تجربهی خاص و متفاوت بازی Afterparty در طول یک سال شاید نهایت دو یا سه بار تکرار شود، البته به شرطی که روند و روایت یکنواختش را تحمل کنید.
تفاسیر و توصیفهای مختلفی از جهنم در بین ادیان و اعتقادات سراسر جهان وجود دارد؛ در دین اسلام جهنم هفت طبقه دارد که گناهکاران بنا به میزان گناهان خود در یکی از این طبقات جای میگیرند. برخی پس از تحمل عذاب برابر با گناهانشان به بهشت میروند و برخی دیگر که کیفر اعمالشان سنگین و نابخشودنیست، در جهنم تا ابد باقی میمانند. یهودیت در دورانهای کهن به مکانی با نام Sheol اعتقاد داشت که دنیای زیرزمین به حساب میآمد و جایی تاریک و خاموش بود؛ محلی برای استقرار انسانها پس از مرگ که تا ابد در آنجا میماندند و فراموش میشدند. مسیحیت ارتدکس شرقی باور دارد که بهشت و جهنم مکان نیستند، بلکه نتیجهی احساسیست که به انسانها در حضور خداوند دست میدهد؛ کسانی که خدادوست هستند محبت خداوند را خواهند دید و کسانی که به خدا ایمان نداشتند دچار عذاب از سوی خواهند شد. «دانته آلیگیری» در بخش اول کتاب «کمدی الهی» که در جهنم میگذرد، این مکان به نه حلقهی عذاب تقسیم شده که درون زمین قرار گرفته است. حال استودیوی Night School در بازی Afterparty که دومین اثرشان بعد از عنوان تحسینبرانگیز Oxenfree به حساب میآید، توصیف خودشان را از جهنم ارائه دادهاند؛ جهنمی مدرن که ظاهرا آنقدر هم در آنجا بد نمیگذرد!
مایلو و لولا که دوستانی صمیمی هستند، در جشن فارغالتحصیلی دانشگاه شرکت کردهاند، اما دقایقی بعد همه چیز به هم میریزد و موجوداتی هیولامانند و شاخدار ظاهر میشوند. اینجاست که مایلو و لولا میفهمند اصلا جشنی در کار نیست، بلکه آنها مرده و به جهنم رفتهاند. این دو دوست حالا خیلی چیزها را به یاد نمیآورند؛ گذشته برایشان مبهم است، لحظه و دلیل مرگ را فراموش کردهاند و از همه مهمتر، نمیدانند که چرا به جهنم منتقل شدهاند. فعلا کاری که از دست مایلو و لولا بر میآید آشنایی بیشتر با دنیای جدید اطرافشان است؛ دنیایی که برای مخاطب کاملا با چیزی که تا به حال تصور میکرد تفاوت دارد.
نویسندگان بازی Afterparty نه تنها مهارت مهارت بالای خود در نگارش دیالوگ و متن را به رخ میکشند، بلکه ثابت میکنند که در فضایی کاملا متفاوت هم قادر به خلق پتانسیل بالا هستند بازی Afterparty همچون اثر قبلی تیم سازنده یعنی Oxenfree یک عنوان ماجرایی است، منتهی این بار داستان مرموز و هیجانیست و رگههای ژانر وحشت هم در آن وجود ندارد. به جایش دنیای Afterparty سراسر پر از هجو و کمدی سیاه است. جهنمی که اینجا میبینید تقریبا هیچ شباهتی به هیچکدام از توصیفاتی ندارد که تا به حال شنیدهاید. به جای طبقات یا حلقههای عذاب، این مکان (مثلا) مخوف از چندین جزیره تشکیل شده که در دریای مواد مذاب قرار دارند و برای سفر بینشان باید تاکسی بگیرید! تکنولوژیهای دنیای مدرن به آنجا هم رسوخ کرده است و حالا همه گوشی هوشمند دستشان میگیرند. جهنم برای خودش یک شبکهی اجتماعی مثل توییتر دارد و انسانها و موجودات جهنمی پست با کلی هشتگ میگذارند، سلفیهایشان را منتشر میکنند و برای هم پیام میفرستند. از میخانهها و کلابها هم نگذریم که یکی از اصلیترین پایههای این جهنم قرن بیست و یکمی هستند و هیچکس در آنجا از تجربهی نوشیدنیهای جهنمی نمیگذرد. البته قرار نیست همیشه هم خوش بگذرد؛ به هر حال جهنم است و مکان عذاب. فقط یادتان نرود که سر ساعت اداری به سراغ مامور تعیین عذاب بروید، وگرنه باید تا روز بعدش صبر کنید!
نویسندگان Night Schools در Oxenfree مهارت بالای خود در نگارش دیالوگ و متن را نشان دادند. حال در بازی Afterparty نه تنها این مهارت خود را به رخ میکشند، بلکه ثابت میکنند که در فضایی کاملا متفاوت هم قادر به خلق پتانسیل بالا هستند. بخش اعظم وجه اشتراک هر دو بازی Night Schools در دیالوگنویسی باکیفیت است که در کمیت هم کم نمیآورد. حداکثر هفت الی هشت ساعت نیاز دارید تا تمام زیر و بم Afterparty را در بیاورید، اما در همین مدت هم با حجم زیادی از متن و دیالوگ روبرو میشوید که ترکیبشان با تم هجوآمیز بازی همیشه آنها را جذاب نگه میدارد. پس از سکانس اولیه، به همراه مایلو و لولا میتوانید در مناطق مختلف جهنم گشتی بزنید و با افراد مختلف همصحبت شوید. در همین حین است که به مسئلهی مهمی پی میبرید؛ اینکه راهی برای خروج از جهنم و برگشت به زمین وجود دارد و آن چیزی نیست جز رقابت با شخص جناب شیطان سر نوشیدن بیشتر. این هدف اصلی مخاطب در بازیست و در مسیر دستیابی موانع مختلفی هم وجود دارد که ابتدا باید از آنها بگذرید. در این بین شخصیتی به نام Sam که رانندهی تاکسی بین مناطق جهنم است، به مایلو و لولا در رسیدن به هدفشان یاری میرساند. سم هم به نوبهی خود از شخصیتپردازی خوبی بهره میبرد که برای خراب نشدن تجربهی بازی از گفتنش صرف نظر میکنم. به مرور که در بازی پیش میروید، بیشتر از جهنم و اهالیاش آگاه و حتی از پیشینیهی سرزمین گناهکاران نیز مطلع میشوید. اینکه چگونه شیطان روبروی خداوند قرار گرفت و چه کسانی او را همراهی کردند. در این جا هم باز نویسندگان از هجو سنگین اعتقادات و توصیفات معمول جهنم دریغ نکردهاند و این اتفاقات را مثل یک دعوای خانوادگی روایت میکنند! خیلی خلاصه در وصف فضای بازی و دنیایش بگویم، انگار کار نوشتن را به یکی مثل ست مکفارلن یا ریکی جرویس سپردهاند. کمدی سیاه بازی اما بیشتر در بخش بصری جلوه میکند؛ گرافیک بازی به صورت دو و نیم بعدی است و استایل کارتونی دارد؛ اقدامی که سازندگان با آن میزان چرکی و مریضی فضاها را کاهش دادهاند تا به کمدی بازی ضربه وارد نشود. انسانهایی که به دار آویخته شدهاند اما همچنان حرف میزنند، تودهی انسانهای در هم پیچیده که تلاشی بیثمر میکنند تا خود را بیرون بکشند یا جمع هیولاهایی که ظاهرا در حال خوردن گوشت یک انسان گناهکار هستند. تیم Night Schools استعداد عجیبی در خلق فضاهای مریض دارند، همانطور که Oxenfree پتانسیل زیادی برای تبدیل به یک اثر در ژانر وحشت داشت.
کاراکترهای عیب و جالب در بازی زیاد است؛ فردی که روی زمین یک قاتل سریالی بوده و حداقل ده نفر را کشته است، اما در جهنم یک آدم خوشرفتار و اهل رفاقت به حساب میآید یا یکی از برادران شیطان به نام Asmodeus که سر خود را با گرداندن یک باشگاه شبانه گرم میکند، اما در واقع به خاطر جدایی همسرش لطمه خورده است. در بین تمام شخصیتهای بازی اما قطعا شخص شیطان بیشتر از همه خودنمایی میکند؛ کسی که روزی والامقامترین فرشته بود، پس از تبعید به جهنم احساس سرخوردگی میکند و به عیش و نوش روی آورده است. جناب شیطان چندین اسم و لقب هم دارد؛ یکی شیطان صدایش میکند، دیگری به او لوسیفر میگوید و اگر خیلی خودمانی باشند، با اسم سابق خطابش میکنند یا به او «لوک» میگویند! مکمل جذابیت شخصیت شیطان هم چیزی نیست جز صداپیشگی عالی Dave Fennoy که صدایش در قالب نقش لی در عنوان The Walking Dead تلتیل به این راحتی از یاد نمیرود. به جز فنوی، صداپیشگان مطرح دیگری همچون اشلی برچ (کلویی پرایس در Life is Strange و الوی در Horizon Zero Dawn) و ارین ایوت (سفید برفی در The Wolf Among Us) حضور دارند که با کار عالی خود، صداپیشگی را به یکی از نقاط قوت اصلی بازی Afterparty تبدیل میکنند. خیلی خلاصه در وصف فضای بازی و دنیایش بگویم، انگار نویسندگی را به یکی مثل ست مکفارلن یا ریکی جرویس سپردهاند
این همه از نقاط قوت دنیای Afterparty و پردازش عالی شخصیتها و دیالوگهای پختهاش گفتیم، اما نکته تعجبآور این است که بزرگترین ایراد بازی به داستانش باز میگردد. اگر Oxenfree هم بازی کرده باشید که این ایراد بیشتر توی ذوق میزند. همان طور که گفته شد هدف اصلی بردن مسابقه با شیطان و بازگشت به زمین است، اما در این میان مسیر اصلی روایت به شدت لنگ میزند؛ نه عامل پیشبرندهی درستی دارد، نه هیجانی به مخاطب تزریق میکند، نه از پتانسیلهای موجود به درستی استفاده میکند و ریتم روایت هم به مرور یکنواخت میشود. در نهایت هم همان نقاط قوتی که در پاراگرافهای بالاتر اشاره کردیم باعث میشود تا مخاطب مشتاق به ادامه باشد. حتی خود مایلو و لولا هم برخلاف دیگر کاراکترها از پردازش خیلی خوبی بهره نمیبرند. صداپیشگیشان خوب است، اما بازی با قطرهچکان به مخاطب از آنها اطلاعات میدهد که در اعصابخردکنترین لحظات بازی هم قرار گرفتهاند؛ اوقاتی که Wormhorn سراغتان میآید و کارنامهی اعمالتان را در هر بخش به شما نشان میدهد. با وجود صداپیشگی بسیار خوب ارین ایوت اما باز هم از روی اعصاب بودن Wormhorn کاسته نمیشود، چون همان روایت آرام و یکنواخت بازی را هم بیشتر کش میدهد و حسابی از دستش خسته میشوید. پتانسیل گذشتهی مایلو و لولا و چرایی فرستادنشان به جهنم میتوانست جذابیت داستان را بیشتر کند، اما تیم سازنده در این امر موفق عمل نمیکند.
بخش مهمی از گیمپلی بازی همانند Oxenfree به گشت و گذار و تعامل با کاراکترهای مختلف معطوف میشود. البته روند تقریبا خطیست و آزادانه نمیتوانید بین جزیرهها سفر کنید. بنا به اقتضای داستان در هر نقطه در یک جزیره قرار دارید، اما آزادید تا به مکانهای مختلفی در آن سر بزنید و بیشتر با این جهنم متفاوت آشنا شوید. کنترل هر دو شخصیت مایلو و لولا به عهدهی مخاطب است و هر دو در قالب یک تیم به نقاط مختلف سفر میکنند. به جز در مقاطع مهم داستانی که باید برای انجام کار خاصی یکی را انتخاب کنید، مابقی به صورت تصادفی یا در قالب فرمولی که مخاطب متوجهاش نمیشود در قالب یکی از این دو شخص قرار میگیرید و دیالوگها از زبان او ادا میشود. برای دیالوگها به طور معمول سه انتخاب دارید که دوتایشان با هم تضاد دارند؛ یکی مثبت است و دیگری منفی. یکی لحن آرامی دارد و دیگری لحنی تند. یکی حرف راست است و دیگری دروغ. انتخاب سوم هم سکوت است که فقط باید صبر کنید تا دیالوگها محو شوند. موردی که اینجا کمی اذیت میکند، زمان نسبتا کمیست که بازی به مخاطب برای دیالوگ مناسب میدهد. البته خوشبختانه زمان این فرصت در Afterparty خیلی بیشتر از Oxenfree است که تنها قدر یک پلک زدن فرصت داشتید.
اینجاست که یکی از مکانیکهای خاص بازی به کار میآید. با سر زدن به میخانهها میتوانید یک نوشیدنی جهنمی سفارش دهید. لیوان نوشیدنی را میتوانید تا مقطعی مشخص همراه خود داشته باشید و از آن در حین گفتگوها بهره ببرید، به این صورت که با نوشیدن یک جرعه کاراکتر کمی گیج میشود، اما گزینهی جدیدی در دیالوگها پدیدار میگردد که برخی اوقات برای رسیدن به هدف به کارتان میآید. البته این مکانیک برخلاف انتظار اصلا کاربردی نیست و با کمترین استفادهی ممکن هم میتوان بازی را به اتمام رساند. چند مینیگیم جالب هم در بازی وجود دارد که با وجود زمان کوتاه، مقداری سرحالتان میآورند تا راحتتر بازی را ادامه دهید. بهترین این مینیگیمها در پایان بازی و رقابتتان با شیطان بر سر نوشیدن بیشتر است که مینیگیم راحتی هم نیست و اگر تمرکز کافی نداشته باشید، ممکن است حسابی روی اعصاب برود. استودیوی Night Schools برای موسیقی باز هم با scntfc آهنگساز آمریکایی همکاری کرده است که دومین کار مشترکشان پس از Oxenfree است. در اثر قبلی تم موسیقی بیشتر سعی در القای اضطراب و حس رمزآلود داشت، اما اینجا هیجان بیشتری دارد و از سازهای مخصوص آهنگهای مذهبی هم بهره میبرد تا به فضاسازی کمک کند که الحق در این کار موفق است.
بازی Afterparty از برخی جهات از محصول قبلی Night School اثر خاصتری به شمار میآید. ترسیم جهنمی متفاوت و بحثبرانگیز که به یقین باب میل خیلیها نیست، اما به لطف سطح بالای متن و پردازش دنیا و شخصیتها ماندگار میشود. از سوی دیگر روند یکنواخت مسیر اصلی داستان به اندازهای روی اعصاب است که پیشنهاد کردن بازی خیلی راحت نباشد. برای طرفداران استودیوی Night School قطعا Afterparty پایینتر از Oxenfree قرار میگیرد، ولی تجربهی حضور در این جهنم متفاوت چیزیست که طرفداران آثار خلاقانه و خاص در بازیهای ویدیویی نباید از آن بگذرند.
- هجو عالی باور عموم از جهنم و ترکیب آن با عناصر مدرن
- شخصیتپردازی بسیار خوب اهالی جهنم
- دیالوگنویسی پخته در عین کمیت بالا
- عملکرد عالی صداپیشگان
- روند یکنواخت و خستهکنندهی خط اصلی داستان
- کاراکتر رو اعصاب Wormhorn
- شخصیتپردازی نهچندان جالب مایلو و لولا
- مکانیک نهچندان کارآمد نوشیدنیهای جهنمی
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید