1%
  • 0/10

بهترین بازی‌های جهان‌باز واقع‌گرایانه

مرز بین بزرگی و واقعیت

بهترین بازی‌های جهان‌باز واقع‌گرایانه ۱ ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ مقالات بازی کپی لینک
بهترین بازی‌های جهان‌باز

در حالی که بازی‌های ویدیویی روز‌به‌روز از نظر جلوه‌های بصری و مکانیک‌های گیم‌پلی پیشرفته‌تر و خلاقانه‌تر می‌شوند، میل بازیکنان به تجربه‌ی بازی‌هایی واقع‌گرایانه نیز رو به افزایش است. به همین دلیل می‌خواهیم در ادامه با توجه روند حال حاضر صنعت بازی‌های ویدیویی، به سراغ معرفی بهترین بازی‌های جهان‌باز واقع‌گرایانه برویم.

برخی از بازی‌ها همچنان به ذات «ویدیویی» خود وفادار می‌مانند و با بهره‌گیری از عناصر آرکید‌گونه، بر جنبه‌ی سرگرم‌کننده و هیجان‌انگیز تأکید دارند، اما بازی‌هایی نیز وجود دارند که پا را فراتر می‌گذارند و تجربه‌هایی ارائه می‌دهند که باید آن‌ها را با دقت و لذت کشف کرد. این دست بازی‌ها فرصتی برای غرق شدن در جهان‌های خاص فراهم می‌کنند و خاطراتی برای بازیکن می‌سازند که تا سال‌ها با او باقی خواهد ماند. جذابیت اصلی واقع‌گرایی در بازی‌های ویدیویی تنها در ارتقاء آن‌ها به سطح AAA خلاصه نمی‌شود، بلکه هدف اصلی، ایجاد حس غوطه‌وری در جهان‌هایی است که چه آشنا و چه بیگانه، کاملاً باورپذیر و زنده به‌نظر می‌رسند.

البته رتبه‌بندی بازی‌هایی با گرافیک واقع‌گرایانه و مناظر چشم‌نواز کار چندان دشواری نیست، اما در این‌جا قصد داریم به سراغ بازی‌هایی برویم که از نظر مکانیکی نیز واقع‌گرایانه طراحی شده‌اند؛ آثاری که بازیکن باید مراقب نیازهای اساسی شخصیت خود باشد، یا NPCهایی دارند که چنان رفتار طبیعی و پیچیده‌ای از خود نشان می‌دهند که گویی با موجوداتی زنده و دارای شعور مواجه هستید. این بازی‌ها تجربه‌ی زندگی در دنیای مجازی خود را به شکلی تمام‌عیار و ملموس در اختیار شما قرار می‌دهند.

Ghost of Tsushima

شاید یکی از بهترین بازی‌های جهان‌باز که موفق شده تصویری واقع‌گرایانه از یک مکان واقعی ارائه دهد، بازی Ghost of Tsushima باشد. این اثر ما را به نسخه‌ای دراماتیزه‌شده از تهاجم مغول‌ها به جزیره تسوشیما در قرن سیزدهم ژاپن می‌برد و داستان جین ساکای، یک سامورایی جوان را روایت می‌کند که برای مقابله با مهاجمان پرتعداد مغول، ناچار می‌شود از روش‌های غیرمرسوم و خلاف سنت جنگی استفاده کند. گرچه بازی Ghost of Tsushima در ژانر اکشن-ماجراجویی قرار می‌گیرد و عناصر بقا در آن دیده نمی‌شود، اما واقع‌گرایی بازی در تلاش استودیو Sucker Punch برای خلق تصویری شاعرانه و در عین حال محترمانه از فرهنگ و مناظر طبیعی ژاپن نهفته است.

محیط‌های بازی آن‌قدر چشم‌نواز و غوطه‌ورکننده طراحی شده‌اند که حتی اداره گردشگری جزیره تسوشیما از این عنوان به‌عنوان ابزار تبلیغاتی برای جذب گردشگر خارجی استفاده کرد. یکی از ویژگی‌های جالب بازی، حالت کوروساوا است که تجربه‌ای سیاه‌وسفید و فیلم‌گونه به سبک آثار کلاسیک آکیرا کوروساوا فراهم می‌آورد. همچنین امکان بازی به زبان ژاپنی نیز وجود دارد تا تجربه‌ای اصیل‌تر و عمیق‌تر داشته باشید. از سوی دیگر، مبارزات شمشیری بازی نیز از کیفیت بالایی برخوردارند و بی‌تردید بخشی از جذابیت گیم‌پلی را تشکیل می‌دهند. فرم‌ها و حرکات مبارزه شباهت زیادی به تکنیک‌های واقعی کندو و کن‌جوتسو دارند و بسیاری از مکانیک‌های بازی نیز در بستر داستانی آن به‌خوبی توجیه می‌شوند.

از نظر مکانیکی نیز، بازی گام فراتر از استانداردهای رایج در بهترین بازی‌های جهان‌باز برمی‌دارد. برخلاف بسیاری از عناوین مشابه که پر از نشانگرها و مسیرهای مشخص‌شده هستند، بازی Ghost of Tsushima این المان‌ها را کنار گذاشته و به جای آن از عناصر طبیعی موجود در محیط برای هدایت بازیکن استفاده می‌کند. برای مثال، جهت وزش باد به عنوان راهنمای اصلی عمل می‌کند و حیواناتی مانند پرندگان و روباه‌ها بازیکن را به نقاط پنهان و جالبی هدایت می‌کنند که شاید در حالت عادی از آن‌ها عبور می‌کرد. این تصمیم طراحی نه‌تنها به غوطه‌وری بیشتر در جهان بازی کمک می‌کند، بلکه بازیکن را تشویق می‌کند تا بیشتر به کاوش و توجه به جزئیات محیطی بپردازد، گویی خود در دل مناظر زیبای ژاپن باستان گام برمی‌دارد.

Outer Wilds

در اغلب موارد، Outer Wilds فاصله‌ی زیادی با واقع‌گرایی دارد. این بازی در یک منظومه‌ی شمسی بسیار کوچک اما چشم‌نواز جریان دارد که بیشتر شبیه به یک دیورامای مینیاتوری است، و نژاد Hearthianها نیز سفر فضایی را به‌صورت کاملاً ابتدایی و دست‌ساز تجربه می‌کنند، تا حدی که فناوری آن‌ها انگار با نوار چسب و خیال ساخته شده است. اما جایی که استودیوی Mobius Digital به دنبال واقع‌گرایی سخت‌گیرانه نیست، آن را با درک عمیق از مفاهیم اخترفیزیک و فیزیک کوانتومی جبران می‌کند؛ به طوری که بازیکن می‌تواند برخی از پدیده‌های نظری یا واقعی علمی را به‌صورت تعاملی درون بازی تجربه کند.

هرچند فاصله‌ی میان سیارات و اجرام آسمانی در بازی به‌شکل غیرواقع‌گرایانه‌ای کوتاه است، اما تجربه‌ی پرواز فضایی کاملاً واقعی به‌نظر می‌رسد. فرود آمدن روی سیارات نیازمند مهارت و درک کامل از مومنتوم و اینرسی است—عواملی که در اکثر بازی‌های مشابه نادیده گرفته می‌شوند. هرچند از نظر علمی ممکن است تمام جزئیات دقیق و بی‌نقص نباشد و میان مخاطبان علمی‌تر محل بحث باشد، اما نحوه‌ی اجرای این مفاهیم به شکلی صورت گرفته که حس واقع‌گرایانه‌ای به بازی می‌دهد—و این برای یک بازی سندباکس جهان‌باز، بیش از حد کافی است.

Subnautica

بازی Subnautica یک بازی بقا است که در آن بازیکن پس از سقوط روی سیاره‌ای اقیانوسی و زیبا، خود را در میان دنیایی پر از گیاهان و جانوران رنگارنگ و گوناگون می‌یابد. تنها راه زنده ماندن در این محیط مرموز، شیرجه زدن در اعماق سرد و تاریک دریاست تا منابع ارزشمند برای ادامه‌ی بقا جمع‌آوری کند. به عنوان یک بازی بقا، Subnautica در لبه‌ی ژانر وحشت حرکت می‌کند، چرا که هنگام کاوش در اعماق دریا، ترس‌های غریزی مانند ترس از دریاهای بی‌پایان (thalassophobia) را در بازیکن زنده می‌کند. با وجود اینکه نقشه‌ی بازی تنها دو کیلومتر مربع وسعت دارد، بازیکن مجبور است برای ادامه‌ی بقا، از انواع ماهی‌های بومی سیاره تغذیه کند.

برای زنده ماندن، باید گرسنگی و تشنگی را مدیریت کرد و هم‌زمان مراقب بود اکسیژن حین غواصی تمام نشود؛ چرا که حتی یک بی‌احتیاطی کوچک می‌تواند به مرگ منجر شود. همچنین امکان شیرجه‌ زدن تا اعماق زیاد نیز وجود ندارد، زیرا فشار آب در عمق‌های زیاد می‌تواند بدن یا وسایل بازیکن را متلاشی کند. در نتیجه، باید با جمع‌آوری منابع مختلف، وسایل نقلیه‌ی زیرآبی مانند Seamoth یا Cyclops را بسازد تا بتواند به نقاط عمیق‌تر و مرموزتر این دنیای زیرآبی دست پیدا کند.

Death Stranding

بازی Death Stranding که بیش از هر چیز به‌ خاطر روایت رمزآلود، پیام‌های استعاری، و کات‌سین‌های بسیار طولانی‌اش شناخته می‌شود – و گاهی به طعنه “شبیه‌ساز پیاده‌روی” لقب می‌گیرد – یک بازی جهان‌باز است که در آن هدف بازیکن، رساندن بسته‌ها در سراسر آمریکای پسا-آخرالزمانی و بازگرداندن ارتباط میان مردم منزوی شده‌ی کشور است. بازی از نظر کیفیت گرافیکی و طراحی محیطی به شکل چشمگیری واقع‌گرایانه است؛ چیزی که مدیون موتور بازی‌سازی Decima و وسواس هیدئو کوجیما به استفاده از موشن کپچر و چهره‌پردازی چهره‌های معروف هالیوودی است.

اما فراتر از ظاهر، این بازی در گیم‌پلی نیز تجربه‌ی حمل بارهای سنگین را به‌گونه‌ای طراحی کرده که کاملاً ملموس باشد. بازیکن باید در طول بازی، تعادل بارها را روی بدن شخصیت اصلی (سم پورتر بریجز) حفظ کند تا بسته‌ها آسیب نبینند یا گم نشوند؛ حتی شیب زمین یا مسیرهای ناهموار نیز می‌توانند مانعی جدی باشند. بازی Death Stranding نه تنها لحظاتی دارد که در آن سم می‌تواند ناخن خون‌مردگی‌دارش را بکشد، به حمام برود یا دوش بگیرد، بلکه در آن امکان مصرف نوشیدنی انرژی‌زا (در گذشته با تبلیغ برند Monster) نیز وجود دارد؛ نوشیدنی‌ای که در نهایت به ادرار تبدیل می‌شود و بازیکن می‌تواند هر زمان که بخواهد، ادرار کند. بله، بازی یک مکانیک مخصوص ادرار دارد!

The Legend of Zelda: Breath of the Wild

ما ممکن بود Tears of the Kingdom را انتخاب کنیم، اما وجود جزایر شناور و زیرزمین توخالی باعث شد دنیای Hyrule کمی از Breath of the Wild باورپذیرتر نباشد. وقتی که Breath of the Wild برای اولین بار منتشر شد، بسیاری از طرفداران شگفت‌زده شدند از اینکه چطور موتور گرافیکی بازی توانسته است محیط و فیزیک را به این شکل به نمایش بگذارد. جلوه‌های بصری و صدا، به همراه محیط‌های وسیع، ترکیبی ماهرانه از واقع‌گرایی و سبک هنری خاص را ارائه می‌دهند و تجربه‌ای غوطه‌ورکننده در کاوش بیوم‌های مختلف Hyrule می‌سازند.

برای بقا در Hyrule، شما نه تنها باید از پس دشمنان بربیایید، بلکه محیط هم به عنوان یک دشمن عمل می‌کند، زیرا آب و هوا می‌تواند بسیار خصمانه باشد، به‌ویژه در Death Mountain داغ یا منطقه یخ‌زده Hebra. عناصر واقع‌گرایانه دیگر شامل دوام سلاح‌ها است، جایی که سلاح‌ها بعد از حمله به دشمنان یا برخورد با هر سطح یا شیء می‌توانند خراب شوند. همچنین، بسته به اینکه چطور به این موضوع نگاه کنید، توانایی صعود به بیشتر سطوح می‌تواند واقع‌گرایانه باشد یا اصلاً نه. فیزیک بازی نیز به احساس بیشتری از واقع‌گرایی می‌انجامد، به‌ویژه در توانایی شما برای حل معماهای بسیاری از shrines بازی. مسائلی مانند هدایت الکتریکی و نیروی جاذبه در بسیاری از این معابد کوچک نقش عمده‌ای ایفا می‌کنند.

Metal Gear Solid 5: The Phantom Pain

هرچند که ممکن است درباره داستان شتاب‌زده یا پیچش‌های عجیب در نگارش آن نظراتی داشته باشید، اما از منظر فنی و گیم‌پلی، بازی Metal Gear Solid 5: The Phantom Pain یک بازی فوق‌العاده است. نه تنها دنیای آزاد بازی واقع‌گرایانه است، بلکه هوش مصنوعی دشمنان به قدری باورپذیر است که باعث می‌شود مخفی‌کاری بسیار سرگرم‌کننده و پاداش‌دهنده باشد. دنیای بازی همچنین امکاناتی را برای رویکردهای بسیار خلاقانه به ماموریت‌ها فراهم می‌آورد. آیا جعبه مقوایی یک ابزار مخفی‌کاری واقع‌گرایانه است؟ این موضوع هنوز مورد بحث است.

با اینکه دنیای بازی گاهی اوقات خالی به نظر می‌رسد، این خلأ منطقی است و وقتی که مردم پیدا می‌کنید، چه دشمنان در میدان جنگ و چه متحدان در Mother Base، می‌توانید صحبت‌هایشان را بشنوید و گوش دهید، که باعث می‌شود آن‌ها بیشتر از مجردهای صفر و یک به نظر برسند. برای اضافه کردن به واقع‌گرایی نقش یک جاسوس و سرباز افسانه‌ای، شما همچنین باید به بهداشت شخصی خود توجه کنید. بله—شما می‌توانید در گل و خون فرو بروید و آنقدر بدبو شوید که دشمنان بتوانند شما را شناسایی کنند. فقط فراموش نکنید که هر از گاهی در Mother Base دوش بگیرید.

Shenmue

با وجود کنترل‌های ناپایدار و صدای افتضاح شخصیت‌ها، Shenmue همچنان طرفداران پر و پا قرصی دارد. این بازی به عنوان یک بازی پیشرفته برای زمان خود در نظر گرفته می‌شد و توانست حس و حال بی‌نظیر شهر واقعی Yokosuka را در نقشه کوچک 1 کیلومتر مربعی خود به خوبی به نمایش بگذارد. اما چگونه Shenmue از زمان خود جلوتر بود؟ در حالی که گاهی با بازی‌های سری Yakuza به دلیل تأکید مشابه بر هنرهای رزمی و لحظات کوتاهی که در آن‌ها دشمنان در گوشه‌های کثیف خیابان‌ها نابود می‌شوند مقایسه می‌شود، Shenmue از این موارد فراتر می‌رود و به شما تجربه‌ای از زندگی روزمره می‌دهد، جایی که شما کنترل Ryo Hazuki را به دست می‌گیرید تا به دنبال قاتل پدرش بگردید.

این لحظات از زندگی روزمره باعث می‌شود که مردم شهر در Shenmue زنده و واقعی به نظر برسند و هرچند اجرا از آنچه که باید باشد فاصله داشت، بزرگترین مدافعان بازی به شما خواهند گفت که این بازی یک فرار شایسته از میراث خود است و به عنوان بازی‌ای که زیبایی‌شناسی و حس و حال دهه 90 را به تصویر می‌کشد، ارزشمند است. شما نه تنها باید معمای قتل پدر Ryo را حل کنید، بلکه به عنوان Ryo وظایف، کارهای خانه و اهداف روزمره‌ای دارید که حتی یک قهرمان بازی ویدئویی باید برنامه خواب سالمی داشته باشد. در این نقشه کوچک کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد و هرچند Shenmue از نظر اجرا بازی عالی‌ای نیست، اما به طرفداران خود نگاهی به پتانسیل کامل آن داد.

Microsoft Flight Simulator 2024

به عنوان یک بازی شبیه‌ساز پرواز، اصلاً عجیب نیست که Microsoft Flight Simulator جز یکی از بهترین بازی‌های جهان‌باز واقع‌گرایانه محسوب شود. با استفاده از تکنولوژی فوتوگرامتری، استودیوی Asobo توانسته بازنمایی‌هایی فوق‌العاده واقع‌گرایانه از دنیای واقعی خلق کند. بله — منظورمان کل سیاره زمین است، از مناظر طبیعی گرفته تا خیابان‌های باریک شهری. خلبان بودن سخت است، اما Microsoft Flight Simulator 2024 به شما ده‌ها کنترل و عملکرد پیچیده مربوط به انواع مختلفی از هواگردها را آموزش می‌دهد؛ از هواپیماهای شخصی و مسافربری گرفته تا بالگردها و حتی بالن‌های هوای گرم. در حالت Career (حرفه‌ای) نیز مأموریت‌های متنوعی وجود دارد، مانند هدایت یک هواپیمای مسافربری، حمل بار و حتی عملیات اطفای حریق هوایی.

شما می‌توانید هم از نمای سوم‌شخص و هم از نمای اول‌شخص پرواز کنید، و به‌صورت دستی کلیدها و دکمه‌های داخل کابین خلبان را برای کنترل وسیله‌تان فشار دهید. با این وسایل پرنده می‌توانید در نسخه شبیه‌سازی‌شده‌ای از تمام جهان پرواز کنید و حتی مسیر پروازتان را طوری برنامه‌ریزی کنید که از بالای خانه‌ خودتان هم عبور کند. یکی از قابلیت‌های جدیدی که نسخه 2024 به بازی اضافه کرده، امکان راه‌رفتن در سطح زمین است. هرچند به دلیل وضوح پایین محیط در نمای نزدیک و سرعت بسیار پایین حرکت که بر اساس واقعیت طراحی شده، این ویژگی بیشتر جنبه نمایشی دارد. با وجود نقدهای نسبتاً منفی‌ای که دریافت کرد، Flight Simulator 2024 بازنمایی دقیقی از دنیای واقعی ارائه می‌دهد و تلاش زیادی کرده تا مهارت‌های لازم برای هدایت هواپیما را به شکلی دقیق و جزئی بازسازی کند.

Kingdom Come: Deliverance 2

بیشتر بازی‌های جهان‌باز را می‌توان در طیفی بین «تقلا در یک دنیای واقع‌گرایانه» تا «لذت‌بردن در یک جهان قابل‌دسترس ولی کمی کمتر واقع‌گرایانه» توصیف کرد. اما دو بازی پایانی این فهرست کاملاً در سوی «تقلا و واقع‌گرایی» این طیف قرار می‌گیرند. بازی Kingdom Come: Deliverance II بی‌دلیل نیست که به یکی از محبوب‌ترین بازی‌های سال 2025 تبدیل شده. این بازی با بهره‌گیری از یک بستر تاریخی کاملاً زمینی و مستند در بوهمیا (چک امروزی) و تمرکز بسیار بر واقع‌گرایی در گیم‌پلی، شما را کاملاً در قالب شخصیت اول‌شخص Henry of Skalitz قرار می‌دهد؛ مردی مسلح در میانه جنگ و نزاع قرون وسطی. واقع‌گرایی در KCD2 اگرچه گاهی دشوار است، اما باعث می‌شود تا عمق و غوطه‌وری بسیار بیشتری در دنیای بازی احساس کنید. سیستم‌های ساخت‌وساز و آشپزی بازی کاملاً درگیرکننده‌اند، و سیستم مدیریتی گسترده‌ای هم وجود دارد که در آن می‌توانید آیتم‌ها را در کوله‌پشتی خود تخصیص دهید و از پیشرفت مهارت‌ها لذت ببرید.

اما مهم‌ترین بخش، سیستم مبارزه است که نسبت به نسخه اول به‌شدت بهبود یافته. حالا با اضافه‌شدن حالت‌های مختلف ایستادن و ضربات جهت‌دار که تا حدی یادآور سیستم مبارزه در بازی For Honor هستند (البته کمی ساده‌تر)، مبارزات بازی عمق بیشتری پیدا کرده‌اند. KCD2 شما را مجبور می‌کند که با حوصله در این بستر واقع‌گرایانه و قرون‌وسطایی زندگی کنید. هدف اینجا بیشتر زنده‌ماندن است تا پیروزی. باید سلاح‌هایتان را بسازید و تیز کنید، گرسنگی و خستگی‌تان را مدیریت کنید، و مدام استحمام کنید تا کاریزمایتان حفظ شود.

Red Dead Redemption 2

استودیوی Rockstar همیشه در شبیه‌سازی واقعیت و انتقال عناصر زندگی واقعی به دنیای بازی مهارت داشته. حتی در بازی‌های قدیمی‌تر مثل Bully یا نسخه‌های اولیه‌ی GTA هم، تمرکز آن‌ها بر ساخت جهانی باورپذیر و پر از ساکنین زنده و واقعی کاملاً مشهود بود. بازی Red Dead Redemption 2 هم از این قاعده مستثنی نیست. در واقع، این بازی چنان با جزئیات طراحی شده که انگار Rockstar هیچ نکته‌ای را نادیده نگذاشته و هیچ جزئیاتی را حذف نکرده. جهان بازی، نسخه‌ای خیالی از غرب وحشی آمریکا در اواخر دهه‌ی 1800 میلادی است، اما در عین حال توانسته تعادل خوبی میان باورپذیری و ماهیت ویدیوگیمی خود برقرار کند.

این عناصر واقع‌گرایانه نه‌تنها بخشی از گیم‌پلی هستند، بلکه با هدف مشخصی در بازی جای گرفته‌اند و هرگز باعث بیرون کشیدن شما از حس غوطه‌وری نمی‌شوند. برای مثال، نگهداری از اسلحه‌ها اهمیت دارد، چون اسلحه‌ی کهنه و کثیف عملکرد مناسبی نخواهد داشت. کمپ زدن هم به عنوان راهی برای Fast Travel عمل می‌کند، تا مجبور نشوید ساعت‌ها با اسب‌تان این‌طرف و آن‌طرف بروید. در بازی، بازنمایی‌های واقع‌گرایانه اما خلاصه‌شده‌ای از فعالیت‌ها و مهارت‌های زندگی واقعی دیده می‌شود. شکار و ماهی‌گیری شاید در واقعیت کارهایی روزمره و خسته‌کننده باشند، اما در اینجا به‌جای پاداش مالی، نوعی حس رضایت از «انجام درست یک کار» را به همراه دارند.

در حالی که در واقعیت پوست‌کندن حیوان یا ماهی‌گیری ممکن است بسیار طولانی‌تر و پیچیده‌تر باشد، RDR2 آن‌ها را با رویکردی کم‌نظیر و هنرمندانه نشان می‌دهد و نگاهی واقع‌گرایانه به مهارت‌های زندگی در طبیعت و بقاء را پیش روی مخاطب قرار می‌دهد. تنها انتقادی که می‌توان داشت، این است که پخت‌وپز صرفاً به گرفتن تکه‌ای گوشت روی آتش محدود شده. و شاید مهم‌ترین نکته این باشد که بازی هیچ‌گاه آرتور مورگان (Arthur Morgan) یا جان مارستون (John Marston) را «مرکز جهان» نشان نمی‌دهد. زندگی شخصیت‌های فرعی (NPCها) مستقل از آن‌ها جریان دارد، و بسته به اینکه در کجای داستان هستید، ممکن است این شخصیت‌ها را در مراحل مختلفی از مسیر زندگی‌شان ببینید.

به پایان لیست معرفی بهترین بازی‌های جهان‌باز که دارای المان‌های واقع‌گرایی بالایی است. از همان بدو ورود این بازی‌ها به صنعت بازی‌های ویدیویی، متوجه شدیم که حال ورق در بخش میزان واقع‌گرایی برگشته و انگار در سطحی وجود داریم که صرفا مقدار واقع‌گرایانه بودن اولویت نیست و حالا تبدیل به یک زمین رقابتی شده است که کدام شرکت و استودیو می‌توانند در زمینه واقعی بودن، پیشتاز و خلاق‌تر عمل کند.

 

حال دیدگاه شما نسبت به درصد واقع‌گرایی بازی‌های بالا چیست و چه چیزی از دنیای واقعی را صعنت بازی‌های ویدیویی انتظار دارید؟




نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
guest

1 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments