ژانر علمی-تخیلی، خصوصا هنگامی که با سفرهای فضایی همراه باشد، عموما به نوعی با موجودات فضایی و مبارزه با آنها پیوند میخورد. «جیمز گِرِی»، کارگردان فیلم Ad Astra یا «بهسوی ستارگان» در جدیدترین اثر خود به خوبی نشان میدهد که میتوان بدون استفاده از تفنگ و شمشیرهای لیزری هم یک شاهکار سرگرم کننده ساخت.
فیلمهای علمی-تخیلی در عصر ما حکم آثار «وسترن» در دوران طلایی هالیوود را دارند. تقریبا هرگونه ایدهی عجیب و غریبی که در ذهن نویسندگان و کارگردانان نقش میبندد، در بدترین حالت میتواند به عنوان فیلمی در این ژانر متجلی شود. همین امر باعث شده تا در طول چند سال اخیر به دلیل زیاد شدن آثار این چنینی، کمتر شاهد تولید فیلمهایی ماندگار و ستودنی در این حوزه باشیم. خوشبختانه فیلم Ad Astra در زمرهی فیلمهای بیکیفیت یاد شده قرار نمیگیرد و میتوان از آن به عنوان الگویی مناسب برای یک اثر علمی-تخیلی سرگرم کننده و در عین حال پرمعنا نام برد.
جیمز گری به خوبی از پس ساخت اثری زیبا و سرگرم کننده بر آمده است
«روی مکبراید» (با بازی برد پیت) یک فضانورد کارکشته است که به دلیل تواناییهای فنی و سابقهی خانوادگی خود، عازم ماموریتی سری به آن سوی کهکشان میشود. او باید به دورترین نقطه از کهکشان رفته و نقص فنی موجود در ایستگاه فضایی «لیما» در مدار «نپتون» را برطرف کند؛ آن هم پیش از اینکه این نقص فنی تمام بشریت را به ورطهی نابودی بکشاند. این ایستگاه آخرین تلاش بشریت برای یافتن حیات هوشمند در جهان بوده و پدر «روی» هم ۲۷ سال پیش به این ایستگاه فضایی رفته و براساس گزارشها، به همراه خدمهی خود در همانجا جان خود را از دست داده است. بینندگان در طول داستان به همراه «روی» باید با مشکلات و سختیهای این سفر روبهرو شده و برای یافتن پاسخ سؤالات خود به کاوش کهکشان بپردازند.
جیمز گری پیش از این با ساختن آثار درام موفقی همچون «شهر گمشدهی زی» (The Lost City of Z) و «مهاجر» (The Immigrant)، توانایی خود را در روایت داستانهایی از تلاش آدمها و دشواری انسان بودن به خوبی به اثبات رسانده. هرچند که فیلم Ad Astra اولین تجربهی این کارگردان در ژانر علمی-تخیلی است، اما به دلیل توانایی یاد شده، گری به خوبی از پس ساخت اثری زیبا و سرگرم کننده بر آمده است. شاید مهمترین دلیل موفقیت او، هرچه بیشتر نزدیک کردن نوع روایت داستان فیلم Ad Astra به یک اثر درام است. گری در این فیلم به دنبال ضبط سکانسهای پرخرج و نبردهای عجیب و غریب فضایی نیست. او در تمام طول داستان بینندگان را پا به پای قهرمان فیلم خود که یک انسان عادی است، در ماجراها و مشکلات به جلو میراند و همین تاکید گری بر جنبهی انسانی داستان باعث شده تا او بتواند از مهارت روایی آثار درام خود در این فیلم هم حداکثر بهره را ببرد.
روند روایت داستان فیلم را میتوان به دو بخش تقسیم کرد. بخش ابتدایی داستان پیش از رسیدن «روی» به مقصد روایت میشود و بیشترین تمرکز سکانسهای اکشن فیلم نیز در همین بخش است. بخش دوم اثر، درگیریهای فکری «روی» و به طور کلی محتوای احساسی فیلم را شامل میشود. خوشبختانه جیمز گری توانسته تعادل قابل قبولی میان دو عنصر سرگرمی و محتوا را در این فیلم ایجاد کند. با ابن همه، کفهی ترازوی محتوا، خصوصا محتوای احساسی در فیلم Ad Astra بسیار سنگینتر از بخش سرگرمی آن است. فیلم Ad Astra سرشار از نماد و پیام است. شاید داستان کلی فیلم خیلی ساده و پیش پا افتاده به نظر برسد، اما پیام آن حقیقتا در خور توجه است.
بهسوی ستارگان به زبانی ساده از بینندگان میخواهد تا قدر زندگی را بدانند
سرتاسر فیلم Ad Astra پر است از ادای دین کارگردان به فیلمهای بزرگی همچون «۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی» و «بلیدرانر». تاثیر آثار یاد شده بر نگاه جیمز گری به ژانر علمی-تخیلی از همان سکانس آغازین فیلم و استفاده گری از «اثر دوپلر» برای پر کردن فاصلهی میان کلمهی «ستارگان» و تصویر کرهی زمین پیداست. او با استفاده از این پدیدهی علمی، مفهوم فاصله را در فضا، جایی که دوری و نزدیکی معنای سنتی خود را از دست میدهد، به خوبی به تصویر کشیده است. همانطور که اشاره کردیم، نمادها در این فیلم از اهمیت بسیاری برخوردار هستند و بخش عمدهای از پیام فیلم هم به واسطهی آنها روایت میشود. نام پایگاه فضایی انسانها در مدار ژوپیتر، «لیما» است. لیما پایتخت پرو و یکی از سنگرهای اصلی اکتشاف آمریکای جنوبی توسط کاوشگران اسپانیایی در قرن ۱۶ میلادی بود. این نامگذاری نشان میدهد که میل انسان به «تسخیر» و «شکستن مرزها» سیری ناپذیر است و انتهای کهکشان راه شیری هم برای این موجود «جهانخوار» صرفا ابتدای یک سرزمین تازه تلقی میشود. فضاپیمایی که «روی» سوار بر آن عازم ماموریت یافتن پدر خود و نجات زمین میشود، «سفیوس» نام دارد. سفیوس پادشاهی در اساطیر یونان و پدر «آندرومدا» است، دختری که باید برای پس دادن تقاص اشتباهات والدین خود، در برابر خدایان قربانی میشد. سرگذشت «روی» هم بیشباهت به آندرومدا نیست و او هم در بخشهای پایانی فیلم به صراحت بیان میکند که «در انتها فرزندان هستند که تقاص گناهان پدران خود را پس میدهند». این نمادگرایی زیبا در فیلم باعث شده تا داستان در عین سادگی وقایع، از عمق و مفاهیم مناسبی برخوردار باشد.
پیامهای فیلم Ad Astra تماما در نمادها مخفی نشدهاند. شاید اصلیترین نکاتی که کارگردان به آنها پرداخته، کاملا آشکار بوده و در برابر چشمان بینندگان قرار گرفته است. به عنوان مثال، انسانهای ساکن «ماه» درگیر جنگ بر سر منابع هستند؛ جنگ برای داشتن و به دست آوردن. در اینجا هم یک بار دیگر سیری ناپذیری انسان مورد توجه قرار میگیرد. مهم نیست که ما چقدر از نظر فنی پیشرفت کرده و چه دستاوردهای علمی به جهان عرضه کرده باشیم، انسان مدرن با تفکرهای مادی گرایانهی خود حتی در مسیر حرکت بهسوی ستارگان هم همچنان به دنبال تحقق پستترین و حیوانیترین امیال خود است. با این همه، مهمترین پیام فیلم، توجه به جایگاه انسان در هستی است. فیلم Ad Astra از بینندگان میخواهد تا برای یک بار هم که شده تصور کنند «شاید بشریت تمام آن چیزی است که برای ما باقی مانده». پدر روی آنچنان غرق در کاوش برای یافتن «حیات فرازمینی» شد که خانواده و فرزند خود را فراموش کرد؛ مردی که به دنبال زندگی میگشت اما خودش زندگی نکرد! زندگی ما هم بیشباهت به او نیست. ما هم گاهی آنقدر درگیر بدست آوردن لوازم زندگی میشویم که زندگی کردن فراموشمان میشود. فیلم Ad Astra در کمال پیچیدگیهای علمی خود، به زبانی ساده از بینندگان میخواهد تا قدر زندگی را بدانند.
از دیگر نکات ستودنی فیلم، روند تکامل شخصیت اصلی فیلم یعنی روی مکبراید است. نحوهی آشنایی با این شخصیت و داستان زندگی او همپای داستان فیلم به آهستگی صورت گرفته و همین امر باعث میشود تا بینندگان بتوانند تکامل این شخصیت را به خوبی احساس کنند. ترکیب این تکامل شخصیتی با بازی بینظیر «برد پیت» باعث شده تا فیلم Ad Astra در حوزهی بازیگری قابل تقدیر باشد. برد پیت از جمله بازیگرانی است که کمتر به خاطر قدرت بازیگری خود و بیشتر به دلیل جذابیت فیزیکی در بین مردم محبوبیت دارد؛ با این وجود او بارها و در آثار مختلفی همچون «افسانههای خزان» (Legends of the Fall) و «باشگاه مشت زنی» (Fight Club)، توانمندیهای هنری خود را به اثبات رسانده است. فیلم، «روی» را فردی با آرامش غیرعادی توصیف میکند. او آنقدر آرام و فاقد احساسات است که حتی در سختترین شرایط هم ضربان قلبش فراتر از ۸۰ تپش در دقیقه نمیرود. مدیریت چنین آرامشی در سکانسهای اکشن و احساسی فیلم، کار حقیقتا دشواری است که برد پیت به شکلی فوق العاده از پس اجرای آن بر میآید. برد پیت در کنار مدیریت این شخصیت آرام، به خوبی تغییرات درونی، اندوه و نهایتا تبدیل آن به فردی تازه و تولد مجدد خود را هم در برابر دیدگان ما متجلی میکند. تکامل شخصیتی «روی» از اولین گزارش او به سازمان در ابتدای فیلم تا آخرین گزارش در پایان آن به خوبی هویداست؛ نکتهای به یاد ماندنی از فیلم Ad Astra که بخش اصلی آن را مدیون نقشآفرینی هنرمندانهی برد پیت هستیم.
عملکرد بینظیر «برد پیت» درحوزهی بازیگری باعث شده تا فیلم Ad Astra در حوزهی بازیگری قابل تقدیر باشد
طراحی صحنه و لباس هم در فیلم Ad Astra فراتر از یک اثر معمولی کار شده است. در جای جای فیلم شاهد استفاده از فناوریهایی هستیم که در عین آیندهنگرانه و تخیلی بودن خود، ماهیتی کاملا علمی دارند. آسانسور فضایی در این فیلم به انسانها امکان سفر تفریحی به ماه و فضا را داده، لیزر تقویت شده برای ارسال پیامها با سرعت نور مورد استفاده قرار میگیرد و دیوارهای اتاقهای فضانوردان در سیارات دیگر تماما از جنس صفحات OLED با قابلیت انحنا هستند تا علاوه بر پخش تصاویر و ویدئوهای سرگرم کننده، با استفاده از نورهای طیف نارنجی تا آبی، چرخهی ترشح ملاتونین (هورمون خواب) را برای فضانوردان در محیطی که امکان تجربهی طلوع و غروب خورشید را ندارند، فراهم کند. چنین نگاه علمی دقیق و حساب شدهای، آن هم در سینمای امروز هالیوود که هر توهم غیرقابل دفاعی را در قالب تخیل به مخاطب عرضه میکند، واقعا در خور توجه و ستایش است.
موسیقی نقش پر رنگی در فیلم Ad Astra دارد. به لطف تلاشهای آهنگساز فیلم «مکس ریشتر»، تقریبا هیچ کجای این اثر خالی از موسیقی متن نیست. مدیریت سکوت ناشی از خلاء در آثار فضایی امری دشوار است. این سکوت در صورت طولانی شدن، حوصلهی بیننده را سر میبرد و در صورت رعایت نشدن هم حس واقعی بودن فیلم را کمرنگ کرده و فضاسازی آن را دچار مشکل میکند. مکس ریشتر با تکیه بر مجموعهای متنوع از افکتهای صوتی و موسیقیهای متن، به خوبی این مسئله را مدیریت کرده و احساسات بینندگان را در شرایط لازم بر میانگیزد.
فیلم Ad Astra حقیقتا یک اثر هنری است که نه تنها به خوبی به ظاهر و محتوای خود به عنوان یک اثر سینمایی پرداخته، بلکه در مسیر تحقق این هدف، عنصر سرگرمی را هم قربانی نکرده است. تماشای این فیلم هم برای عاشقان سینما و هم برای مخاطبان عادی به یک اندازه لذت بخش خواهد بود و ارائهی چنین ترکیبی به ندرت در سینمای این روزهای هالیوود اتفاق میافتد. هرچند که فیلم Ad Astra در هیاهو و حواشی «جوکر» و «روزی، روزگاری در هالیوود» گم شده، اما همواره به عنوان برگ زرینی در کارنامهی جیمز گری و برد پیت باقی خواهد ماند.
- شخصیتپردازی خوب قهرمان داستان
- موسیقی گوشنواز که در تمامی طول فیلم همراه بیننده است
- تعادل قابل قبول میان محتوای علمی مستند گونه و عنصر درام یک فیلم سینمایی
- طراحی خوب صحنه و لباس با توجه به حقایق علمی
- داستان فیلم فاقد پیچیدگیها مرسوم در ژانر علمی-تخیلی است
- نیمه دوم فیلم کمی خسته کننده میشود
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید