داستان سری بازی Assassin’s Creed | دسته بندی از بدترین به بهترین
از الطائر و اتزیو تا ایور و بسیم؛ کدام از بقیه بهتر هستند؟
داستان سری بازی Assassin’s Creed داستانی همیشه جذاب بوده که سالهاست مخاطبین را سرگرم میکند. اما هر نسخه اصلی از این سری بازی چه آثاری بر داستان کلی این سری داشته و هر کدام در چه رتبهای قرار میگیرد؟ در این مطلب داستان تمام نسخههای سری اساسینز کرید را از بدترین به بهترین رده بندی میکنیم.
سری بازی اساسینز کرید از زمان انتشار اولین نسخه خود در سال ۲۰۰۷ تا به امروز، ما را با ترکیبی جذاب از سبک مخفی کاری با داستانهایی فراموش نشدنی سرگرم کرده و ما میدانیم این سری هنوز کارهای نکرده زیادی دارد. اساسینهای خبره عموما شخصیتهای اصلی این سری بازی بوده و همیشه خاطرات جذاب زیادی برای ما به جای گذاشتهاند. از لحاظ گیم پلی، این بازی پس از حضور در سبک اکشن ماجراجویی با عناصر زیاد از سبک مخفی کاری، چند سالی وارد سبک نقش آفرینی یا همان RPG شد که نظرات مثبت و منفی زیادی را جلب کرد.
هدف ما در این مطلب اما داستان سری بازی Assassin’s Creed بوده که همیشه جذاب بوده و ما کمتر داستان ضعیفی را در این سری بازی دریافت کردهایم. به طور کلی به راحتی این سری بازی را میتوان یکی از بهترین سری بازیهای تاریخ چه از نظر داستانی و چه از نظر گیم پلی دانست که هرگز ما را نا امید نکرده است. حال ما در این مطلب قصد داریم نگاهی به داستان سری بازی Assassin’s Creed در طول تاریخ تقریبا دو دههای خود داشته و داستانهای نسخههای اصلی این سری را از بدترین به بهترین، طبق نظر منتقدین و البته مخاطبین در سراسر جهان رده بندی کنیم.
بازی Assassin’s Creed Valhalla
امتیاز متاکریتیک: ۸۰ از ۱۰۰
بازی Assassin’s Creed Valhalla در زمان انتشار اولیه به دلیل بازاریابی بسیار قدرتمند و داغ بودن بازار اساطیر نورث، به شدت انتظارات را از خود بالا برد، اما در زمان انتشار به هیچ عنوان نتوانست از لحاظ داستانی قدرتمند ظاهر شود. به باور عموم ایور (Eivor) شخصیتی خسته کننده و غیر قابل درک بود و در میان بدترین اساسینها جا دارد. مخاطبین باور دارند که شخصیت ایور حتی از شخصیتهای نسخههای فرعی سری بازی اساسینز کرید نیز ضعیفتر کار شده است.
در کنار آن داستان بازی پوچ بوده و شخصیتها سبب ایجاد اراده برای پیشروی در مسیر نمیشوند. موضوع ضعف داستانی را آمار نیز تایید میکنند. بازی Assassin’s Creed Valhalla کمترین میزان تکمیل داستان در میان تمام بازیهای جهان باز دنیای ویدیو گیم را دارد! بازی Assassin’s Creed Odyssey به عنوان بازی سرگرم کننده و طولانی و بازی Assassin’s Creed Valhalla به عنوانی بازی خسته کننده و حتی طولانیتر شناخته میشود. بخش داستانی این بازی در خارج انیموس (Animus) حتی از بخش داستانی درون انیموس نیز بدتر ظاهر شد!
بازی Assassin’s Creed Rogue
امتیاز متاکریتیک: ۷۲ از ۱۰۰
بازی Assassin’s Creed Rogue به وضوح به دلیل عملکرد فوق العاده بازی Assassin’s Creed 4: Black Flag به خصوص در بخش داستانی از صحنه خارج شد. علاوه بر آن، به باور عموم بازی Assassin’s Creed Rogue بدترین گیم پلی در میان تمام نسخههای سری بازی اساسینز کرید را دارد. پس از آن، اولین نقطه ضعف این بازی شخصیت اصلی آن یعنی شی کورمک (Shay Cormac) بوده که به شدت ضعیفتر از ادوارد کنوی (Edward Kenway) ظاهر شد. دلایل او برای خیانت بی پایه و اساس بوده و قتلهای او فقط کاربر را گیج میکنند.
تمام این موضوعات باعث شده که اولین تجربه ما در قالب یک تمپلار (Templar) به سرعت رنگ ببازد. علاوه بر آن داستان بازی بسیار طولانی و خسته کننده بود. شی کورمک شخصیتی درگیر کننده و دوست داشتنی نبود و به قتل رساندن برخی از شخصیتهای دوست داشتنی داستان اساسینز کرید به دست خائنی بی پایه و اساس، این بازی را فقط و فقط خسته کنندهتر کرد.
بازی Assassin’s Creed 3
امتیاز متاکریتیک: ۸۴ از ۱۰۰
نقطه قوت بازی Assassin’s Creed 3 نقشه فوق العاده جذاب و گیم پلی متفاوت آن نسبت به نسخههای پیشین بود، اما این بازی متاسفانه از لحاظ داستانی قدرتی نداشت! بخش آموزشی این بازی تنها در حدود هفت ساعت از داستان بازی را به هدر داد، با این حال تعریف داستان انقلاب آمریکا و آشنایی با برخی شخصیتهای مهم تاریخی، بخشهای جذاب قابل توجهی را ارائه داد که میتوان آنها را تحسین کرد.
بخش داستانی که کاربران را از این بازی زده کرد بیشتر در خارج از انیموس دیده شدند. یکی از شخصیتهای اصلی بازی بدون هیچگونه دلیل قانع کنندهای به یاران خود پشت کرده و اشتباهی انجام میدهد که میتواند سبب نابودی بشریت شود! در حقیقت ما بدون دلیل قانع کننده، اشتباهی به شدت آزار دهنده انجام میدهیم.
بازی Assassin’s Creed: Mirage
امتیاز متاکریتیک: ۷۶ از ۱۰۰
بازیهای سالهای اخیر شرکت یوبیسافت، تلاش زیادی برای تعریف داستانی غیر خطی دارند که سبب لذت بیشتر کاربران از جهان بازی میشود. استفاده از این روش در عنوانی چون Far Cry 5 بسیار عالی جواب داد، اما گسترش این رویه در بازی Assassin’s Creed: Mirage باعث شد که داستان به بخشهای ریز تقسیم شده و ارتباط میان بخشهای مختلف آن از بین برود.
کاربر در این بازی آزاد بوده که دشمنان خود را به روشهای مختلف از مسیر بردارد، با این حال به هدفی تعیین شده در داستان بازی برسد. اما زمانی که پایان بخش داستانی این بازی فرا میرسد، کاربر متوجه میشود که بسیاری از دشمنان مهم را به قتل رسانده، با این حال ارتباطی میان آنها احساس نمیکند و همین موضوع باعث شده کاربر این بازی را به عنوان بازی با داستانی قوی نشناسد!
بازی Assassin’s Creed: Odyssey
امتیاز متاکریتیک: ۸۳ از ۱۰۰
بسیاری باور دارند که بازی Assassin’s Creed: Odyssey زیباترین جهان در میان تمام سری بازی اساسینز کرید را داشته و دارا بودن ویژگی Story Creator Mode باعث شده بتوان نسبت به بسیاری نسخههای دیگر از این بازی لذت برد.
دیگر موضوعی که سبب لذت بردن کاربران از این نسخه شد، قدرت انتخاب میان شخصیت مرد بازی یعنی الکسیوس (Alexios) و شخصیت زن بازی یعنی کاساندرا (Kassandra) بود که کاربران زیادی را خوشحال کرد و به آنها اجازه داد احساس آزادی بیشتری در این بازی داشته باشند. در بخش داستانی نیز این بازی از دایره نسخههای بد فاصله گرفته و به باور منتقدین و البته مخاطبین باید آن را در دایره نسخههای خوب اساسینز کرید از نظر داستانی جای داد، اما باید بار دیگر اشاره داشت که این بازی نیز ضعیفتر از انتظارات و قولهای توسعه دهندگان ظاهر شد.
بازی Assassin’s Creed 4: Black Flag
امتیاز متاکریتیک: ۸۸ از ۱۰۰
بازی Assassin’s Creed 4: Black Flag اولین نسخه نسل هشتمی سری اساسینز کرید بود و انتظارات زیادی از آن میرفت و خوشبختانه این بازی از همه نظر توانست موفق ظاهر شود. این بازی در کنار داستانی جذاب و یکپارچه، جهانی جذاب با نوآوریهای زیاد داشت که تجربه داستان بسیار خوب در جهان آن را به شدت لذت بخش کرد.
این بازی در حقیقت دنباله داستان بازی Assassin’s Creed 3، سالها پس از نمونه برداری از بدن دزموند مایلز (Desmond Miles) را برای ما تعریف میکند. داستان بازی مملو از پیچشهای جذاب بود با حضور شخصیتی جذاب یعنی ادوارد کنوی (Edward Kenway)، پدر بزرگ شخصیت اصلی بازی Assassin’s Creed 3 یعنی کانر کنوی (Connor Kenway) بود. داستان این بازی حول محور تلاش تمپلارها برای تسلط بر کاراییب بوده که ادوارد باید جلوی آنها را بگیرد.
بازی Assassin’s Creed: Unity
امتیاز متاکریتیک: ۷۲ از ۱۰۰
بازی Assassin’s Creed: Unity در زمان انتشار با موج انتقادهای منفی روبرو شد و اجازه دهید بگوییم که این بازی کاملا مستحق این نقدهای منفی بود! گیم پلی بازی مملو از مشکلات بود و تقریبا هیچ مکانیسمی به درستی کار نمیکرد و عموم خریداران خواستار پس گرفتن پول خود بودند. عملکرد بد این بازی متاسفانه داستان بی نظیر این بازی را نیز تحت تاثیر قرار داد!
داستان این بازی بسیار جذاب و کامل بود و شخصیت الیز (Elise) دید به مراتب بهتری از تمپلارها نسبت به شی کورمک به ما نشان داد. شخصیت آرنو (Arno) البته مشکلاتی در شخصیت پردازی داشت، با این حال سفر او در میان اساسینها و تمپلارها سفری هیجان انگیز و سرگرم کننده بود. داستان این بازی شاید داستانی نبود که بسیاری از طرفداران سری میخواستند، اما باعث نمیشود از یکپارچگی و تکامل داستان این عنوان چشم پوشی کرد. علاوه بر آن، شهر زیبای پاریس در این بازی، یکی از دقیقترین و پر جزئیاتترین شهرهای ساخته شده در طول تاریخ بازیهای ویدیویی است.
بازی Assassin’s Creed: Origins
امتیاز متاکریتیک: ۸۱ از ۱۰۰
سری بازی اساسینز کرید معمولا در هر نسخه جدید مخاطبین را به دورهای متفاوت در تاریخ برده و با ایجاد ارتباط میان نسخههای مختلف، آنها را همیشه سرگرم کننده نگه میدارد. بازی Assassin’s Creed: Origins به دوران مصر باستان رفت و با جهانی زیبا منتقدین و مخاطبین را حیرت زده کرد. در بخش داستانی نیز این بازی بسیار قوی ظاهر شد، با این حال باز هم بدون مشکل نبود.
کلیت داستان بازی Assassin’s Creed: Origins عالی است، اما داستان آن در میانه راه پیچشهایی به خود دیده که هر کسی، حتی اشخاصی که تمام و کمال به داستان بازی توجه کردهاند را گیج میکند. اما از سوی دیگر داستان این بازی بسیار درگیر کننده است. در کنار داستان اصلی، این بازی دارای تعداد زیادی مراحل فرعی با داستانهای جذاب است که کاربران را ساعتها درگیر خود میکنند.
بازی Assassin’s Creed: Syndicate
امتیاز متاکریتیک: ۷۶ از ۱۰۰
دو قلوهای فرای (Frye Twins) خود را در لندن جذاب بازی Assassin’s Creed: Syndicate به عنوان مبارزانی در برابر تمپلارهایی دیده که قصد دارند صلح را از طریق زور و قدرت به دست آورند! این بازی مانند تمام نسخههای سری اساسینز کرید جهانی جذاب داشت که کاربر را محو تماشای خود میکند و با داستان اصلی و داستانهای فرعی جذاب، به عنوان یکی از سرگرم کنندهترین نسخههای سری اساسینز کرید شناخته میشود.
همانطور که اشاره شد این بازی به عنوان یکی از سرگرم کنندهترین نسخههای سری اساسینز کرید، به خصوص به لطف بسته الحاقی Jack the Ripper شناخته میشود. بازی Assassin’s Creed: Syndicate چندین خط داستانی متفاوت اما متصل را برای مخاطبین تعریف کرده که همه آنها به شدت جذاب هستند.
بازی Assassin’s Creed: Brotherhood
امتیاز متاکریتیک: ۸۹ از ۱۰۰
سه گانه the Ezio Collection با هنر نمایی استاد بزرگ اساسینها یعنی اتزیو آدیتوره دا فیرنتزه (Ezio Auditore da Firenze) به عنوان یکی از بهترین سه گانههای تاریخ ویدیو گیم به خصوص در بخش داستانی شناخته میشود. نسخه دوم از این سه گانه که با نام Brotherhood شناخته میشود، خطوط داستانی جذاب زیادی در خود دارد.
این بازی مملو از داستانهای فرعی بوده که هر کدام از دیگری جذابتر و درگیرکنندهتر هستند. بازی Assassin’s Creed: Brotherhood به حدی جذاب بود که بسیاری با تجربه آن برای صدها ساعت موفق پشت سر گذاشتن تمام مراحل این بازی شده و هرگز از این بازی احساس خستگی نکردهاند. این بازی بدون شک در میان بهترین بازیهای سری اساسینز کرید جای دارد.
بازی Assassin’s Creed: Revelations
امتیاز متاکریتیک: ۸۰ از ۱۰۰
گیم پلی بازی Assassin’s Creed: Revelations شاید چنگی به دل نزده و کاربران زیادی را خسته کند، اما به پایان رساندن داستان اتزیو و الطائر (Altair) به بهترین شکل ممکن، همان چیزی بود که طرفداران به دنبالش بودند. به باور عموم کاربران، آنها هرگز در طول تاریخ اساسینز کرید تا این حد که در بازی Assassin’s Creed: Revelations با شخصیتهای بازی ارتباط برقرار کردند، در دیگر نسخههای برقرار نکردند! کاربران این موضوع را با تمام سلولهای بدن خود احساس کردند!
اتزیو که در پایان داستان خود متوجه شده تمام اعمال و سخنان او در دست آیندگان قرار خواهد گرفت، تصمیم میگیرد به شکل مستقیم با آنها سخن بگوید و در نتیجه اتفاقات، در حقیقت با خودش صحبت میکند! بازی Assassin’s Creed: Revelations در بخش داستانی پایانی جذاب برای سری جذاب را در اختیار گیمرها قرار داد.
بازی Assassin’s Creed
امتیاز متاکریتیک: ۸۱ از ۱۰۰
داستان خیره کننده، سازمانهای مخفی و شخصیتهای تاریخی مهم، همان چیزهایی بودند که بازی Assassin’s Creed را محبوب کردند و فضای گسترده قابل پیشرفتی را در اختیار یوبیسافت قرار دادند. داستان بازی Assassin’s Creed به دلیل تمرکز بسیار بالا بر دزموند و الطائر، داستانی منسجم و جدید را شکل داد که همیشه مورد توجه منتقدین و مخاطبین بوده و خواهد بود.
بزرگترین مشکلات این بازی اما در بخش گیم پلی بودند که انتظار میرفت با شرایط بهتری در اختیار کاربران قرار بگیرد. با این حال، ارائه داستانی بسیار جذاب با استفاده از ماشینی شبیه به ماشین سفر در زمان با نام انیموس، برای همیشه در خاطرات باقی میماند.
بازی Assassin’s Creed 2
امتیاز متاکریتیک: ۹۰ از ۱۰۰
در زمان عرضه بازی Assassin’s Creed 2 تمرکز توسعه دهندگان بیش از مبارزات سهمگین و جذاب، بر ارائه داستانی تکرار نشدنی بود. این موضوع باعث شد مخاطبین بازی Assassin’s Creed 2 ساعات زیادی را در کارگاه لئوناردو دا وینچی (Leonardo da Vinci) سپری کنند.
این بازی از نظر گیم پلی و از نظر داستانی به شدت کامل و جذاب بوده که تقریبا هر بازیکنی در این سری بازی باور دارد این بازی بهترین نسخه در تمام سری اساسینز کرید است و در آینده نیز عنوانی با قدرت این بازی با نام اساسینز کرید به انتشار نخواهد رسید.
داستان سری بازی Assassin’s Creed به طور کلی داستانی درگیر کننده و یکپارچه بوده که همیشه کاربران را به خود جذب کرده و انتظار میرود تا سالهای سال این مسیر را ادامه دهد. نظر شما چیست؟ شما داستان سری بازی Assassin’s Creed را چگونه دیده و کدام یک را بهتر از دیگر نسخهها میدانید؟ در انتظار نظرات شما هستیم.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید