فیلم Archive یک اثر علمی تخیلی ساخت کشور انگلستان است که مجموعهای از ایدههای تکراری را برای روایت داستان خود به کار میگیرید و برای غافلگیر کردن مخاطب خود تلاش میکند.
این فیلم به سرگذشت فردی به نام «جورج آلمور» میپردازد که تصمیم دارد تا با استفاده از هوش مصنوعی، رباتی شبیه به همسر درگذشتهاش را ساخته و با آن زندگی کند. این فیلم را میتوان به دلیل سبک روایت داستان و نوع شخصیتپردازی، یک اثر پیشپاافتاده در ژانر علمی تخیلی دانست که در آن ویرانشهری از دنیای آیندهی مبتنی بر فناوریهای پیشرفته به تصویر کشیده میشود. آرشیو در مدت پخش دو ساعتهی خود تلاش دارد تا از هر ابزاری برای سرگرم کردن مخاطب استفاده کند. با این حال داستان فیلم یک روند یکنواخت را در پیش گرفته و به سادگی مخاطب خود را با نمایش المانهای پیشپاافتاده و کلیشهای خسته و دلزده میکند.
فیلم آرشیو مقدمهای بسیار ضعیف و گنگ دارد. این فیلم روایتگر حضور جورج به عنوان یک مهندس در یک مکان دورافتاده است. جورج توانسته دو ربات J1 و J2 را با استفاده از هوش مصنوعی بسازد و حالا تصمیم گرفته تا ربات پیشرفتهتر J3 را بر اساس الگوی رفتاری و ظاهری همسرش طراحی کند. فیلم در بخش ابتدایی هیچ توضیحی در مورد حضور جورج در این مکان دورافتاده یا استدلال علمی یا شبهعلمی را در مورد تکامل فناوری ساخته شده بهدست او ارائه نمیدهد. فیلم آرشیو حتی هیچ پیشفرضی در مورد فناوریهای توسعه یافته در داستان علمی تخیلی خود ندارد و عملاً مخاطب خودش را نادان فرض میکند؛ تا جایی که تمام مشکلات فنی، صرفاً با فشار دادن چند دکمهی کیبورد یا کشیدن یک سیم از مدار، آن هم به شیوهای کاملا مبتدی حل میشوند.
ایدههای به کار رفته در فیلم آرشیو به شدت تکراری هستند
در سالهای اولیهی ظهور سایبرپانک، آثار مبتنی بر این ژانر بیشتر سعی داشتند تا صرفاً با نمایش ابزارها و وسایلی که احتمالاً توسط آیندگان ساخته میشوند، مخاطبین خود را شگفتزده کنند، اما این روند بیش از یک دهه ادامه نیافت و رفته رفته فیلمهای سایبرپانک نیز همانند دیگر آثار علمی تخیلی سعی کردند تا با پیشفرضهای منطقیتر، داستانهای خیالی خودشان را پیش ببرند تا بتوانند دستکم برای عدهای از مخاطبین خود باورپذیر باشند. فیلم آرشیو به عنوان یک اثر علمی تخیلی بیشتر سعی داشته تا به سبک فیلمهای سایبرپانک دههی ۱۹۸۰میلادی داستان خود را روایت کند و هیچ توضیح دقیقی از زمان و دلیل اتفاقات رخدادهی خود ندارد. به نظر میرسد که سازندگان آرشیو فراموش کردهاند که در حال ساخت یک اثر علمی تخیلی مبتنی بر رشد هوش مصنوعی آنهم برای مخاطب سال ۲۰۲۰ و بعد از آن هستند.
ایدههای به کار رفته در فیلم آرشیو به شدت تکراری هستند؛ المانهایی نظیر کپیبرداری از ذهن انسان و پیادهسازی آن پس از مرگ یا ساخت یک ربات از همسر و معشوق از دست رفته، تا پیش از این در فیلمهایی همچون «برتری» (Transcendence) و «فراماشین» (Ex Machina) دیده شده است. کپیبرداری آرشیو از این آثار آنقدر بیچونوچرا بوده که مخاطب در طول دو ساعت تماشای فیلم، هیچ نشانهای از نوآوری یا حتی دیدگاهی کنایهآمیز از سازندگان آن به آثار پیشین نمیبیند و صرفاً با همان داستانهای گذشته به همراه یک ایدهبرداری دمدستی از اقتباسهای «فرانکنشتاین» مواجه میشود.
همچنین فیلم آرشیو به عنوان اثری با بودجهی محدود از لحاظ کارگردانی نیز بیاشتباه نبوده و از ظرفیتهای خود به خوبی استفاده نکرده است. موسیقی متن بارها و بارها روی دیالوگها و اتفاقات مختلف سوار میشود و به جای عملکرد صحیح و کنترل هیجان بیننده، احساسات مخاطب به هنگام تماشا درهم میریزد. از طرف دیگر استفاده از فیلترهای کدر و تأکید افراطآمیز فیلم بر استفاده از رنگهای مرده در سکانسهای مختلف، باعث خستگی مخاطب از لحاظ بصری میشوند. به طور کل فیلم در فضاسازی خود عملکردی به شدت کلیشهای و افراطی داشته است.
غافلگیری پایانی فیلم آرشیو باعث میشود تا مخاطب، ناراضی از پای تماشای آن بلند نشود
با وجود تمام نقصها در ایدهبرداری، روایت داستان و شیوهی نادرست کارگردانی، غافلگیری پایانی فیلم آرشیو باعث میشود تا مخاطب، آنچنان هم ناراضی از پای تماشای آن بلند نشود. هر چند که مشابه این غافلگیری تا پیش از این در آثار سینمایی دیگر نیز دیده شده، اما وجود آن در لحظات پایانی تا حدودی از بار منفی ضعفهای فیلم کم میکند و شگفتی مخاطب را با خود همراه میسازد.
نقطهی قوت تغییر جهت داستان در بخش پایانی و نتیجهگیری، این است که مخاطب پاسخ تمامی ناگفتههای داستان را پیدا میکند، اما نقطهی ضعف این تغییر جهت نیز میتوان این باشد که فیلم تمامی آنچه را که در طول دو ساعت روایت کرده زیر پا میگذارد و روند داستان خود را تغییر میدهد و در دقایق پایانی تمامی پیشفرضهای داستان بههم میریزد.
شاید دلیل شگفتی زیاد مخاطب پس از تماشای فیلم، پیادهسازی نسبتاً خوب ایدهی غافلگیرکنندهی لحظات پایانی باشد که باعث میشود تا مخاطب پس از تماشای اولیه، برای مدتی به رویدادها و اتفاقات آن فکر کند و شاید هم فیلم را برای بار دوم و با در نظر گرفتن نتیجهی نهایی بازبینی کند. اتفاقاتی که در دقایق آخر فیلم میافتد تا حدودی همه چیز را به هم میریزد و باعث میشود تا مخاطب از زاویهای دیگر به همهی رویدادهای نشان دادهشدهی فیلم نگاه کند. به طور کل بخش پایانی فیلم تنها نقطهی قوت فیلم به حساب میآید که باعث میشود تا از بار منفی فیلم به شکلی محسوس کاسته شود.
با این تفاسیر فیلم Archive را میتوان اثری علمی تخیلی دانست که با وجود هزینهی محدود در ساخت، از تمام ظرفیتهای خود استفادهی درست نمیکند. این فیلم به عنوان یک اثر علمی تخیلی نه تنها پیشفرضهایی منطقی برای روایت داستان ندارد، بلکه سطح خود را در حد فیلمهای علمی تخیلی چند دههی گذشته پایین میآورد و در نهایت به عقبگردی بزرگ از ژانر سایبرپانک تبدیل میشود. در حقیقت آرشیو در بخشهای ابتدایی و میانی خود صرفاً یک کپیبرداری ساده از آثار علمی تخیلی تحسینشده بوده که به بدترین شکل ممکن اجرا شده است. با این حال اتفاقاتی که در بخش پایانی آن رخ میدهد، بار منفی ضعفهای آن را کاهش میدهد و به سادگی مخاطب غافلگیر شدهی خود را مجبور به دیدن دوبارهی فیلم میکند. همین موضوع باعث میشود تا به شکلی نسبی بتوان آرشیو را مورد تحسین قرار داد.
- غافلگیری بخش پایانی و تشویق مخاطب به تماشای دو بار
- پیادهسازی ایدههای تکراری آثار علمی تخیلی دیگر
- عدم ارائهی پیشفرضهای مناسب در داستان
- فضاسازی افراطآمیز
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید