در این مطلب میخواهیم بخشی از سریال Attack on Titan را مرور کرده و ببینیم دشمنی کشورهای الدیا و مارلی از کجا نشات میگیرد.
[در صورت عدم تماشای فصل چهارم از خواندن مطلب خودداری کنید] در صورتی که از علاقهمندان به انیمههای ژاپنی باشید، بدون شک نام Attack on Titan را شنیدهاید. این سریال در نسخهی تخیلی جهان روایت شده و تقابل انسانها و موجوداتی عظیمالجثه به نام تایتان را به تصویر میکشد؛ انسانهایی که قرنها است خود را داخل سه دیوار مرتفع و ضخیم محبوس کردهاند. ارن یگر و آرمین آرلرت از شخصیتهای مهم داستان به شمار میروند. آنها همیشه میخواستند بدانند آنسوی دیوارها چه چیزی در انتظارشان است.
با پیشروی داستان حمله به تایتانها مشخص میشود نه تنها جهان به پارادایس خلاصه نشده، بلکه بخش قابلتوجهی از جمعیت انسانها در دیگر خشکیها زندگی میکنند. از همه مهمتر، ارن یگر و دیگر شخصیتهای مهم به این حقیقت پی بردند که مردم جهان دیدگاهی مثبتی به مردم جزیره نداشته و خواهان مقابله با آنها هستند؛ شرایطی که نتیجهی اقدامات و تبلیغ گستردهی مارلی است. این کشور، دشمن اصلی پارادیس بوده و تمام تلاشش را برای نابودی آن و مردمانش به کار میگیرد.
در ادامه قصد داریم دشمنی الدیا و مارلی را ریشهیابی کنیم.
چرا اهالی مارلی مردم الدیا را شیطان میدانستند؟
قبل از اینکه دستهی دیدهبانی اطلاعات اولیه را دربارهی کشور مارلی به دست بیاورد، میشد حدس زد انسانهایی که آن سوی دیوارها زندگی میکنند نگاه چندان مثبتی به پارادایس و مردمانش ندارند. اگر حافظهتان یاری کند، برتولت هوور در بخشی از داستان همرزمان سابقش را «بذرهای شیطان» نامیده بود. در آن زمان مشخص نبود چرا برتولت چنین نظری نسبت به مردم الدیا دارد اما فاش شدن اطلاعات پیرامون مارلی، ورق را برگرداند.
ریشهی دشمنی این کشور با الدیا به هزار و ۸۰۰ سال پیش بازمیگردد. فریتز که پادشاه امپراتوری الدیا در آن زمان بود، به یک روستا حمله کرد و اهالیاش از جمله یمیر را به بردگی گرفت. یمیر یک شب بنا به دلایلی درب آغل را باز گذاشت تا تعدادی از خوکها فرار کنند. وقتی فریتز متوجهی این موضوع شد، دستور داد او را در جنگل رها کنند تا برای سرگرمی و به عنوان طعمه شکار شود. یمیر که به شدت زخمی بود، وارد یک گودال و اتفاقی با موجودی عجیب روبرو شد. ادغام آن موجود با یمیر، قدرت تبدیل شدن به تایتان را به او اهدا کرد.
یمیر که دختر نوجوانی بود، اهمیت بسیاری به دیگران میداد. از همین رو، پیش پادشاه کارل فریتز بازگشت تا از قدرت خود برای خدمت به او، گسترش سرزمینها و افزایش ثروتش استفاده کند. یمیر همچنین از قدرت خود برای شکست مارلی استفاده کرد که رقیب الدیا به شمار میرفت. پادشاه الدیا که تحت تاثیر خدمتهای یمیر قرار گرفته بود، او را به همسری گرفت و صاحب سه فرزند به نامهای ماریا، رز و سینا شد. ۱۳ سال بعد، یمیر جان خودش را فردا کرد تا تلاش برای ترور فریتز ناکام بماند. در پی این اتفاق، پادشاه به دختران خود دستور داد تا جسد مادرشان را بخورند. او میخواست قدرت تایتانی به دخترانش انتقال یابد.
با توجه به کتابهای تاریخی مارلی، یمیر نه با یک موجود عجیب، بلکه با شیطان ملاقات کرد و قدرت تایتانی را از او به دست آورد. آنها همچنین مدعی هستند در طول مدتی که پادشاهی الدیا به واسطهی تایتانها بر مارلی و دیگر مناطق قاره تسلط داشت، قتل عامهای زیادی با محوریت پاکسازی قومیتی رخ داده است. در ضمن، مورخان مارلی معتقد هستند قهرمانی به نام هلوس به همراه اعضای خاندان تایبور موفق شدند در جنگ بزرگ تایتان الدیا را شکست داده و پادشاهش را مجبور به پذیرش شکست کنند. او که چارهای نداشت، به همراه تعدادی از بازماندگان به جزیره پارادایس رفت، دیوارها را ساخت و سعی کرد دور از باقی جمعیت زمین، امپراتوری الدیا را بسازد.
بد نیست بدانید جنگ بزرگ تایتان در واقع یک جنگ داخلی میان هشت خانوادهی قدرتمند و اشرافی الدیا بود؛ خانوادههایی که هر کدام یک قدرت تایتانی را در اختیار داشتند.
چرا ترمیمدهندگان، یمیر را یک ناجی میدیدند؟
ترمیمدهندگان الدیا، یک گروه افراطی است که توسط تعدادی از الدیایی تاسیس شد که در لیبریو زندگی میکردند. آنها به واسطهی دریافت اسناد تاریخی از یک جاسوس متوجه شدند تاریخ آنگونه که مارلی روایت میکند نیست. آنها قادر نبودند اسناد تاریخی را بخوانند؛ زیرا با یک زبان ناشناخته نوشته شده بودند. با این حال، تصاویر موجود در اسناد تاریخی یک دید کلی به آنها داد. ترمیمدهندگان اعتقاد داشتند یمیر از قدرت تایتانی خود برای گسترش کشاورزی، افزایش زیرساختها و به طور کلی بهبود شرایط زندگی انسانها استفاده کرد. از همین رو، نگاه بسیار مثبتی نسبت به دختر نوجوان دارند.
ترمیمدهندگان الدیا همچنین به واسطهی اسناد تاریخی متوجه شدند پادشاه کارل فریتز با وجود اینکه قدرت تایتان بنیادی را در اختیار داشت، از جنگیدن سرباز زد و ترجیح داد تنها تعداد اندکی از مردمانش را با خود به پارادایس ببرد. اتخاذ چنین تصمیمی، باعث شد تعداد زیادی از مردم الدیا به اسارت مارلی در آمده یا تبدیل به تایتانهایی تحت کنترل آنها بشوند.
تایبورها، اشرافزادگانی خیانتکار یا سیاستمدارانی قهار؟!
طبق آنچه در کتابهای تاریخی مارلی آمده، قبل از اینکه جنگ داخلی پایههای امپراتوری الدیا را تضعیف کند، تایبورها یکی از ۹ خاندانی بودند که از یک قدرت تایتانی برخوردار بودند. آنها دیدگاه مثبتی نسبت به پادشاه کارل فریتز نداشتند. از همین رو، با شروع جنگ داخلی به حمایت از مارلی پرداخته و شرایط را برای شورش آنها مهیا کردند. پس از اتمام جنگ و فرار پادشاه الدیا، آنها به خاطر اقدامات و حمایتها مورد تقدیر مارلی قرار گرفته و توانستند به جایگاهی در میان خانوادههای اشرافی این کشور دست یابند.
حقیقت چیزی دیگر است. هنگامی که جنگ داخلی آغاز شد، پادشاه کارل فریتز نسبت به اقدامات پادشاهان پیشین الدیا و ظلمهایی که در حق دیگر انسانها شده بود احساس گناه میکرد. از همین رو، به تایبورها اجازه داد در کنار مردمان مارلی ایستاده و حتی از قدرت تایتانی چکش جنگ برای کمک به آنها استفاده کنند. در همین حین، اعضای خاندان تایبور و پادشاه کارل فریتز یک شخصیت خیالی به نام هلوس خلق کرده و او را قهرمان مارلی معرفی کردند تا به مردم این کشور برای مقابله با امپراتوری الدیا انگیزه و قدرت داده باشند.
در انتها، پخش فصل چهارم و پایانی Attack on Titan از چند هفتهی پیش آغاز شده و همچنان ادامه دارد.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید