بررسی فیلم An American Pickle – یک خیارشور آمریکایی

بررسی فیلم An American Pickle – یک خیارشور آمریکایی

به چالش کشیدن تفاوت‌های دو نسل به سبک ست روگن

1%
  • 0/10
بررسی فیلم An American Pickle – یک خیارشور آمریکایی ۰ ۱۵ شهریور ۱۳۹۹ بررسی فیلم‌های خارجی کپی لینک

فیلم An American Pickle یک اثر کمدی محصول سال ۲۰۲۰ میلادی است که در آن ست روگن فردی یهودی به نام «هرشل گرین‌بام» را بازی کرده و ماجرای سفر کردن در زمان او را روایت می‌کند. این اثر بر اساس داستانی از «سیمون ریچ» و منتشر شده در نیویورکر ساخته شده و یکی از فیلم‌های انحصاری سرویس HBO Max به حساب می‌آید.

هرشل گرین‌بام با همسرش سارا در شهر یهودی‌نشین «اشتتل» واقع در اروپای شرقی زندگی می‌کنند که به خاطر حمله و کشتار قزاق‌ها، تصمیم به مهاجرت به مقصد آمریکا می‌گیرند. هرشل پس از ساکن شدن در «بروکلین» در کارخانه‌ی تولید خیارشور مشغول می‌شود و طی رویدادی، در یکی از دیگ‌های خیارشور می‌افتد و به خوابی صدساله می‌رود. او پس از بیدار شدن، با نتیجه‌اش «بن» آشنا می‌شود و با چالش‌های دنیای امروزی مواجه می‌شود.

بررسی فیلم An American Pickle – یک خیارشور آمریکایی
مقدمه‌ی یک خیارشور آمریکایی که در مورد زندگی هرشل و سارا است، جذاب‌ترین بخش فیلم است.

یک خیارشور آمریکایی ایده‌ی خوبی را برای روایت داستان خود انتخاب کرده؛ این فیلم روایتگر سفر فردی فقیر در زمان است که با اختلاف‌های عقیدتی ایجاد شده میان نسل‌ها مواجه می‌شود. فیلم سعی دارد تا با متفاوت نشان دادن عقاید هرشل با دیدگاه مردمان امروزی، از طرفی داستانی کمدی و سرگرم کننده را روایت کند و از طرف دیگر این اختلاف را میان نسل‌های متفاوت به تصویر بکشاند.

یک خیار شور آمریکایی با مقدمه‌ای جذاب و تأثیرگذار آغاز می‌شود

یک خیار شور آمریکایی با مقدمه‌ای جذاب و تأثیرگذار آغاز می‌شود؛ فیلم در کمتر از ۱۰ دقیقه سبک زندگی هرشل در شهر اشتتل، دشواری‌های او را برای گذران زندگی و شیوه‌ی آشنایی و ازدواجش با سارا به شکلی کاملاً خنده‌دار روایت می‌کند. فیلم در بخش ابتدایی آن‌قدر خوب ساخته شده که حتی بدترین اتفاقات روایت شده‌ی آن نیز در فضای خنده‌دار داستان اختلالی ایجاد نمی‌کنند.

در بخش ابتدایی فیلم استفاده از نسبت ابعادی خاص به همراه فیلترهای تصویر روی اثرگذاری روایت غیرجدی داستان کمک می‌کند. فیلم در ادامه با رونمایی از ایده‌ی خاص خودش، یعنی سفر کاراکتر اصلی به صدسال بعد، تمام برگ‌های برنده‌ی خودش را رو می‌کند و مخاطب را به تماشای ادامه‌ی ماجرای هرشل کنجکاو می‌کند. تماشای این مقدمه‌ی جذاب، توانایی زیادی در کسب رضایت مخاطب دارد.

بدنه‌ی اصلی داستان که در بخش‌های میانی روایت می‌شود، فیلم تلاش می‌کند تا با نمایش اتفاقات تلخ و شیرین رخ‌داده فضایی متناوب و ترکیبی از غم و شادی را برای مخاطب خود ایجاد کند. هر چه از فیلم بیشتر می‌گذرد، موج بدبختی‌ها هم بیشتر روی سر کاراکترهای اصلی یعنی بن و هرشل ریخته می‌شود. این موضوع که تکنیک اصلی بسیاری از آثار کمدی است، شاید به مذاق بسیاری از مخاطبین خوش نیاید. سکانس‌هایی مثل درگیری هرشل با نصب‌کنندگان بیلبورد تبلیغاتی، بی‌خانمان شدن او و شکست بن در توسعه‌ی اپلیکیشن، هر کدام پتانسیل عصبی کردن مخاطب را در طول تماشای یک خیار شور آمریکایی دارند. اما نکته‌ی قابل قبول در مورد نمایش سکانس‌های اضطراب‌آور این است که آن‌ها با مهارتی خاص و با فضاسازی ویژه‌ای خلق شده‌اند تا با دوری از کلیشه‌ها، حس پریشانی کمتری را به مخاطب القا کند و حتی باعث لذت بردن از تماشای فیلم نیز بشوند.

بررسی فیلم An American Pickle – یک خیارشور آمریکایی
محدود بودن شخصیت‌پردازی فیلم به دو کاراکتر هرشل و بن یکی از ضعف‌های مهم یک خیارشور آمریکایی است.

شاید بتوان گفت که تنها نکته‌ی آزاردهنده‌ در نیمه‌ی ابتدایی فیلم که تا پایان نیز ادامه پیدا می‌کند، تمرکز افراط‌آمیز روی کاراکترهای اصلی هرشل و بن مربوط باشد. به نظر می‌رسد که یک خیارشور آمریکایی فقط و فقط برای بازیگری ست روگن ساخته شده و تمام بار اصلی داستان روی نقش‌آفرینی او افتاده است. در حقیقت فیلم هیچ تلاشی برای شخصیت‌پردازی دیگری خارج از چارچوب بن و هرشل نمی‌کند و دیگر کاراکترها به شکلی گذرا در میانه‌های سکانس‌ها پرسه می‌زنند.

از طرف دیگر در بخش‌های میانی، فیلم داستانی سرگرم کننده و آن‌هم به سبکی مشابه با دیگر آثار ست روگن را روایت می‌کند. روایت تفاوت دو نسل در کنار اتفاقات تلخ و شیرینی که برای بن و هرشل رخ می‌دهند، تکیه بر ارزش‌های خانوادگی و موارد دیگر همگی باعث می‌شوند تا در بخش ابتدایی، یک خیارشور آمریکایی به یک اثر کمدی خوب تبدیل شوند، اما دیری نمی‌پاید که فیلم داستان خودش را به زوال می‌کشاند.

یک خیارشور آمریکایی مقدمه‌ی کمدی خود را در ادامه‌ی روایت ماجرای هرشل لوث می‌کند

با وجود مهارت در متناوب کردن فضای رخدادها، یک خیارشور آمریکایی رفته رفته داستان خود را به افول می‌کشاند. فیلم با نشان دادن تصمیم هرشل برای فروش خیارشورهای دست‌ساز و سرازیر شدن موج دردسرها روی او شروع داستان اصلی خود را تا حدودی از فاز کمدی خارج می‌کند و سطح جذابیت شوخی‌ها را نسبت به بخش ابتدایی کاهش می‌دهد. یک خیارشور آمریکایی مقدمه‌ی کمدی خود را در ادامه‌ی روایت ماجرای هرشل لوث می‌کند و هر چه داستان آن جلوتر می‌رود حس خسته‌کنندگی بیشتر بر مخاطب غالب می‌شود.

نمایش اتفاقات پراکنده در نیمه‌ی دوم فیلم مثل تلاش هرشل برای فرار به کانادا یا تبعید شدن بن به اروپای شرقی آن‌قدر بی‌ربط و خارج از حوصله هستند که شالوده‌ی داستان گسسته می‌شود و ذهن مخاطب را از آنچه در نیمه‌ی ابتدایی به شکلی خوب روایت شده دور می‌کند. البته این روند به دقایقی خاص از نیمه‌ی دوم فیلم مربوط نمی‌شود، بلکه یک خیارشور آمریکایی در بخش‌های پایانی خود نسط هیچ ایده‌ای برای نتیجه‌گیری و پایان‌بندی درست ندارد و در نهایت مخاطب را با یک داستان ناتمام رها می‌کند. پایان فیلم آن‌قدر ناامیدکننده و بی‌منطق است که مخاطب تمام خصیصه‌های اثرگذار بخش مقدمه و نیمه‌ی ابتدایی داستان را فراموش می‌کند و در نهایت ممکن است از آنچه تماشا کرده پشیمان هم بشود.

با این تفاسیر، می‌توان فیلم An American Pickle را یک آغاز خوب با ایده‌ای جذاب دانست که نتوانسته موفقیت‌های ابتدایی خود را به سرانجامی مناسب برساند. مهم‌ترین شکست این فیلم پراکنده کردن بیش از اندازه‌ی داستان در بخش‌های پایانی و شخصیت‌پردازی بسیار محدود آن است. این فیلم در ابتدا مخاطب خود را به وجد می‌آورد و هر چه از زمان آن می‌گذرد، بیننده‌ی خود را ناامیدتر می‌کند. با احتساب این موضوع می‌توان یک خیار شور آمریکایی را صرفاً یک اثر کمدی دیگر به سبک ست روگن دانست که به سراغ ماجرایی برای به چالش کشیدن تفاوت‌های دو نسل با محوریت یک فروشنده‌ی خیارشورهای دست‌ساز رفته و هیچ خصیصه‌ی مهم دیگری برای تبدیل شدن به اثری ماندگار در خود ندارد.


6.5 قابل قبول
فیلم An American Pickle یک آغاز خوب با ایده‌ای جذاب است که نتوانسته موفقیت‌های ابتدایی خود را به سرانجامی مناسب برساند. مهم‌ترین شکست این فیلم پراکنده کردن داستان در بخش‌های پایانی و شخصیت‌پردازی بسیار محدود آن است. فیلم در ابتدا مخاطب خود را به وجد می‌آورد، اما در ادامه او را ناامیدتر می‌کند. می‌توان یک خیار شور آمریکایی را صرفاً یک اثر کمدی نه چندان ماندگار با حضور ست روگن دانست.
  • مقدمه‌ی جذاب به همراه فضاسازی مناسب
  • ایده‌ی خوب و خاص
  • نمایش متناوب و به دور از کلیشه‌ی اتفاقات تلخ و شیرین
  • محدود بودن شخصیت‌پردازی فیلم به دو کاراکتر هرشل و بن
  • به زوال رفتن بخش میانی داستان
  • پایانی پراکنده و بدون نتیجه

مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
اشتراک
به من اطلاع بده
guest

0 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments