ده اتفاق که در هر اپیزود سریال Better Call Saul به وقوع میپیوندد
یکی از بهترین پیشدرآمدهای تاریخ
هر اپیزود سریال Better Call Saul شامل موتیفها، مضامین و سکانسهایی بوده که به صورت مکرر در طول سریال تکرار میشوند.
تراژدی تبدیل شخصیت جیمی مکگیل از یک وکیل سرکش و خودرای به یکی از مهرههای اصلی دنیای زیرمینی و تبهکاری جهان برکینگ بد (Breaking Bad)، یکی از بهترین و باکیفیتترین پیشدرآمدهایی محسوب میشود که در تاریخ تلویزیون تولید و تهیه شده است. با این حال باید به این موضوع توجه کنیم که سریال Better Call Saul یا “بهتره با سال تماس بگیری” دارای جوانبی بوده که به صورت یک چرخه در طول سریال تکرار میشوند. در هر اپیزود سریال Better Call Saul مواردی در ارتباط با تعامل بین کاراکترها، مضامین کلی و اشاره به حوادثی که پیش از این در همین جهان در سریال برکینگ بد به وقوع پیوسته، وجود دارد که به صورت پیوسته به نمایش در میآید. اما این پیوستگی بجای آن که سبب شود سریال Better Call Saul فرمولزده و تکراری به نظر بیاید باعث قدرتمندتر شدن داستانسرایی آن شده است.
در جریان اشارات مداومی که از وقوع حوادث برکینگ بد در آینده خبر میدهند، رابطه حزنانگیز دو برادر و حتی تکنیکهای روایی و داستانسرایی، این سریال دارای موارد و اتفاقاتی است که تقریبا در هر اپیزود آن به وقوع میپیوندد. در حالی که جیمی در طول این سریال قدم به قدم به مرد شکسته شدهای تحت عنوان سال گودمن که مخاطبین آن را در سریال برکینگ بد ملاقات کردند نزدیک میشود، لحظات تکرارشونده فراوانی برای دیگر شخصیتهای Better Call Saul از جمله شخصیت کیم وسکلر، مایک ارمنترات و گاس فرینگ وجود دارند. عنوان Better Call Saul یک سریال عمیقا پیچیده با سطح نویسندگی درجه یک بوده که دارای مجموعه متنوعی از اعمال، عواقب و مضامین پیوسته در طول شش فصل آن است.
10. حضور مجدد یکی از شخصیتهای برکینگ بد
برای عاشقان برکینگ بد، یکی از جوانب هیجانانگیز تماشای بتر سال کال به این موضوع اختصاص داشت که بفهمند شخصیتهای قدیمی از سریال قبلی چگونه راه خود را به شکلی محدود در سریال جدید باز کرده و یا حتی به نقطه مرکزی داستانسرایی آن تبدیل میشوند. در حالی که ببندگان باید مدت زمانی طولانی را تا فصل انتهایی برای بازگشت دو شخصیت اصلی برکینگ بد یعنی والتر وایت و جسی پینکمن منتظر میماندند، از همان ابتدای کار، شخصیتهای برکینگ بد درون سریال بتر کال سال گنجانده شده بودند. از خانواده سالامانکا تا شخصیت گاس فرینگ، اساسا هر اپیزود سریال Better Call Saul شامل حضور یک چهره آشنا از قبل میشدند.
این سریال همچنین به پیشزمینه داستانی شخصیتهای قدیمی که مجددا حضور یافتهاند، پرو بال بیشتری داده و به شکل هوشمندانهای، اتفاقاتی که در آینده به وقوع میپیوندند را زمینهچینی کرده و از وقوع آنها خبر میدهد. حضور مجدد شخصیتهایی چون کریزی-ایت، هنک شریدر و حتی گِیل بوتیهر به شکلی بودند که پس از تماشای آنها در سریال بتر کال سال، سکانسهای همین شخصیتها در برکینگ بد حسی متفاوت و نو را در بیننده ایجاد میکردند. این سریال حتی شامل شخصیتهایی میشد که به شکلی محدود در برکینگ بد مورد اشاره قرار گرفتند که از جمله آنها میتوان به شخصیت لالو سالامانکا و ایگناسیو وارگا اشاره کرد.
9. چاک مکگیل، جیمی را آزار میدهد
رابطه پرتنش و کدر شده بین جیمی و چاک یکی از مضامین اصلی در فصلهای ابتدایی بتر کال سال به شمار میرود. در حالی جیمی در ادامه به وکیلی فاسد به نام سال گودمن تبدیل میشود، در فصلهای ابتدایی به شکلی عاجزانه تلاش میکرد تا جهت زندگی خود را عوض کرده و راهی پیدا کند تا بهترین تلاش خود را به عنوان یک وکیل انجام دهد. حتی اگر همیشه و همواره بخش پلیدتر او راهی برای خودنمایی بیشتر پیدا میکرد. یک فاکتور مشوق برای تمایل جیمی به انجام کار خوب به برادرش چاک اختصاص داشت. شخصی که جیمی همیشه به او نگاه کرده و به شکلی به ایدهآل جیمی تبدیل شده بود.
با این حال چاک همواره از موضعی از بالا به پایین به جیمی مینگرد. پس از ابتلا به اختلال روان جسمی ناشی از حساسیت الکترومغناطیسی، چاک از منظر روانی دچاری بیماری شده و جیمی وظیفه مراقبت از او را برعهده میگیرد. در حالی که جیمی در هر قسمت، وظایف و امور مربوط به چاک را به انجام میرساند، با این حال چاک همواره راهی برای آزار و سرکوفت زدن به جیمی پیدا کرده، او را تحقیر میکند و یا به تلاشهای جیمی برای خوب بودن اعتنایی نمیکند. چاک شخصیت پیچیدهای داشته اما شکلی که او در هر قسمت با جیمی رفتار میکند سبب میشود تا به یکی از آزاردهندهترین شرورهای سریال تبدیل شود.
8. یک مونتاژ چشمنواز قدرتمند
یک ابزار قدرتمند داستانسرایی که بتر کال سال را به برکینگ بد مرتبط میکند به استفاده موثر هر دو سریال از مونتاژ و تدوین اختصاص دارد. عملا هر اپیزود سریال Better Call Saul شامل یک مونتاز با تصاویری که به زیبایی فیلمبرداری شده بوده که از موسیقی و تصویرسازی به منظور در هم تنیدن جزئیات عمده داستانی و مضامین آن در یک سکانس یکپارچه استفاده مینماید. از به تصویر کشیدن جِین (شخصیت جعلی جیمی) افسرده که در حال کار در یک شیرینیفروشی در سکانسهای فلش فوروارد سریال بوده تا نمایش زندگی فلاکتبار شخصیت سال در بازه زمانی برکینگ بد، مونتاژ و تدوین یکی از پایههای اصلی هر فصل سریال بتر کال سال بوده است.
در حالی که یک مونتاژ غالبا مجموعه از کلیپهایی بوده که به همراه یک موسیقی کنار یکدیگر قرار گرفتهاند و گذر زمان را به نمایش میگذارند، شیوه استفاده از آنها در سریال مذکور بسیار موثرتر و گیراتر از سایر سریالها بوده است. مونتاژهای بتر کال سال، استایل مخصوص به خود را داشته و در خدمت به زیباییشناسی کلی سریال مورد استفاده قرار میگیرند. بخش عمدهای از این مونتاژها همواره به طرحهای هوشمندانه جیمی مرتبط میشود و شامل ریتم سریعی برای انتقال سیگنالهای اصلی به مخاطب بوده، بدون آن که بخواهد زمان زیادی را برای جزئیات پیش پا افتاده تلف کند.
7. پیشزمینه داستانی شخصیت مایک ارمنترات گسترش مییابد
اگرچه میتوان به بتر کال سال به عنوان سیر حرکت جیمی مکگیل به سمت تبدیل شدن به شخصیت سال گودمن نگاه کرد اما به همان میزان داستان شخصیت مایک ارمنترات نیز از اهمیت برخوردار بوده که پیشزمینه داستانی پیچیده او به ظرافت تمام در جریان شش فصل این سریال مورد بررسی قرار میگیرد. اگرچه تبدیل شخصیت مایک از یک افسر پلیس فیلادلفیا به مجرم، آدمکش و بازرس خصوصی شهر آلبوکرکی در جریان سریال برکینگ بد مورد اشاره قرار میگیرد، تقریبا در هر اپیزود سریال Better Call Saul زمانی مشخص برای پرداخت بیشتر به این روند اختصاص داده میشود. قوس شخصیتی مایک شامل داستان تراژیک از هم فروپاشی یک خانواده بوده که طی آن مشخص میشود مایک یک انسان عمیقا شکستهشده با وجدانی سرشار از گناه بوده که به مرگ پسرش مرتبط میشود.
پیشزمینه داستانی شخصیت مایک به آرامی در سریال توضیح داده میشود که طی آن مایک به مدت 30 سال افسر پلیس بوده که سرانجام کارش به فساد کشیده میشود. چرا که همکارانش او را تحت فشار برای دریافت رشوه قرار میدادند. پس از آن که پسرش به نیروی پلیس ملحق میشود، با چالش مشابهی مواجه شده و مایک او را تشویق کرده تا پول رشوه را قبول کند و به منظور حفظ سلامتی خود با فساد همراهی کند. متاسفانه انزجار پسر مایک از رویکرد جنایتکارانه پلیس موجب شک و تردید به او شده و او در نهایت در یک تیراندازی صحنهسازی شده توسط گروههای خلافکار کشته میشود. همین امر موجب شکستن و ویران شدن مایک میشود.
6. سال یک نقشه حیلهگرانه میکشد
در حالی که جیمی مکگیل مدت زمان فراوانی را صرف حرکت در مسیری صاف و مستقیم مینماید، راهکارهای جیمی قالتاق و علاقهاش برای طرح یک نقشه درست همواره پیشی میگیرد. اگرچه جیمی اغلب سعی میکند تا از وقوع این امر جلوگیری نماید، اما او به صورت مکرر خود را در موقعیتهای پرچالشی پیدا کرده که تنها یک نقشه حیلهگرانه واقعی میتواند او را از این وضعیت خارج کند. این دقیقا کاری است که جیمی انجام میدهد. زمانی که با کیم وکسلر نقشه میکشد تا سر شخصیت کن که یک سهامدار بورس است کلاه بگذارد، چاک را در دادگاه رسوا کند و یا حتی یک گروه از زنان سالخورده را در برابر دوستانشان قرار دهد.
ناتوانی جیمی برای اجتناب از طرح نقشههای مکارانه حتی به شخصیت جعلی او تحت عنوان جِین تاکوویچ نیز راه مییابد تا به نوعی نشان داده شود بعد از تمام ماجراهایی که جیمی با والتر وایت و حوادث برکینگ بد داشته، این شخصیت هنوز درسی از آنها نگرفته است. در آخرین نقشه خود نیز، هنگامی که جیمی احساس میکند چیزی برای باختن ندارد به همراه یک راننده تاکسی به نام جف نقشه پیچیدهای را طرحریزی میکند تا اشیای گرانقیمت را از فروشگاه مجموعهای که درون آن در حال کار است سرقت کند.
5. سال تسلیم غریزههای تاریک خود میشود
در حالی که علاقه سال برای طرح نقشههای حیلهگرانه و مکارانه اغلب به نیتهای خیرخواهانه صورت میگرفت اما نتایج تاریکتر این اعمال، عواقب وخیمی را تقریبا در هر اپیزود سریال Better Call Saul به همراه دارند. غریزههای درونی تاریک شخصیت سال و نتیجه اعمال او، اغلب سبب میشد تا اطرافیان او با درماندگی محض مواجه شوند. از شخصیت زن سالخورده یعنی ایرن لندری بگیرید تا حتی کیم وکسلر، زندگی بسیاری از افراد تنها به این دلیل که با سال مواجه و آشنا میشوند بدتر میشود. اگرچه سال هرگز قصد وقوع چنین حوادثی را ندارد اما همواره اجازه میدهد بخش تاریک او خودنمایی بیشتری داشته باشد.
اگرچه این وسوسهها و غریزههای تاریک درونی در فصلهای ابتدایی سریال تنها مورد اشاره جزئی قرار میگرفتند اما با پیشروی در طول سریال، سهم بیشتری از رفتار و اعمال سال را به خود اختصاص میدهند. ذات حیلهگر سال حتی سبب میشود همکار و معشوقهاش یعنی کیم وکسلر با او به منظوری طرح یک نقشه برای سرنگونی شخصیت هاوارد همیلن مشارکت داشته باشد. امری که در نهایت نتیجهای بسیار تیره و تاریکتر از آنچه تصور میکردند در پی دارد. اگرچه شخصیت جیمی مکگیل از جوانب مثبت بسیاری برخوردار است، غریزههای درونی تاریک شخصیت سال گودمن همیشه در باطن حضور داشته و آمادهی فرصت است تا چهره خود را نمایان کند.
4. درگیری گاس، لالو و خانواده سالامانکا و خرابیهای آنها
گاس فرینگ، لالو سالامانکا و سایر افراد باقی مانده از خانواده سالامانکا سه جبهه اصلی مربوط به فعالیتهای تبهکارانه کارتل را در بتر کال سال تشکیل میدهند. از حضور شخصیت تاکو سالامانکا در اولین قسمت این سریال تا انتهای آن، این جبهههای مختلف اساسا در هر قسمت سریال مشکلات فراوانی را برای شخصیت جیمی مکگیل و مایک ارمنترات ایجاد میکنند. اگرچه همین موضوع به جنبه اصلی سرگرمکنندگی بتر کال سال تبدیل شده بود اما حضور کارتل همواره خطر و تنش فراوانی را برای شخصیتهای یاد شده ایجاد میکند.
اگرچه بینندگان برکینگ بد از سرنوشت گاس و تاکو آگاه بودند، شخصیت لالو سالامانکا به برگ برنده اصلی این سریال تبدیل شد. زیرا ذات غیرقابل پیشبینی او باعث میشد این شخصیت قادر به انجام هر کاری باشد. بدون آن که سرنوشت نهایی آن به صورت کامل مشخص باشد، اعمال لالو و ویرانیهایی که در نتیجه عواقب آن پدید میآید بسیار سرگرمکننده و در عین حال رعبآور است. بتر کال سال دارای درگیریهای مرگبار فراوانی بین اعضای کارتل بوده که اگرچه جیمی و مایک از آنها زنده بیرون میآیند، اما مشخص نبودن سرنوشت کاراکترهایی چون کیم سبب باعث میشد اعمال گاس، لالو و سایر اعضای خانواده سالامانکا بسیار وحشتناک باشد.
3. هاوارد همیلن، جیمی و کیم را عصبانی میکند
هاوارد همیلن، مدیر عامل شرکت حقوقی “همیلن، همیلن و مکگیل” نقش یک منبع دائمی برای سرخوردگی جیمی مکگیل و کیم وکسلر را در طول سریال بتر کال سال ایفا میکند. پس از آن که برادر جیمی یعنی چاک به دلیل اختلال حساسیت الکترومغناطیسی خانهنشین میشود، دوستی دو شخصیت چاک و هاوارد و احترامی که برای یکدیگر قائل هستند همواره موجب آزردگی جیمی شده و تواناییهایش به واسطه قدرت هاوارد تضعیف میشود. از سوی دیگر کیم وسکلر رقابتی با هاوارد ایجاد میکند که در ابتدا ابعاد کوچکی داشته اما در جریان فصلهای بعدی سریال به حدی میرسد که حاضر است زندگی هاوارد را به کل نابود کند. امری که در نهایت عاقبت ویرانکنندهای را برای آنها به همراه دارد.
اگرچه رفتارهای هاوارد در گاهی اوقات خشم بیننده را برمیانگیزد و حتی در ابتدای سریال، نقش نوعی شرور را در بتر کال سال از خود بروز میدهد، خیلی زود به یک شخصیت دلسوز تبدیل میشود و در انتها نیز سرنوشتی بسیار تلختر از آنچه استحقاقش را داشت انتظارش را میکشد. هاوارد پیشزمینه معتبری دارد، و جایگاه خود در شرکت حقوقی و همچنین شیوه زندگی شخصی خود را به ارث برده که همین امر موجب خشم و عصبانیت جیمی و کیم میشود. افرادی که همواره برای نیازها و داراییهای خود باید سخت تلاش میکردند. برای جیمی اگرچه او از اسم مکگیل برخوردار بوده، اما برادرش هرگز اجازه نمیداد تا او چنین قدرتی که هاوارد در شرکت داشت را در اختیار بگیرد.
2. جیمی مگکیل هرچه بیشتر به سوی تبدیل شدن به سال گودمن قدم برمیدارد
از اولین قسمت تا انتهای آن، در هر اپیزود سریال Better Call Saul بینندگان مشتاق بودند تا ببینند چگونه یک وکیل سرکش خودرای به نام جیمی مکگیل به شرک جرم تبهکاران و در نهایت سال گودمن تبدیل میشود. در هر قسمت جیمی قدم به قدم به اسم پرآوازهای که ببندگان برای اولین بار آن را در برکینگ بد شنیده و مشاهده میکردند نزدیکتر میشود. از برگزیدن نام مستعار جدید، شروع دفتر کار قانونی خود تا سرانجام استخدام شخصیت فرانچسکا به عنوان منشی، هر قسمت جیمی یک قدم بیشتر به سمت تبدیل شدن تمام و کمال به سال نزدیک میشود.
قوس داستانی جیمی را اغلب میتوان در نکات سادهای مانند لباسهایی که این شخصیت بر تن میکند مشاهده کرد. همزمان که داستان سریال رو به جلو میرود، کت و شلوار و کراواتهای جیمی پرزرق و برق و اغراقآمیزتر شده که بیان میدارد این سریال مقصد مشخصی برای داستانسرایی خود دارد. هنگامی که داستان به بازه زمانی برکینگ بد میرسد، سیر دگرگونی شخصیت جیمی با تراژدی فراوانی لبریز شده و شخصیتی که جیمی به آن تبدیل شده بسیار غمانگیز است.
1. اتفاقات برکینگ بد پیشبینی میشوند
مثالهای عالی فراوانی در خصوص پیشبینی حوادث آینده در بتر کال سال وجود دارد و این سریال تقریبا در هر قسمت دارای کنایهها و اشارات به اتفاقاتی بوده که بعدها در برکینگ بد به وقوع میپیوندند. به عنوان یک داستان چفت و بست شده، بتر کال سال شامل برخی از بهترین نویسندگیها در تاریخ سریالهای تلویزیونی میشود و به دقت ادای احترام خود را به داستان والتر وایت در برکینگ بد ادا میکند. اگرچه بازگشت شخصیتهای برکینگ بد، بخش قابل توجهی از بتر کال سال را شامل میشوند، با این حال پیشبینی اتفاقاتی که در آینده و در بازه زمانی برکینگ بد صورت میگیرد به شکلی متفاوت در بتر کال سال به اجرا در میآیند.
از مهندس آلمانی به نام ورنر زیگلر که نقش مشابه جالبی به مانند والتر وایت را ایفا میکند تا واقع بودن دفتر کاری جیمی در خیابانی که شخصیت گِیل بوتیچر در آن زندگی میکرد، سرنخها و ایستراگهای فراوانی برای بینندگان برکینگ بد قرار داده شده تا آنها را پیدا نمایند. در یک مثال تاریکتر نیز جسد دو شخصیت لالو و هاوارد در زیر آزمایشگاهی دفن شده که والتر و جسی در آن برای گاس فرینگ شیشه پخت میکردند. اتفاقات فراوانی در هر اپیزود سریال Better Call Saul صورت میگیرد که جوانب جدیدی از دنیای برکینگ بد را به نمایش میگذارد.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید