بالاخره پس از مدتها انتظار فیلم Army of the Dead توسط شبکهی نتفلیکس منتشر شد. زک اسنایدر میخواسته که فیلم ارتش مردگان تبدیل شود به یک اثر سرگرمکننده و هیجانانگیز که سرمنشا مهمی باشد بر خلق داستانهای دیگر در فیلمهای جدیدتر در دنیایی آخرالزمانی. سوال اینجاست آیا او در همین ابتدای کار به این هدفش، یعنی ساخت یک فیلم سینمایی اکشنِ آخرالزمانی موفق بوده؟
ایدهی آخرالزمانی پر از زامبیهای درنده و حتی چرنده (!) اصلا و ابدا ایدهی جدید و بدیعی نیست و هزار و یک مدل فیلم و سریال از چنین موضوعاتی ساخته و پرداخته شدهاند. اما زک اسنایدر به چنین آخرالزمانی از دریچهای جدید مینگرد. از دیدِ این کارگردان (که البته سناریونویس فیلم ارتش مردگان هم بوده)، زامبیها موجودات بیفکر و فاقد شعور نیستند که صرفا هر نوع جنبندهی جلوی رویشان را گاز بگیرند. زامبیها از عقل، فهم، درک و شعور برخوردار هستند و تا حدی مثل انسانها از لحاظ اجتماعی رفتار میکنند. البته اینکه چرا زامبیها چنین رفتاری از خود در فیلم نشان میدهند جای سوال دارد؛ چراکه بر اساس طرح داستانی و تدوین فیلم به هیچ وجه خبری از ارائهی اطلاعات به مخاطب نیست. گویا اسنایدر قصد دارد کارتهایش را در فیلمهای آیندهی این سری رفته رفته رو کند.
زک اسنایدر در فیلم ارتش مردگان یک داستان به شدت هیجانی را میخواهد تعریف کند و این موضوع را از سکانس ابتدایی و صد البته تیتراژ آغازی میتوان فهمید. چند شخصیت به رهبری اسکات وارد از سمت یک فرد مرموز به اسم تاناکا ماموریت مییابند تا سرقت بزرگی از برجی واقع در حیطهی تسخیری زامبیها را انجام دهند. یک طرح داستانی فوقالعاده جذاب، اما قابل پیشبینی؛ از این جهت که تقریبا هر بینندهای میتواند حدس بزند همه چیز قرار نیست مطابق میل اسکات و دوستانش پیش برود.
ارتش مردگان از جنبهی هیجان، در حد قابل قبولی توانسته ظاهر شود اما در همین گیر و دارِ پیشروی شخصیتها در دلِ قصه، جملاتی که بین اسکات و دخترش کیت رد و بدل میشود قرار بوده ظاهرا احساسی باشد اما اسنایدر نه تنها در این امر موفق نمیشود، بلکه به شدت سکانسهایی از آب در آمده بیعاطفه و فاقد هر گونه کنش احساسی. به تبع واکنش مخاطب به چنین صحنههایی چیز خاصی نیست و همانطور که گفته شد، فقدانِ چنین سکانسهایی اصلا و ابدا لطمهای به روایت داستان نمیزد. پس چه بهتر بود اگر به جای خلق چنین سکانسهای زائد، کفهی ماجرا به سمت اکشن بیشتر متمایل میشد. حداقل از این بابت فیلم ارتش مردگان به سکته ناقص در برخی از نقاط داستانی دچار نمیشد!
لقبِ بیمنطقترین و ضعیفترین شخصیتپردازی را میتوان به دخترِ اسکات یعنی کیت اسناد کرد
شخصیتهای داستان به جز اسکات (دیو باتیستا) چندان باورپذیر از آب در نیامدهاند. شخصیتهایی به شدت تک بعدی و حتی بیمنطق در این داستان میبینیم که میخواهند در میان سیل عظیمی از زامبیها سرقتی را انجام داده و زنده بیرون بیایند. لقبِ بیمنطقترین و ضعیفترین شخصیتپردازی را میتوان به دخترِ اسکات یعنی کیت اسناد کرد. کاراکتری به شدت روی اعصاب، لجوج و صد البته احمق! اصلا ورودِ این کاراکتر به ماجرای اصلی داستان بر پایهی حماقتی است که این دختر روی آن مصرانه پافشاری میکند. کیت هدفش همسو با پدر و دیگران نیست و میخواهد فرد دیگری را در آن بلبشو پیدا کند؛ شخصیتی که نمیداند واقعا آن سوی حصار هنوز زنده مانده یا خیر. تقریبا یک سوم پایانی فیلم بر پایهی لجاجت و حماقت کیت شکل میگیرد و اگر غیر این بود، داستان فیلم ارتش مردگان باید زودتر به پایان راه خود میرسید. با این تفاسیر فیلم جدید زک اسنایدر نقطه مثبتهایی نیز کمابیش دارد.
فیلم ارتش مردگان از جنبهی فیلمبرداری میتواند بیننده را سر کیف بیاورد. خبری از قابهای هنری در چنین فیلمی نیست و طرح داستانی و اتمسفرِ فیلم نیز چنین چیزی را طلب نمیکند. با این اوصاف تلاش اسکات و تیمش برای قلع و قمع کردن ارتش زامبیها به شدت هیجانانگیز از آب در آمده. ریتم خوب فیلم به شدت مدیون چنین سکانسهای اکشنی است که انصافا درگیرکننده بوده و جذابیت فیلم را بالا میبرد. جلوههای ویژه و بصریِ فیلم ارتش مردگان نیز به اندازه است و زک اسنایدر حداقل از این بابت سعی کرده تخیل و واقعیتی که در این دنیای جدید میبینیم با هم در تعادل باشند. اسنایدر از جنبهی خلاقیت تمامی تلاش خود را کرده تا این پروژه از جنبهی تکنیکی اگر بهتر از همترازهایش نشده، بدتر هم نباشد. از طرفی داستان فیلم سعی شده تا چاشنی طنزی نیز هر چند کم داشته و از آن حالت خشک و جدی بودنش تا حدی خارج شود. در حقیقت اگر فیلم به جای پیگیری یک داستان جدی، به سمت شرح یک روایت طنز در دنیای آخرالزمانی پر از زامبی مانور میداد، اثری به مراتب بهتر را شاهد بودیم و حتی چشممان را روی برخی از بیمنطقیها و سوتیهای داستانی میبستیم. مشکلِ فیلم ارتش مردگان زک اسنایدر دقیقا اینجاست که مشخص نمیکند میخواهد یک فیلم جدی باشد یا یک اثر تمام و کمال سرگرمکننده که سر شوخی را با مخاطبش باز میکند. فیلم بلاتکلیف است و تا انتهای کار نیز بلاتکلیف باقی میماند؛ درست همانند پایانِ به ظاهر خوفناکی که دارد.
علی رغم ایراداتی که به فیلمنامه به خصوص شخصیتهای بیمنطقِ فیلم Army of the Dead وارد است، جدیدترین فیلم زک اسنایدر اثری هیجانانگیز و سرگرمکننده محسوب میشود. هر چند برای لذت بردن از فیلم ارتش مردگان، باید خیلی از متر و معیارهایتان را برای ارزیابی یک فیلم خوب دور بیندازید.
- سکانسهای اکشن خوشساخت
- جلوههای ویژه و بصری
- قابل قبول بودن فیلم از لحاظ فرمی
- ریتم خوب روایت داستان
- بیمنطق بودن برخی رفتارها به خصوص رفتارهای کیت
- وجود سکانسهای اضافی به اصطلاح احساسی
- وجود سوتیهایی در طرح داستانی
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید