حباب یک انیمهی ژاپنی آخرالزمانی محصول سال ۲۰۲۲ است که توسط استودیوی Wit تولید شده است. این اثر در ۱۰ فوریه ۲۰۲۲ در جشنوارهی فیلم برلین به نمایش درآمد و پس از آن در ۲۸ آوریل ۲۰۲۲ از شبکه Netflix پخش شد. داستان این اثر راجع به واقعهای در آیندهی نزدیکی است که در آن حبابهای گرانشی میبارند و توکیو را از بقیه جهان جدا میکنند. افق شهر به زمین بازی برای جوانانی تبدیل میشود که در نبردهای تیمی پارکور شرکت میکنند. داستان حول محور شخصیتی به نام «هیبیکی» میچرخد که فردی به شدت منزوی و ماهر در پارکور است. داستان درست در زمانی شکل میگیرد که هیبیکی در دریا سقوط میکند، اما توسط دختری به نام «اوتا» که قدرتهای مرموزی دارد نجات مییابد.
«تتسورو آراکی» (کارگردان پیشین انیمه Attack on Titan) کارگردانی این اثر را بر عهده داشته است؛ همچنین فیلمنامهی حباب را «گن اوروبوچی» (خالق سری Puella Magi Madoka Magica) نوشته است. طراح شخصیت انیمهی حباب، «تاکشی اوباتای» افسانهای است که اوباتا خالق انیمهی Death Note بوده و هنر او در میان طرفداران انیمه بسيار شناخته شده است. از دیگر عوامل مهمی که در ساخت این اثر دخیل بوده، میتوان به «هیرویوکی ساوانو» اشاره کرد. او سازندگی موسیقی متن این انیمه را انجام داده است؛ ساوانو از موزیسینهای بسیار توانمند سینمای ژاپن محسوب میشود که برای اولین بار با سازندگی موسیقی Attack on Titan در جهان بسیار مطرح شد. ظاهراً استودیوی Wit چندی از بهترینهای دنیای انیمه را برای ساخت این انیمه گرد هم آورده است. لازم به ذکر است که در سال گذشته انیمهای با نام Words Bubble Up Like Soda Pop ساخته شد که داستانی مشابه با انیمهی Bubble را روایت کرده، اما در نوع روایت و برخی اتفافات تغییراتی وجود دارد که این دو اثر را از یکدیگر مجزا نموده است.
داستان با مسابقهای هیجان انگیز در میدان پارکور آغاز میشود که در این سکانس نسبتاً طولانی، کاراکترها و فضای قصه به خوبی معرفی شده و در ذهن مخاطب نقش میبندند. از همان ابتدا مشخص است که هیبیکی شخصیت خاص و بسیار مهمی است و تفاوتهایی قابل توجه با اطرافیان خود دارد؛ در نتیجه ریتم اثر در ابتدا به خوبی حفظ شده و اطلاعات مفیدی را منتقل میکند، اما این وضعیت پایدار نیست و در ادامه فیلمنامه از رمق افتاده و ریتم روان خود را از دست میدهد. در بخش آخر است که حباب پر زرق و برقی که مخاطب انتظار آن را داشته ظاهر میشود و به بهترین نحو به داستان پایان میدهد.
داستان از پتانسیل بالایی برخوردار است اما به خوبی به آن پرداخته نشده است. در بسیاری از مواقع روایت دچار کلیشههای کهنهای میشود که در آثار کلاسیک دیزنی دیده میشد و این مسئله ممکن است بیننده را بهشدت دلسرد کند. کارگردان در توسعهی شخصیتها و همچنین روابط عجله کرده است؛ به همین دلیل همراهی کردن خط داستانی کار دشواری است. این کلیشه در شخصیتپردازیهای موجود نیز کاملاً قابل تشخیص است؛ چرا که هیچ یک از آنها دارای بعد دیگری جز چیزی که به نمایش گذاشته شده است نیستند. ارتباط با شخصیتها امری شدنی و آسان است اما مشکل در جایی به وجود میآید که چیزی برای کشف کردن درون شخصیتها باقی نمیماند. پرداخت به شخصیت هیبیکی نسبتاً قابل قبول است اما همچنان دچار کلیشه است. اوتا ساکتترین، جالبترین و مبهمترین شخصیت را دارد و پردازش قابل توجهی برای این کاراکتر صورت گرفته است؛ حتی میتوان گفت اوتا بهترین شخصیت انیمهی حباب است!
این انیمهی سینمایی یک برداشت از داستان کلاسیک Little Mermaid اثر «هانس کریستین اندرسن» است که الهامات اثر از این داستان در تمامی اتفاقات فیلمنامه مشهود است. این اقتباس نزدیکترین برداشتی است که از داستان اندرسن صورت گرفته است و پایانی مشابه با داستان اصلی دارد. میتوان این تئوری را مطرح کرد که خواهر اوتا همان پری دریایی داستان اندرسن است که اوتا را به همراهی با خود دعوت میکند؛ در نهایت اوتا هم به سرنوشت و رستگاری خواهرش دچار میگردد. در سکانسهای بسیاری اشارههایی به فیلمهای مشهور سینمایی نیز صورت گرفته برای مثال در سکانسهای پایانی میتوان قابی شبیه به فیلم سینمایی Shape Of Water، اثر «گییرمو دل تورو» را تماشا کرد.
حباب، داستانی ساده و کلیشهای دارد، اما دارای ظاهر شگفتانگیزی است!
زیباییهای بصری این اثر بهترین بخش آن را تشکیل میدهند؛ چرا که طراحی فضا و کانسپتی که برای توکیوی مخروبه صورت گرفته است قطع به یقین یک اثر هنری است و مخاطب را مجذوب خود میسازد. در سکانسهای پایانی این زیباییها به حد اعلای خود میرسند و رنگها راوی داستان میشوند. کنتراستها و جذابیت نور تماشای تصویر را چندین برابر خوشایندتر میکند؛ حبابها که اصلیترین عنصر داستان هستند، همانند ستارههایی درخشان بر آسمان رنگین این بوم باریدهاند و بینندگان را میخکوب خود کردهاند! یقیناً رنگها و هنر هنرمندان دخیل در این اثر روایت کنندهی اصلی داستانیاند که فیلمنامهنویس نتوانسته به نحو احسن آن را روایت کند.
از دیگر نقاط قوتی که لازم است به آن اشاره گردد موسیقی فوقالعاده و ماندگاری است که هیرویوکی ساوانو آن را خلق کرده است. آوایی که دائماً توسط یوتا زمزمه میشود به قدری به یاد ماندنی است که کمتر تماشاگری را میتوان یافت که بعد از تماشای اثر، موسیقی متن را به خاطر نیاورد. هیرویوکی دقیقاً میداند که شنوندهاش چه چیزی میخواهد! از صداگذاری خوب و قابل باور شخصیتها نیز نباید گذشت؛ چرا که صداپیشگان توانستهاند تمام احساسات، عواطف و شیمی بین شخصیتهارا به خوبی ارائه دهند.
این اثر سرشار از احساس است و هر مخاطبی را تحت تأثیر خود قرار میدهد. پرداخت به رابطهی عاشقانهی بسیار عجیب بین اوتا و هیبیکی و تقابل این دو شخصیت بسیار زیبا به تصویر کشیده شده است. حباب یک عاشقانهی معمولی همانند شینکای نیست و فلسفهی عمیقتری پشت آن نهفته است. در این میان رابطهی دوستی بین شخصیتها و طنزهای نسبتاً جذاب، حباب را به اثری خوشایند برای تماشا کردن تبدیل میکند.
در پایان شاهد داستانی هستیم که به عمق فلسفه و حتی چیستی جهان سفر میکند، هنگامی که حبابهای شناور در شهر به یکدیگر میپیوندند و به عاملی واحد تبدیل میشوند، از چگونگی خلقت جهان سخن میگویند؛ همانطور که بارها به آن اشاره شده است. در نهایت هدف اصلی روایت به آخرین دیالوگهایی که بین اوتا و هیبیکی رد و بدل میشود باز میگردد. کهکشان ما مانند یک حباب است که همیشه در حال گسترش است، اما چه چیزی ما را انسان می کند؟ پاسخ در پایان داستان است. ترکیب حبابها و انیمیشن زیبا، زمزمهی یوتا و لحظات تلخ دوستی و عشقی که همانند خلقت و نابودی است هر تماشاگری را متأثر خواهد کرد!
انیمهی Bubble یک اثر خوب با زیباییهای بصری شاهکار، موسیقی به یاد ماندنی، داستانی احساسی و شخصیتهایی دوست داشتنی است که قطعاً ارزش تماشا کردن را دارد. البته کلیشههای داستانسرایی گریبانگیر اثر شده که ممکن است به کام بیننده خوش نیاید. این انیمه یک گردهمایی عظیم از بزرگان انیمهی ژاپن است که قابل قبول عمل کرده، اما موفق نشده است که داستانی فوقالعاده و به یاد ماندنی را ارائه دهد.
- زیبای بصری
- موسیقی فوقالعاده
- صداگذاریهای باورپذیر
- داستان و شخصیتهای کلیشهای
- فیلمنامهی خسته کننده و ناقص
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید