فیلم Birds of Prey از جمله آثار سینمایی دنیای خیالی «دیسی کامیکس» است که به شخصیت ابرشرور «هارلی کوئین» و زندگی فانتزی او میپردازد. پرندگان شکاری تنها چند ماه پس از فیلم تحسینشدهی جوکر منتشر شد، اما آیا این فیلم میتواند رضایت طرفداران آثار سینمایی فاخر دیسی نظیر جوکر و سهگانهی «شوالیهی تاریکی» را به همراه داشته باشد؟
پرندگان شکاری روایت جدایی هارلی کوئین از گروه شرور «جوخهی انتحار» است؛ گروهی که در سال ۲۰۱۶ میلادی در فیلم Suicide Squad به مخاطبین سینما معرفی شد. هارلی کوئین اینبار، در نقش قهرمان شرور شهر گاتهام با تشکیل گروهی به نام «پرندگان شکاری» دست به کارهای عجیب و غریب میزند و با پلیس و خلافکاران درگیر میشود.
پرندگان شکاری یکی از متفاوتترین آثار سینمایی بوده که دربارهی ابرقهرمانان ساخته شده است؛ چرا که این فیلم همانند جنس کاراکتر اصلیاش، یعنی هارلی کوئین فضایی زنانه و احساسیتر دارد و برخلاف فیلمهای ابرقهرمانی دیگر، سطح خشونتهای آن به نسبت (!) کنترلشدهتر است. این فیلم از جمله معدود آثار دیسی است که صرفاً به گروهی از ابرقهرمانان و ابرشرورهای زن در دنیا گاتهام میپردازد. در ابتدا، فیلم مجموعهای از صحنههای کارتونی را به صورت کوتاه و سریع از گذشته هارلی کوئین به تصویر میکشد تا با فضاسازی احساساتی خود بتواند ذهن مخاطب را برای نمایش رخدادهای بعدی آماده کند. این صحنههای کارتونی شاید کنایهای خاص به سریال انیمیشنی هارلی کوئین نیز باشند که چند ماه پیش از انتشار فیلم پرندگان شکاری پخش شد.
نکتهی جالب توجه دیگر که باعث شده تا پرندگان شکاری در مقایسهی با اکثر آثار ابرقهرمانی متفاوت باشد، حضور هارلی کوئین به عنوان راویِ داستان است. پرندگان شکاری فیلمی است که برای مخاطب بزرگسال ساخته شده، اما تلاش میکند تا به سادگی هرچهتمامتر، داستان خود را روایت کند. این فیلم همانند آثار سینمایی کودکانه، یک راوی دارد و هارلی کوئین تمامی اتفاقات به تصویر کشیده شده را به صورت مستقیم از زبان خودش برای مخاطب تعریف میکند تا کمترین پیچیدگی ممکن را برای درک رخدادهای داستان در دل خود جای داده باشد. شیوهی روایت داستان نیز میتواند گواهی بر همین سادگی داستان پرندگان شکاری باشد. فیلم یک خط ممتد را برای روایت داستان خود در پیش گرفته و هر جایی که لازم باشد، صحنه را متوقف میکند و با یک فلشبک ساده، اتفاقاتی را که لازم است مخاطب از آنها آگاهی پیدا کند، به خوبی توضیح میدهد و سپس دوباره از همان صحنهی قبل، ادامهی داستان را تعریف میکند تا درک اتفاقات برای مخاطب مبهم و گیجکننده نباشد. این فلشبکها، برای توضیح کاراکترهایی نظیر «بلک ماسک»، «بلک کنری» و «هانترس» به کار گرفته میشوند و حتی در بخشی از فیلم، برای توضیح دلیل سردرآوردن هارلی کوئین از ادارهی پلیس همراه با سلاحهای فانتزی مورد استفاده قرار میگیرند.
پرندگان شکاری در مقایسه با فیلم قبلی، یعنی جوخهی انتحار داستانی یکپارچهتر و متمرکزتر برای پرداختن به کاراکترها دارد و از افزایش تعداد قهرمانها و شرورها جلوی دوربین خودداری میکند. داستان فیلم از همان ابتدا روی شخصیت هارلی کوئین و چالشهای زندگی پرفرازونشیب او متمرکز شده است. فیلم تلاش میکند با معرفی تعداد کمتر شخصیتهای عجیبوغریب از شهر گاتهام، جلوی کلافگی مخاطب خود را بگیرد؛ این موضوع یکی از مشخصههای پرندگان شکاری به حساب میآید. در فیلم جوخهی انتحار تعداد شخصیتها به نسبت زیادتر بودند و مخاطبین ناآشنا با دنیای دیسی را تا حدودی گیج و سردرگم میکردند. با این حال پرندگان شکاری تلاش کرده تا یک داستان متمرکز را پیرامون شخصیت هارلی کوئین و اطرافیانش روایت کند و از پراکندگی بیش از اندازهی داستانی خودداری کند. البته این مسئله به خودی خود باعث شده تا جایگاه بسیاری از کاراکترها در فیلم بسیار کمرنگتر شود.
تمامی رویدادهای فانتزی و دور از ذهنِ فیلم پرندگان شکاری، ساختهی ذهن بیمار هارلی کوئین است
تمامی رویدادهای فانتزی و دور از ذهن فیلم پرندگان شکاری ساختهی ذهن بیمار هارلی کوئین است و لزوما نمیتوان آنها را به خاطر غیرقابلباور بودن نکوهش کرد. این مسئله نه تنها در مورد رخدادها، بلکه در مورد کاراکترهای داستان نیز رعایت شده است؛ به عنوان مثال کاراکتر هانترس بارها در کمیکهای دیسی به عنوان عضوی از خانوادهی «بروس وین» معرفی شده که در این فیلم هیچ حرفی از آن زده نمیشود. این مسئله در مورد «کاساندرا کین» نیز تکرار میشود و هیچ اشارهای به نقش ابرقهرمانی او به عنوان «بتگرل» نمیشود. در حقیقت داستان پرندگان شکاری از نقطهی دید هارلی کوئین، شخصیتها و اتفاقات دنیای شهر گاتهام را روایت میکند و اطلاعات بیشتری از این شهر خیالی را فاش نمیکند.
باورپذیر بودن تخیلات، از جمله مهمترین مسائلی است که باعث جلب توجه هر چه بیشتر مخاطبین به داستانهای دنیای دیسی شده است. این مسئله دستکم در مورد کاراکترهای اصلی شهر گاتهام مثل شخصیت بروس وین یا همان بتمن رعایت شده. در پرندگان شکاری نیز روایت داستان، از زبان یک روانشناس سابق که حالا به یک مجنون خطرناک در گاتهام تبدیل شده، میتواند دلیلی برای باورپذیری داستان فیلم در نظر گرفت. البته مخاطب میتواند تمامی این رویدادها را صرفا تخیلات و توهمات هارلی کوئین نیز در نظر بگیرد.
یکی از نکتههای مهمی که به وضوح در فیلم پرندگان شکاری به چشم میخورد، تمرکز زیاد روی ویژگیهای زنانه شخصیتهای داستان است. حتی اگر صفت فمینیست بودن را برای فیلم در نظر نگیریم، همچنان عدم وجود شخصیتهای مثبتِ مرد در فیلم، قابل درک است. شخصیتهای اصلی فیلم پنج زن هستند که شامل هارلی کوئین، هانترس، بلک کنری، کاساندرا کین و «رنه مونتویا» افسر ادارهی پلیس شهر گاتهام میشوند. شاید این مسئلهی «زنانه بودن جنس داستان» را بتوان به نوع دیدگاه «کتی یان» کارگردان تازهکاری که ساخت این فیلم را برعهده داشته مربوط دانست. البته کتی یان با وجود تازهکار بودن در کارگردانی، به خوبی توانسته از پس ساخت پرندگان شکاری برآید و فیلمی سرگرم کننده، همراه با داستانی یکپارچه و بدون حاشیه را روانهی سینماها کند.
تمام مردان در دنیای هارلی کوئین جانی، خائن و شرور هستند
پرندگان شکاری به طور کاملا محسوس و افراطآمیزی، یک فیلم ابرقهرمانی ضد مرد است و این مسئله فقط به نمایش قهرمانان زن در فیلم مربوط نمیشود و شرور بودن مردان در پرندگان شکاری صرفا به بلک ماسک و زیردستانش هم خلاصه نمیشود، بلکه این مسئله به کاراکترهای دیگر مرد نیز تعمیم پیدا میکند.
شاید تنها شخصیت به نسبت مثبت فیلم، بادیگارد دوران کودکی هانترس باشد که خیلی خلاصه به حضور او اشاره میشود. در حقیقت تمام مردان در دنیای هارلی کوئین جانی، خائن و شرور هستند. البته این مسئله ممکن است به جدایی هارلی کوئین از «آقای جی» یا همان جوکر نیز مربوط باشد که در ابتدای فیلم به طور خیلی خلاصه به آن اشاره میشود. داستان پرندگان شکاری به رخدادهای پس از جدایی هارلی از جوکر در جوخهی انتحار مربوط میشود و شاید گره خوردن زندگی یک زنِ تنها در شهر پرهیاهویی مثل گاتهام با چنین رویدادهایی غیرقابلانکار باشد.
فیلم Birds of Prey در سطح یک فیلم صرفاً فانتزی و سرگرمکننده ساخته شده و همین مسئله شاید به هیچ وجه نتواند انتظار برخی از طرفداران دو آتشهی دنیای دیسی را برآورده کند. البته نباید از یاد برد که دیسی، برخلاف رقیب جوانترش یعنی مارول که این روزها با مجموعهی انتقامجویان و به قول خودش «دنیای سینمایی مارول» غوغا به پا کرده، آثار خود را با سبکهای متفاوت و برای تمامی سلیقهها میسازد و صرفاً به فکر ساخت آثار فاخر و پرهزینه برای عدهای خاص از مخاطبین نیست.
- داستان یکپارچه و سرگرمکننده
- بازی خوب و قابلتحسین مارگو رابی
- حضور هارلی کوئین به عنوان راوی و نمایش رویدادها از دیدگاه او
- توضیح خلاصه در مورد ابرقهرمانها و کاراکترهای گاتهام
- ناتوانی برای رقابت با آثار فاخر دیسی مثل جوکر و شوالیهی تاریکی
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید