بهترین دوستیها در تاریخ شخصیتهای بازیهای ویدیویی
رفیق شفیق
دوستیهای تأثیرگذار در بازیهای ویدیویی کمیاب هستند، اما وقتی درست اجرا شوند، میتوانند کل یک فرنچایز را تعریف کنند. در اینجا به 10 سری بازی ویدیویی میپردازیم که برخی از قویترین و تأثیرگذارترین دوستیهای این صنعت بازیهای ویدیویی را ارائه دادهاند – از دوستان کودکی که جانشان را برایتان به خطر میاندازند گرفته تا همراهان غیرمنتظرهای که به شخصیتهای اصلی فرنچایز تبدیل شدند و حتی یک سایکوپات دوستداشتنی خاص…
بازیهای ویدیویی همیشه به کشتن بیپایان موجهای دشمن محدود نمیشوند – هرچند که این کار هم جذابیت خودش را دارد – بلکه اغلب به روابط بین شخصیتهای اصلی نیز میپردازند. در برخی موارد نادر، یک دوستی مرکزی میتواند بازیکنان را عمیقاً تحت تأثیر قرار دهد و آن را به یکی از ماندگارترین جنبههای بازیهای ویدیویی تبدیل کند. همهی ما آرزو داریم دوستی پیدا کنیم که نیمی از وفاداری و تعهد این شخصیتها را داشته باشد، چرا که پیوند آنها با قهرمان داستان در طول فرنچایز عمیقتر شده و لحظات بهیادماندنی خلق کرده است. این روابط اغلب موجب پیشرفت داستان و ایجاد ارتباطات احساسی با بازیکنان میشود. به عنوان مثال، در بازی The Last of Us، دوستی میان جوئل (Joel) و الی (Ellie) یکی از ارکان اصلی داستان است. این دو شخصیت به رغم تفاوتهای زیادی که دارند، در دنیای ویرانشده و خطرناک، با هم ارتباط برقرار میکنند و از یکدیگر حمایت میکنند. در سری بازیهای Uncharted نیز رابطهی نیتن دریک (Nathan Drake) و ویکتور سالیوان (Victor Sullivan) نشاندهندهی یک دوستی محکم است که نه تنها در مبارزات بلکه در مواجهه با چالشهای شخصی نیز به هم کمک میکنند. این نوع دوستیها در بازیهای ویدیویی نه تنها به داستان عمق میدهند، بلکه باعث میشوند بازیکنان با شخصیتها ارتباط عاطفی برقرار کنند و تاثیرات این روابط را در دنیای بازی احساس کنند.
Dom Santiago – سری بازیهای Gears of War
سری بازیهای Gears of War ممکن است به خاطر استتیک خشک و اکشن پر از تستوسترونش شناخته شود، اما سهگانه اصلی آن در واقع بر پایهی یک برومنس احساسی و قدرتمند بین قهرمان داستان، مارکوس فینیکس و بهترین دوستش، دومینیک سانتیاگو بنا شده است. دوم از کودکی در کنار مارکوس بوده و برای او هر کاری میکند – چیزی که در بازی Gears of War 3 به اوج خود میرسد، جایی که او جانش را فدا میکند تا مارکوس و دیگر نیروهای Gears را نجات دهد.
با اینکه دوم شخصیتی دوستداشتنی است، اما زندگی او پر از تراژدی بوده؛ از مرگ برادرش گرفته تا از دست دادن همسرش که او را به مسیری تاریک و ناامیدکننده کشاند. اما در تمام این سختیها، پیوندش با مارکوس هیچگاه از بین نرفت. خوشبختانه، بازی Gears of War: E-Day که در آینده منتشر خواهد شد، 14 سال پیش از اتفاقات اولین بازی را روایت میکند و به نسخهی جوانتر مارکوس و دوم میپردازد، زمانی که لوکاستها برای اولین بار به سیارهی سرا حمله کردند.
Tails – مجموعه Sonic the Hedgehog
نمیتوان فهرستی از بهترین دوستیهای تاریخ بازیهای ویدیویی تهیه کرد و محبوبترین یار وفادار تاریخ بازیهای پلتفرمر را در آن نیاورد؛ Tails، روباه دوستداشتنی و همراه همیشگی Sonic the Hedgehog (سونیک). Tails اولین بار در نسخهی 16 بیتی بازی Sonic 2 بهعنوان شخصیت قابل بازی برای بازیکن دوم معرفی شد. او میتوانست بهراحتی یک همراه بیهدف و فراموششدنی باشد که فقط برای سرگرم کردن برادر کوچکتر طراحی شده، اما خیلی زود موفق شد لژیونی از طرفداران وفادار برای خود دستوپا کند.
طراحی جذاب، شخصیت شاد و مثبت و تواناییهای کاملاً متفاوتش نسبت به سونیک، او را به یک یار ارزشمند تبدیل میکند. اما چیزی که او را خاصتر میسازد، وفاداری بیحدوحصرش است – هر وقت سونیک به کمک نیاز داشته باشد، Tails آنجا است. اگرچه در بازیهای اولیهی سونیک، رابطهی این دو سطحی بود، اما طی بیش از 30 سال، این دوستی در بازیهای جدید و رسانههای دیگر دنیای سونیک گسترش پیدا کرده است – بهخصوص در فیلمهای لایو اکشن اخیر که عمق بیشتری به رابطهی آنها دادهاند…
Otacon – سری بازیهای Metal Gear Solid
همه باید در زندگی خود یک Otacon داشته باشند.
محبوبترین شخصیت پشتیبان در فرنچایز Metal Gear Solid، یکی از وفادارترین رفقایی است که دنیای بازی به خود دیده – دوستی که رابطهاش با سالید اسنیک (Solid Snake) در لحظهای پر از استرس و دستپاچگی شکل گرفت و در ادامه، با تمام ماجراهایی که با هم تجربه کردند، به اتحاد شکستناپذیری تبدیل شد. Hal “Otacon” Emmerich فقط یک متخصص فناوری حیاتی برای اسنیک نیست؛ او همچنین یک پشتیبان احساسی بینظیر است که در تماسهای Codec، علاوه بر راهنماییهای مهم، لحظاتی طنزآمیز و انسانی را نیز برای اسنیک به ارمغان میآورد.
از سوی دیگر، اسنیک در نقش محافظ همیشگی Otacon ظاهر میشود، و شخصیت سخت و سرسختش باعث میشود Otacon کمکم از پوستهی درونگرای خود بیرون بیاید. اما دوستی آنها تنها به جاسوسی و نجات دنیا خلاصه نمیشود – آنها حتی در نقش والدین جایگزین برای سانی (Sunny)، دخترخواندهی Otacon نیز ایفای نقش میکنند. این دو هر کاری برای یکدیگر انجام میدهند و بعد از تمام دردسرهایی که پشت سر گذاشتند، دیدن آرامش نسبیشان در پایان بازی Metal Gear Solid 4 واقعاً مایهی دلگرمی است.
Chloe Price – بازی Life Is Strange
کمتر دوستیای در دنیای بازیهای ویدیویی به اندازهی رابطهی کلویی (Chloe) و مکس (Max) در بازی Life Is Strange با عمق و پیچیدگی به تصویر کشیده شده است. درست است که کلویی گاهی میتواند شخصیتی چالشبرانگیز باشد و دوستیاش با مکس مسیر پرفرازونشیبی را طی میکند، اما عشق و اهمیت او به مکس غیرقابل انکار است – چه آنها را بهعنوان دو دوست نگه داشته باشید و چه رابطهای عمیقتر میانشان شکل دهید.
با بازگشت مکس به Arcadia Bay، او دوباره پیوند گذشتهاش با کلویی را زنده میکند. این دو در سختترین شرایط، تکیهگاه یکدیگر میشوند، هرچند که کلویی با شخصیت سرکش و صریحش، هر زمان که لازم باشد، مکس را به چالش میکشد. اما همین رابطهی محکم است که دوراهی پایانی بازی را اینچنین دردناک و غیرقابلتحمل میکند – فدا کردن جان کلویی یا قربانی کردن Arcadia Bay در برابر طوفانی ویرانگر. مهم نیست چه انتخابی کردید، زندگی کلویی همیشه با تراژدی گره خورده است و همین مسئله، رابطهی عمیق او با مکس را به یکی از تأثیرگذارترین و بهترین دوستیهای تاریخ بازیهای ویدیویی تبدیل میکند.
Joe Barbaro – بازی Mafia II
وقتی که ویتو اسکالتا (Vito Scaletta) پس از بازگشت به Empire Bay در بازی Mafia II به دنبال جایگاه خود در شهر است، این جویی باربارو (Joe Barbaro)، دوست صمیمی دوران کودکیاش، است که او را زیر بال و پر خود میگیرد و وارد دنیای جرم و جنایت میکند. جویی با اینکه زود از کوره در میرود و زبانی تند و تیز دارد، اما بینهایت وفادار و یکی از سرگرمکنندهترین شخصیتهای بازی است. عشق او به زندگی مافیایی بهقدری مسری است که به وضوح مشخص میشود او برای ویتو هر کاری انجام میدهد.
در دنیایی که خیانتهای خونین و وفاداریهای سست بهاندازهی یک دستمال کاغذی بیارزشاند، رفاقت واقعی و پایدار جویی با ویتو معنای خاصی پیدا میکند. حتی در یکی از مهمترین مأموریتهای بازی، این دو دست به قتل شخصیت اصلی نسخهی اول، تامی آنجلو (Tommy Angelo)، میزنند – واقعاً رفاقت از این بالاتر؟
اما در نهایت، جویی فقط یک دوست بامزه و خوشمشرب نیست، بلکه شخصیتی است که حضورش فضای بازی را زنده و پرانرژی میکند – تا جایی که حتی بسته الحاقی (DLC) اختصاصی خودش، Joe’s Adventure، را نیز دریافت کرد.
Makoto Date – بازی Like a Dragon
انتخاب تنها یک “بهترین دوست” از میان شخصیتهای مجموعهی Like a Dragon کار سختی است، اما در حالی که وسوسهی انتخاب گورو ماجیما (Goro Majima) وجود دارد، وفادارترین دوست کازوما کیریو (Kazuma Kiryu) بدون شک ماکوتو دیت (Makoto Date) است. دیت که کارآگاهی در ادارهی پلیس متروپولیتن توکیو است، از آغاز این مجموعه همواره یکی از محکمترین متحدان کیریو بوده است. با اینکه او به اصول عدالت پایبند است، اما در مواقع لزوم قوانین را زیر پا میگذارد تا به کیریو کمک کند – چیزی که نشان از دوستی عمیق او با اژدهای دوجیما دارد.
یکی از لذتبخشترین لحظات در هر بازی Like a Dragon، ملاقات کیریو و دیت برای نوشیدنی است – چه برای یک گفتوگوی دوستانه، چه برای بررسی آخرین ماجرای خطرناک کیریو. او نهتنها یک دستیار همیشگی و منبع اطلاعات حیاتی برای کیریو است، بلکه تجسمی از رفاقت واقعی و بیقیدوشرط محسوب میشود. حضور او در سری آنقدر مهم است که نبودش، بدون شک جای خالی بزرگی را بر جا میگذاشت.
Sully – سری بازیهای Uncharted
ویکتور -سالی- سالیوان (Victor “Sully” Sullivan) در سری بازیهای Uncharted، نمونهی ایدهآل یک مربی کهنهکار است – کسی که برای نجات پسرخواندهاش، نیتن دریک (Nathan Drake)، حاضر است جانش را فدا کند، اما در عین حال همیشه با حماقتهای او موافق نیست. سالی تنها یک رفیق همیشگی و عاشق سیگار برای نیست نیست، بلکه بهنوعی پدر او نیز محسوب میشود. از زمانی که نیت یک کودک بود، سالی از او مراقبت کرده و به او آموزش داده است – چیزی که دوستی آنها را با سایر روابط فهرست بهترین دوستیهای تاریخ بازیهای ویدیویی، متمایز میکند.
با اینکه این دو بارها با یکدیگر دچار اختلاف شدهاند، اما عشق و احترامشان همیشه واضح است. سالی در تمام لحظات سخت کنار نیت بوده، چه زمانی که او را از موقعیتهای مرگبار نجات داده، چه زمانی که در مراسم ازدواجش با النا (Elena)، نقش ساقدوش را ایفا کرده است. و البته، با اینکه سنش بالا رفته، همچنان میداند چطور یک مشت محکم حواله کند!
Johnny Gat – مجموعه Saints Row
جانی گت (Johnny Gat) در مجموعه Saints Row، همدست دیوانه و بیباک د باس (The Boss) است که در نهایت، همراه با او کنترل Saints را به دست میگیرد. اما چیزی که جانی را از دیگر دوستان این فهرست متمایز میکند، این است که او به معنای واقعی کلمه، به اعماق جهنم رفت تا دوستش را از دست شیطان نجات دهد. اگر این حرکت او را در تالار افتخار بهترین دوستان تاریخ جای ندهد، پس هیچچیز دیگری هم نخواهد توانست. عشق خونخوارانهی جان به قتل، او را به یک روانی تمامعیار تبدیل کرده است، اما بازیها هرگز روی اخلاقیات کارهای او مکث طولانی ندارند. بلکه بازیکنان را تشویق میکنند تا سلاح بردارند و به آشوب بپیوندند.
با وجود این شخصیت بیپروا، صداپیشگی فوقالعادهی دنیل دایی کیم (Daniel Dae Kim)، به جانی جذابیتی خاص بخشیده است. او ترکیبی از یک قاتل بیرحم، فردی بامزه و کاملاً دیوانه است. و جالبتر اینکه، جانی در تمام طول مجموعه به همان اندازه خشن و دیوانه باقی میماند، بدون هیچگونه رشد شخصیتی! بالاخره، مگر رشد شخصیت بیش از حد کمی کلیشهای نیست؟
Garrus Vakarian – سری بازیهای Mass Effect
شپرد (Shepard) در بازی Mass Effect 3 به بهترین شکل ممکن دوستیاش با گاروس (Garrus) را خلاصه میکند: “هیچ شپردی بدون Vakarian وجود ندارد”. در حالی که همراهان فوقالعادهای در سراسر این مجموعه حضور دارند، توریان (Turian) تکتیرانداز محبوب، گاروس، بیچون و چرا بهترین آنها است. او بینهایت وفادار به شپرد است، اما در عین حال، از به چالش کشیدن و اصلاح او نیز دریغ نمیکند. و اگر بازیکن بخواهد، میتوان این دوستی محکم را به یک رابطه عاشقانه تبدیل کرد.
گاروس نه تنها همصحبتی عالی دارد و حضورش در مبارزات فوقالعاده مؤثر است، بلکه صدایی بینظیر نیز دارد که ماندگار شده است. نکته مهمتر این است که دوستی او با شپرد در طول سهگانه به شکلی محسوس رشد میکند، برخلاف بسیاری از شخصیتهای دیگر که صرفاً یک مسیر یکنواخت را طی میکنند. گاروس همان رفیق آرام، خردمند و قابل اعتمادی است که همهی ما در زندگیمان آرزوی داشتنش را داریم— کسی که تا آخرین نفس در کنارمان میماند، اما در عین حال، استقلال شخصیتی خود را نیز حفظ میکند.
Dogmeat – مجموعه Fallout
و در نهایت، برای آخرین جایگاه، بهترین و دوستداشتنیترین رفیق را داریم: داگمیت (Dogmeat) از مجموعه Fallout. اگرچه داگمیت نمیتواند با بازیکن صحبت کند، او در تمام طول این فرنچایز بهطور مداوم همراه وفادار بازیکن است — البته هر نسخه از داگمیت یک سگ متفاوت است — که همیشه در صحرا همراهیاش میکند. او ممکن است در مبارزات چندان مفید نباشد، اما تواناییاش در پیدا کردن اشیاء و دشمنان در اطراف، او را بسیار ارزشمند میکند، علاوه بر اینکه، خب، او یک سگ فوقالعاده زیبا و دلچسب است!
بدون Dogmeat، صحرا جای غمانگیزتر و تنهاتری میبود، اما کافیست فقط یک نگاه به صورت پشمالو و نفسزنان این نژاد ژرمن شپرد (German Shepherd) بیاندازید و همهچیز ناگهان کمی روشنتر میشود. در حالی که ممکن است همراهان دیگری در سری بازیهای Fallout وجود داشته باشند که مفیدتر باشند، اما همانطور که گفته میشود، شخصیت نقش بزرگی دارد. و در این زمینه، داگمیت غیرقابلانتقاد است.
به پایان لیست معرفی بهترین دوستها در تاریخ شخصیتهای بازیهای ویدیویی رسیدیم و امیدواریم که این رفیقها بتوانند در روند بازی مورد نظر، خاطره رفاقتی خوب را برای شما به ارمغان بیاورند. حال به نظر شما جای چه شخصیتهای دیگری در این لیست خالی است؟ حتما دیدگاه خود را با ما به اشتراک بگذارید.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید