در این مقاله قصد داریم نگاهی به صحنهی جنجالی سریال آقازاده انداخته و ببینیم چرا صیغهی موقت خوانده شده از لحاظ شرعی میتواند مشکل داشته باشد؟
صدا و سینمای جمهوری اسلامی ایران با محدودیتهای بسیاری که برای دستاندرکاران و بازیگران آثار خود در نظر گرفته، اجازه نمیدهد آزادی عمل مناسبی برای ساخت یک اثر واقعگرایانه داشته باشند. در حال حاضر مهم نیست این محدودیتها نشات گرفته از دین، فرهنگ یا سلیقهی شخصی مسئول هستند، مهم این است که وجود داشته و کار را برای تولید آثار باکیفیت سخت کردهاند. همین مسئله هم باعث شده تا آثار ساخته شده توسط شبکههای صدا و سیما هیچ وقت سمت موضوعات حساس مانند روابط عاشقانهی دختر و پسرهای جوان نروند. در حالی که میدانیم این موضوع نه تنها در شهرهای بزرگ، بلکه در شهرهای کوچک هم گسترش یافته و به موضوعی غیرقابلانکار در جامعه بدل شده است.
با این حال، مسئولان صدا و سیما همچنان ترجیح میدهند چشمهای خود را روی موضوعات حساس اجتماعی بسته و به مسائل پیش پا افتادهای مانند اختلافات خانوادگی بپردازند. مثال دیگر از تاثیر محدودیتها روی کیفیت، طراحیهای غیرواقعی و بعضا مسخرهی لباس و گریم است. برای اثبات این ادعا میتوان به سریال بچه مهندس ۳ اشاره کرد که اوایل سال جاری از شبکهی دو روی آنتن رفت. شخصیت اصلی داستان پس از سالها با دختری که روزگاری عاشقش بوده ملاقات میکند. او که در خارج از ایران زندگی میکند، برای حضور در خیابانهای تهران یک روسری و کلاه میپوشد. لباس شخصیت مژگان به قدری عجیب بود که اگر مخاطبی بدون داشتن اطلاعات اولیه تنها عکسی از بازیگر را میدیدید، احتمالا آن را با لباسی برای یک سریال با محوریت قبل از انقلاب اشتباه میگرفت.
محدودیتهایی که اغلب دلیل و منطقی پشت آنها وجود ندارد، فیلمسازان و حتی بازیگران را به سمت سینما سوق داد؛ زیرا ممیزیها یا به اصطلاح خط قرمزها در این مدیوم کمتر هستند. بدین ترتیب، نویسنده نه تنها میتواند به موضوعات حساس بپردازد، بلکه دستش برای نوشتن دیالوگهای طنز به خصوص با محوریت موضوعات جنسی بازتر است. بازیگران هم از آزادی عمل بیشتری در جلوی دوربین برخوردار بودند، چه در گفتار و رفتار و چه در ظاهر و لباس. با افزایش محبوبیت سریالهای خارجی در میان مخاطبان ایرانی، کارگردانان و تهیهکنندگان ایرانی تصمیم گرفتند شانس خود را با ساخت سریال برای شبکهی نمایش خانگی امتحان کنند. این روند با تولید فضانوردان میآیند در سال ۱۳۸۵ میلادی آغاز شد و در ادامه هم شاهد آثار مختلفی از جمله قهوه تلخ، قلب یخی و رالی ایرانی بودیم اما شهرزاد را میتوان نقطهی عطفی برای سریالهای شبکهی نمایش خانگی دانست.
این سریال نه تنها سطح انتظارات را از آثار نمایش خانگی بالا برد، بلکه نشان داد سریالهای این حوزه میتوانند فروش قابلتوجهی داشته باشند. با رخ دادن این اتفاق، شاهد موج عظیمی از کارگردانان، نویسندگان، تهیهکنندگان و بازیگران نام آشنا بودیم که به این حوزه ورود پیدا کردند. برای مثال، میتوان به فریدون جیرانی، حسین سهیلیزاده، مصطفی کیائی و سیروس مقدم اشاره کرد. البته نبود محدودیتهای دست و پا گیر هم نقش بهسزایی در کوچ هنرمندان داشت. این حوزه چندان هم بی حاشیه نبوده است. سالها قبل گریم محسن تنابنده که بر اساس چهرهی ابی خوانندهی مشهور ایرانی طراحی شده بود سر و صدا کرد و حالا هم سریال آقازاده که در یکی از صحنههای خود دست روی موضوع بسیار حساسی گذاشته است؛ موضوعی که به دلیل شرایط جامعه نه روحانیون به آن میپردازند و نه آثار زیادی دربارهاش ساخته شدهاند: صیغهی موقت. قبل اینکه به سراغ آن صحنهی جنجالی برویم، بهتر است به صورت خلاصهوار با این اثر و دستاندرکارانش آشنا شویم.
داستان دربارهی تقابل دو آقازاده است: نیما با نقشآفرینی امیر آقایی و حامد با نقشآفرینی سینا مهراد. در یک سو، نیما قرار میگیرد که برای دستیابی به قدرت و ثروت بیشتر دست به هر کاری میزند. در سوی دیگر ماجرا هم حامد را میبینیم که فرد بسیار سادهزیستی بوده و قصد دارد به هر قیمتی شده، دست نیما را به عنوان یک متخلف اقتصادی رو کند. اصلیترین فرد حاضر در تیم تولید حامد عنقا است که پیش از این با سریال «پدر»، محصول شبکهی دو سیما حاشیهساز شده بود. در آن سریال، نقش اصلی برای اینکه با یک دختر غریبه در خلوت قرار نگیرد، خودش را از پنجرهی دانشکده به پایین پرتاب کرده بود! اتفاقا سینا مهراد نقش اول آن را بر عهده داشت و آنجا هم نقش یک پسر بسیار مذهبی را ایفا میکرد. از دیگر آثار قابلتوجه این فیلمنامهنویس، کارگردان و تهیهکننده میتوان به قلب یخی و تنهایی لیلا اشاره کرد.
حامی مالی آقازاده، سازمان هنری رسانهای اوج است که از سال ۱۳۹۰ شمسی فعالیت خود را آغاز کرد. نکتهی جالب اینجاست که این سازمان خود را مردم نهاد (Non-Governmental Organization) مینامد اما با تحقیقی کوچک متوجه خواهید شد بودجهاش مستقیما از سپاه پاسداران اسلامی تامین میشود. هدف آن ایجاد بستری مناسب برای شناسایی، آموزش و جهتدهی نیروهای مستعد و همچنین تولید و توزیع محصولات همسو با شرع و عرف اسلامی توصیف شده است. احتمالا با خواندن جملات بالا متوجه شدهاید سریال آقازاده چطور توانسته روی موضوع آقازادهها، فساد اخلاقی و مالیشان و همچنین دیگر مسائل حساس جامعه بهراحتی دست گذاشته و بسیاری از خط قرمزها را رد کند. یکی از خط قرمزها هم صیغهی موقت است.
در صحنهای از سریال آقازاده، راضیه خطاب به حامد میگوید اگر اعتقادات من به احکام اسلام بیشتر از شما نباشد، کمتر هم نیست. راضیه سپس بیان میکند از دلیل معذب بودن حامد پیش او باخبر بوده و از همین رو، جملهی مربوط به صیغهی موقت یعنی «زَوَّجتُکَ نَفسِی فِی المُدَّۀِ المَعلُومَۀِ، عَلَی المَهرِالمَعلُوم» را به زبان آورده و سپس حامد هم «قَبِلتُ» را بیان میکند. بدین ترتیب، شرایط مهیا میشود تا آنها با یکدیگر در اتاق خلوت کرده و دربارهی زمان عروسی صحبت کنند! قرار دادن چنین صحنهای در سریال، موجی از اعتراضات و بازخوردهای منفی را در فضای مجازی، به خصوص توییتر و اینستاگرام به همراه داشته است. حتی یکی از کاربران این صحنه را با صفت «تهوعآور» توصیف کرد.
همانطور که میدانید، مراجع تقلید اسلام پیرامون قوانین مختلف، احکام متفاوتی دارند. این موضوع برای صیغهی موقت هم صدق میکند. عدهای از مراجع از جمله آیت الله خمینی فتوا دادهاند دختر در صورت باکره بودن باید از پدر یا جد خود اجازه کسب کند. حتی در مادهی ۱۰۴۳ قوانین مدنی کشور هم اینطور ذکر شده است: نکاح دختری که هنوز شوهر نکرده، اگر چه به سن بلوغ رسیده باشد، موقوف به اجازه پدر یا جد پدری او است. طبق گفتهی راضیه، پدری ندارد اما پدربزرگ چطور؟ آیا او همچنان در قید حیات است یا خیر. چون اگر باشد، کسب اجازه از او در صورتی که شرایط جسمی مناسبی داشته باشد الزامی میشود.
عدهی دیگری از مراجعه از جمله سید محمدرضا گلپایگانی، محمد صادق روحانی و سید محمد حسینی شاهرودی معتقدند اجازهی پدر برای دختر بالغ که خیر و صلاح خود را تشخیص میدهد لازم نیست. به واسطهی همین فتوا هم بسیاری از دفاتر، روحانیون و عاقدان صیغهی ازدواج موقت دختر بالغ را بدون اجازهی پدر جاری میکنند. راضیه در همین صحنه خودش را فردی مستقل و رشیده میداند. بیان چنین جملاتی را میتوان توجیه او برای عدم کسب اجازه از جد پدری (در صورت زنده بودن) دانست. با این حال، یک سوال بسیار مهم به وجود میآید: چه دختری مستقل است؟ آیا دختری که خرج زندگی خود را در میآورد اما همچنان در خانهی پدر/خانوادهی خود سکونت دارد، مستقل است یا حتما باید خانهی جداگانهای داشته باشد؟ یا از همه مهمتر، یک فرد چطور باید به این نتیجه برسد که خیر و صلاح خودش را تشخیص میدهد؟ چه فاکتورهایی را باید برای رسیدن به پاسخ این سوالها در نظر گرفت؟
قصد من از مطرح کردن چنین سوالات و مسائلی این است که بگویم صیغهی موقت از لحاظ فقهی و قانونی بحثی بسیار طولانی و طاقتفرسا را داراست و چطور بدون در نظر گرفتن تمامی موارد، در یک صحنهی نهایتا سه دقیقهای به آن پرداخته میشود؟ اگر این صحنه به تعدادی از مخاطبان نوجوان که درک درستی از شرایط ندارند القا کند بالغ دانستن خود و سپس خواندن دو عبارت عربی باعث میشود به یکدیگر محرم شوند تا نیازهای خود را رفع کنند، چه کسی میخواهد پاسخگو باشد؟ آیا در این صورت، عوامل تولید پاسخ والدین عصبانی و خشمگین را میدهند؟ بعید میدانم. به این موارد، نگاه بسیار منفی افراد جامعه نسبت به صیغهی موقت را هم اضافه کنید که هیچ تفاوتی میان آن و استخدام یک کارگر جنسی برای رفع نیازها نمیبینند. از دید آنها، صیغهی موقت یک نوع معامله است؛ معاملهای که در آن مرد به خواستههای شهوانی و زن هم به خواستههای اقتصادی خود میرسد.
فرد با تجربهای مانند حامد عنقا که قبل از ورود به عرصه فیلم و سریال، به عنوان روزنامهنگار فعالیت داشته، بدون شک جنس «حاشیه» را خیلی خوب شناخته و میداند چطور آن را به نفع دلخواهش ایجاد کند. به شخصه، فکر میکنم سازندگان از روی عمد به صورت کاملا سطحی به موضوع صیغهی موقت پرداختند تا بدین ترتیب نه تنها احساسات افراد غیرمذهبی را برانگیزند، بلکه صدای مذهبیها را هم در بیاورند که چرا چنین تصویری از یک حکم اسلامی و شیعی نشان داده شد. به هر حال، بدنامی بهتر از گمنامی است!
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید