داستان سریال زخم کاری

آیا داستان سریال زخم کاری لایق تمجید است؟

درباره سریال مهدویان و دنیایی که ساخته

1%
  • 0/10
آیا داستان سریال زخم کاری لایق تمجید است؟ ۳ ۰۱ شهریور ۱۴۰۰ یادداشت (تلویزیون) کپی لینک

سریال زخم کاری پس از ده، یازده قسمت کار ما را راحت کرده تا بتوانیم درباره‌ش صحبت کرده و زیر تیغ قضاوت ببریم. زخم کاری به کارگردان محمد حسین مهدویان سریال جدیدی است که از شبکه نمایش خانگی پخش می‌شود. به بهانه‌‌ی این سوال که آیا زخم کاریِ مهدویان لایق تمجید است، می‌خواهیم درباره‌ی این سریال صحبت کنیم.

زخم کاری شاید آغاز خوبی نداشته و در ابتدای رونمایی‌اش نتوانسته قدرتمندانه راهش را به شبکه نمایش خانگی فیلیمو باز کند، اما هر چه داستان به جلو پیش می‌رود، کیفیت سریال نیز رفته رفته بهتر و بهتر شد؛ تا جایی که می‌توان بالاخره این جمله را بیان کرد که بالاخره فیلم‌نامه‌ای درخور توجه و لایق ستایش برای یک محصول ایرانی نوشته شده که دست کم به شعور بیننده توهین نمی‌کند. البته ناگفته نماند که سناریوی سریال زخم کاری برگرفته از یک کتاب به اسم بیست زخم کاری به قلم محمود حسینی زاد است که آن کتاب نیز اقتباس آزادی محسوب می‌شود از شاهکار بی‌بدیل و جاودانه‌ی شکسپیر به اسم مکبث.

گفتنی‌ها درباره‌ی فیلم‌نامه‌ی زخم کاری بسیار است. از شخصیت‌پردازی‌های بسیار خوب و موجه گرفته تا هنرِ دکوپاژ مهدویان، همگی درخور توجه هستند که در این یادداشت، مجالی برای باز کردن تک تک عناصر فرمی نیست و اگر مشتاق هستید به دانستن درباره‌ی این موارد، بهتر است که به نقد سریال زخم کاری سر بزنید. در این یادداشت می‌خواهیم در قالب سه بخش، به این موضوع بپردازیم چرا زخم کاری لایق تمجید از سمت مخاطب است.

بافتِ متفاوت، برگ برنده‌ی مهدویان برای خلق سریال زخم کاری

مهدویان در سریال زخم کاری به سراغ قشر فقیر و ضعیف جامعه نمی‌رود. اتفاقا در حرکتی غیر قابل انتظار، بالاخره محصولی ساخته می‌شود تا به قشر بالادست بپردازد؛ قشر و گروهی محدود که بیننده، آنها را اغلب مرفه بی‌درد می‌نامد. زخم کاری، درباره‌ی زخم‌هایی است که در بافت مرفه می‌بینیم. افرادی که صرفا شنیده‌ایم یک میلیارد، برای‌شان پول خوردِ یک هفته است. مهدویان در سریال زخم کاری البته دقیقا مشخص نمی‌کند که مالک دقیقا چه میزان سرمایه دارد. نکته‌ی به شدت جالبی است، اما این عدمِ آگاهیِ بیننده، ترفند بسیار جالبی است که شخصیت‌ها را جدی‌تر بگیریم.

انصافا دوره‌ی داستان‌هایی مثل سریال سیاوش دیگر تمام شده؛ دوران تعریف یک داستان با شخصیت‌های اصلیِ فقیر و بی‌پول و آسمون جل به اتمام رسیده که می‌خواهند خودشان را از یک منجلاب بزرگ نجات دهند. دیگر کسی علاقه‌ای ندارد ببیند که هر چه سنگ است، برای پای لنگ است! دلیلش کاملا واضح است که جامعه چنین چیزی را دیگر طلب نمی‌کند چون قشر متوسط جامعه، وضعیتِ چنین سریال‌هایی را با گوشت و پوست خود حس می‌کند. قشر ضعیف هم چه به پرداخت اشتراک ماهیانه‌ی شبکه‌های نمایش خانگی نماوا و فیلیمو که قیمت ماهیانه‌شان حتی برای قشر متوسط نیز به صرفه نیست؟‌ اتفاقا بعد از این همه آزمایش و خطا، مردم علاقه دارند تا سبک زندگی اعیانی را ببینند. ماشین BMW و پنت هاوس و پارتی گرفتن‌های خانواده‌های داخل سریال زخم کاری، می‌تواند برای مدت کوتاهی هم شده ذهن بیننده را معطوف کند به این مسئله که درون زندگیِ یک فرد مولتی میلیاردر را دارد سرک می‌کشد. حداقل بیننده در پسِ تماشای سریال زخم کاری چنین توهمی را دیر یا زود پیدا خواهد کرد.

کاریزما، کاریزما و کاریزما!

وقتی صحبت از کاریزما در سریال زخم کاری به وسط می‌آید، قطع به یقین اولین اسمی که به ذهن‌مان جرقه می‌زند کسی نیست جز جواد عزتی در نقش مالک. ما در این مجموعه می‌توانیم خیلی خوب از همان ابتدای کار تماشا کنیم که چطور یک فرد بزدل و مطیعِ امرِ همسرش می‌تواند افسار گسیخته عمل کند. کاریزما به عنوان یکی از مولفه‌های شخصیت‌پردازی در سریال زخم کاری، رفته رفته در وجودِ مالک بیشتر می‌شود؛ تا جایی که می‌بینیم گاهی اوقات مالک می‌خواهد قدرتش را به همسرش نیز به رخ بکشد.

یک سکانس در میان، با سیگار کشیدن‌های مالک روبه‌رو هستیم. مدلی که جواد عزتی برای این اکت برمی‌گزیند شباهت زیادی به مدل‌های سریال‌های تلویزیونی خارجی دیگر مثل پیکی بلایندرز است. جواد عزتی از آن مدل ژست‌هایی به خود موقع سیگار کشیدن می‌گیرد که کیلین مورفی در سریال پیکی بلایندرز می‌گیرد. در نگاهِ عزتی دنیایی از غم نهفته، اما نقابی که به صورتش می‌زند از او یک هیولا می‌سازد. حداقل هنوز پس از سپری شدنِ نیمی از فصل اول سریال زخم کاری، هیولای تکامل یافته‌ای نمی‌بینیم اما مالک، در انتهای کار شاید به درجه‌ای از تکامل برسد که کسی از آتشِ خشمش در امان باقی نماند.

شخصیت‌های متعدد با پرداخت‌های متفاوت

برگ برنده‌ی سریال زخم کاری در تعداد شخصیت‌های ریز و درشتی است که در این ماجرا به چشم می‌بینیم. اگر از ایفای نقش دو بازیگر نوجوان در نقش میثم و مائده چشم‌پوشی کنیم، سایر بازیگرها می‌خواهند به سهمِ خودشان، حرفی برای گفتن داشته باشند. همان اندازه که سریال به منصوره بها می‌دهد، به همان اندازه هم به همسرِ مالک یعنی سمیرا می‌پردازد. در این میان، شخصیت کیمیا نیز به عنوان یک شخصیت مرموز و تودار به تدریج روی کار می‌آید؛ کاراکتری که احتمالا در پایان قصه نقش مهمی را ایفا خواهد کرد.

جاگذاریِ نفر به نفرِ کاراکترهای سریال زخم کاری در نمایش‌نامه‌ی شکسپیر، امری شدنی است. با این‌که در مقاله‌ای جدا به ارتباط داستان نمایشنامه مکبث با سریال زخم کاری پرداخته شده، اما باید گفت که سریال زخم کاری با داشتنِ انبوهی از شخصیت‌های ریز و درشت، در پرداختِ به کاراکترها کم نمی‌آورد. شخصیت‌هایی مثل اخوان شاید زیر ذره‌بین نباشند اما به وقتش در سریال نه تنها مورد توجه قرار می‌گیرد، بلکه عقوبت و سرنوشتش به تصمیمات مالک و همسرش بستگی پیدا خواهد کرد.

 

سریال زخم کاری شاید بهترین سریال شبکه نمایش خانگی در مقیاس ایران نباشد، اما فیلم‌نامه‌اش هم قدرت سرگرم کردنمان را دارد و هم از جنبه‌های کیفی یک اثر معقول به شمار می‌رود. این‌طور فکر نمی‌کنید؟ نظراتتان را با ما و دیگر مخاطبین رسانه سرگرمی به اشتراک بگذارید.



نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
اشتراک
به من اطلاع بده
guest

3 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments