سرانجام پس از سه سال توسعه، جدیدترین نسخه از سری بازیهای اساسینز کرید با نام بازی Assassin’s Creed Valhalla منتشر شد؛ اثری مورد انتظار که آخرین امید طرفداران برای تجربهی یک بازی کامل و بدون عیب و ایراد از این سری محبوب بود. بازی اساسینز کرید والهالا با تمام پتانسیل خود سعی میکند به ریشههای اصلی Assassin’s Creed بازگردد و طرفداران قدیم و جدید این سری را باری دیگر برای پوشیدن هیدن بلید، این بار در داستان یک وایکینگ ترغیب کند؛ داستانی خشن از جنس خانواده، انتقام و شرافت! اما آیا Assassin’s Creed Valhalla به خوبی رسالت خود را به انجام میرساند یا در واپسین نفسهای نسل هشتم، آب پاکی را بر دست طرفداران خود میریزد؟
بازی Assassin’s Creed Valhalla که دوازدهمین نسخه از سری بازیهای Assassin’s Creed است، توسط استودیوی یوبیسافت مونتریال (Ubisoft Montreal) توسعه یافته است و ۱۴ استودیوی دیگر این کمپانی بزرگ بازیسازی نیز در توسعهی این بازی با آنان همکاری داشتند؛ بازیای که با تمام وجود سعی میکند اشتباه پیشینیان خود را تکرار نکند و به اثری کامل و ماندگار در سری Assassin’s Creed تبدیل شود. استودیوی یوبیسافت مونتریال سابقهی بسیار درخشانی در عرضهی بازیهای Assassin’s Creed داشته و از موفقترین آثار این استودیو میتوانیم به Assassin’s Creed Origins و Assassin’s Creed IV: Black Flag اشاره کنیم.
این سری از بازیهای محبوب که با صرف نظر از موفقیت نزد منتقدان، همیشه فروش بسیار زیادی برای یوبیسافت به همراه داشته، در سالهای اخیر دچار تغییرات بسیار زیادی در زمینهی گیمپلی شده است. Assassin’s Creed پس از عرضهی Assassin’s Creed Syndicate که با انتقادات زیادی همراه شد، به نوعی با پوستاندازی و تغییرات زیاد، وارد سرزمین بازیهای نقشآفرینی (RPG) شد و از آغاز حماسهی لیلا حسن (Layla Hassan) روز به روز بیشتر و بیشتر از ریشههای خود فاصله گرفت؛ تا حدی که دیگر باید اول بازیهای Assassin’s Creed را آثاری تاریخی بنامیم، بعد برچسب Assassin’s Creed بودن به آنان بزنیم.
هرچند استودیوی یوبیسافت مونتریال در ماندگار کردن این اثر به خوبی رسالت خود را انجام میدهد، Assassin’s Creed Valhalla به هیچوجه یک اثر کامل نیست و بیحوصلگی و عجلهی استودیوهای یوبیسافت در توسعه و عرضهی این بازی، ضربهای اذیتکننده به آن زده و از به کمال رسیدن این بازی که از قضا بیشترین پتانسیل ممکن را برای تبدیل شدن به همان نسخهی موعود دارد، به شدت جلوگیری کرده است. با نقد و بررسی بازی Assassin’s Creed Valhalla همراه سرگرمی باشید.
از زمان تولد سری بازیهای Assassin’s Creed، از مصر باستان گرفته تا بریتانیای ویکتوریایی، ماجراجوییهای بسیاری با Assassin’s Creed سپردی کردیم و با اساسینهای زیادی آشنا شدیم. این بار در Assassin’s Creed Valhalla نوبت به عصر وایکینگهای اسکاندیناوی و هجوم آنان به سواحل انگلستان از هم گسیخته رسیده است. اساسینز کرید والهالا دربارهی وایکینگی به نام ایوور (Eivor) است که در کودکی پدر و مادر جنگجوی خود را در جریان یک خیانت قبیلهای از دست میدهد و زخم از دست دادن خانوادهاش تا سالهای سال در قلب او باقی میماند. ایوور باور دارد شرافت پدرش لکهدار شده و تنها با انتقام گرفتن از خائنین میتواند شرافت از دست رفتهی پدرش را احیا کند. در داستان بازی ایوور لقبی نیز دارد و او را بخاطر اتفاقی که در همان اول بازی شاهد آن هستیم، گرگبوسیده (Wolf-Kissed) خطاب میکنند که اشارهای جالب به اساطیر نورس و تقابل اودین (Odin) و فنریر (Fenrir) در رگناروک (Ragnarok) است. ایوور در اواسط قرن نهم و در مکانی به نام فورنبرگ (Fornberg) متولد شده است. او پس از مرگ پدر و مادرش، توسط شاه استیربیورن (Styrbjorn)، پادشاه فورنبرگ، به سرپرستی گرفته شد و در کنار پسر پادشاه، سیگرد استیربیورنسون (Sigurd Styrbjornson)، پرورش یافت. اما داستان اصلی حول انتقام و زخم بر جای مانده از این اتفاق نیست، بلکه سالهای سال میگذرد و ایوور به همراه قبیلهی ریون (Raven Clan) که جا دارد آنان را همچون گنگ ون در لیند (Van Der Linde Gang) در Red Dead Redemption 2 یک خانواده بنامیم، به انگلستان سفر میکنند تا سرزمین جدیدی برای زندگی پیدا کنند و حماسهی جدیدی برای خود خلق کنند. اما این پایان دردسرهای آنان نیست و همانطور که مردم انگلستان از بیگانگان نروژی بیزار بودند، پادشاهان انگلستان نیز به فکر بیرون راندن مردم وایکینگ از خاک بریتانیا برمیآیند و سرتاسر بازی در تلاش برای حفظ و بهبود مقر زندگی خود هستیم.
بهترین ویژگی Assassin’s Creed Valhalla در ساعات اولیه، شخصیتپردازی عالی آن است
شروع بازی Assassin’s Creed Valhalla طوفانی و خونین است؛ شروعی که به مرور ما را با اشخاص مهم زندگی ایوور آشنا میکند و سعی میکند مخاطب را به درون بازی بکشد. اساسینز کرید والهالا به خوبی مخاطب را با فرهنگ، آداب و رسوم وایکینگها آشنا میکند؛ وایکینگهایی که دیگر خبری از خلق و خوی وحشی و خشنشان نیست و در این بازی، تصویری جدید نسبت به آثار دیگری که از زندگی وایکینگها تا کنون شاهد بودیم، میبینیم. داستان از کودکی ایوور شروع میشود؛ کودکی که جنسیت آن مشخص نیست و به گونهای طراحی شده تا مکانیزم انتخاب جنسیت کاراکتر بازی را توجیح کند.
پس از دقایقی مشاهدهی عیش و نوش وایکینگها و رجزخوانی آنان برای قبیلههای دیگر که به خوبی به تصویر کشیده شده، آرامش بازی به سایه میرود و دقایقی نفسگیر آغاز میشود. یکی از قبیلههای همسایه به قبیلهی ریون حمله میکند و در جریان این حمله پدر و مادر ایوور کشته میشوند. دقایقی احساسی که با چاشنی شخصیتپردازی خوب، غم و اندوه ایوور را در دل مخاطب میکارد اما شروع بازی بدون عیب و ایراد هم نیست و برخی از باگهایی که در نتیجهی پویا بودن کاتسینهای بازی خود را نشان دادند، حسابی ذوقم را کور کردند و خودبخود یک کلمه از دهانم خارج شد: دوباره! موتور AnvilNext 2.0 که Assassin’s Creed Valhalla با آن ساخته شده، باری دیگر خودنمایی میکند و از همان ابتدا نوید یک بازی دیگر با همان موتوری را میدهد که شش سال است از یوبیسافت شاهد هستیم.
برایم عجیب است که کی سرانجام وقت بهبود این موتور بازیسازی میرسد و آیا قرار است شاهد به پایان رسیدن چنین باگهایی در بازیهای اساسینز کرید باشیم یا نه!؟ با وجود ایرادات فنی در همان ابتدای بازی، شروع بازی آنچنان هم ناامیدکننده نیست و روایت جذاب و احساسی ساعات اولیهی آن، مخاطب را به جلو سوق میدهد و کم کم ما را آمادهی بازی عظیم دیگری از سری Assassin’s Creed میکند. بهترین ویژگی Assassin’s Creed Valhalla در ساعات اولیهی خود، شخصیتپردازی عالی آن است؛ شخصیتپردازیای که دقیقه به دقیقه ما را به ایوور نزدیکتر میکند و پس از ظاهر شدن لوگوی بازی در پایان مقدمه، به خوبی در نقش ایوور قرار میگیریم و آمادهی ماجراجویی و لنگر انداختن در انگلستان میشویم.
بازی Assassin’s Creed Valhalla در کنار روایت داستان زندگی ایوور و اتفاقاتی که برای او در محفل مخفیشدگان (Hidden Ones) رخ میدهد، چند خط داستانی دیگر نیز در جریان مراحل مختلف بازی روایت میکند. جدیدترین نسخه از سری بازیهای Assassin’s Creed، خط داستانی لیلا حسن را که در بازی Assassin’s Creed Origins شروع شد را نیز جمعبندی میکند و به نوعی نقش آخرین قسمت از سهگانهی لیلا حسن را دارد. خط داستانی لیلا حسن در Assassin’s Creed Valhalla، دقیقا پس از Assassin’s Creed Odyssey شروع میشود؛ جایی که او عصای باستانی را بدست آورده و قرار است به کمک ایوور، جهان مدرن را نجات دهد.
به شخصه هیچوقت از طرفداران بخش مدرن اساسینز کرید نبودم و جدا از پایان بازی که شاهد پایانی خوب برای خط داستانی لیلا حسن هستیم، باقی مراحل این شخصیت به نوعی کسلکننده است و جز روایت داستان، هیچ تاثیر مثبتی بر روند بازی نمیگذارد. تقریبا در طول تمام مراحل لیلا حسن در سهگانهی Origins تا Valhalla، هرچه زودتر میخواستم مراحل به پایان برسد. نکتهی جالبی که در جریان روایت لیلا حسن با آن مواجه شدم، وجود ویروس کرونا در دنیای بازی است. در بخشی از بازی، لیلا حسن ایمیلی به یکی از همکاران خود ارسال میکند که در آن خبر از منفی شدن آزمایش ویروس کووید-19 خود میدهد. البته با نگاهی بر روند توسعهی بازی و تاثیری که ویروس کرونا بر تیم سازندگی بازی در آخرین سال توسعهی Assassin’s Creed Valhalla برای آنان به وجود آورد، خیلی هم بعید نبود که در جایی که از بازی اثری از این ویروس ببینیم.
در Assassin’s Creed Valhalla، لیلا حسن و ایوور تنها شخصیتهایی نیستند که پا در کفش آنان میگذارید و به تجربهی بازی میپردازید. اساطیر نورس (Norse) در اساسینز کرید والهالا نقش پر رنگی ایفا میکنند و در جریان یکی از مراحل، با نوشیدن یک معجون عجیب، به آزگارد (Asgard) میروید و با یک خط داستانی عجیب از خدایان نورس روبرو میشوید. ضربهی اصلی روایت داستان دقیقا از جایی به Assassin’s Creed Valhalla وارد میشود که آن معجون را مینوشید؛ معجونی که دعا میکردم هیچوقت در بازی وجود نداشت، یا حداقل من به سراغ آن نمیرفتم. پرداخت و شخصیتپردازی به خدایان نورس آزاردهنده است و تجربهی چند ساعتهی زندگی در آزگارد با خدایان نورس را به تجربهای اذیتکننده برای آن دسته از طرفدارانی که خورهی افسانههای نورس هستند، تبدیل میکند.
بر خلاف دو خط داستانی لیلا حسن و ایوور، خط داستانی هاوی (Havi) که نام دیگری از اودین است، هرچند سرگرمکننده است، از لحاظ شخصیتپردازی بسیار ضعیف عمل میکند و تصویری عجیب و ناامیدکننده از خدایان نورس ارائه میدهد. اگر تصوری که از خدایان نورس دارید، خدایانی است که در God of War دیدید و شنیدید، باید بگویم که تجربهی نه چندان خوبی از خط داستانی هاوی در Assassin’s Creed Valhalla در انتظار شماست. البته خوشبختانه پرداخت ضعیف به شخصیت اودین تا جایی به بازی ضربه میزند که در آزگارد به تجربهی مرحلهی ذکر شده میپردازید. در جریان بازی و زمانی که در نقش ایوور بازی میکنید، گاه به گاه همچون بازیهای قدیمی Assassin’s Creed، شاهد ویژنهایی هستیم که اودین را با شنل و لباسی مخصوص به تصویر میکشد و ایوور را در طول بازی راهنمایی میکند که بر خلاف شخصیت او در آزگارد، بسیار جذاب است و حال و هوایی حماسی به خط داستانی ایوور بخشیده است.
Assassins’s Creed Valhalla از لحاظ داستانی تجربهی لذتبخشی است که پایانبندی بسیار جذاب آن ثابت میکند که با بازی تاریخی خوبی سر و کار دارید و ارزش هزینهای که برای آن میکنید را دارد
یوبیسافت همیشه به دقت تاریخی داستانهایی که در سری بازیهای Assassin’s Creed روایت میکند، افتخار میکند. این قضیه خیلی هم اغراقآمیز نیست و با نگاهی به آثار قبلی این سری بازیهای محبوب، میتوانیم به جزییات تاریخی بازیهای Assassin’s Creed پی ببریم. دلیل این موضوع هم اتکای زیاد یوبیسافت به تاریخدانان و کمک گرفتن از آنان است. یوبیسافت همیشه برای ساخت بازیهایی که ریشهی تاریخی دارند، به سراغ تاریخدانان معروف میرود تا بازیهای خود را با دقت تاریخی بیشتری توسعه دهد. بازی Assassin’s Creed Valhalla نیز از این قضیه مستثنا نیست و استودیوی یوبیسافت مونتریال برای توسعهی جدیدترین بازی خود، به سراغ تاریخدان ثیری نوئل (Thierry Noel) رفته تا به خوبی جزییات زندگی فرهنگی و اجتماعی مردم وایکینگ را مورد بررسی قرار دهد و در بازی استفاده کند.
تاثیر این اتفاق به خوبی در داستان بازی نمایان است. وجود شخصیتهای معروف تاریخی در بازیهای اساسینز کرید دیگر پس از گذشت این همه سال تبدیل به امضایی از این مجموعه شده که در Assassin’s Creed Valhalla نیز به نحو احسن شاهد خودنمایی آن هستیم. داستان اساسینز کرید والهالا در قرن نهم و در زمان هجوم وایکینگها به فرمانرواییهای چهارگانهی انگلستان رخ میدهد؛ انگلستانی که از یک پادشاه ثابت برخوردار نیست و از چهار فرمانروایی مرسیا (Mercia)، ایست آنگلیا (East Angelia)، نورثامبریا (Northumbria) و مهمتر از همه، وسکس (Wessex) تشکیل شده است.
حضور شخصیتهای بسیار مهم تاریخی همچون آلفرد کبیر (Alfred the Great) که تنها پادشاهی بود که توانست شکستی تاریخی برای ارتش وایکینگ رقم بزند، به داستان بازی Assassin’s Creed Valhalla ارزشی دو چندان بخشیده و استفادهی کم از این شخصیت در جریان بازی به نوعی اهمیت و ارزش این شخصیت را تا حد زیادی به تصویر میکشد که از بهترین ویژگیهای روایت داستان اساسینز کرید والهالا است. ماجراجویی در نقش ایوور در انگلستان قرن نهم، از لحاظ داستانی تجربهی لذتبخشی است که پایانبندی جذاب آن ثابت میکند که با بازی تاریخی خوبی سر و کار دارید و ارزش هزینهای که برای آن میکنید را دارد.
از دوران توسعهی Assassin’s Creed Origins، سری Assassin’s Creed در بخش گیمپلی دچار تغییرات بسیار زیادی شده که ژانر این سری بازیهای محبوب را به مرور از اکشن-ماجراجویی به اکشن-نقشآفرینی تغییر داده است؛ تغییری که جامعهی طرفداری این مجموعه را به دو قسمت تقسیم کرده است: موافقان و مخالفان نقشآفرینی در سری Assassin’s Creed. در اساسینز کرید والهالا نیز به مانند نسخهی قبل، حق انتخاب جنسیت کاراکتر بازی وجود دارد. نکتهی مثبت این قضیه آنجاست که بر خلاف Assassin’s Creed Odessey که با انتخاب یک جنسیت، از برخی مراحل محروم میشدید، دیگر خبری از این محرومیت نیست و چه نسخهی مذکر ایوور را انتخاب کنید چه مونث، یک تجربهی ثابت از خط داستانی بازی خواهید داشت.
همچنین هر زمان که بخواهید میتوانید جنسیت کاراکتر خود را در بازی تغییر دهید. نگران نباشید، این موضوع به بهترین شکل در بازی توجیح شده و تغییر جنسیت شخصیتتان در طول بازی به هیچوجه به ساختار روایت داستان ضربهای وارد نمیکند. هرچند در طول بازی به دفعات میتوانید جنسیت خود را تغییر دهید، یوبیسافت اعلام کرده که در دنیای کنون (Canon) سری بازیهای Assassin’s Creed، از ایوور به عنوان یک شخصیت مونث یاد خواهد شد.
سیستم مبارزهی سری بازیهای Assassin’s Creed همیشه شامل بخش زیادی مخفیکاری بوده که به نوعی تبدیل به امضای بازیهای این سری محبوب شده است. هرجا سخنی از سیستم مخفیکاری به زبان میآید، رد پایی از بازیهای اساسینز کرید به چشم میخورد. در Assassin’s Creed Valhalla قضیه تا حد زیادی متفاوت شده و باید بگویم که اگر انتظار یک بازی اساسینی با مراحل مخفیکاری زیاد دارید، این نسخه قرار نیست شما را به صورت کامل راضی کند. در اساسینز کرید والهالا عمده تمرکز سیستم مبارزهی بازی به نبردهای رو در رو و خونین اختصاص یافته و مرحله به مرحله، بازی شما را به خون و خونریزی تشویق میکند که این ممکن است برای آن دسته از طرفدارانی که بازیهای اساسینز کرید را برای سیستم مخفیکاری آن بازی میکنند، خبر خوبی نباشد.
با کمرنگ شدن نقش ماموریتهای مخفیکاری و اساسینی در نسخههای پیشین این سری، انتقادات زیادی به یوبیسافت میشد که یوبیسافت سعی کرده تا حدودی این بخش را بهبود ببخشد و به نوعی یک حق انتخاب برای سپری کردن مراحل به مخاطب دهد. فرمول موفقیت گیمپلی بازی Assassin’s Creed Odyssey باری دیگر در Assassin’s Creed Valhalla نیز استفاده شده و در کنار تغییراتی که مکانیزمهای بازی به خود دیده، تجربهی سرگرمکنندهای در بخش گیمپلی برای مخاطب رقم میزند. سیستم مبارزهی بازی در اغلب بازی دو حق انتخاب به شما میدهد. شما میتوانید مراحل بازی را به صورت مخفیکاری سپری کنید و با پوشیدن عبای اساسینی خود، کار دشمنانتان را با هیدن بلید یکسره کنید، یا به کمک قالبیت شورش بردن (Raid)، شیپور خود را به صدا دربیاورید و با همقبیلههای خود به دشمنان حمله کنید.
هرچند هیدن بلید در اساسینز کرید والهالا به دنیای این سری بازگشته و خبر خوبی برای طرفداران است، حضور کمرنگ آن تا حدودی نشان از تمرکز بازی بر جنبهی گروهی دارد و قرار نیست در این بازی بر خلاف نسخههای قدیمی اساسینز کرید یک اساسین کامل باشید. ایوور بیش از آنکه یک اساسین باشد، یک وایکینگ خشن است که در اکثر مواقع ترجیح میدهد به صورت قبیلهای و با خشونت تمام به هدف خود برسد. یوبیسافت به بدترین شکل از علاقهی طرفداران قدیمی به هیدن بلید استفاده کرده و وجود هیدن بلید در Assassin’s Creed Valhalla به نوعی یک کلیک بیت برای جذب طرفداران قدیمی بوده، وگرنه تاثیر چندانی در گیمپلی و سیستم مبارزات بازی ایفا نخواهد کرد.
وجود هیدن بلید در Assassin’s Creed Valhalla به نوعی یک کلیک بیت برای جذب طرفداران قدیمی بوده، وگرنه تاثیر چندانی در گیمپلی و سیستم مبارزات بازی ایفا نخواهد کرد
بهترین بخش گیمپلی و سیستم مبارزهی Assassin’s Creed Valhalla در بخش غارت و حمله کردن به سرزمینهای مختلف بازی است. هدف اصلیتان در بازی Assassin’s Creed Valhalla نجات قبیلهی ریون و رونق زندگی آنان با ساخت ساز و غارت است. شما در این بازی فقط باید بجنگید و آذوغه به غنیمت ببرید و فتح کنید تا خانوادهی وایکینگیتان آسایش بیشتری داشته باشند. جذابیت اساسینز کرید والهالا جایی خود را نشان میدهد که قرار است مقر زندگی خود را بازسازی کنید و به ساخت و ساز برای مردمتان روی بیاورید. برای رونق بخشیدن به قبیلهی خود، باید به کمک همقبیلههایتان به سرزمینهای مختلف شورش ببرید و مهمات و مواد مورد نیاز خود را به غارت ببرید.
یوبیسافت در القای روحیهی وایکینگی در جریان شورشهای بازی به بهترین شکل رسالت خود را انجام میدهد و حس و حال یک ارتش وایکینگ را به نحو احسن به تصویر میکشد. کافی است سوار کشتی خود شوید، به آوازهای دلنشین و حماسی در مسیر گوش کنید و زمانی که به یک سرزمین غنی رسیدید، شیپور خود را به صدا دربیاورید و به آن شورش ببرید تا به جادوی اساسینز کرید والهالا در به تصویر کشیدن یک زندگی وایکینگی در قرن نهم پی ببرید. بازی Assassin’s Creed Valhalla در جریان ساخت و ساز و رونق بخشیدن به محل زندگی، مخاطب را ناامید نمیکند و مدام شما را به حمله به سرزمینهای اطراف و به غارت بردن آنجا وسوسه میکند که در نتیجه یکی از بهترین تجربیات بازی را برایتان رقم میزند.
هرچند تغییرات کوچکی در گیمپلی Assassin’s Creed Valhalla نسبت به Assassin’s Creed Odyssey شاهد هستیم، در طول بازی تاثیر این تغییرات به خوبی نمایان میشوند و از تکراری و کسلکننده شدن بازی تا حد زیادی جلوگیری میکنند. در Assassin’s Creed Valhalla سیستم لوت، مراحل فرعی، درخت مهارت و دیگر مکانیزمهای بازی دستخوش تغییرات کوچک و بزرگی شدند. خوشبختانه دیگر خبری از لوتهای بیفایده و حوصلهسربر نیستیم و بازی شما را به لوت کردن مناطق مختلف سوق میدهد تا تاثیر آن را بیش از پیش به تصویر بکشد. در واقع شما برای زنده ماندن در جریان مراحل بازی و خصوصا زمانی که با باسفایتهای بازی روبرو میشوید، به موادی که پیشتر لوت کردید، نیاز پیدا خواهید کرد و اگر از لوت کردن دوری کرده باشید، به مراتب بازی برایتان سخت و سختتر میشود.
همچنین مراحل فرعی نیز دیگر مانند Assassin’s Creed Odyssey زیاد و طولانی نیستند و قرار نیست در اساسینز کرید والهالا برای یک مرحلهی فرعی کوچک زمان زیادی بگذارید. مراحل فرعی در Assassin’s Creed Valhalla همانند Red Dead Redemption 2، گاه به گاه در دنیای بازی پیدا میشوند و گذراندن هر کدام حدود ۱۰ الی ۱۵ دقیقه زمان خواهد برد که پیشرفت بسیار خوبی نسبت به مراحل فرعی اذیتکنندهی Assassin’s Creed Odyssey است. درخت مهارت بازی که به صورت مجهول (Passive) ساخته شده، از بهترین نکات اساسینز کرید والهالا است و هر زمان که بخواهید میتوانید با توجه به مکانیزمی که دوست دارید، آن را ریست کنید و هرطور که دوست دارید تنظیم کنید. ارتقای درخت مهارت بازی با تمرکز بر سه بخش متفاوت به بهترین شکل بر سیستم مبارزهی کاراکترتان اثر میگذارد و مرحله به مرحله و ساعت به ساعت، تنوع بیشتری به گیمپلی میبخشد که از نکات خوب Assassin’s Creed Valhalla است.
یکی از ویژگیهای بازیهای نقشآفرینی که مجموعهی Assassin’s Creed در سالیان اخیر وارد حیطهی آن شده، تاثیرگذاری انتخابهای شما در مسیر بازی است که این مسئله در Assassin’s Creed Valhalla نیز به چشم میخورد. هرچند اکثر انتخاب دیالوگهایی که در بازی دارید، صرفا تاثیر مقدم و موخر دارند و دیگر گزینهها نیز به مرور توسط ایوور گفته میشوند، در برخی مراحل بازی، شما در نقش قاضی باید تصمیمی حیاتی بگیرید که به صورت مستقیم بر خط داستانی آن مرحله تاثیر میگذارد. در واقع در این مراحل، قضیه مرگ و زندگی است و جان برخی شخصیتهای بازی به انتخاب شما وابسته است. هرچند تاثیر این انتخابهای حیاتی تا دقایقی بیشتر خود را نشان نمیدهند و با پایان آن مرحله، تاثیر انتخابهایتان نیز به پایان میرسد، وجود چنین سیستمی، پویایی خوبی به بازی بخشیده و به خوبی بین بخشهای مختلف خط داستانی یک مرحله تعادل ایجاد کرده تا تجربهی منحصربفردتری از یک مرحله داشته باشید.
در Assassin’s Creed Valhalla تنوع بسیار زیاد اسلحه در بخش شخصیسازی کاراکتر، حس و حالی وایکینگی به شما هدیه میدهد
جذابیتهای گیمپلی Assassin’s Creed Valhalla در اینجا به پایان نمیرسد و تنوع بسیار زیاد اسلحه در بخش شخصیسازی کاراکتر، از موارد تحسینبرانگیز بازی به حساب میآید. تصور کنید چندین ساعت در حال بازی هستید و از سیستم مبارزهی بازی خسته میشوید، کافی است وارد Inventory کاراکتر خود شوید و تا دلتان میخواهد سلاحهای متنوع در دست راست و چپ ایوور قرار دهید.
نکتهی خوب دیگری که دربارهی سیستم مبارزهی اساسینز کرید والهالا وجود دارد، وجود سپر در بازی است. شما میتوانید به صورت همزمان با دو تبر بجنگید، یا سپر خود را دربیاورید و به کمک آن جلوی حملههای دشمنانتان را بگیرید. البته اینکار باعث میشود سرعت استفاده از تبرتان کاهش یابد و در حملات خود با مشکل مواجه شوید که از جزییات جالب بازی است که در این نسخه رعایت شده است. در مبارزات Assassin’s Creed Valhalla، خشونت حرف اول را میزند. هرچند در بازیهای پیشین این مجموعه نیز شاهد افزایش خشونت بازی بودیم، در اساسینز کرید والهالا این موضوع به بیشترین حد خود رسیده و انواع و اقسام ضربات و حرکات خشن را در بازی شاهد هستیم. کافی است در زمان مناسب ضربات دشمنانتان را دفع کنید تا روی زمین بیفتند و با Stun Kill شاهد کشتن آنان به خشنترین شیوهی ممکن باشید. در مجموع، سیستم مبارزهی اساسینز کرید والهالا به قدری متنوع و جذاب است که حداقل در جریان مبارزات بازی به هیچوجه احساس خستگی نخواهید کرد و مرحله به مرحله بیشتر به فکر قتل و غارت خواهید افتاد.
Assassin’s Creed Valhalla یکی از بزرگترین دستاوردهای یوبیسافت در زمینهی ویژگیهای هنری و بصری است؛ ویژگیهایی که این بازی را به بازی چشمنوازی تبدیل کرده و مخاطب را به گشت و گذار در محیطهای بازی سوق میدهد. البته متاسفانه بازی در این بخش نیز بینقص نیست و جزییات بسیار ضعیف و قدیمی برخی مناطق بازی که توسعهدهندگان از چشم مخاطبان مخفی کردند، ضربهی بزرگی به این دستاورد میزند. هرچند کم پیش میآید که در طول بازی شاهد چنین صحنههایی باشید، اگر از آن دسته از طرفدارانی هستید که دیوار به دیوار و کوه به کوه نقشهی بازی را جستجو و واکاوی میکنند، چنین ایراداتی حتما به تجربهی چند ساعتهی گشت و گذار در محیط بازی ضربه میزند. جدای این مشکل که گاه به گاه برایم آزاردهنده بود، گرافیک هنری بازی در سطح بسیار خوبی قرار دارد و حسابی شما را محو جزییات خود خواهد کرد. یک نکتهی قابل توجه دیگر که دربارهی اساسینز کرید والهالا وجود دارد، قلعههای جذاب در سرتاسر دنیای آن است. طراحی قلعههای بازی به بهترین شکل انجام شده و با حمله به هر قلعه، با خصوصیات منحصربفردی مواجه میشوید که تجربهای واقعگرایانه از هجوم وایکینگها به سرزمینهای بریتانیاییها برایتان به ارمغان میآورد.
موسیقی متن بازی از دو آلبوم The Ravens Saga و Out of the North تشکیل شده که یکی بیش از دیگری، حال و هوای یک بازی وایکینگی تحت تاثیر اساطیر نورس را به بهترین شکلی که تصور میکنید، در ذهن و خاطرتان ماندگار میکنند
موسیقی متن یکی از تاثیرگذارترین ویژگیهای یک بازی ویدیویی است و در سالهای اخیر در نسل هشتم، شاهد اهمیت بیش از پیش این ویژگی در دنیای بازیهای ویدیویی بودیم. آهنگسازان Assassin’s Creed Valhalla جسپر کید (Jesper Kyd) و سارا شانر (Sarah Schachner) هستند که هر دو از معروفترین نامهای سری بازیهای اساسینز کرید محسوب میشوند و طرفداران زیادی در بین مخاطبان دارند. در کنار این دو نفر، اینار سلویک (Einar Selvik) که پیشتر در سریال Vikings شبکهی History Channel آهنگسازی کرده بود نیز وظیفهی ساخت چند ترک برای آلبوم موسیقی متن این بازی دارد تا تیم آهنگسازی Assassin’s Creed Valhalla به یکی از قویترین تیمهای آهنگسازی در بین سری بازیهای Assassin’s Creed تبدیل شود. این تیم از آهنگسازان معروف، موسیقی متن Assassin’s Creed Valhalla را به یکی بهترین بازیهای سری Assassin’s Creed از لحاظ موسیقی متن تبدیل کرده است.
موسیقی متن بازی از دو آلبوم The Ravens Saga و Out of the North تشکیل شده که یکی بیش از دیگری، حال و هوای یک بازی وایکینگی تحت تاثیر اساطیر نورس را به بهترین شکلی که تصور میکنید، در ذهن و خاطرتان ماندگار میکنند. شاید اساسینز کرید والهالا یک بازی بینقص نباشد، اما وقتی پای موسیقی در این بازی مطرح میشود، شناخت دقیق آهنگسازان از افسانههای نورس و فرهنگ مردم اسکاندیناوی در جای جای دنیای Assassin’s Creed Valhalla به خوبی نمایان است. در کنار موسیقی متن بازی، آواز و قصههایی که در جریان سفر با کشتی برایتان پخش میشوند نیز تاثیر فوقالعادهای بر درگیر کردن مخاطب با فضای بازی دارد و کافی است سوار کشتی شوید و مسافتهای دریایی را با آواز مخصوص نورسی و حالت سینماتیک طی کنید تا به جادوی عنصری مانند موسیقی در این بازی پی ببرید.
از Assassin’s Creed Origins تا به اکنون، یوبیسافت همیشه سعی داشته با حفظ یک فرمول ثابت و تغییر دادن برخی ویژگیهای بازی، یک بازی Assassin’s Creed بدون نقص توسعه دهد و عرضه کند؛ امیدی که با اساسینز کرید والهالا نیز به تحقق نمیپیوندد و ایرادات فنی بازی به قدری خودنمایی میکنند که ممکن است حتی شما را از ادامهی بازی منصرف کنند. همانطور که گفته شد، روایت داستانی Assassin’s Creed Valhalla تا حد زیادی قابل قبول و جذاب است و در پایان، شما را از تجربهی بازی پشیمان نمیکند، اما این تجربه میتوانست با پتانسیلهایی که این بازی در خود میدید، تبدیل به بهترین نسخهی Assassin’s Creed شود که متاسفانه با ایرادات زیاد فنی و بصری بازی چنین چیزی محقق نمیشود.
اساسینز کرید والهالا دقیقا از جایی ذوقتان را کور میکند که یک سرباز، مشعل آتشی در دست میگیرد و رها میکند. افکتهای آتش به قدری ابتدایی و ضعیف هستند که دعا میکنید کاش چیزی به اسم آتش در دنیای بازی وجود نداشت. برای یک بازی وایکینگی که حتی بسیاری از مراحل آن نیز به شما میگویند اینجا و آنجا را به آتش بکشید، چنین چیزی یک فاجعه است. کمکاری توسعهدهندگان Assassin’s Creed Valhalla به قیمت به کمال نرسیدن این بازی تمام شده و آرزو بود که کمی بیشتر بر این بازی وقت گذاشته میشد تا چنین ایراداتی که در نسلهای گذشتهی بازیهای ویدیویی میدیدیم را در آن شاهد نبودیم.
باید قبول کنیم باگ و گلیچ به امضای بازیهای یوبیسافت تبدیل شده و امید داشتن به رفع این ایرادات، مقصدی جز ناامیدی نخواهد داشت.
ایرادات Assassin’s Creed Valhalla تنها مربوط به بخش بصری نیست و در سراسر بازی و زمانی که در حال لذت بردن از سیستم مبارزهی بینظیر بازی هستید، ناگهان شاهد افت نرخ فریم بازی هستید که بسیار آزاردهنده است. وقتی تعداد سربازان یک منطقه زیاد میشود، نرخ فریم افت محسوسی میکند و بافتهای بازی به سختی لود میشوند تا مشکلات اساسینز کرید والهالا یکی پس از دیگری ضربهی بدی به پیکرهی بازی بزنند. متاسفانه در این نسخه از بازیهای اساسینز کرید نیز شاهد کم شدن باگ و گلیچهای فراوان این سری نیستیم و حتی در اولین نسخهی Assassin’s Creed نسل نهمی نیز چنین ایراداتی به وضوح در دنیای بازی، مخصوصا در بین کاتسینهای بازی به شدت رویت میشود. در برخی مراحل بازی، تنها راهی که برایم باقی میماند تا از دست این ایرادات فرار کنم، لود کردن دوبارهی آخرین چکپوینت بازی بود که چنین چیزی برای بازی موردانتظاری چون Assassin’s Creed Valhalla باورنکردنی است. دیگر باید قبول کنیم ایراداتی مثل باگ و گلیچ به امضای بازیهای یوبیسافت تبدیل شده و امید داشتن به رفع این ایرادات، مقصدی جز ناامیدی ندارد. Assassin’s Creed Valhalla ثابت میکند که استودیوهای یوبیسافت به تنهایی قادر به عرضهی یک بازی بدون باگ و گلیچهای فراوان نیستند و وجود یک استودیوی دیگر برای پولیش کردن و از بین بردن ایرادات فنی ضروری است.
بازی Assassin’s Creed Valhalla با تمام پتانسیلهایی که دارد، به راحتی میتواند به بهترین نسخه از سری بازیهای Assassin’s Creed تبدیل شود، اما کمکاری و عجلهی توسعهدهندگان در انتشار بازی، ضربهی بدی به بازی میزند و از به کمال رسیدن تجربهی ماجراجویی با ایوور جلوگیری میکند. یوبیسافت با اساسینز کرید والهالا آب پاکی را بر دست طرفداران میریزد و باری دیگر امید عاشقان این سری را ناامید میکند. ایرادات این نسخه تا حدی نمایان است که داستان و گیمپلی جذاب بازی نیز نمیتواند آن را زیر سایهی خود ببرد؛ ایراداتی که شاید در سالهای گذشته میشد از آنان چشمپوشی کرد، اما اولین نسخهی Assassin’s Creed در نسل نهم نباید چنین ایراداتی داشته باشد. یوبیسافت باری دیگر نشان داد که دیگر فقط از اسم Assassin’s Creed استفاده میکند و در Assassin’s Creed Valhalla با اضافه کردن هیدن بلید و از بین بردن کاربرد قدیمی آن، از حس نوستالژی طرفداران قدیمی سواستفاده کرده است. بازی Assassin’s Creed Valhalla در بهترین حالت یک بازی تاریخی خوب است، نه یک Assassin’s Creed خوب!
نقد و بررسی بازی Assassin’s Creed Valhalla روی کنسول پلیاستیشن 4 و بر اساس کد ارسال شده توسط ناشر به نگارش درآمده است
- شروع و پایان جذاب
- داستان درگیرکننده
- گیمپلی سرگرمکننده
- گرافیک هنری خوب
- شخصیتپردازی قوی
- موسیقی متن فوقالعاده
- دنیایی از باگ و گلیچ
- دیالوگهای تکراری
- افت نرخ فریم
- دیر لود شدن بافتهای بازی
- افکتهای آتش فاجعه
- سواستفاده از محبوبیت هیدن بلید
- شخصیتپردازی افتضاح خدایان نورس
- فیزیک آزاردهندهی شخصیتهای غیر قابل بازی
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید