نقد فیلم Captain America: Brave New World – کاپیتان آمریکا: دنیای شجاع جدید
یک دنباله سردرگم
در نقد فیلم Captain America: Brave New World میخواهیم به سراغ چهارمین فیلم کاپیتان آمریکا رفته و ببینیم چرا ضعیفترین اثر مجموعه است.
قبل از اینکه فیلم Captain America: Brave New World روی پرده نقرهای بیاید، همه میدانستیم سازندگان کار سختی برای جلب نظر مخاطبان دارند. اگرچه تبدیل شدن سم ویلسون به کاپیتان آمریکا در کمیک بوکها هم رخ داده، تمرکز بیش از حد هالیوود روی اقلیتهای نژادی و جنسی باعث شده بود تا جوی منفی پیرامون آنتونی مکی (Anthony Mackie) بوجود بیاید. از همه مهمتر، فیلمهای پیشین مجموعه بخصوص Captain America: The Winter Soldier و Captain America: Civil War انتظارات را بیش از حد بالا بردند.
علیرغم انتظارات بالا، شایعههای مربوط به فیلمبرداری مجدد Captain America: Brave New World و تغییر بخش عمده فیلمنامه در فاز پس تولید، نگرانیهایی را در میان طرفداران به وجود آمد. نهایتاً قسمت جدید کاپیتان آمریکا اوایل سال جاری میلادی اکران شد و با وجود افتتاحیه بسیار عالی، در ادامه عملکرد ضعیفی را در باکس آفیس جهانی به ثبت رساند تا ثابت کند نگرانیهای پیراکون کیفیت فیلم بی مورد نبودهاند.

تدئوس راس به ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا رسیده و بدنبال امضای یک معاهده جهانی برای بهره برداری از فلز آدامانتیوم است؛ فلزی که در جزیره سلستیال کشف شده و اهمیت بسیار زیادی دارد. همزمان، به سراغ سم ویلسون رفته و از او میخواهد انتقام جویان را بار دیگر تشکیل دهد. شرایط در ادامه مطابق انتظار پیش نرفته و رخ دادن یک توطئه، رابطه میان راس و سم را شکر آب میکند. کاپیتان آمریکا هم ترجیح میدهد توطئه را به روش خودش حل و فصل کند.
همانطور که اشاره کردم، دست اندرکاران Captain America: Brave New World وظیفه بسیار سختی را بر عهده داشتند: آنها باید داستانی را مینوشتند که مخاطبان با سم ویلسون به عنوان کاپیتان آمریکای جدید ارتباط برقرار کنند. به هر حال، اولین اثر اختصاصیاش به شمار میرود. متاسفانه داستانی که برای Brave New World نوشته شده، اصلاً و ابداً یک داستان شخصی با محوریت سم نبوده و باعث نمیشود بیشتر با او آشنا شده و یک همزادپنداری رخ دهد.
راستش را بخواهید، گاهی اوقات فکر میکنم سی و پنجمین فیلم فرنچایز Marvel Cinematic Universe همه چیز هست، جز یک فیلم با محوریت کاپیتان آمریکا. در واقع، بیشتر حکم یک دنباله را برای The Incredible Hulk دارد که حدوداً دو دهه پیش اکران شده بود. در این فیلم خرده داستانهای تدئوس راس و دخترش، تلاش تدئوس برای بهتر شدن، ماجرای نلسون بلیک و تلاشش برای گرفتن انتقام، معاهده آمریکا با کشورهای مختلف و اهمیت آدامانتیوم را شاهد هستیم که بدلیل زیاد بودن هیچ کدام بطور دقیق مورد کندوکاش قرار نمیگیرند. از همه مهمتر، خرده داستانهایی تحسین برانگیز هستند که چیزی به خط داستانی اصلی اضافه کنند، نه اینکه صرفاً بصورت موازی با آن و بدون تاثیری قابل توجه روایت شوند.

جدا از تمرکز کم روی سم ویلسون، داستان Captain America: Brave New World به لطف تریلرها و تیزرهای رسمی عملاً هیچ چیز جدیدی برای ارائه و غافلگیری نداشت. وقتی پای تماشا مینشینید، فیلم سعی میکند نلسون بلیک یا لیدر را به عنوان مرد سایهها معرفی کند اما فایدهاش چیست وقتی میدانیم این شخصیت مرموز کیست؟ در واقع تمام این موش و گربه بازیها برای این بود که با هدف و انگیزه لیدر آشنا شویم که البته تا حدود زیادی قابل حدس بود. درباره دیگر شخصیت شرورِ داستان، یعنی سایدوایندر با نقش آفرینی جانکارلو اسپوزیتو (Giancarlo Esposito) هم بهتر است زیاد صحبت نکنیم.
اضافه شدن او در فیلمبرداری مجدد Captain America: Brave New World باعث شد هایپ زیادی به وجود بیاید. به هر حال، جانکارلو اسپوزیتو ثابت کرده در ایفای نقشهای منفی استاد بوده و از همه مهمتر، قرار است او را در قالب شخصیتی متفاوت جلوی دوربین ببینیم. نتیجه، چیزی در حد شخصیتهای بزن و بهادری است که هیچ عمقی پیدا نکرده و یک بازیگر بسیار ضعیفتر هم میتوانست از پسش بر بیاید. بنابراین، چندان به حضورش دلخوش نباشید.
تقابل کاپیتان آمریکا و رد هالک هم مدت زمان کمی را به خود اختصاص داده و از همه مهمتر، بخش عمده آن را در تریلرها و تیزرها دیده بودیم. هر چند، مطمئن هستم طرفداران هالک (Hulk) از تماشای همین چند دقیقه لذت خواهند برد. حالا که بحث صحنههای اکشن شده، باید این نکته را اضافه کنم که Captain America: Brave New World در مقایسه با قسمتهای پیشین مجموعه هیچ حرفی برای گفتن در زمینه طراحی و اجرای نبردهای تن به تن ندارد. به بیان دقیقتر، نه تنها سطح جذابیت صحنههای اکشن را حفظ نمیکند، بلکه پایینتر هم میآورد. در برخی از نماها دوربینها بگونهای تنظیم شدهاند که عملاً بخشی از زد و خورد در خارج از کادر رخ میدهد.

البته فیلمبرداری نامناسب و سردرگم کننده به تعداد بسیار پایینی رخ میدهد. همچنین نباید از نبرد هوایی بر فراز جزیره سلستیال غافل شد که احتمالاً جزو نقاط مثبتِ انگشت شمار فیلم Captain America: Brave New World بوده و جدا از تازگی، میتواند هیجان را به مخاطب انتقال دهد. در ضمن، دیالوگها گاهی اوقات غیرقابل درک بنظر میرسند که احتمالاً در فیلمبرداری مجدد ضبط شده و به همین دلیل تکهای ناجور بنظر میرسند.
فیلم Captain America: Brave New World فقط یک وظیفه داشت: کاری کند که مخاطبان سم ویلسون را به عنوان کاپیتان آمریکا جدید بپذیرند. آنتونی مکی ثابت کرده توانایی ایفای چنین نقش مهمی را داشته اما قرار گرفتن تمرکز داستان روی موارد دیگر اجازه نداد تا بفهمیم چرا شخصیتش لایق هویت جدید بوده و از همه مهمتر، چرا قرار است رهبر جدید گروه انتقام جویان باشد. باید امیدوار باشیم پاسخ این دو سوال را در آینده بیابیم.
عملکرد عالی آنتونی مکی و هریسون فورد
نبرد هوایی بر فراز جزیره سلستیال
صحنههای اکشن اکثراً فاقد جذابیت کافی هستند
داستان به لطف تریلرها و اطلاعات رسمی هیچ چیز غافلگیر کنندهای ندارد
تعداد بالای خطوط داستانی فرعی و عدم پرداخت کامل به آنها
دیالوگهایی بعضاً غیرطبیعی و غیر قابل درک
عدم تمرکز کافی روی شخصیت سم ویلسون
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید