نقد قسمت آخر انیمه حمله به تایتان
معیوب، جذاب و دیرهنگام
در نقد قسمت آخر انیمه حمله به تایتان میخواهیم ببینیم ماپا یکی از محبوبترین سریالهای ژاپنی را چطور به انتها رسانده است.
حدوداً یک دهه از پخش نخستین قسمت Attack on Titan میگذرد؛ اثری که نه تنها توجه مخاطبان ژاپنی را به خود جلب کرد، بلکه توانست در خارج از مرزها هم به دستاوردهای بزرگی برسد. از همین رو، بیراه نیست اگر بگوییم حمله به تایتان نه تنها یکی از مشهورترین سریالهای جهان است، بلکه حکم پلی را دارد که مخاطبان غیرژاپنی را به دنیای انیمه متصل و آنها را با چنین محصولی آشنا کرد.
غولهای عظیم الجثه، موسیقیهای جذاب، صحنههای اکشن نفسگیر، قصهای غیرقابل پیش بینی و میخکوب کننده و شخصیتهایی عمیق عواملی بودند که طی چهار فصل توانستند مخاطبان را همراه خود کنند. البته مسیر حمله به تایتان برای رسیدن به نقطه پایان چندان هموار نبود. تهیه کنندگان که نمیخواستند وقفهای در تولید و انتشار بوجود بیاید، مجبور شدند استودیوی سازنده را تغییر دهند. ماپا فصل چهارم را به بهترین شکل ساخت و کسی نمیتواند از لحاظ کیفیت خردهای به اعضای استودیو بگیرد اما عدم پایبندیشان به قولی که داده بودند، بزرگترین ضربه را به انیمه وارد کرد.
اگر سختگیری را کنار بگذاریم، میتوان گفت حدوداً دو سوم قسمت پایانی را درگیری میان اتحاد الدیا و مارلی با تایتانها تشکیل میدهد. راستش را بخواهید، هر چقدر هم دقت بکار ببرید و در جزئیات ریز شوید، نمیتوانید از صحنههای اکشن این قسمت نقطه ضعفی پیدا کنید. ماپا کارش را به بهترین شکل ممکن انجام داده و نبرد زمین و آسمان به شکلی نفسگیر و میخکوب کننده اجرا شده که مخاطبان با هر سلیقهای را راضی میکند. با این حال، بنظرم انتظاراتتان را کمی پایین بیاورید.
هاجیمه اسایاما بارها و بارها در حمله به تایتان ثابت کرده بود اصلاً و ابداً شوخی نداشته و بدون ذرهای تعلل بی رحمی را نمایش داده یا شخصیتهای مهم و صد البته پرطرفدار را به کام مرگ میفرستد تا احساسات مخاطب را برانگیخته کند. به همین دلیل، شخصاً انتظار داشتم در طول قسمت پایانی چند باری بابت فداکاری و کشته شدن شخصیتهای داستان تحت تاثیر قرار بگیرم اما چنین اتفاقی رخ نمیدهد و میتوان گفت همه شخصیتها (به جز میکاسا) به یک پایان خوب میرسند. البته قسمت پایانی موفق میشود یکبار مخاطب خود را بهت زده کند: صحنه جمع شدن انسانها در لبه پرتگاه و نمایش همزمان غریزه بقا و دلرحمیشان نسبت به یکدیگر.
قسمت آخر انیمه حمله به تایتان با رسیدن به یک سوم پایانی از تب و تاب افتاده و صحنههای پر زد و خورد جایشان را به دیالوگهای متعدد میان شخصیتهای اصلی میدهند. این بخش تلاش سازندگان برای برانگیختن ترحم مخاطب نسبت به ارن را شاهد هستیم؛ هم بابت اقداماتش نسبت به میکاسا و هم نسبت به بلایی که سر نسل بشر آورد. تلاشهای سازندگان به در بسته خورده و تبدیل ارن به شخصیتی که هدف خوبی داشت اما مسیر اشتباهی را انتخاب کرد، به هیچ وجه صورت نمیگیرد. جدا از این، پایان بندی سریال حس پوچی را در مخاطب بوجود میآورد. ارن جنایتهای بزرگی را مرتکب شد تا چرخه خشونت را متوقف کند و حتی برای رسیدن به این هدف حاضر شد ۸۰ درصد از جمعیت انسانها را به شکلی بی رحمانه قتل عام کند اما نتیجه چه بود؟ آغاز دوباره درگیری و ادامه یافتن خونریزیها!
اگر قرار بوده با وجود این همه جنایت، درگیریها دوباره رخ دهد اصلاً چه نیازی به قتل عام انسانها بوده است؟ فقط برای اینکه درگیریها چند دهه عقب بیافتد؟ آیا بهتر نبود به جای ایجاد یک وقفه، به خواسته قلبیاش تن میداد و یک زندگی عاشقانه را تجربه میکرد؟ جدا از این، در انتهای قسمت پایانی پسر نوجوانی را میبینیم که وارد درختی بخصوص میشود؛ مانند آنچه برای فریتز رخ داده بود. اگرچه اشاره مستقیمی نمیشود، میتوان اینطور برداشت کرد که همه آنچه در طول چهار فصل گذشته رخ داده، قرار است بار دیگر تکرار شود. در واقع همه فداکاریهایی که صورت گرفت، پوچ شدند!
وقتی مانگا حمله به تایتان به انتها رسید، بنا به دلایلی شدیداً مورد انتقاد گروهی از مخاطبان قرار گرفت و یکی از آنها گفتگوی آرمین و ارن بود. آرمین در جریان این گفتگو نظرش راجع به اقدامات خونین ارن مانند کشتار ۸۰ درصد جمعیت کره زمین تغییر کرد و آنها را پذیرفت؛ تصمیمی که به مذاق طرفداران خوش نیامد. اعضای استودیو ماپا که از بازخوردهای منفی مطلع بودند، ترجیح دادند گفتگو را تغییر داده و دیگر شاهد پذیرش اقدامات ارن از سوی آرمین نیستیم. تغییری که در گفتگوی میان آرمین و ارن رخ داد را باید اتفاقی مثبت دانست. به هر حال، پذیرش اقداماتی مانند قتل عام انسانها و کشتار مردم بیگناه از سوی آرمین به هیچ وجه با شخصیتی که از او دیده بودیم تناسب نداشت.
جدا از موارد گفته شده در پاراگرافهای پیشین، عامل دیگری هم در عدم تاثیرگذاری قسمت پایانی حمله به تایتان نقش بسزایی داشت: فاصله افتادن بین قسمتهای فصل پایانی. ماپا قرار بود برخلاف ویت در فصل چهارم وقفه ایجاد نکرده و آن را کامل و یکجا تولید کند اما فصل چهارم به چند قسمت تقسیم شد و از همه مهمتر، فاصلهای یک ساله را بین قسمت پایانی و قسمت پیشین شاهد بودیم؛ اتفاقی که حداقل ذوق و شوق من برای تماشای سرنوشت ارن، میکاسا، لیوای و بقیه را کور کرد! شاید اگر این وقفه اتفاق نمیافتاد، با وجود ضعفهایی که اشاره کردم، از تماشایش لذت میبردم.
- صحنههای اکشن جذاب
- موسیقی شنیدنی
- تغییر گفتگوی میان آرمین و ارن
- انتشار پس از وقفهای طولانی
- برآورده نکردن انتظارات در ارائه پایانی تاثیرگذار
- عدم موفقیت در نمایش ارن بعنوان شخصیتی ترحم برانگیز
- پایان بندیای که عملاً همه اتفاقات چهار فصل را زیر سوال میبرد
- عدم ارائه پاسخی دقیق به برخی سوالها از جمله ماهیت هزارپای درخشان
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید