در این مقاله در سرگرمی نگاهی خواهیم انداخت به زندگی راجر ایبرت، منتقد بزرگ و سرشناس آمریکایی که تحول بزرگی در عرصهی نقد سینما به وجود آورد.
صحبت از تاریخچهی نقد فیلم و سینما بدون اشاره به راجر ایبرت غیرممکن است. این نویسندهی سرشناس آمریکایی که کارنامهی بسیار پرباری در این حیطه طی بیش از ۴۰ سال فعالیت خود جمع کرده، یکی از اثرگذارترین منتقدین تاریخ سینماست. او با رویکرد منحصر بهفرد خود در نقد فیلمها، تحول بزرگی در این عرصه به وجود آورد و الهامبخش بسیاری از منتقدین همعصر و پس از خود شد.
ایبرت متولد سال ۱۹۴۲ در شهر اوربانا در ایالت ایلینوی آمریکاست. علاقهی شدید او به روزنامهنگاری، از دورهی دبیرستان آغاز شد؛ جایی که بهعنوان خبرنویس ورزشی، در روزنامهی محلی The News-Gazette مینوشت. او بهطور همزمان در روزنامهی داخل مدرسهی خود هم فعالیت میکرد. ایبرت ورود زودهنگامی به دانشگاه داشت و پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان، خبرنگاری برای روزنامهی دانشجویی Daily Illini در دانشگاه اوربانا را هم به برنامهی خود اضافه کرد. یکی اولین نقدهای فیلم راجر ایبرت برای همین روزنامه نوشته شد که به فیلم La Dolce Vita فدریکو فلینی تعلق داشت. بعدها او جهت اخذ مدرک دکتری در دانشگاه شیکاگو، به این شهر مهاجرت کرد و برای تامین مخارج خود تصمیم گرفت از تجربهاش استفاده کرده و در روزنامهی Chicago Daily News مشغول به کار شود. در عوض فرصت شغلی در روزنامهی Chicago Sun-Times برای او محیا شد؛ جایی که پس از یک سال توانست به جایگاه منتقد اصلی فیلم در آن برسد. بدین ترتیب ایبرت در سال ۱۹۶۷ دانشگاه را هم رها کرد تا تمام وقت بهعنوان منتقد در این روزنامه بنویسد؛ مسئولیتی که ایبرت تا زمان مرگش در سال ۲۰۱۳ با جدیت به آن مشغول بود.
از زمان شروع فعالیت ایبرت در جایگاه منتقد شیکاگو سان-تایمز، کارنامهی او پر از نقاط درخشان است. آنچه که نقدهای ایبرت را متمایز میکرد، شیوایی و صداقت آنها بود که خواننده را با خود همراه میکرد تا احساسات واقعی نویسنده نسبت به اثر را درک کنند اما در نهایت خودشان تصمیم بگیرند که دوست دارند فیلم را تماشا کنند یا خیر. نوشتههای ایبرت فاقد تئوریهای پیچیده یا اصطلاحات دهانپرکن سینمایی بودند؛ همچون خود شخصیت ایبرت، نقدهای او نیز بسیار ساده و سرراست هر آنچه که باید دربارهی اثر گفته میشد را بدون جهتگیری یا قضاوت زودهنگام بیان میکردند. او غالبا از قواعد مرسوم نگارش مقالات در نقدهای خود تبعیت نمیکرد. در عوض در قالب یک داستان، مکالمه، خاطره یا هر چیز دیگری روراست با خواننده صحبت میکرد، گویی که خودش در مقابل او نشسته و از تجربیاتش پس از دیدن فیلم میگوید.
ایبرت موفق شد ارتباط میان سینما و مخاطبان را نزدیکتر از هر زمانی پیش از خود کند
سبک منحصر بهفرد و ملموس ایبرت، گوهری کمیاب میان منتقدین سینمایی بود که فاصلهی زیادی با مخاطبین عادی سینما داشتند. ایبرت موفق شد ارتباط میان سینما و مخاطبان را نزدیکتر از هر زمانی پیش از خود کند. او علاوه بر اینکه دانش سینمایی فوقالعادهای داشت، مخاطب خود را هم به خوبی میشناخت و به لطف توانایی بینظیرش در نوشتن، تبدیل به مرجعی برای سینمادوستان شده بود. برنامهی تلویزیونی محبوب او در آمریکا همراه با جین سیسکل، منتقد شیکاگو تریبیون که در دههی ۸۰ از تلویزیون پخش میشد، یکی از ماندگارترین آثار زندگی راجر ایبرت است. این برنامه که Sneak Previews نام داشت، این دو منتقد را که در روزنامههای رقیب مینوشتند روبهروی هم قرار میداد تا دربارهی آثار سینمایی بحث کنند و در نهایت نظر خود را با علامت شست ابراز کنند. ایبرت و سیسکل که برخی اوقات نظرات متفاوتی داشتند، با بحثهایی شدیدا پرانرژی و داغ به جدل با یکدیگر میپرداختند و به همین ترتیب برنامه خیلی زود پرطرفدار شد. این دو سالها بعد برنامهی دیگری به نام At The Movies را با هم راه انداختند که آن نیز بسیار پرطرفدار شد. ایبرت تلاش میکرد هر چه بیشتر نقد فیلم را برای مخاطبان ملموستر و دسترسپذیرتر کند تا هم علاقهمندان بیشتری به این هنر جذب کند و هم آثار مستقل، خارجی و دستکمگرفتهشده را به سینمادوستان بشناساند. در همین راستا او از پیشگامان انتشار نقد فیلم در اینترنت بود و بهطور جدی در شبکههای اجتماعی و وبسایت شخصیاش برای خوانندگان مینوشت.
ایبرت در سال ۱۹۷۵ تبدیل به اولین منتقدی شد که برندهی جایزهی پولیتزر شد. به گفتهی خودش، یکی از افرادی که اثر بزرگی در زندگی او گذاشته، پالین کیل، منتقد بزرگ مجلهی نیویورکر است که به پیشرو و روراست بودن شهره بود. خودِ راجر ایبرت نیز بر زندگی افراد مشهوری اثرات قابلتوجهی گذاشته است. یکی از این افراد، اپرا وینفری، مجری مشهور آمریکایی است که تاک شوی او بالاترین رتبهبندی تاریخ تلویزیون آمریکا در ردهی خود را دارد. اپرا که از دوستان نزدیک ایبرت بود، به توصیهی او برنامهاش را به تلویزیونهای نتورک آمریکا برد تا تاریخ را رقم بزند.
با اینکه برنامههای تلویزیونی ایبرت، نظر او دربارهی فیلمها را با یک علامت شست جمعبندی میکردند، اما او به شخصه هیچگاه نگاه مطلقی به آثار سینمایی نداشت و همهچیز را نسبت به پیشزمینه میدید. امتیازی که ایبرت در نقدهای متنی خود به فیلمها میداد در قالب ستاره بودند که طبق آن، چهار ستاره به فیلمهایی شاخص و بسیار عالی از نظر ایبرت تعلق میگرفت و فیلمهای بد یک ستاره یا کمتر میگرفتند. با این وجود اگر امتیازی که ایبرت به فیلمهای مختلف داده است را با هم مقایسه کنید، ممکن است باعث تعجبتان شود. ایبرت کاملا به سیستمش اطمینان داشت، چرا که کاملا نسبی به آنها مینگریست. او خود در این باره میگوید:
اگر از دوستتان بپرسید Hellboy فیلم خوبی است یا نه، در مقایسه با Mystic River این حرف را نمیزنید. شما میپرسید که این فیلم در مقایسه با The Punisher خوب است یا نه. و جواب من این است که از یک تا چهار، اگر فیلم سوپرمن چهار باشد، پس Hellboy سه و The Punisher هم حدودا دو است. به همین منوال، اگر American Beauty چهار ستاره میگیرد، فیلم The United States of Leland دو ستاره نصیبش میشود.
جالب است که نقدهای ایبرت به طور کلی دید مثبتی به اکثر فیلمها داشتند و متوسط امتیازاتی که او به آثار مختلف داده از سایر منتقدین بالاتر است. او همواره خوانندگان خود را تشویق میکرد که نقدهایش را پیشزمینه ببینند و همین رویکرد در صحبتهایش هم نمود داشت. ایبرت هیچگاه در نقدهایش برای خواننده تصمیم نمیگرفت و نقدهای مثبت یا منفی خود را دلیلی برای توصیه به تماشا یا عدم تماشای فیلم نمیدانست. آثار سینمایی از نظر او، ابزار کارامدی برای ایجاد حس همدلی و همذاتپنداری در انسانها به شمار میرفتند و فیلمهای که در ایجاد این حس موفق بودند، از نظر ایبرت خوب تلقی میشدند. با وجود آنکه ایبرت علاقهی چندین به فهرستهای برترینها نداشت، او یک بار در سال ۲۰۱۲ برای مجلهی Sight & Sound فهرست ۱۰ فیلم برتر تاریخ از نظر خودش را مشخص کرد که به ترتیب حروف الفبا شامل این موارد است:
- 2001: A Space Odyssey
- Aguirre, The Wrath of God
- Apocalypse Now
- Citizen Kane
- La Dolce Vita
- The General
- Raging Bull
- Tokyo Story
- Tree of Life
- Vertigo
ایبرت در سال ۲۰۰۶ به دلیل ابتلا به سرطان غدد بزاقی، بخش بزرگی از فک پایینی خود را در جراحی از دست داد و از آن زمان دیگر موفق به تکلم نشد. با وجود این شرایط دشوار، ایبرت با جدیت به فعالیت خود در حرفهاش ادامه داد و تا زمان فوتش در سال ۲۰۱۳ میلادی، برای شیکاگو سان-تایمز و وبسایتش صدها فیلم نقد کرد. ایبرت و همسرش «چاز» شخصا نویسندههای موردنظرشان را برای این وبسایت دستچین کردند که فعالیتشان پس از مرگ ایبرت هنوز هم ادامه دارد. راجر ایبرت در چهارم آوریل ۲۰۱۳ فوت کرد. مرگ او احساسات بسیار زیادی هم از جانب خوانندگانش در بیش از ۲۰۰ روزنامه و مجله از سرتاسر آمریکا و جهان، و هم از جانب سینماگران برانگیخت. یاد و خاطرهی او همواره در یاد سینمادوستان بهعنوان مردی که عرصهی نقد فیلم را برای همیشه متحول کرد خواهد ماند.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید