به عبارت What If (به معنای چه میشود اگر؟) توجه کنید. وقتی این حروف در کنار هم قرار میگیرند، قدرت خارقالعادهای در آن کنار هم جمع میشود. قدرت نامحدودی که تعداد بینهایتی از احتمالات و پیشامدها را با هم در یک عبارت خلاصه میکند. چه میشود اگر؟ استفاده از این جمله به ما قدرت خلق چندین و چند واقعیت موازی را میدهد.
بدون توجه به اینکه این واقعیتهای جایگزین چقدر بزرگ یا به چه اندازه کوچک باشند: «چه میشد اگر در دبیرستان بیشتر درس میخواندم؟» یا «چه میشد اگر انگلستان در انقلاب آمریکا جنگ را برنده میشد؟». هر یک از این جملات بدون توجه به این که در واقعیت امروز چه میگذرد، گسترهای وسیع و نامحدود را از پتانسیل نهفته در حالتهای مختلف و جایگزین واقعیت در مقابل چشمانمان ترسیم میکنند.
کمیکهای مارول، که خانهی بسیاری از ابرقهرمانان موردعلاقه و محبوب دوران کودکی و حتی بزرگسالیمان محسوب میشود، بارها سعی کرده ایدهی واقعیتهای موازی را به تصویر بکشد. با اینکه در دنیای کمیکهای مارول با پدیدهای مثل مولتیورس یا چند جهانی طرف هستیم که موجب شکلگیری چندین خط زمانی با مبدا مشترک میشود، مارول همزمان یک سری کمیک اختصاصی تحت عنوان «What If…?» را نیز تهیه کرده است که در آن به بررسی جزئیتر چندتا از کلیدیترین لحظات و مهمترین تصمیمها در دنیای کمیکهای مارول میپردازد.
مارول در کمیکهای What If چندتا از مهمترین لحظات در پرطرفدارترین کمیکهای خود را جمع آوری کرده و با ایجاد تغییر در تصمیمهای اتخاذ شده در آن لحظات، فرصتی را برای مخاطب به ارمغان آورده تا از چگونگی پیشبرد داستان پس از شکلگیری تصمیمها در آن لحظه به گونهای دیگر، باخبر شود.
بهترین کمیکهای What If در دنیای کمیکهای مارول
اغلب داستانهای سری کمیکهای What If که روی واقعیتهای مجازی تمرکز دارند، توسط شخصیتی به نام Watcher (در لغت به معنای تماشاگر) روایت میشوند. یک موجود کهکشانی که تمامی اتفاقاتی که در سرتاسر کیهان رخ میدهند را زیر نظر دارد. این روزها که سریال انیمیشنی What If درحال پخش است و حسابی هم به عنوان یکی از مهمترین آثار فاز چهارم دنیای سینمایی مارول سر و صدا به پا کرده، بد نیست نگاهی داشته باشیم به بهترین شمارهها در سری کمیکهای What If و جالبترین داستانها و «چه میشد اگر»های آن را برای شما بازگو کنیم.
با اینکه تمامی واقعیتهای موازی روایت شده در کمیکهای What If به اندازهی کافی جذاب هستند که مخاطب را حسابی تحت تاثیر قرار دهند، در اینجا 10 شمارهی گلچین شده از آنها را به عنوان بهترین کمیکهای What If مارول آوردهایم تا شاهد یک لیست کامل از بهترینهای What If باشیم. توجه داشته باشید که این انتخابها به طور کامل از دنیای کمیکهای مارول بیرون آمدهاند و با دنیای سینمایی مارول در ارتباط نیستند. برای آشنایی با What If اختصاصی دنیای سینمایی مارول بهتر است نقد سریال انیمیشنی What If را مطالعه نمایید.
۱۰. چه میشود اگر Invisible Girl با Sub-Mariner ازدواج کند؟
اغلب داستانهای روایت شده در کمیکهای What If به صورت ماجراجوییهای تک قسمتی منتشر شدهاند. اما به طور قطعی میتوان ضمانت کرد که تمامی طرفداران کمیکهای مارول از دنبالهی این کمیک What If استقبال بسیار گستردهای خواهند کرد. حوادث این کمیک در ادامهی اتفاقات کمیکی از همین سری اتفاق میافتند که اسپایدرمن به گروه چهار شگفتانگیز ملحق میشود. Sue Storm حالا به همراه Namor زندگی جدید خود را در زیر آبها آغاز کرده و درحال استفاده از یک دستگاه است تا ساختار مولکولی دختر نامرئی (Invisible Girl) را بازسازی کند تا با این کار بتواند شرایطی را در بدن دختر نامرئی ایجاد کند که بتواند در کنار آنها در زیر آبها زندگی کند.
همزمان نیز در همین کمیک اسپایدرمن را داریم که درحال کمک رساندن به گروه چهار شگفتانگیز است تا با تعدادی شخصیت شرور مبارزه کنند. اما در این بین خبری از Sue Storm که درحال سپری کردن زندگی رویاییاش در کنار Namor میباشد، نیست و تیم چهار شگفتانگیز به همراه اسپایدرمن شکست میخورد. این تیم شکست خورده به ناچار مجبور به ترک محل میشود و به همین خاطر Reed Richards و Johnny Storm در ساختمان بکستر که محل مبارزه بود، باقی میمانند.
رید ریچاردز که در ابتدا با تصمیم Sue Storm مبنی بر ترک کردن سطح زمین و رفتن به اعماق دریاها برای شروع کردن یک زندگی جدید موافقت میکرد، حالا در تلاش است تا باری دیگر توجه او را برای یاری رساندن به آنها جلب کند.
هدف این شماره از کمیکهای What If این است که از اهمیت بسیار بالای جنگیدن برای انسانهایی که دوستشان داریم، نمادسازی کند و به مخاطبین و همچنین ابرقهرمانان خود یادآوری کند که باید در هر زمانی که نیاز به عمل بود، برای عزیزان خود بجنگید. نه فقط آنها را در گوشهای نگه دارید تا یک روز با از دست دادن آنها احساس ناراحتی کنید. جملهی معروفی در اینباره وجود دارد که میگوید: «تو ارزش چیزهایی را که داری نمیدانی، تا روزی که آنها را از دست بدهی».
۹. چه میشود اگر Jean Grey توسط قدرت Phoenix کشته نشود؟
یکی از قدرتمندترین جهشیافتهها در دنیای کمیکهای مارول، جین گری (Jean Grey) است که سرنوشت بسیار غمانگیزی در کمیکها برایش رقم خورد. جین گری درحال بازگشت به زمین از یک ماموریت است که سفینهی فضایی X-Men در اثر شدت جاذبه، به درون منظومهی خورشیدی کشیده میشود.
جین گری موفق میشود با استفاده از قدرتهای تلهپاتیاش سفینهی آسیبدیدهی مردان ایکس را برای یک فرود امن به سطح زمین هدایت کند تا اینکه نهایتا سفینه در سواحل جامائیکا با زمین برخورد میکند و فرود میآید. در همین حین Marvel Girl که میبایست به خاطر تشعشعات خورشیدی سریعا از بین میرفت، از درون شروع به دگرگونی میکند و به یکباره در ظاهر Legendary Phoenix ظاهر میشود.
در طول تغییر شکل دادن دختر مارول که حالا با یک نام جدید شناخته میشود، Phoenix قدرت بسیار زیادی را از خود نشان میدهد و همزمان تشنگی بیش از اندازه به قدرت بیشتر را در خود احساس میکند. به همین خاطر تصمیم به بلعیدن قدرت خورشیدی به نام D’Bari میگیرد. با بلیعده شدن این خورشید توسط فنیکس، تمام منظومهی خورشیدی اطراف آن همراه با 5 میلیارد جاندار ساکن در آن از دم کشته میشوند.
جین که حالا به شدت از قدرت بسیار زیاد فنیکس میترسید، تصمیم میگیرد که با چارلز هاویر (Charles Xavier) برای نصب بلوکهای ذهنی در مغز او برای کنترل قدرتش همکاری کند. حالا که فنیکس تا حدودی تحت کنترل درآمده و خطرش کمتر شده، پرنسس لیلاندرا نراماندی از امپراطوری شیآر، فنیکس را به جرم نابودسازی یک منظومهی خورشیدی کامل به مرگ محکوم میکند.
در پی صدور این حکم اعدام برای فنیکس توسط پرنسس امپراطوری شیآر، فنیکس باری دیگر عصبانی میشود و کنترل خودش را به طور کامل از دست میدهد. در این جین گری برای اینکه جلوی فنیکس را برای به بار آوردن یک خسارت جبرانناپذیر دیگر را بگیرد، یک فداکاری بزرگ میکند و جانش را برای متوقف کردن فنیکس به خطر میاندازد. با فداکاری بزرگ جین گری که به قیمت جانش نیز تمام شده، جهان باری دیگر از خطر بزرگ فنیکس در امان مانده اما از دست دادن جین گری برای مردان ایکس بسیار گرانتر از آنچه فکرش را میکردند تمام شده بود.
اگر جین گری زنده میماند احتمالا خیلی بهتر میتوانست قدرتهای فنیکس را کنترل کند، اما خیلی زود قربانی طمع بسیار زیاد فنیکس برای جذب قدرتهای بیشتر شد. بدون حضور جین گری، هیچکس و حتی پروفوسور ایکس (یا همان پروفوسور هاویر) نیز شانسی برای ایستادگی در مقابل قدرتهای فنیکس ندارد و ترس ناشی از این موضوع رفته رفته وجود همه را فرا گرفته است. در حالی که مرگ جین گری بسیار دلخراش و ناراحت کننده بود، اما مارول تصمیم به خلق یک روایت مبنی بر بقای فرضی او در مقابل فنیکس گرفت و این کمیک نیز روایتگر تمامی اتفاقاتی است که پس از زنده ماندن جین گری در مقابل قدرتهای فنیکس رخ میدهند.
۸. چه میشود اگر یک حکمران شرور با سنگهای بینهایت به قدرت برسد؟
در نبرد نهایی در مقابل اسکرالها در سری کمیکهای Secret Invasion، نورمن آزبورن (Norman Osborn) به ملکه ورانکه (Queen Veranke) شلیک کرد و او را کشت. قتلی که خیلی زود منجر به پایان یافتن تهاجم مخفی یا همان Secret Invasion شد. به خاطر اقدامات قهرمانانهی این شخص، نورمن آزبورن کنترل کامل سازمان تازه تاسیس شدهی H.A.M.M.E.R (S.H.I.E.L.D سابق) را به دست گرفت و این اتفاق سرآغازی بود برای دوران تاریک حکمرانی یک فرد شرور مثل نورمن آزبورن.
در سری کمیکهای اصلی مارول، دوران تاریک حکمرانی نورمن آزبورن نهایتا به پایان رسید و گروه تازه تاسیس او یعنی Dark Avengers یا همان انتقام جویان تاریک نیز سریعا از هم پاشیده شد. اما سوالی که این شماره از کمیکهای What If بیان میکند این است که: «چه میشود اگر نورمن آزبورن پیش از سقوط خودش دستکش بینهایت را به دست آورد؟». دستکش بینهایت، دستکشی مجهز به شش سنگ بینهایت است که نیرویی کهیانی و نامحدود را به دارندهی آن اعطا میکند.
درحالی که بزرگترین قهرمانان زمین در خارج از این سیارهی خاکی مشغول مبارزه با نژاد جدیدی از بیگانهها به نام Builders بودند، نورمن آزبورن تمام آنتاگونیستهای شرور دنیای کمیکهای مارول را اجیر کرد و آنها را به دنبال پیدا کردن تک تک سنگهای بینهایت فرستاد. با به دست آوردن دستکش بینهایت و مجهز کردن آن به هر شش سنگ بینهایت، نورمن آزبورن جهان را باری دیگر با تصویرهای ذهنی و منحصر به فرد خود بازسازی کرد.
دشمن دیرینهی خودش یعنی اسپایدرمن را شکنجه کرد و حتی پدر خودش را از مرگ بازگرداند تا با خوشحالی در جهان تاریک ساخته شده توسط فرزندش زندگی کند. آزبورن اما پس از مدتی متوجه شد که پدرش همچنان نسبت به او تنفر میورزد و به همین خاطر او را به طور کامل از زمین و زمان ناپدید کرد. ظاهرا نورمن آزبورن پیش از از بین بردن پدرش هیچوقت فیلمهای Back to the Future را ندیده بود. چرا که وقتی پدرش از صحنهی روزگار محو شود، خودش نیز عملا در دنیای حقیقی وجود ندارد و این کار منجر به خاکستر شدن خودش نیز شد.
۷. چه میشود اگر کاپیتان آمریکا به عنوان رئیسجمهور منتخب آمریکا رای بیاورد؟
با پوشیدن لباسی به رنگهای آبی، سفید و قرمز، کاپیتان آمریکا تجسمی از ایالات متحده آمریکا محسوب میشود و همیشه مشغول جنگیدن برعلیه انسانها و موجودات شروری است که میخواهند آزادی انسانها و دیگر موجودات را از آنها سلب کنند. با وجود تمام چالشهایی که استیو راجرز در مقام کاپیتان آمریکا پشت سر گذاشته است، یک چالش بزرگ دیگر در مقابل او قد علم میکند: مدیریت ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا.
در سری اصلی کمیکهای مارول با محوریت کاپیتان آمریکا، وقتی ساموئل تی. آندروود (Samuel T. Underwood) به نمایندگی از حزب نئو-پوپولیست به سراغ استیو راجرز رفت و کاندیداتوری ریاست جمهوری از طریق این حزب را به او پیشنهاد کرد، استیو راجرز پیشنهاد او را رد کرد و حاضر به اقدام برای تبدیل شدن به رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا نشد. اما سوالی که این شماره از کمیکهای What If میخواهد به آن پاسخ دهد این است که: «چه میشود اگر کاپیتان آمریکا به پیشنهاد نماینده حزب پوپولیست جواب مثبت بدهد؟».
در این خط زمانی از واقعیت موازی دنیای کمیکهای مارول، استیو راجرز یا همان کاپیتان آمریکا پیشنهاد نمایندهی حزب نئو پوپولیست را قبول کرد و نهایا با پیروزی در انتخابات به جدیدترین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا تبدیل شد. در پی این اتفاق، کاپیتان آمریکا از هویت مخفی خود به عنوان استیو راجرز رونمایی کرد تا به مردم آمریکا ثابت کند که لایق به دست گرفتن سکان ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا هست. پرزیدنت راجرز به عنوان نخستین اقدامات میدانی خود به عنوان رئیس جمهور آمریکا، نیروهای کمکی زیادی را برای کمک رساندن به مبارزان انقلابی در سن پدرو اعزام کرد.
پرزیدنت راجرز که فکر میکند با این کار به آزادی مردم یک کشور کمک کرده است، به آنجا سفر میکند تا با رهبر جدید سن پدرو یعنی جاسینتو مورز (Jacinto Morez) ملاقاتی دوستانه داشته باشد. اما از یک حقیقت پنهان باخبر نیست و آن حقیقت نیز این است که استیو راجرز باری دیگر توسط دشمن دیرینهی خود یعنی رد اسکال (Red Skull) فریب خورده است.
کاپیتان راجرز برای دفاع از کشور خود در مقابل سلاح عظیمالجثه و لیزری رد اسکال، خودش را فدا میکند تا رد اسکال متوقف شود. نهایتا تنها چیزی که در میان آوارههای فرود آمده در میدان جنگ پیدا میشود، سپر شکستهی کاپیتان آمریکاست. اما راجرز که از این نبرد جان سالم به در برده، به مردم آمریکا اطمینان خاطر میدهد که سرنوشت آمریکا و مردمش به هیچ وجه شبیه به سرنوشت این سپر شکسته نخواهد بود.
۶. چه میشود اگر یک لباس بیگانه موجب رویینتن شدن اسپایدرمن شود؟
در جریان نخستین جنگهای مخفی (Secret Wars) اسپایدرمن یک لباس منحصر به فرد و جذاب به رنگ سیاه و سفید به دست آورد که محکم به بدن او چسبیده بود و در ابتدا فکر میکرد در بهترین حالت صرفا با استفاده از نوعی متریال پیشرفته ساخته شده است. اما از ویژگیهای اصلی او بیخبر بود. وقتی که او به زمین برگشت، پیتر پارکر به سرعت متوجه آن شد که این لباس رازهای بیشتری را در خود پنهان کرده و اساسا چیزی بسیار بیشتر از یک لباس معمولی ساخته شده با متریال ویژه است.
پیتر پارکر یا همان اسپایدرمن به همراه گربه سیاه (Black Cat) به نزد رید ریچاردز (Reed Richards) رفتند تا از او دربارهی ماهیت اصلی این لباس بیگانه سوال کنند. رید ریچاردز نیز در نهایت سر از راز این لباس در آورد و اسپایدرمن متوجه شد که این لباس چیزی نیست جز یک سیمبیوت توسعهیافته که به حالت یک لباس درآمده است.
در سری اصلی کمیکهای مارول وقتی که اسپایدرمن این لباس را به همراه گربه سیاه نزد رید ریچاردز بردند و سر از راز او درآوردند، رید ریچاردز زمان زیادی را صرف کرد و در نهایت موفق به جدا کردن آن از بدن پیتر پارکر شد. این سیمبیوت که در ظاهر لباس قصد چسبیدن به پیتر پارکر را داشت، در کمیکهای اصلی مارول پس از اینکه از اسپایدرمن جدا شد، به سراغ ادی بروک (Eddie Brock، شخصیت اصلی کمیکهای ونوم که در فیلم سینمایی Venom نیز حضور دارد) رفت و به عنوان مکمل انسانی از او استفاده کرد تا قدرتهای سیمبیوتیاش را به کار بگیرد. اما سوالی که این شماره از سری کمیکهای What If مطرح میکند این است که: «چه میشود اگر این سیمبیوت بدن پیتر پارکر را ترک نکند؟
در این خط زمانی جدید و واقعیت موازیای که در این نسخه از کمیک What If روایت میشود، سیمبیوت از انرژی و نیروی زندگی پیتر پارکر تغذیه میکند تا اینکه پیتر پارکر میمیرد و سیمبیوت طی نقشهای از پیش حساب شده، هالک و ثور را به دام میاندازد. نهایتا با کمک رید ریچاردز، گربه سیاه موفق میشود سیمبیوت را به قتل برساند و انتقام معشوقهی خود یعنی پیتر پارکر را از این موجود بیگانه بگیرد.
۵. چه میشود اگر Kraven The Hunter اسپایدرمن را به قتل برساند؟
یکی از مرگبارترین و قدرتمندترین دشمنان پیتر پارکر بدون شک Kraven The Hunter است. شکارچی خشنی که هدفش این است همواره در راس هرم غذایی قرار بگیرد و تقریبا هر موجود درندهای را که در اطرافش باشد، شکار میکند و به بیرحمانهترین شکل ممکن به قتل میرساند. Kraven The Hunter همواره با اسپایدرمن نیز سر ناسازگاری دارد و مدام در موقعیتهای مختلف خودش را در مقابل او قرار میدهد. اما هیچوقت نسبت به کشتن اسپایدرمن اقدام نمیکند و دلیلش هم این است که از رقابت و جنگیدن با اسپایدرمن لذت میبرد.
در سری اصلی کمیکهای مارول، Kraven The Hunter با استفاده از یک دارت سمی و شلیک آن به سمت اسپایدرمن، او را تقریبا از پای در میآورد و موفق میشود که با از پای درآوردن او، اسپایدرمن را زنده به گور کند. در این واقعیت موازی که کمیک What If قصد روایت آن را دارد، Kraven The Hunter اما به طور کامل موفق به کشتن پیتر پارکر میشود و پس از قتل اسپایدرمن نیز تصمیم میگیرد که جایگاه او را در شهر تصرف کند.
این قسمت از کمیکهای What If حقیقتا روایت بسیار تاریک و بزرگسالانهای دارد اما راستش را بخواهید کشتن اسپایدرمن تاریکترین بخش آن نیست. از آنجایی که Kraven The Hunter عادت دارد پس از شکار کردن اهدافش آنها را سلاخی کند و بخورد و از غذا از آنجایی که در راس هرم غذایی قرار دارد و چند باری هم عنکبوت خورده است، تصمیم میگیرد که جنازهی اسپایدرمن را بخورد. در نهایت به لطف مری جین (Mary Jane) Kraven The Hunter به دست کاپیتان آمریکا، دردویل (Daredevil) و Human Torch دستگیر میشود.
پس از مرگ اسپایدرمن، جی. جونا جیمسون (J. Jonah Jameson) که همیشه در رسانهها اسپایترمن را مورد هدف تخریب قرار میداد، همواره درحال تهمت زدن به اوست. اما مری جین بیکار ننشسته و تمام تلاشش را در راستای متوقف کردن جیمسون به کار میگیرد و در همه جا حامی ابرقهرمان فقید یعنی اسپایدرمن میشود.
۴. چه میشود اگر تونی استارک و استیو راجرز در جنگ داخلی صلح برقرار کنند؟
بدون شک داستان جنگ داخلی گروه انتقام جویان بحث برانگیزترین خط داستانی دنیای کمیکهای مارول را شامل میشود. روایتی که تونی استارک (مرد آهنی) و استیو راجرز (کاپیتان آمریکا) را در مقابل یکدیگر قرار میدهد و یکی از بزرگترین و هیجانانگیزترین جنگهای تاریخ کمیکهای مارول را به وجود میآورد. این جنگ داخلی از آنجایی آغاز شد که شرور معروف دنیای کمیکهای مارول، Nitro، قدرتهای خود را بیش از اندازه افزایش داد و شهرهای کوچک استمفورد و کانکتیکات را از دم نابود کرد و 612 نفر از ساکنین این دو شهر را به قتل رساند.
این اتفاق سبب شد تا دولتهای جهانی وارد عمل شوند تا به کمک یکدیگر مقررات بسیار سختگیرانهای را برای ابرقهرمانان اعمال کنند. طی این مقررات سختگیرانه، تمامی ابرقهرمانان از جمله اعضای گروه انتقام جویان میبایست در چارچوب یک سازمان دولتی به ثبت میرسیدند و از این پس دستورات خود را از مقامات دولتی دریافت میکردند.
در پی ایجاد این مقررات سختگیرانه از سوی دولت، اختلافات عمیقی هم بین اعضای ارشد گروه انتقام جویان در گرفت. تونی استارک یا همان مرد آهنی تا حد زیادی با تصمیمات جدید دولت موافق بود و در جبههی دولت قرار گرفت. درحالی که خیلی دیگر از اعضای گروه انتقام جویان به رهبری استیو راجرز یا همان کاپیتان آمریکا، با این تصمیم تونی استارک مخالف بودند و همین اختلاف نظر موجب شکل گرفتن یک جنگ داخلی تمام عیار بین اعضای گروه انتقام جویان شد.
جنگی که با کشته شدن Goliath دیگر هیچ راه برگشتی را باقی نگذاشته بود و اعضای انتقام جویان میبایست به زور جنگ و خونریزی، کار خود را پیش میبردند و در مقابل دوستان و همرزمان قدیمی خود قرار میگرفتند. جنگ داخلی در نهایت با تسلیم شدن استیو راجرز به کار خود پایان داد اما استیو خیلی زود توسط Crossbones زمانی که درحال بالا رفتن از پلههای دادگاه برای محاکمه شدن بود، به قتل رسید.
اما واقعیت موازیای که این قسمت از کمیکهای What If مارول سعی در به تصویر کشیدن آن دارد این است که اگر مرد آهنی و کاپیتان آمریکا به جای توسل به خشونت سعی در سازش با یکدیگر داشته باشند و از راه دوستی و صلح وارد مصالحه شوند چه؟ شاید بتوان این قسمت از کمیکهای What If را تنها قسمتی دانست که روایت آن به شکل مطلوبی پیش میرود و منجر به رخ دادن اتفاقات ناگوارتری نمیشود.
در این واقعیت موازی، تونی استارک و استیو راجرز از همان ابتدای کار با یکدیگر به تفاهم میرسند و مسئولیت قدرتهای بسیار زیاد اعضای گروه خود را برعهده میگیرند. آنها این موضوع را به خوبی درک میکنند که قدرت زیاد اعضای گروه انتقام جویان نیاز به کنترل شدن دارد و به همین خاطر سیستمی را برای پاسخگویی به مردم ایجاد میکنند و همزمان تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا اینبار زیر نظر دولتهای جهانی به مردم سرتاسر جهان کمک کنند و تهدیدهای زمینی و خارج از زمین را برطرف کنند.
۳. چه میشود اگر اسپایدرمن به گروه چهار شگفتانگیز ملحق شود؟
این شماره از کمیکهای What If مارول روی یکی از لحظات کلیدی در برههی زمانی آغازین تاریخ کمیکهای مارول تمرکز دارد. زمانی که پیتر پارکر نخستین نشانههای تبدیل شدنش به اسپایدرمن را تجربه میکرد و همزمان در قسمتی دیگر از آمریکا، گروهی متشکل از چهار انسان درحال دریافت قدرتهای ابرانسانی خود بودند: چهار شگفتانگیز.
اعضای گروه چهار شگفتانگیز در روزهای ابتدایی شکلگیری گروهشان مشکلات مالی بسیار زیادی داشتند. به همین خاطر تصمیم میگیرند از قدرتهای خود در راستای به سرقت بردن پول از ساختمان Baxter بهره ببرند. همزمان اسپایدرمن که خبر یک سرقت بزرگ از ساختمان بکستر به گوشش میرسد، تصمیم میگیرد به سراغ آنها برود و سارقین ساختمان بکستر را که همان گروه چهار شگفتانگیز هستند را متوقف کند.
برخلاف تمامی سرقتهایی که اسپایدرمن موفق به متوقف کردن آنها شده بود، در این ماجرا اعضای گروه چهار شگفتانگیز موفق به متوقف کردن اسپایدرمن میشوند. در این واقعیت موازی که مختص کمیکهای What If است، درحالی که اسپایدرمن درحال دور شدن از ساختمان بکستر است، Sue Storm یکی از اعضای گروه چهار شگفتانگیز، او را صدا میزند و از او دعوت میکند که به گروه آنها ملحق شود. اسپایدرمن نیز پیشنهاد Sue Storm را قبول میکند و در نتیجه منجر به تشکیل شدن گروه پنج شگفتانگیز یا همان Fantastic Five میشود.
حضور اسپایدرمن در این گروه ثابت میکند که آنها به عنوان یک گروه پنجنفره عملکرد بسیار بهتری از خود نشان میدهند. از سویی دیگر اما دختر نامرئی (Invisible Girl) که با رید ریچاردز وارد یک رابطهی عاشقانه شده، معتقد است که گروه چهار شگفتانگیز یک گروه کامل است و نیازی به اسپایدرمن ندارد. همچنین Sue Storm نیز با Namor the Sub-Marnier وارد رابطه شده و قصد دارد همراه با او به اعماق دریاها برود و در آنجا یک زندگی جدید را آغاز کند.
۲. چه میشود اگر اسپایدرمن موفق به نجات گوئن استیسی شود؟
پیش از اینکه اسپایدرمن و مری جین واتسون (Mary Jane Watson) با یکدیگر وارد یک رابطهی عاطفی عمیق شوند، اسپایدر من عاشق گوئن استیسی (Gwen Stacy) بود و در واقع میتوان از گوئن به عنوان اولین عشق اسپایدرمن یاد کرد. از همین رو مرگ گوئن استیسی را میتوان یکی از تراژیکترین اتفاقات در تاریخ دنیای کمیکهای مارول دانست.
پس از اینکه هویت مخفی اسپایدرمن یا همان پیتر پارکر افشا شد، دشمن دیرینهی اسپایدرمن یعنی Green Goblin معشوقهی اسپایدرمن یعنی گوئن استیسی را گروگان گرفت و او را به بلندترین نقطهی پل جورج واشنگتون برد. در حین اینکه اسپایدرمن و گرین گابلین مشغول مبارزه با یکدیگر بودند، گرین گابلین گوئن استیسی را از بلندای پل جورج واشنگتون به پایین برتاب میکند.
اسپایدرمن نیز سریعا به سمت او تار پرتاب میکند تا مانع از برخورد او با سطح آب شود. در نهایت اسپایدرمن جلوی برخورد گوئن با سطح آب و متلاشی شدن او را میگیرد اما فشار ناگهانی تار اسپایدرمن برای نگه داشتن گوئن باعث شکسته شدن گردن و در نهایت مرگ او میشود.
یک سال بعد، پیتر پارکر مجددا به پل جورج واشنگتون بر میگردد و به این فکر میکند که چه میشد اگر چند لحظه سریعتر اقدام میکرد و جان گوئن استیسی را نجات میداد؟ حالا در این شماره از کمیکهای What If، مارول تصمیم دارد این آرزوی اسپایدرمن را به واقعیت تبدیل کند. اسپایدرمن در جریان مبارزهاش با گرین گابلین وقتی که گوئن استیسی از پل به سمت پایین پرتاب میشود، به جای استفاده از تارهایش، خودش به سمت گوئن میپرد و او را در هوا میگیرد و سپس با فعال کردن سپر محافظش، هر دو بدون اینکه آسیبی ببینند، درون آب فرود میآیند.
حالا نه تنها گوئن زنده مانده است. بلکه از هویت واقعی اسپایدرمن باخبر شده و در مییابد که پیتر پارکر مقصر اصلی مرگ پدرش است (در این نقطهی داستانی هویت اسپایدرمن هنوز به صورت عمومی افشا نشده است). پیتر پارکر ماجرای چگونگی مرگ پدر گوئن را به او توضیح میدهد و گوئن نیز قانع میشود. این دو پس از مدتی با یکدیگر ازدواج میکنند و سپس اسپایدرمن تصمیم میگیرد که به سراغ گرین گابلین برود و او را بازداشت کند.
اما پیش از اینکه اسپایدرمن دشمن دیرینهاش را بازداشت کند، گرین گابلین یک ایمیل حاوی هویت واقعی اسپایدرمن را به نشریهی دیلی باگل ارسال میکند.
در روز عروسی پیتر پارکر با گوئن استیسی، ناگهان سر و کلهی سردبیر نشریهی دیلی باگل یعنی جی. جونا جیمسون پیدا میشود که همراه با چند مامور پلیس قصد بازداشت کردن اسپایدرمن را دارد. در این واقعیت موازی با اینکه گوئن استیسی جان سالم به در برد و زنده ماند، اسپایدرمن اما باید زندگیاش را در سایهها و دور از انظار عمومی سپری کند. چرا که هم هویت واقعیاش فاش شده و هم از سوی پلیس تحت تعقیب قرار گرفته است.
۱. چه میشود اگر Silver Surfer کنترل دستکش بینهایت را به دست بگیرد؟
دستکش بینهایت یکی از قدرتمندترین و نمادینترین سلاحها در دنیای کمیکهای مارول است. وقتی که تانوس، همان تایتان دیوانه، در تکاپو افتاد تا کنترل این دستکش را به دست بگیرد، به نوعی تمام حیات در تمامی فرمهایش در خطر نابودی قرار گرفت. با تیم شدن اعضای گروه انتقام جویان (Avengers)، مردان ایکس (X-Men) به همراه آدام وارلاک (Adam Warlock)، تانوس شکست خورد و جهان باری دیگر به آرامش پیش از خطر نابودی بازگشت.
با اینکه تانوس در نهایت شکست خورد و نتوانست رویای استفاده کردن از دستکش بینهایت را به واقعیت تبدیل کند، لحظاتی در طول این نبرد وجود داشتند که باعث شدند سرنوشت جهان به شکل دیگری رقم بخورد و همزمان چندین واقعیت موازی شکل بگیرند.
وقتی که تانوس مشغول مبارزه با کاپیتان آمریکا بود، سیلور سرفر (Silver Surfer) تلاش میکند که به سمت تانوس برود و دستکش بینهایت را به چنگ آورد. در سری اصلی کمیکهای مارول، سیلور سرفر موفق به انجام این کار نمیشود.
اما اینجا و در این قسمت از کمیکهای What If، مارول قصد دارد روایتی را به سرانجام برساند که در آن سیلور سرفر به مقصودش میرسد و دستکش بینهایت را به چنگ میآورد. مجهز شدن سیلور سرفر به دستکش بینهایت سبب ادغام شدن قدرتهای کیهانی سیلور سرفر با قدرتهای غیرقابل تصور سنگهای بینهایت میشود و موجود خداگونهای را از سیلور سرفر به وجود میآورد که کمتر کسی در دنیای کمیکهای مارول میتواند سر راهش قرار بگیرد.
خوشبختانه، معشوقهی سیلور سرفر یعنی Shallabal که به هیچ عنوان از این ظاهر خداگونهی سیلور سرفر استقبال نکرده است، موفق میشود که سیلور سرفر را راضی به نابود کردن دستکش و سنگهای بینهایت کند. سرانجام سیلور سرفر نیز از قدرت سنگها استفاده میکند تا تمامی آنها را از بین ببرد.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید