معرفی و بررسی بهترین شخصیت های اصلی زن در انیمه
1%
  • 10/10

معرفی و بررسی بهترین شخصیت های اصلی زن در انیمه

قهرمانان زنی که باعث موفقیت انیمه در جهان شدند.

معرفی و بررسی بهترین شخصیت های اصلی زن در انیمه ۲ ۱۰ آذر ۱۴۰۲ مقالات انیمه کپی لینک

در طول تاریخ، انیمه‌های جذاب و دیدنی بی شماری ساخته شده‌اند که شخصیت اصلی آنها زن بوده است. بر همین اساس، ما نیز در ادامه این مطلب به معرفی و بررسی بهترین شخصیت‌ های اصلی زن در انیمه ها می‌پرازیم.

انیمه‌های زیبای بسیار زیادی وجود دارند که نقش اصلی و قهرمان داستان آنها، زنان قدرتمند بوده‌اند؛ به عنوان نمونه، انیمه‌هایی همچون Sailor Moon, The Ghost In Shell و Revolutionary Girl Utena که نه تنها در ژاپن، بلکه در سطح جهانی شناخته شده‌ و از آنها استقبال شده است. به این ترتیب، این انیمه‌ها راه را برای داستان‌های دیگری که یک زن نقش قهرمان را در آنها ایفا کند، هموار کردند. به همین خاطر نیز از یک دوره زمانی مشخص، انیمه‌هایی که نقش اصلی زن داشتند، بیشتر از قبل ساخته می‌شد. برخی از این شخصیت ‌های اصلی زن در انیمه ها، به دلیل توانایی و مهارت‌های فیزیکیشان شناخته شده‌اند و برخی دیگر نیز به خاطر هوش و ذکاوتشان. این زنان جسور، به خوبی نشان دادند که از نظر قدرت فیزیکی و هوش به اندازه مردان قوی هستند. اما اگر صحبت از یک ویژگی مشترک باشد که همه این قهرمانان آن را دارا هستند، آن ویژگی عزم و اراده راسخشان است. این زنان قدرتمند هیچگاه اجازه ندادند کسی یا چیزی بر سر راهشان قرار بگیرد و مانع از رسیدن آنها به اهداف و خواسته‌هایشان شود. در ادامه این مطلب، ما نیز به معرفی و بررسی انیمه‌هایی می‌پردازیم که قهرمان و نقش اصلی داستانشان زن است.

Jojo’s Bizarre Adventure: Stone Ocean

جولین (Jolyne) به عنوان اولین قهرمان زنی که در انیمه JoJo’s Bizarre Adventure ظاهر شد، به خاطر شخصیت جذاب، لباس‌های خوش استایل و پر زرق و برق و همچنین مهارت‌های شگفت انگیزش در مبارزه، مورد توجه بینندگان قرار گرفت و اینگونه به یکی از بهترین شخصیت های زن انیمه تبدیل شد. او در ابتدا به دلیل نحوه بزرگ شدنش، تنها مانند یک نوجوان سرکش معمولی به نظر می‌رسید. اما با این وجود، در طی داستان، یاد می‌گیرد که چگونه روی پای خود بایستند. او پی می‌برد که تنها می‌تواند به خود تکیه کند. پس از آنکه اتهام بی اساس قتل غیرعمد به جولین وارد می‌شود و به خاطر آن مجبور می‌شود که به زندان برود، در می‌یابد که تنها متحد واقعی او خودش است. جولین اراده‌ای تزلزل ناپذیر دارد و از اینکه مردم را در جای خود بنشاند ترسی ندارد. او نه می‌بخشد و نه اشتباهات کسی را فراموش می‌کند. جولین بدون شک یکی از بهترین شخصیت‌ های اصلی زن در انیمه‌ های ساخته شده تمام دوران‌هاست.

Violet Evergarden

همانطور که از نام آن پیداست، وایولت اورگاردن (Violt Evergarden) کارکتر اصلی و شخصیت دختر انیمه وایولت اورگاردن است. این کارکتر طراحی بسیار منحصر به فرد و جذابی دارد. او زنی زیبا با چشمانی آبی و موهای بلند طلایی است. باید گفت که او به طور کلی شخصیتی تنها و منزوی دارد. وایولت، مبارز بسیار ماهری است؛ اما در عین حال، نمی‌تواند احساسات یک انسان را به خوبی درک کند. با این حال سفری را طی می‌کند که در آن احساسات دیگران را تفسیر و تحلیل می‌کند. وایولت به عنوان یک مولف پنهان در شرکت CH Postal کار می‌کند. در طول جنگ از وایولت به عنوان یک ماشین کشتار استفاده می‌شد. او پس از اینکه هر دو دست خود را از دست می‌دهد و آنها را با پروتزهای فلزی جایگزین می‌کند، سمت مولف پنهان را در شرکت CH Postal بدست می‌آورد. تماشای رشد وایولت و فرایند یادگیری او درباره احساس‌های انسان‌ها و پیچیدگی‌شان، این انیمه را به یکی از بهترین انیمه‌های ساخته شده تمام دوران‌ها تبدیل کرده است.

Nana

نانا اوساکی (Nana Osaki) در انیمه نانا (Nana) یکی از شناخته شده‌ترین و برجسته‌ترین شخصیت ‌های اصلی زن در انیمه‌ های ساخته شده کل تاریخ به حساب می‌آید. او نه تنها ظاهری بسیار متفاوت از دیگر شخصیت‌های زن انیمه‌ای دارد، بلکه رفتارهای جسورانه او نیز، یکی دیگر از ویژگی‌هایی است که طرفداران زیادی را به خود جذب کرده و را او به یکی از محبوب‌ترین کارکترهای انیمه‌ای تبدیل کرده است. نانا زندگی سختی داشته و مجبور به تحمل چیزهای وحشتناک زیادی شده است. او توسط مادرش نیز رها شده بود و به همین خاطر نیز به همراه مادربزرگش زندگی می‌کرد و در کنار او بزرگ شد. مادربزرگ نانا بسیار با او بد رفتار بود و شخصیت کنترل گری داشت. او به نانا این اجازه را نمی‌داد که از طریق لباس‌هایی که می‌پوشید، آنگونه که خودش می‌خواست، افکار و احساسات درونی‌اش را بروز دهد. در مدرسه نیز اتهام‌های نادرستی به او وارده شده بود و به همین خاطر نیز از آنجا اخراج شد و پس از آن نیز وارد یک رابطه پیچیده شد. اما با وجود همه اینها، او هرگز به هیچ چیز و هیچکس اجازه این را نداد که بر سر راهش قرار بگیرند و مانع از این بشوند که به آرزوی خود برسد و وارد صنعت موسیقی شود.

Yona Of the Dawn

قبل از کودتایی که در انیمه Yona of the Dawn اتفاق افتاد، پرنسس یونا (Yina) از واقعیت‌های خشن جهان خبر نداشت و چیزی در مورد آنها نمی‌دانست. بونا که در یک قلعه پر زرق و برق، دور از دنیای واقعی، پنهان شده بود، هرگز نگران پیامدهای اقدامات سیاسی پدرش نبود. اما همه اینها تنها تا زمانی بود که سوو ون (Soo Won) پدر او را به قتل رساند. یونا به همراه محافظش هاک (Hak) از قلمرو پادشاهی پدرش فرار کرد و سپس تصمیم گرفت که یاد بگیرد چگونه باید بجنگند و از خود دفاع کند. عزم یونا، هنگامی که او سفر خود را برای یافتن چهار اژدها آغاز کرد، حتی هاک را نیز شگفت زده کرد چون علیرغم اینکه با همدیگر از دوران کودکی دوست بودند، اما هرگز از این وجهه او خبر نداشت و هیچ نمی‌دانست که او نیز می‌تواند چنین روحیه جنگنده‌ای داشته باشد. با پیش رفتن داستان، یونا سختی‌های زیادی را از سر می‌گذراند و رشد شخصیتی چشمگیری دارد. در این مسیر او به خوبی جنگیدن را نیز یاد می‌گیرد.

Claymore

انیمه جذاب و دیدنی Claymore داستان زنی را روایت می‌کند که قصد دارد انتقام بگیرد. کلر (Clare) زن جوانی است که یک جنگجوی کلیمور (نیمه انسان و نیمه یوما) به نام ترسا (Teresa) او را پیدا می‌کند. یوماها هیولاهایی هستند که قصد از بین بردن انسان‌ها را دارند. این کارکتر، کلر را از تعدادی یوما نجات می‌دهد و پس از آن تصمیم می‌گیرد تا از او محافظت کند. در مسیری که این دو با همدیگر طی می‌کنند، رابطه‌ای مادر و دختری بینشان شکل می‌گیرد. اما متاسفانه، پس از مدت کوتاهی، ترسا به دست یکی از دوستان سابقش کشته می‌شود. به این ترتیب، کلر تصمیم می‌گیرد تا خود نیز به یک کلیمور تبدیل شود تا بتواند از قاتل ترسا، انتقام بگیرد. در این مسیر، کلر چیزهای زیادی را پشت سر می‌گذارد. او تنها فردی است که خود داوطلبانه تصمیم می‌گیرد تا به یک کلیمور تبدیل شود. کلر همه چیز را از صف آغاز می‌کند، اما در نهایت به یکی از قویترین کارکترهای داستان تبدیل می‌شود و به همین خاطر نیز به عنوان یکی از بهترین شخصیت های اصلی زن در انیمه شناخته شده است.

Noir

داستان انیمه Noir در رابطه با دو قاتل مونث است که در داستان با نام‌های Mireille Bouquet و Kirika Yuumura شناخته شده‌اند. پس از اینکه Kirika به Mireille ایمیلی ارسال می‌کند، این دو کارکتر همدیگر را ملاقات می‌کنند. محتوای ایمیل در رابطه با سفری به زمان گذشته است. Mireille هیچ ایده‌ای در رابطه با چیزی که در ایمیل برای او ارسال شده است، ندارد، اما پس از اینکه همدیگر را ملاقات می‌کنند، کارکتر Kirika به او می‌گوید که هیچ خاطره‌ای از گذشته‌اش را نمی‌تواند به خاطر بیاورد و هیچ نشانه‌ای هم برایش جز یک کارت شناسایی جعل شده، یک اسلحه و یک ساعت جیبی برایش باقی نمانده است. به همین ترتیب، این دو با همدیگر گروهی با نام Noir تشکیل می‌دهند تا گذشته‌ای که به نظر می‌رسد مشترک باشد را کشف کنند. در طول این مسیری که با همدیگر طی می‌کنند، آنها کم کم به وقایعی که در گذشته‌شان اتفاق افتاده پی می‌برند و متوجه می‌شوند که چه ارتباطی با همدیگر دارند.

Michiko And Hatchin

 دو کارکتر میچیکو (Michiko) و هاچین (Hatchin)، شخصیت‌هایی که نام اثر نیز از آنها گرفته شده است، در طول داستان این انیمه زیبا و دیدنی، مسیر پرماجرایی را در حالی که پلیس در تعقیبشان است، با همدیگر طی می‌کنند. هاچین، دختر جوانی است که به همراه خانواده‌ای که او را به فرزند خواندگی گرفته‌اند، در آمریکای جنوبی زندگی می‌کند. او توسط اعضای خانواده‌اش مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرد و به همین خاطر نیز آرزو می‌کند که کسی او را از خانواده‌اش دور کند. سپس میچیکو، زنی که به تازگی از زندان فرار کرده است، وارد داستان می‌شود. او هاچین را از آن خانه نجات می‌دهد و به او می‌گوید که پدرش را می‌شناسد. به همین ترتیب، در ادامه داستان، این دو با همدیگر سعی می‌کنند تا پدرش را پیدا کنند. این دو کارکتر، از لحاظ شخصیتی هیچ شباهتی به همدیگر ندارند. میچیکو فردی سرسخت است و هاچین نیز به عنوان صدای عقل عمل می‌کند. این دو با وجود این تفاوت‌ها و مشاجراتی هم که در طول داستان با همدیگر دارند، در عین حال به شدت از یکدیگر نیز مراقبت می‌کنند.

Ergo Proxy

انیمه ارگو پراکسی (Ergo Proxy) یک داستان مهیج و روانشناختی شگفت انگیز است. این داستان در رابطه با نبردهای ذهنی کارکترها است و به گونه‌ای پیش می‌رود که مبارزات فیزیکی معمولی انیمه‌های دیگر را به همان صوررت در خود نگنجانده است. تفاوتی که وجود دارد این است که نبردهای این داستان، بین انسان‌ها و آدم‌های ماشینی صورت می‌گیرد. این انیمه بیست و سه قسمت دارد که هر لحظه آن ارزش دیدن را دارد. در شهر رومدو (Romdo)، انسان‌ها در یکی از آخرین تمدن‌های زمین زندگی می‌کنند. ربات‌های AutoReiv نیز در کنار انسان‌ها وجود دارند و به آنها در امور زندگیشان، کمک می‌کنند؛ اما زمانی که این ربات‌ها درگیر ویروسی با نام Cogito می‌شوند، به خودآگاهی می‌رسند. محقق زن نوزده ساله‌ای که با نام Re-I Mayer شناخته شده است، به همراه رباتی به نام Iggy، با بررسی همه اتفاقاتی که رخ داده‌ است، موفق به کشف یک توطئه تاریک می‌شود. این محقق مسئولیت بررسی قتل‌های زنجیره‌ای را بر عهده دارد که توسط ربات‌‌ها صورت گرفته‌اند. او زنی سرسخت است که به دلیل بزرگ شدنش به عنوان یک سرباز، ممکن است که بسیار مغرور و جدی نیز به نظر می‌رسد. در طول تحقیقاتی که صورت می‌گیرد، او در مورد پروکسی‌ها اطلاعات عجیبی به دست می‌آورد و انسان نماهایی را نیز که قدرت‌هایی خداگونه را دارا هستند، ملاقات می‌کند. با پیش رفتن داستان، او به حقایقی دست پیدا می‌کند که تحقیقات او را به چیزی بیشتر از یک پرونده قتل ساده تبدیل می‌کند. Re-I Mayer به خاطر هوش و ذکاوتش، یکی از بهترین شخصیت های اصلی زن در انیمه های ساخته شده به حساب می‌آید که این داستان را دارای لحظات نفس گیر و هیجان انگیز بسیار زیادی کرده است.

Kill La Kill

یکی دیگر از بهترین شخصیت های اصلی زن در انیمه های محبوب و پرطرفدار، ریوکو ماتوی (Ryuuko Matoi) است. در داستان انیمه Kill La Kill، پدر ریوکو به قتل می‌رسد. حال او در جستجوی پیدا کردن قاتل پدرش است تا بتواند از او انتقام بگیرد. تنها سرنخی هم که دارد، نیمه گمشده اختراع او، یک تیغه قیچی است. ریوکو به دنبال این سرنخ، به آکادمی معتبر Honnouji راه پیدا می‌کند. این آکادمی، دبیرستانی است که هیچ چیز در آن معمولی به نظر نمی‌رسد. آکادمی، توسط رئیس شورای دانش آموزی اداره می‌شود که در داستان با نام ساتسوکی کیریویین (Satuski Kiryuuin) شناخته شده است. این کارکتر، از شخصیتی با ابهت و بسیار خونسر برخوردار است. چهار نفر از زیردستانش نیز، چهار نخبه، به همراه ساتوسکی در اداره این دبیرستان نقش دارند. محیط این آکادمی به شدت رقابتی است و درجه دانش آموزان نیز براساس عملکردشان است. ساتوسکی به کسانی که در بالاترین سطح قرار دارند، لباس‌های ویژه‌ای به نام “یونیفرم‌های گوکو” می‌دهد. فردی که این لباس ویژه را به تن کند، توانایی‌های فوق بشری منحصر به فردی را به دست می‌آورد. در ادامه داستان، ریوکو در مقابل یکی از دانش آموزانی که این لباس مخصوص را به تن دارد، قرار می‌گیرد، اما واضح است که سطحشان با اختلاف با همدیگر فرق دارد و به این ترتیب در مبارزه شکست می‌خورد. زمانی که به خانه برمی‌گردد یک کامویی کمیاب که با نام لباس خدا شناخته شده است را پیدا می‌کند. زمانی که این لباس با خون ریوکو تماس داشته باشد، قدرت‌هایش فعال می‌شود. حالا ریوکو با قدرت این لباس و سرنخی که در دست دارد، در مقال چهار نخبه قرار می‌گیرد تا بتواند به امید اینکه قاتل پدرش را پیدا کند، به ساتوسکی برسد. 



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
اشتراک
به من اطلاع بده
guest

2 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments