشتباه میگیرند، اما موضوع این است که دقیقاً اینطور نیست. آنتیهیروها شخصیتهایی هستند که مسیر قطبنماهای اخلاقی آنها مشخص نیست، اما تقریبا همیشه خودخواه هستند و به نفع شخصی خود عمل میکنند. این میتواند به معنای همکاری آنها با افراد خوب یا بد، و حتی گاهی اوقات با هر دو باشد. در برخی موارد، ضدقهرمانها شخصیتهایی هستند که کارهای بدی انجام میدهند اما همچنان در برخی از موارد با قهرمان داستان همدلی نشان میدهند و به همین سبب معمولا از جذابترین شخصیتهای هر فرنچایز به حساب میآیند. نگرشهای معمولاً سرکش و دوگانگی غیرقابل پیش بینی در رفتار آنها این شخصیتها را بسیار سرگرم کننده میکند.
اگرچه شاید عجیب به نظر برسد اما بسیاری از شخصیتهای اصلی فرنچایزهای بزرگ یک آنتی هیرو بوده و این موضوع شامل حال فرنچایز مد مکس نیز میشود. مکس دیوانه همیشه یک ضدقهرمان بوده، زیرا او فردی تنهاست که در امتداد سرزمینی در آینده میچرخد و به ماجراجویی میپردازد، اما Mad Max: Fury Road نقش او را به عنوان یک ضدقهرمان بیش از هر زمان دیگری برجسته کرد. پس از مرگ خانوادهاش، مکس برای هیچ کسی جز خودش زندگی نمیکند و اکنون او قصد کمک به هیچ کسی را ندارد، حتی یک کامیون پر از زنان بخت برگشتهای که سعی میکنند از خشم همسر ترسناک خود فرار کنند. اما هنگامی که آنها تنها شانس او برای فرار از سرنوشت مشابه هستند، او با تردید با آنها همراه شده و با فرمانده فیوریوسا متحد میشود.
در فیلم The Girl with the Dragon Tattoo، با وجود اینکه او یک فرد هوشیار بود و از بدترین انسانهای قابل تصور انتقام میگرفت، لیزبث همچنان قانون را به شیوههای بسیار آزاردهندهای زیر پا میگذاشت. و علاوه بر آن، او یک هکر متخصص و مجرم سایبری بود که به طور ماهرانه اطلاعات رمزگذاری شده را با مبالغ هنگفتی بازیابی میکرد.
اما اگرچه او توانایی انطباق با هنجارهای اجتماعی را نداشت و میتوان از او به عنوان یک فرد جامعه گریز نام برد، لیزبث وقتی به مایکل میپیوندد، تغییر کرده و بیش از پیش پایبند اخلاقیات میشود و شروع به نشان دادن همدلی میکند و تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا در این تحقیق دو نفره عالی عمل کند.
The Hateful Eight یکی از جذابترین وسترنهای چند سال گذشته است و این بیشتر به لطف سرگرد مارکیز وارن، شکارچی جایزه بگیری است که فقط علایق خود را در ذهن دارد و به تنها چیزی که میاندیشد منافع خود است. تمام تلاش او این است که از اجساد سه مرد مرده در یک کولاک محافظت کند تا بتواند جایزه خود را دریافت کند. با این حال، این امر به معنی آن است که باید با افرادی کار کند که آنها را اغلب تحقیر میکند، برخی از آنها اخلاقیات بیشتری نسبت به او دارند و برخی کمتر. نیمی از شخصیتهای این اثر ضدقهرمان هستند، زیرا جان روث و کریس مانیکس هر دو برای منافع متقابل خود با وارن کار میکنند، اگرچه مشخص نیست کدام یک از آنها دروغگو است.
تعداد کمی از شخصیتهای این لیست حیلهگرتر از Catwoman هستند و در هر فیلمی، چه Batman Returns یا The Dark Knight Rises این شخصیت چیزی بیش از یک سارق گربه نما نیست. اما در عین حال، بتمن توجه خاصی به او دارد و به نوبه خود باعث میشود که او نیز به راحتی با بتمن کنار بیاید. سلینا کایل همیشه از نزدیک با بتمن کار کرده است، اما این تقریبا همیشه برای منافع شخصی او است. در شوالیه تاریکی برمیخیزد، زن گربهای تنها به بتمن کمک میکند تا بتواند سابقه کیفری خود را پاک کرده و از بین ببرد. اما در عین حال او همچنان به همین دلیل با شخص دیگری نیز کار میکرد.
در Pulp Fiction شخصیتهای زیادی وجود ندارند که اخلاقمدار باشند. در واقع تقریبا هر شخصیت، یک قاتل، فروشنده مواد مخدر، اوباش یا متجاوز است. اگر چه بوچ به طور دقیق در هیچ یک از این دستهها نمیگنجد اما با این حال چیزی در رابطه با شخصیت او وجود دارد که بوچ را به یک آنتیهیرو تبدیل میکند.
او مارسلوس را فریب داد و وینسنت را به قتل رساند، که هر دو دلیلی برای تبدیل شدن بوچ به یک هم اتاقی وحشتناک هستند. اگرچه به نظر میرسد که بوچ تنها همیشه مراقب خودش است، اما هنوز هم احساس میکند که مجبور است در هر شرایط کار درست را انجام دهد. با وجود اینکه آنها در آن زمان دشمنان سرسخت بودند، بوچ مارسلو را نجات داد و جان خود را در این کار به خطر انداخت.
سوروس اسنیپ دوست داشت شاگردانش، به ویژه هری را مورد آزار و اذیت قرار دهد، که با توجه به اینکه او استادی کار کشته است این حرکت کمی، رقت انگیز به حساب میآی، و همه اینها به این دلیل است که دختر مورد علاقه او در کودکی وی را رد کرده است. اما بدتر از آن این است که اسنیپ یک مرگ خوار و اساساً دستیار ولدمورت بود، و این او بود که در مورد پیشگویی بزرگ به لرد تاریکی گفت. با این حال برای سالها، این شخصیت بهعنوان یک مامور دوجانبه عمل کرده، علیه مرگخواران کار میکرد و سعی میکرد هر دو طرف را راضی نگه دارد، در حالی که هیچ کس متوجه نشد. اگر چه همه چیز در نهایت برعلیه او شد و حقایق آشکار گشتند اما اسنیپ آنچنان هم شخصیت بدی نبود.
اگرچه نزدیکترین متحد لاندو و محبوبتر از این دو، هان سولو، نیز یک ضدقهرمان بود، اما این شخصیت کاملاً به معنای واقعی مفهوم ضد قهرمان بودن را به اثبات رسانده بود. با این حال، لاندو هیچ تمایلی ندارد تا کار درست را انجام دهد.
لاندو کاملا ویژگیهای یک ضدقهرمان را به خوبی نشان میدهد و رفتارهای بسیار سرکشی دارد. این شخصیت یک قمارباز است، در روشی که نقشههایش را طراحی میکند، اغوا میکند، و به طرز وحشتناکی در مورد قانون، بد سابقه است. اگرچه Solo بزرگترین موفقیت دیزنی نبود، با این حال به نظر میرسد که لاندو شایسته فیلم اصلی خودش است.
با توجه به اینکه فیلم Pirates of the Caribbean: The Curse of the Black Pearl در ابتدا با امکانات بسیار کمی ساخته شد، بدون شک این فرنچایز بزرگ و محبوب، موفقیت خود را تنها مدیون جک اسپارو، شخصیت اصلی داستان با هنرنمایی شگفت انگیز جانی دپ است.
جک دائماً در نبرد به سر میبرد و در یکی از اولین نبردهای خود تلاش میکند تا کنترل مروارید سیاه را به هر طریقی که میشود، به دست آورد و این گاهی اوقات به معنای پیوستن به جبهه خوب و انجام دادن کارهای قهرمانانه اگرچه با اکراه بود. جک اسپارو بعدها پس از محبوب شدن بسیار تاثیر گذار عمل کرد و در خلق شخصیتهای زیادی نقش داشت.
اگرچه طرفداران ممکن است متوجه این موضوع نباشند، اما هارلی کوین تقریباً به اندازه سوپرمن و حتی بیشتر از بتمن در DCEU حضور داشته است. اگرچه او گاهی بسیار به دوستان خود کمک میکند اما همه طرفداران به خوبی میدانند که هارلی در جوخه انتحار، پرندگان شکاری و جوخه انتحار ۲ در جناحهای متفاوتی عمل میکند و در نهایت به آن چیزی میپردازد که به نفع خود او است.
هارلی در بین تمام اقدامات بیپروا خود مانند انفجار ACE Chemicals، لحظات فوقالعاده قهرمانانهای داشته است. با این حال ممکن است او تنها به این دلیل نقش یک قهرمان را ایفا کرده باشد که این ماموریت به نفع خود او نیز تمام شده باشد، مانند زمانی که به کارآگاه پلیس شهر گاتهام، رنه مونتویا کمک کرد تا بلک ماسک را از بین ببرد.
هیچ کس بیشتر از خدای شیطنت در زندگی خود جناح خود را عوض نکرده است. لوکی قهرمانان زیادی را فریب داده تا فکر کنند او قابل اعتماد است و بسیاری از شروران را فریب داده تا فکر کنند او شرور است. حتی از زمان ثور در سال ۲۰۱۱، جایی که لوکی روی چشماندازهای اخلاقی ایستاد و از ظلمی که به او شده بود گفت، همیشه مشغول فریبکاری بوده و با توجه به سود خود جناحش را تغییر داده است. در پایان، او چند بار در حال حاضر خود را نجات داده است، و زمانی که سعی کرد تانوس را بکشد، شخصیت دوگانه خود را رها کرده و تبدیل به یک قهرمان تمام عیار شد.
آنتی هیرو مورد علاقه شما چه شخصیتی است؟
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید