فیلم Assimilate حتی سعی نمیکند که اندکی پایش را از کلیشهها و تکرارها فراتر بگذارد و در نهایت تلاشش بازخلقی است درچه سه از بهترینهای ژانر «وحشت» و «دلهرهآور».
Assimilate بد است. همین اول کار اجازه بدهید تکلیفمان را با این اثر مشخص کنیم و بدانیم با چه نوع محصولی طرف هستیم. اثری ضعیف، عاری از خلاقیت و بسیار تکراری که جز مقدمه و سکانس ابتداییش، هیچ چیز خاصی برای عرضه به مخاطب ندارد. فیلم از تزریق معمولیترین احساسات در مخاطب خود عاجز است و به عنوان فیلمی که نام دو ژانر «وحشت» و «دلهرهآور» را دنبال خود یدک میکشد، از ترس که چه عرض کنم، از تزریق ذرهای احساس استرس و تنش در بیننده ناتوان است. اگر اثری هجو و یا B-movie آگاهانهای بود، مثل فیلم اپیزودیک Grindhouse به نظرم از تاثیرگذاری بهتری برخوردار میشد تا این محصول ضعیف و تکراری کنونی که فقط حوصله سر میبرد و بس.
فیلم Assimilate داستان دو دوست نوجوان را تعریف میکند که قصد دارند در خصوص شهر کوچک و ساکتشان مجموعه مستند اینترنتی بسازند و سعی کنند تا ذرهای هیجان و جذابیت به زندگی معمولی و تکراری خودشان بدمند. بعد از مدتی، متوجه اتفاقی عجیب در خانه یکی از همسایهها و سپس تغییر آشکار رفتار کشیش و دیگر اهالی شهر میشوند. این رخداد آنها را به این فکر وا میدارد که شاید موجود یا انگلی بیگانه، مردم شهر را کلون کرده و جای آنها را گرفته. همین شک و شبهه آنها را به حرکت میاندازد از راز این اتفاق پرده بردارند.
نمونه قصه فیلم را بارها دیدهایم. در اپیزودهای مختلف سریال تلویزیونی معروف Twilight Zone گرفته تا فیلم They Live از «جان کارپنتر» که شاید موفقترین نمونه در این میان محصولات این تیپی باشد
نمونه قصه فیلم را بارها دیدهایم. از اپیزودهای مختلف سریال تلویزیونی معروف Twilight Zone گرفته تا فیلم They Live از «جان کارپنتر» که شاید موفقترین نمونه در این میان محصولات این تیپی باشد. آثاری که با رو کردن یک واقعیت، باور و سطح اطلاعات شخصیت اصلی را از حقیقت پیرامونش زیر سوال میبرد و او را به واکنش در مقابل این راز تازه کشف شده وا میدارد. مقابله جز با کل در نبردی نابرابر که پیروزش شاید از مدتها پیش مشخص شده بود.
فیلمساز شیوه روایتگری دانای محدود را برای روایت اثرش برگزیده و با قرار دادن مخاطب در نقش نوجوانان قصه، سعی داشته تا حس تنش و شرایط غیر معمولی که شخصیتها در آن گرفتار شدهاند را برای مخاطب به خوبی تصویر کند. برگزیدن این شیوه روایتگری در خصوص همچین اثری گزینه معقولی است؛ چون که بخش رازآمیز و مجهول اثر را تقویت میبخشد و آگاهی و اطلاعات بیننده از دنیای اثر را همسو با شخصیتها پیش میبرد. اگر آنها شوکه شوند و بترسند، ما هم همراهشان میترسیم.
فیلمساز شیوه روایتگری دانای محدود را برای روایت اثرش برگزیده و با قرار دادن مخاطب در نقش نوجوانان قصه، سعی داشته تا حس تنش و شرایط غیر معمولی که شخصیتها در آن گرفتار شدهاند را برای مخاطب به خوبی تصویر کند. برگزیدن این شیوه روایتگری در خصوص همچین اثری گزینه معقولی است؛ چون که بخش رازآمیز و مجهول اثر را تقویت میبخشد و آگاهی و اطلاعات بیننده از دنیای اثر را همسو با شخصیتها پیش میبرد. اگر آنها شوکه شوند و بترسند، ما هم همراهشان میترسیم.
بازیگران اصلی فیلم Assimilate با وجود آماتور و تازهکار بودن، به نسبت خوب از پس نقشهایشان برآمدهاند. حداقل موقع تماشای فیلم از بازی بد کسی حرص نمیخورید و به نظرم همچین امری، در خصوص همچین اثری نکتهای تماما مثبت تلقی میشود. بازیگران در اجرای آنچه که فیلمنامه در اختیارشان قرار داده در سطح خوبی جلوی دوربین ظاهر شده و حداقلیها را رعایت کردهاند.
فیلم پر است از ایدههایی که صرفا استفاده شدهاند و هیچگونه خروجی مثبتی برای فیلم به همراه ندارند
برعکس بازیگران آماتور فیلم، فیلمساز که چندان آماتور هم نیست و در کارنامه کاریش در سایت imdb دو جین اثر به چشم میخورد -کاری نداریم که اغلبا دست کمی از این فیلم ندارند- از همگی ضعیفتر ظاهر شده. ایشان که از قضا نویسنده فیلمنامه هم بودهاند موفق شدند که در کنار خلق قصهای ضعیف و تکراری، در کارگردانی هم بد عمل کنند و چه در بخش متن و چه تصویر، هیچ نکته مثبت و قابل توجهی برای اثر باقی نگذارند.
فیلم مقدمه و سکانس ابتدایی خوبی دارد. با وجود ضعف در کارگردانی، در همان ثانیه ابتدایی بینندهاش را میخکوب میکند و در کسری از ثانیه ترس و احساس عدم امنیت شخصیت قصه را به مخاطب خود القا میکند. ولی افسوس که زومی عجیب در انتهای این سکانس که تنش و استرس به اوج خود رسیده، تمامی کاشتهای احساسی و تنش جاری در صحنه را از بین برد، و مخاطب را پس میزند. جلوه ویژه کامپیوتری ضعیف بعد از این اتفاق هم بماند.
یکی از صحنههای بسیار بد فیلم که اصلا رسیدنش به خروجی و محصول نهایی و چرایی انتخابش پرسش برانگیز است، در یکی از صحنههای انتهایی فیلم است که اخبار را نشان میدهد، در این سکانس شاهد مردم شهرهای مختلف هستیم که در خیابان قدم میزنند، تمامی تصاویر تلویزیون و مردم، به صورت سه بعدی خلق شدهاند. انجام این کار به خاطر بودجه محدود فیلم و پرهیز از خرچ اضافی قابل درک است ولی کیفیت بسیار پایین، زوم و صد البته تاکید کارگردان بر نشان دادن ریزترین جزییات این نما باعث میشود که کیفیت بسیار پایین گرافیکِ کار و مصنوعی بودنش به شدت به چشم بیاید. فیلم پر است از همچین تصمیمهای عجیبی که در نهایت بر کیفیت خروجی فیلم تاثیر بسیاری گذاشتهاند.
پلانهایی از فیلم هم به شیوه مستند فیلمبرداری شدهاند. مدل آثاری همچون Paranormal Activity، VHS و REC که کارگردان سعی میکند با استفاده از تکنیک فیلمبرداری دوربین روی دست و دوربینهای غالبا بیکیفیت، حسی مستندگونه به اثر بخشیده و مخاطب را بیشتر درگیر قصه و شخصیتها بکند اما استفاده کارگردان فیلم Assimilate از این تکنیک فیلمبرداری هیچگونه مزیت مثبتی از حیث افزایش بار روایی قصه یا تزریق درست هیجان و تنش به فیلم ندارد و صرفا یکی از چندین ایدههایی است که صرفا استفاده شده و هیچگونه خروجی مثبتی برای اثر به همره ندارد.
فیلم Assimilate بیشتر شبیه به یک اثر ورکشاپی دورهمی میماند تا محصولی یکدست و کامل. روایت بد، کارگردانی ضعیف و تکرار مکررات عملا هیچ نکته مثبتی برای فیلم باقی نگذاشته است. محصولی که حسابی ما را خسته کرده و حوصلهمان را سر میبرد.
- موسیقی مناسب
- فصل اغازین خوب
- قصه ضعیف و قابل پیشبینی
- کارگردانی آماتور
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید