نقد و بررسی فیلم Blitz – بلیتز
1%
  • 0/10

نقد و بررسی فیلم Blitz – بلیتز

چشمانی خیره به سمت بمب‌افکن‌ها

نقد و بررسی فیلم Blitz – بلیتز ۰ ۰۹ آذر ۱۴۰۳ بررسی (سینمایی) کپی لینک

تازه‌ترین فیلم استیو مک‌کویین که خالق آثاری مانند گرسنگی و 12 سال بردگی است، قدمی روبه‌عقب در کارنامه افتخارآمیز او به حساب می‌آید. در نقد و بررسی فیلم Blitz با من همراه باشید.

جنگ جهانی دوم اگرچه در 14 اوت 1945 به پایان رسید، در عالم سینما هنوز ادامه دارد و موضوع بسیاری از آثار سینمایی در سبک‌ها و ژانرهای متعدد است. این جنگ با اینکه کمتر از یک دهه طول کشید، بیش از 80 میلیون کشته در سرتاسر جهان به جای گذاشت. کشتگانی با نژادها و ملیت‌های گوناگون که یا در میدان نبرد و یا در پشت جبهه‌ها با مرگ رودررو شدند. اما فیلم Blitz تنها درباره دشواری زیستن در بحبوحه جنگ نیست، بلکه بر موضوعات بغرنج‌تری هم دست می‌گذارد: چگونه می‌توان در شرایط بحرانی دوام آورد و خود را از بن‌بست حزن‌ها و اضطراب‌های زندگی نجات داد؟

فیلم راه‌حل را در تعهد به مسئولیت‌های فردی و ایجاد تفاهم با دیگران می‌بیند. این روحیه مسئولیت‌پذیری در ایفه، سرباز سیاهپوست مهربانی که حضور کوتاهی در فیلم دارد، مشهود است. او در دنیایی آکنده از مرگ و نفرت و دلمردگی که همه تعهدات انسانی در آن رنگ باخته‌اند، به دنبال جلب تفاهم دیگران است و تا پای جان در این مسیر گام برمی‌دارد. مرگ او پایان‌بخش این تفکر نیست. باور متعالی ایفه در ذهن جرج، شخصیت اصلی داستان که از پیوند مادری سفید و پدری سیاهپوست به دنیا آمده، ریشه می‌دواند و سرانجام به بار می‌نشیند.

شاید بتوان گفت که وصال دوباره جرج با مادرش، در پایان فیلم Blitz، پاداش فداکاری اوست در لحظه‌ای که از جان خود می‌گذرد تا جانِ مردمِ محبوس در تونل را نجات دهد (آخرین مرحله در سفر پرفراز و فرود شخصیت که به رهایی او می‌انجامد). علاوه بر بازگشت جرج به آغوش گرم مادر که تکیه‌گاه محکمی در برابر خطرات پیرامون است، این سفر رهاورد دیگری هم دارد: او حالا انسان بالغی شده، به حدی که دیگر از مواجهه با مرارت‌های زندگی نمی‌ترسد و رفتارهایش خام و سبکسرانه به نظر نمی‌رسند.

نقد فیلم Blitz

از سوی دیگر، فیلم در تلاش است که دنیای پرعصمت کودکان را در برابر دنیای تلخ و تیره بزرگسالان قرار دهد. یکی سرشار از رفاقت و همدلی است و دیگری آلوده به خصومت‌ها و تعصبات قومی و نژادی. اما چرا موضوع پایبندی به تعهدات انسانی، که همواره یکی از مضامین پرتکرار در فیلم‌های استیو مک‌کویین بوده، در این‌جا عمق پیدا نمی‌کند؟ علت را در نوع نگاه کارگردان به این مساله باید جُست. نگاهی که هرچند خالی از ذکاوت و نکته‌سنجی نیست (برخی از لحظات فیلم در جمع کارگران زرادخانه‌ها می‌گذرد که متناظر با حضور همان افراد در تونل‌های زیرِ زمین است و حاوی یک کنایه تلخ: سازندگان بمب‌ها از جمله کسانی هستند که طعمه بمب‌ها خواهند شد) اما عمدتا کم‌عمق و تنگ‌نظرانه می‌نماید.

اولا شاهد نوعی ساده‌انگاری در پرداخت شخصیت‌ها هستیم که مهم‌ترین پاشنه‌آشیل فیلم به شمار می‌رود. در واقع، اندیشه و عملکرد اشخاص در فیلم Blitz منبعث از انگیزه درونی آن‌ها نیست و بنابراین به مجسمه‌هایی سخنگو در جهت القای «حرف» و «پیامِ» اثر تقلیل یافته‌اند. ما هرگز نمی‌فهمیم که باور قلبی ایفه، یعنی لزوم صلح و همدلی با دیگران، از کجا آمده است و چه چیزی او را وامی‌دارد که جان بر سر آرمان و عقیده‌اش بگذارد (او هنگام نجات پیرزنی سفیدپوست از بمباران هوایی کشته می‌شود). همچنین بنگرید به شخصیت ریتا، مادر جرج، که فقط یک مادر مهربان از نوع تیپیکال آن است و نمی‌تواند رابطه عمیقی با فرزندش برقرار کند.

در ثانی اگرچه فیلم استیو مک‌کویین، به طور کلی، وجه سیاسی پررنگی دارد و گاه حتی به بیانیه‌ای علیه تبعیض عقیدتی و نژادی بدل می‌شود، اما خالی از هوشمندی و ظرافتی است که در فیلم‌های مشابهِ آن سراغ داریم. مثلا انگیزه مادر جرج از پیوستن به یک سازمان کمونیستی نه‌تنها بسیار ناروشن است، بلکه تجربه بدیعی را برای تماشاگر به ارمغان نمی‌آورد. با این حال، شاید اقدام او از منظر روان‌شناسی قابل توجیه باشد. می‌توان گفت که ریتا، به تعبیر فروید، از فقدانِ اجتناب‌ناپذیرِ فرزندش رنج می‌برد و در تلاش است که آن را با توسل به مکانیسم‌های دفاعی جبران کند (نگهداری از دختربچه یتیمی که والدینش در بمباران‌ها کشته شده‌اند).

مک‌کویین در فیلم Blitz موفق شده است که تصویر رعب‌آوری از جنگ و همه مصائب آن ترسیم کند، طوری که وحشت جنگ را به‌تمامی زیر پوستمان حس می‌کنیم. کاربرد چشم‌گیر جلوه‌های ویژه، از جمله در دقایق ابتدایی فیلم، کاملا در خدمت ترسیم چنین فضایی است و کمتر پیش می‌آید که باورناپذیر و تصنعی به نظر برسد. علاوه بر این، شاهد عملکرد درخشانی از جانب بازیگران هستیم که شخصیت‌های دردمندی را در نهایت تسلط و پختگی به تصویر می‌کشند. به‌ویژه بازی سرشا رونان (Saoirse Ronan) که ممکن است به نامزدی او در اسکار 2025 هم منجر شود. البته بازی بچه‌ها می‌توانست بهتر از این باشد، اما در همین حد هم کارشان را به‌خوبی انجام داده‌اند.

می‌ماند اشاره به موسیقی فیلم که یکی از بهترین آثار هانس زیمر (Hans Zimmer) محسوب می‌شود و چیزی کم از ساخته‌های معروف او ندارد. اگر اوج توانایی زیمر در ساخت موسیقی برای فیلم میان‌ستاره‌ای بود، او در این‌جا سواد آهنگسازی خود را به رخ می‌کشد. هانس زیمر با موسیقی خود که آمیزه‌ای از عشق و حسرت و نوستالژی است، همواره شور و حال مضاعفی به یکایک صحنه‌های فیلم می‌بخشد. شایان ذکر است که زیمر در فیلم بیوه‌ها و 12 سال بردگی هم با استیو مک‌کویین همکاری کرده و قطعات هوش‌ربایی از خود به جای گذاشته بود (خصوصا در فیلم 12 سال بردگی که موسیقی غم‌انگیز آن باعث می‌شد تا اشک در چشمان تماشاگر حلقه بزند).


6.5 قابل قبول
در مجموع باید گفت که فیلم Blitz به عنوان اثر متوسطی در کارنامه استیو مک‌کویین نمی‌تواند انتظارات را برآورده کند، اما این‌طور نیست که در زمینه تاثیرگذاری بر مخاطبان هم توفیقی نداشته باشد. بنابراین شایسته است آن را نه فیلمی ماندگار بلکه یکی از فیلم‌های تامل‌برانگیز سال جاری بدانیم.
  • موسیقی هانس زیمر
  • بازی خوب سرشا رونان
  • فیلمبرداری حساب شده
  • ترسیم فضایی تکان‌دهنده از جنگ جهانی دوم
  • استفاده از جلوه‌های ویژه به شکلی تاثیرگذار
  • پایان‌بندی عجولانه فیلم
  • شخصیت‌های سطحی و تک‌بعدی
  • ساده‌انگاری در پرداخت مضامین
  • بازی بچه‌ها می‌توانست بهتر باشد
  • پسرفتی بزرگ در مقایسه با سایر فیلم‌های استیو مک‌کویین

مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
اشتراک
به من اطلاع بده
guest

0 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments