مرگ های تراژیک در انیمه
1%
  • 0/10

نگاهی به مرگ های تراژیک در انیمه های تمام دوران ها

مرگ دلخراش در تنهایی محض

نگاهی به مرگ های تراژیک در انیمه های تمام دوران ها ۴ ۰۹ آبان ۱۴۰۳ مقالات جانبی انیمه کپی لینک

ما در ادامه این مطلب، به معرفی و بررسی مرگ های تراژیک در انیمه های ساخته شده تمام دوران‌ها می‌پردازیم؛ مرگ کارکترهای دوست داشتنی که در تنهایی مطلق اتفاق افتاد. کارکترهایی که برخلاف بازیگران دنیای واقعی، مرگشان به معنی از بین رفتشان برای همیشه بود.

دنیای انیمه همواره با خلق شخصیت‌هایی که ارتباط عاطفی قوی با بینندگان برقرار کرده‌اند، تاثیری ماندگار بر مخاطبان خود داشته است. در واقع باید گفت که شخصیت‌های انیمه‌ای چیزی بیشتر از تنها یک کارکتر تخیلی‌اند. خطوط داستانی انیمه‌ها دنیایی را شکل می‌دهند که در آن، غیر ممکن‌ها تبدیل به ممکن می‌شوند و دارای کارکترها و جهان‌هایی است که به نظر دور از ذهن و عجیب و غریب می‌آیند. برخلاف بازیگران دنیای واقعی که مرگشان در خط داستانی فیلم و سریال‌ها به معنی یک مرگ واقعی نیست، کارکترهای انیمه‌ای اگر جانشان را از دست بدهند به این معنی است که برای همیشه از بین رفته‌اند. بر همین اساس، ما نیز در ادامه این مطلب، به معرفی و بررسی مرگ های تراژیک در انیمه های ساخته شده تمام دوران‌ها می‌پردازیم؛ مرگ کارکترهای دوست داشتنی که در تنهایی مطلق اتفاق افتاد.

انیمه می‌تواند مخاطبانش را به جهان‌های خارق العاده ببرد و آنها را در روایت‌های جذاب خود غوطه‌ور کند؛ می‌تواند همدلی و درون نگری را نیز در دل برانگیخته کند. تاکنون، انیمه‌های زیادی در طول تاریخ این رسانه تصویری، اثری ماندگار و فراموش نشدنی بر قلب دوستداران خود بر جای گذاشته‌اند. مرگ های تراژیک در انیمه، احساسات شدیدی را برمی‌انگیزند و به عنوانی ابزاری قدرتمند در روایت پردازی عمل می‌کنند تا بتوانند تاثیری ماندگار بر طرفداران انیمه در سراسر جهان بگذارند. توجه داشته باشید که ادامه این مطلب حاوی اسپویل می‌باشد.

Maes Hughes – Fullmetal Alchemist: Brotherhood

کسانی که موفق به دیدن انیمه فوق العاده جذاب و دیدنی شناخته شده با نام کیمیاگر تمام فلزی: برادری (Fullmetal Alchemist: Brotherhood) شده‌اند، بر این باورند که کسانی که بدون ریختن اشک توانسته باشند از مرگ کارکتر محبوب و دوست داشتنی Maes Hughes عبور کنند، به طور قطع قلبی از سنگ دارند. دیدن مرگ غیرمنصفانه‌ هر کارکتری که تاثیری ماندگار بر طرفداران گذاشته و پیوند بسیار قوی هم با آنها برقرار کرده، می‌تواند بسیار غمگین و ناراحت کننده باشد.

کارکتر Maes Hughes یک سرباز و پدری فداکار بود، اما حتی مهربان‌ترین قلب‌ها نیز گاهی به سرنوشت وحشتناکی دچار می‌شوند. او در آخرین لحظات زندگی خود، تنها توانست در مورد اینکه چقدر دختر کوچکش را دوست دارد چند کلمه به زبان بیاورد. این صحنه خود به تنهایی بسیار غمگین بود اما دیدن گریه همسر و فرزندش در هنگام به خاک سپاری او قلب همه طرفداران را به درد آورد. این همان لحظه‌ای بود که همه بینندگان با دیدنش اشک ریختند. به علاوه همه این‌ها، نکته بسیار غم انگیز دیگری که در رابطه با مرگ Maes Hughes وجود دارد این است که او در نهایت، در تنهایی جان خود را از دست می‌دهد. او لحظات پایانی خود را در یک باجه تلفنی در حالی سپری می‌کند که تلاش می‌کند درخواست کمک کند.

Jiraiya – Naruto Shippuden

کارکتر شناخته شده با نام جیراییا (Jiraiya) در انیمه فوق العاده محبوب و هیجان انگیز ناروتو (Naruto)، به عنوان نویسنده معروف و سانین افسانه‌ای سراسر جهان نینجاها شناخته شده و مورد احترام همه واقع شده بود. این سانین افسانه‌ای، برای ناروتو استادی بود که بیشترین و ماندگارترین تاثیر را بر رویش به جا گذاشت. این کارکتر همواره همانند یک پدر واقعی ناروتو را راهنمایی می‌کرد و در راه قوی‌تر شدن او قدم برمی‌داشت. در خط داستانی انیمه ناروتو، جیراییا وجهه‌ای فوق‌العاده نیک خواهانه داشت. او سه یتیم را بزرگ کرد و از دهکده در برابر سایه‌ها (Shadows) محافظت کرد و ناروتو را نیز به مدت طولانی آموزش داد.

 پس از آنکه میناتو (Minato) اظهار کرد ناروتو را از روی یکی از شخصیت‌های کتاب جیراییا نامگذاری کرده است، او خود را پدرخوانده ناروتو خواند. جیراییا در نبردی که با پین (Pain) داشت، جان خود را از دست داد. مرگ جیراییا نیز به طور قطع، یکی دیگر از مرگ ‌های تراژیک در انیمه های ساخته شده تمام دوران‌ها به شمار می رود که نه تنها باعث درهم شکستن بسیاری از شخصیت‌های داستان، بلکه باعث شکسته شدن قلب بینندگان بسیاری نیز شد و به همین خاطر نیز، تاثیری ماندگار و فراموش نشدنی بر مخاطبان این انیمه بر جای گذاشته است.

Leone – Akame ga Kill!

انیمه Akame Ga Kill به دلیل خط داستانی بی‌رحمانه خود، تنها پس از مدت زمان کوتاهی، در سراسر جهان شناخته شد زیرا که در طی آن، بسیاری از شخصیت‌های اصلی، با مرگ‌های غم انگیزی مواجه می‌شوند. در طی آخرین قسمت‌های این انیمه، بیشتر کارکترها، از جمله قهرمان داستان، یعنی تاتسومی (Tatsumi) نیز، کشته می‌شوند که باعث ناامیدی و در عین حال، حیرت زدگی بسیاری از طرفداران شد. با این وجود، بسیاری از طرفداران بر این باور بودند که تصویری که این انیمه از جنگ و فداکاری ارائه داده است، بسیار واقع بینانه و تفکر برانگیز است.

مرگ کارکتر شناخته شده با نام لئون (Leon) در انیمه Akame ga Kill! به عنوان یکی دیگر از مرگ های تراژیک در انیمه های ساخته شده تمام دوران‌ها شناخته شده است. این کارکتر در لحظات پایانی زندگی خود تصمیم می‌گیرد در تنهایی جان خود را از دست دهد تا دوستانش مجبور نباشند شاهد مرگ او باشند. لئون پس از آنکه به صورت مرگباری مجروح می‌شود، خود این واقعیت را قبول می‌کند که زمان زیادی برای او باقی نمانده است. در پایان نبرد، او آکامه را در آغوش می‌گیرد و برای آخرین بار با دوستانش خداحافظی می‌کند. او یک کوچه خالی تاریک پیدا می‌کند و بدون آنکه کسی را در کنارش داشته باشد، جان خود را از دست می‌دهد.

Seita – Grave of The Fireflies

اگر تا به حال انیمه سینمایی مدفن کرم‌های شب تاب (Grave Of The Fireflies) را ندیده باشید، به طور قطع نام آن را شنیده‌اید. نکته جالبی که در رابطه با این انیمه سینمایی فوق العاده شگفت انگیز وجود دارد، این است که بر اساس داستانی واقعی ساخته شده است. این فیلم، بر اساس موقعیت‌های سخت و مشکلاتی ساخته و طراحی شده است که رمان نویس مشهور ژاپنی، آکییوکی نوکاسا (Akiyuki Nokasa)، در زمان جنگ جهانی دوم، خود، مشاهده و تجربه کرده است. این فیلم شگفت انگیز، به جای تمرکز بر مسائل اصلی و بزرگ جنگ، رنج، سختی و اندوهی که مردم آن دوره تجربه می‌کنند را به تصویر می‌کشد.

انیمه Grave of The Fireflies تنها روایتی از واقعیت تلخ ویرانی است که جنگ می‌تواند به بار بیاورد. این انیمه، داستان غم انگیز ستسوکو (Setsuko) و سیتا (Seita) را بازگو می‌کند که تاثیر مخرب جنگ پس از بمبارانی که توسط آمریکا رخ داد را تجربه کردند. آنها در ابتدا تلاش می‌کردند تا با دزدیدن مقدار ناچیزی از غذا، بتوانند زنده بمانند اما در نهایت، سیتا موفق نشد خواهر خود را با آن مقدار کم غذا که می‌توانست فراهم کند زنده نگه دارد. در ادامه داستان، سیتا خود نیز در یک ایستگاه قطار، در حالی که در میان جمعیت زیادی از مردم قرار گرفته بود، جان خود را از دست می دهد اما با این حال، هیچ‌کس حتی متوجه مردن او نمی‌شود.

Spike Spiegel – Cowboy Bebop

انیمه کلاسیک دوست‌ داشتنی Cowboy Bebop، چشم انداز تلویزیون را برای همیشه تغییر داد و موج جدیدی از انیمه‌های تامل برانگیز و هنری را وارد این صنعت کرد. جلوه‌های بصری که در این مجموعه به کار گرفته شده‌اند، سبک هنری، صداگذاری، خط داستانی و روابط شخصیت‌ها نیز، همگی به بهترین شکل ممکن ساخته و طراحی شده‌اند. همچنین، انیمه کابوی بیباپ، عناصر مختلفی از فرهنگ‌های مختلف را نیز در خود جای داده است که همین تماشای آن را برای افرادی هم که به تازگی به دنیای انیمه علاقه‌مند شده‌اند، آسانتر کرده است. این انیمه به نسبت دیگر انیمه‌های موفق ساخته شده، کمتر بر روی فرهنگ ژاپن تمرکز کرده است.

داستان انیمه زیبا Cowboy Bebop، در رابطه با آینده‌ای نزدیک است که در آن، سطح ارتکاب جرم در جهان، بسیار بالا رفته است. در این دنیا، قهرمانان داستان، برای دست یافتن به جایزه‌های بزرگ، در ماموریت‌هایی خطرناک شرکت می‌کنند و جان خود را به خطر می‌اندازند تا در طی آن‌ها، مجرمان بزرگ را دستگیر کنند. اسپایک پس از نبرد نهایی خود با ویسیوس که در آن به شدت مجروح شده بود، به سمت گروهی از دشمنان خود می‌رود و قبل از گفتن آخرین کلمه نمادین خود: «بنگ»، انگشتانش را به سمت آنها بلند می‌کند. او سپس سقوط می‌کند و زندگی‌اش بدون آنکه در کنار هیچ‌ یک از دوستانش باشد، به ناراحت‌ کننده‌ترن شکل ممکن به پایان می‌رسد و به همین خاطر نیز، مرگ او در لیست مرگ های تراژیک در انیمه های ساخته شده تمام دوران ها جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است.

Ash Lynx – Banana Fish

یکی دیگر از مرگ های تراژیک در انیمه های ساخته شده تمام دوران ها در خط داستانی انیمه بسیار زیبا و دیدنی شناخته شده با نام “بنانا فیش” (Banana Fish) جای گرفته است. داستان این انیمه دلخراش در رابطه با کارکتری به نام “اش” (Ash) می‌باشد که به عنوان برده شخصی “دینو گلزین”، رئیس یکی از خطرناک ترین گروه‌های مافیایی آمریکا، بزرگ می‌شود. پس از آنکه اش یک ماده عجیب و غریب را به دست می‌آورد، به هدف دینو و افرادش تبدیل می‌شود و اینگونه در طول داستان این انیمه، همواره توسط افراد او، تعقیب می‌شود و مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرد. در طول این مدت، او با روزنامه نگاری به نام “ایجی” (Eiji) آشنا می‌شود.

با پیش رفتن داستان انیمه بنانا فیش، اش و ایجی علاقه بسیار زیادی به یکدیگر پیدا می‌کنند و سعی می‌کنند تا از افراد دینو فرار کنند؛ اما با این حال، کارکتر اش، در نهایت، توسط آن‌ها کشته می‌شود و اینگونه ایجی نیز تا ابد، در سوگ مرگ او به زندگی خود ادامه می‌دهد. اش در حالی که در خیابان قدم می‌زند، توسط فردی که نمی‌دانست دو طرف این درگیری‌ها اکنون در شرایط مسالمت آمیزی قرار دارند، مورد ضربات چاقو قرار می‌گیرد. او پس از این اتفاق، به جای اینکه بخواهد به بیمارستان برود یا با کسی تماس بگیرد تا به او کمک کند، خودش را به کتابخانه عمومی می‌کشاند و در حالی که به تنهایی بر روی یک صندلی نشسته است، جان خود را از دست می‌دهد.

Marco Bott – Attack on Titan

کارکتر مارکو بات (Marco Bott) در داستان انیمه تایتان مهاجم/حمله به تایتان (Attack on Titan)، تنها برای مدت زمان کوتاهی حضور پیدا کرد؛ اما با این وجود نیز، تاثیر فراموش نشدنی بر خط داستانی و دیگر شخصیت‌ها باقی گذاشت. در ابتدا تصور می‌شد که او در حین انجام ماموریت کشته شده باشد، اما با پیش رفتن داستان مشخص می‌شود که کشته شدن او تصادفی نبوده است.

مارکو در یک ماموریت، به صورت اتفاقی مکالمه محرمانه بین راینر (Rainer)، برتولت (Bertholet) و آنی (Annie)‌ را می‌شنود و اینگونه به تایتان بودن آنها پی می‌برد. او در حالی که با وحشت به آنها نگاه می‌کند، سعی می‌کند خود را قانع کند که آنها با همدیگر شوخی کرده‌اند. اما آن‌ها با این وجود نیز، تصمیم می‌گیرند تجهیزات مانور سه بعدی او را بردارند و او را بر روی پشت بام خانه‌ای رها کنند تا توسط یک تایتان خورده شود. در این حین، مارکو با وحشت متحدان سابقش را التماس می‌کند تا نجاتش دهند اما ناگهان یک تایتان او را از وسط نصف می‌کند و اینگونه بلافاصله کشته می‌شود.

Light Yagami – Death Note

کارکتر لایت یاگامی (Light Yagami) در انیمه دفترچه مرگ (Death Note) نمونه بارزی از یک قهرمان و شخصیت اصلی شرور است. او در ابتدای این انیمه، به عنوان شخصیتی بسیار جذاب و دیدنی ظاهر می‌شود. واضح است که او در ابتدای داستان تنها شخصیتی نوجوان بود که راه خود را گم کرده بود. با این حال، او پس از مدت زمان کوتاهی به طور کلی در تاریکی فرو می‌رود و همانطور که داستان پیش می‌رود، از خود یک شخصیت بی رحم تر و شرورتر نیز می‌سازد.

داستان لایت یاگامی داستان شخصی است که با آتش بازی کرد و در اثر همان نیز سوخت. او فردی با افکار دیوانه‌وار بود که خود را خدای جهان می‌پنداشت و باور داشت که با کشتن افراد گناهکار می‌تواند عدالت را در دنیا برقرار کند. سرنوشت تیره و تار او باعث ناراحت شدن بینندگان بسیاری برای او شد. درد و نا امیدی او برای یافتن کور سویی در انتهای یک تونل تاریک که برای خودش ساخته بود باعث شد که طرفداران را به این فکر بیندازد که اگر این نابغه هرگز از دفترچه مرگ استفاده‌ای نمی‌کرد، چه می‌شد؟ اگرچه مرگ او یک اتفاق قابل پیش‌بینی بود اما گریه او برای کارکترهای میسا (Misa) و تاکادا (Takada) در حالی که برای فرار از سرنوشتش تلاش می‌کرد، نشان می‌داد که او هرچند خیلی دیر، اما در نهایت به اشتباهاتش پی برد.  



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
اشتراک
به من اطلاع بده
guest

4 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments