مروری بر تاثیرگذارترین دیالوگ‌های مجموعه Berserk
1%
  • 10/10

مروری بر تاثیرگذارترین دیالوگ‌های مجموعه Berserk

نصیحت‌هایی حکیمانه در قالب داستانی دردناک

مروری بر تاثیرگذارترین دیالوگ‌های مجموعه Berserk ۲ ۲۹ بهمن ۱۴۰۳ انیمه کپی لینک

در انتخاب دیالوگ‌های مجموعه Berserk دقت بسیاری به کار رفته است، و باید ذکر شود که بی‌شک آفرینش این جملات مدیون نویسندگان این اثر، کنتارو میورا (Kentaro Miura)، و کوجی موری (Kouji Mori) است. نویسندگی عالی داستان، انتخاب بهترین جملات که تاثیر گذاری کافی را داشته باشند و در نهایت شخصیت پردازی از جمله مواردی هستند که به درخشش مجموعه Berserk به عنوان نمونه‌ای از بهترین آثار در ژانر سنین کمک می‌کنند‌‌. با وجود این تفاسیر، انتخاب و رتبه‌بندی بهترین نقل قول‌ها از مجموعه Berserk اغلب بین بینندگان متفاوت است، زیرا همانطور که ذکر شد، این اثر بهترین دیالوگ و نقل قول‌ها را در خود جای داده است. 

از سال ۱۹۹۸، مجموعه Berserk همیشه مانند  امروز محبوب نبود، اما بدون در نظر گرفتن این موضوع، اثر مذکور سعی کرده است در تمامی آرک‌های خود به بهترین حالت بدرخشد. هنگامی که این سریال جای پای واقعی خود را با آرک عصر طلایی به بعد پیدا کرد، پله‌های ترقی را یکی پس از دیگری طی کرده و پیش از گذشته شناخته شد. پس از بررسی مقدمات لازم، در ادامه این مطلب مانند همیشه با رسانه سرگرمی همراه باشید، چرا که قرار است مروری بر تاثیرگذارترین دیالوگ‌های مطرح شده در مجموعه Berserk داشته باشیم. 

“وقتی با کسانی که در تاریکی کمین کرده‌اند روبرو می‌شوید، خود را نیز در آن تاریکی می‌پوشانید. سفر خوبی داشته باشی، مبارز!”

 Skull Night to Guts، چپتر ۹۲

پس از اینکه باری دیگر شوالیه جمجه (Skull Night) باعث نجات گاتس (Guts) از این منجلاب پرهیاهو از وجود هیولاهایی عجیب‌الخلقه و شیاطینی طعمه طلب می‌شود، مانند همیشه نصیحت‌هایی خردمندانه را به او بازگو می‌کند. به عنوان شخصی‌ که سال‌ها با مبارزه در برابر این شیاطین مشغول بوده است، شوالیه جمجه به گاتس خطرات روحیه مبارز او را گوش‌زرد می‌کند؛ در صورتی که او همچنان به جنگ در برابر این مصیبت بپردازد در نهایت به موجودی از نسل آن‌ها تبدیل شده و انسانیت خود را از دست خواهد داد. 

در واقع شوالیه جمجه سعی دارد براساس تجربیات خود به گاتس هشدار دهد، همان‌طور که در ادامه نیز گفته‌های این جنگجوی دانا به واقعیت می‌پیوندد، چرا که فرق بسیاری میان شخصیت گاتس در آرک عصر طلایی و شمشیرزن سیاه وجود دارد. با این وجود با پیشرفت سریال و مجموعه مانگا Berserk، گاتس بیش از پیش در سیاهی و ناامیدی فرو می‌رود، چیزی که دقیقا برعکس گفته‌های شوالیه جمجه است. در دیالوگ ذکر شده پیامی بزرگ و آموزنده پنهان شده است؛ حتی در بدترین شرایط نیز امکان تغییر اقدام و تبدیل شدن به شخصی بهتر وجود دارد. 

“آیا ترسیدی؟ از شخصی مثل خودت؟!”

 Void to Griffith، چپتر ۷۷

در طول آرک آخرالزمان، دیالوگ‌های مهم و طلایی در مجموعه Berserk ذکر می‌شود، اما همچنین نگاهی اجمالی به دست خدا و درک آن‌ها از حضور تحمیل کننده خود در سریال دارد. گریفیث (Griffith)، که سخنان یارهای دلبند خود را به دل گرفته است، مراسمی را به ارمغان می‌آورد که در ازای فدا شدن تمامی دوستان خود، به نسخه‌ای قوی‌تر تبدیل شده و در ادامه حقش را از این دنیای بی‌رحم بگیرد. اما در این لحظه، در مواجهه با چهره چهار فرشته تاریک، از گریفیث پرسیده می‌شود که آیا از موجودات قدرتمندی که در مقابل خود هستند یا از کاراکتری که آینده شخص قرار است به آن منجر شود، می‌ترسد با خیر. 

“گرچه برای آن‌ها مناسب باشد یا نه، اما همه مردم آرزوی به دست آوردن یک رویای سخت را دارند”

 چپتر ۱۲ ،Griffith to Princess Charlotte

قبل از وقایع فاجعه‌بار کسوف ، گریفیث به عنوان یک سرباز جاه طلب و نخبه معرفی می‌شود که به سرعت به لطف خانواده سلطنتی میدلند به مرتبه‌ای بالا مقام می‌رسد. شاید بزرگترین دیالوگ گریفیث در تعامل با شارلوت (Charlotte)، شاهزاده خانم پادشاهی میدلند، این باشد که بدون ترس از خواسته و رویاهای خود، درمورد آن‌ها صحبت می‌کند. گریفیث بر این باور است که گرچه مسیر راه رسیدن به خواسته‌ها برای افراد سخت، پیچیده و اشتباه باشد، اما با این حال او حاضر می‌شود برای رسیدن به آرزوهای خود از بدترین مسیرها عبور کند. نکته تاسف بار این است که گریفیث به زودی منحرف شده و انسانیت خود را صرفا جهت رسیدن به اهدافش دور می‌اندازد. چه شایسته آن باشد و چه شایسته آن نباشد، گریفیث حاضر شد جهت رسیدن به این خواسته‌ها، حتی بهترین و نزدیک‌ترین افراد خود را فدا و قربانی کند. 

“او جهت رسیدن به اهدافش فدا شد. من شرط می‌بیندم که او از این عمل خود خوشحال است.”

 چپتر ۲ ،Guts 

در حالی که گاتس به عنوان شخصیتی بی‌شفقت معرفی شد، طی این پنل در چپتر دوم مجموعه Berserk، مخاطبان برای نخستین‌بار به شفقت پنهان گاتس پی بردند. در حالی که یک کشیش مهربان برای مسافتی محدود قبول می‌کند گاتس را به مقصد مشخص برساند، چند کلمه‌ای در مورد پسر مرحوم خود، جوانی که به خواسته خود در جنگ حضور یافته و در همان راستا می‌میرد، با گاتس صحبت می‌کند. پس از این اتفاق، گاتس یکی از تاریک‌ترین دیالوگ‌های اولیه این مجموعه را بازگو می‌کند، که در نهایت به خواسته‌های قلبی خود او اشاره دارد.

اگرچه این مجموعه همچنان در مراحل اولیه خود سیر می‌کرد و بیشتر طرح هنوز در حال توسعه بود، اما دیالوگ مذکور به خوبی با صحنه‌های آینده مطابقت دارد. این دیالوگ بر اهمیت پیگیری خواسته‌های فرد و پذیرش عواقب ناشی از آن تأکید می‌کند. علاوه بر این، این کلمات نشان می‌دهد که گاتس چگونه مسیر فعلی خود را توجیه کرده و سعی دارد نسبت به انتخاب‌های خود احساس بهتری داشته باشد. 

“برای رهایی تو بهشتی وجود ندارد، که به سمت آن فرار کنی.”

چپتر ۱۱۷ ،Guts to Jill

مجموعه Berserk در نحوه به تصویر کشیدن یک دنیای فانتزی تاریک اقدامات شیطانی از مقام و مرتبه بالایی بهر‌مند است، و به بهترین حالت ممکن عمل می‌کند. زمانی که گاتس با درد و عذابی عیان این دیالوگ را بیان می‌کند، قدرت تاثیرگذاری این مجموعه و چگونگی نویسندگی آن را می‌توان احساس کرد. گاتس می‌داند وحشت‌هایی که به دنبال او می‌آیند هرگز از بین نمی‌روند، اما جیل (Jill)، دختربچه‌ای که در طول این آرک یاور او است، متوجه پیامد خواسته‌های خود نمی‌شود. بهترین دوست جیل، روزین (Rosine)، مستعد ابتلا به این فساد بوده و معتقد بود که روزین در نهایت راهی جهت کمک به فرار از خانواده بدرفتارش برای زندگی در میان الف‌ها پیدا خواهد کرد، اما در نهایت با تبدیل شدن به یک شیطان سد راه گاتس قرار گرفته و این اقدام او به مرگ روزین ختم شد‌. با این حال گفته ناخوشایند گاتس راهی برای کمک به جیل است تا او را از وحشت و خشونت پیش رو در زندگی نجات آگاه کند.

“تو به زودی سرپا شده و شروع به راه رفتن می‌کنی” 

 چپتر ۳۶ ،Guts to Griffith

پس از اینکه طی یک دوئل، گاتس گریفیث را شکست می‌دهد، جهت ترک این افراد و مکان فعلی زندگی خود، مسیری جدید را شروع می‌کند تا از سرنوشت پیروی کرده و به اهداف خود دست یابد. با این حال این موضوع که امکان دارد اهداف گریفیث بدون وجود گاتس به حقیقت نپیوندد، قلب گاتس را عذاب می‌دهد. به همین سبب پیش از ترک جمع، برای دلگرمی هم که شده، گاتس سعی می‌کند با گفتن جمله مذکور به گریفیث قوت قلب دهد. این جمله ارزشی را ثابت می‌کند که گاتس در گریفیث می‌بیند، و از طرفی حتی با وجود اینکه به پایان مراحل دوستی خود و گریفیث نزدیک می‌شوند، اما همچنان او را به عنوان دوستی همدل و رهبری شجاع و دلیر قبول دارد.

گرچه در ابتدا نبود گاتس باعث شکستی بزرگ در زندگی گریفیث می‌شود، اما در نهایت مانند گفته‌های گاتس، گریفیث باری دیگری سرپا شده و شروع به راه رفتن می‌کند. گریفیث شکست خورده و ناامید تصمیمات ناشایسته‌ای را می‌گیرد که در نهایت موجب زندانی و شکنجه شدن او و از طرفی پایان سفر پر ماجراجویی گروه شاهین می‌شود.

“اما با وجود ما دو نفر، شمشیر من سنگین‌تر حرکت می‌کند”

 چپتر ۳۴۹ ،Guts to Roderick and Serpico

در طول داستان مجموعه Berserk، شاهد تلاش‌های گاتس جهت فراموش کردن گذشته سخت و بهبودی در مسیر آینده زندگی خود هستیم. در آرک‌های اولیه، مانند آرک شمشیرزن سیاه، گاتس به صورت انفرادی با سختی‌ها مقابله می‌کند، در حالی که گاهی اوقات با پذیرفتن شکست خود از میدان مبارزه کناره‌گیری می‌کرد. اما زمانی که گاتس مجبور شد این مسیر سخت را با کاسکا شریک شود، متوجه شد که شرایط از این بدتر نیز می‌توانند باشند. پیش از این بدون هیچ مسئولیتی می‌توانست مرگ خود را بپذیرد، اما اکنون با وجود کاسکا، پذیرش شکست و مرگ تنها عزیز بازمانده برای گاتس کوهی بزرگ و عظیم است که نمی‌تواند به راحتی آن را هضم کند. به همین سبب در این شرایط گاتس مجبور می‌شود از کمک دیگر افراد مانند سرپیکو (Serpico)، شیرکه (Schierke)، ایسیدرو (Isidro) و فارنس (Farnese) استفاده کند. 

“در میان هزاران هزارن دشمن، تو تنها کسی بودی که باعث شد من رویاهایم را فراموش کنم.”

 چپتر ۷۸ ،Griffith

در حالی که وید (Void) زندگی خود را به گریفیث نشان می‌داد و مسیری را که طی کرده بود به او یادآوری می‌کرد، گاتس ظاهر شد و نام گریفیث را فریاد زد. این زمانی بود که خدای آینده، دوست سابقش و اینکه چگونه او تنها کسی بود که باعث شد اهداف و آرزویش را فراموش کند را به یاد آورد. گریفیث با یادآوری دوستی سابق خود، سرانجام کلمه‌ای را به زبان آورد که گروه شاهین را علامت گذاری کرده و آن‌ها را به مرگ محکوم کرد. در ادامه همچنین گریفیث در پیله‌ای فرو رفت و با تبدیل شدن به فمتو باری دیگر متولد شد. 

اغراق نیست اگر بگوییم پویایی بین گاتس و گریفیث پایه و اساس مجموعه Berserk است و این دیالوگ به رابطه پیچیده آن‌ها عمق بسیار بیشتری می‌بخشد. کنایه دیالوگ مذکور نیز جالب است، زیرا این سخنان گریفیث بود که باعث شد گاتس گروه را ترک کند و به دنبال رویای خود باشد. در همین حال، گریفیث در نهایت کسی بود که راه خود را گم کرده و جاه طلبی‌های خود را فراموش کرد. برای چنین لحظه عظیمی، انتخاب این دیالوگ توسط نویسنده بهترین انتخاب ممکن است، چرا که شرایط را به راحتی به داستان وفق می‌دهد. 

“چرا من همیشه چیزها را پس از اینکه از بین رفتند می‌بینم؟”

Guts، چپتر ۷۱

شاید عنوان یکی از تلخ‌ترین انتخابات گاتس به زمانی بازمی‌گردد که تصمیم گرفت با ترک گروه شاهین به اهداف و خواسته‌های خود دست‌یابد، در حالی که می‌توانست با حضور در کنار دوستان و پیشرفت روزافزون از وقوع آخرالزمان جلوگیری کند. زندگی در کنار کاسکا، جودی (Judeau)، گریفیث و دیگر اعضای گروه شاهین برای گاتس خوشایند بود، اما با انتخابی غلط خوشی‌های بی‌پایان گاتس و دوستانش به عذابی پی در پی تبدیل شد. این دیالوگ زمانی ذکر می‌شود که گاتس مکالمه‌ای غم‌انگیز با کاسکا دارد، درست زمانی که پس از نجات گریفیث بی‌جان به مرور خاطرات گذشته می‌پردازند‌. 

“حتی اگه تلاش کنی چیزی را که از دست داده‌ای را به دست آوری، شرایط هرگز مانند گذشته نخواهد بود”

Guts، چپتر ۲۸۷

این نقل قول به طرز درخشانی فلسفه شخصیت گاتس را در آرک شاهین امپراتوری هزاره در آینده خلاصه می‌کند. دیالوگ مذکور زمانی اتفاق می‌افتد که با در خطر افتادن کاسکا، گاتس نمی‌تواند به راحتی او را نجات دهد. دیدن شرایط کنونی کاسکا، زنی که زمانی از او به عنوان یکی از دلیرترین سربازان گروه شاهین یاد می‌شد، برای گاتس به شدت سخت است و او را اندوهگین می‌کند. 

گرچه گاتس و گروه دوستان جنگجویش سعی دارند با شفای کاسکا، بخشی از گذشته سوخته را جبران کنند، اما این اتفاق نمی‌تواند همه‌چیز را به حالت اولیه خود بازگرداند. این دیالوگ مناسب شرایط کنونی گریفیث نیز هست؛ گرچه او سعی دارد با بازسازی گروه شاهین در قوی‌ترین‌ حالت ممکن، مانند گذشته قدرت را در دست بگیرد، اما با بازسازی این گروه شرایط مانند گذشته نخواهد بود.



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
guest

2 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments