ابرشرورهای کمیکی که با اقتباسهای جدید بازگشتی شگفتانگیز داشتند
شانسی دوباره برای ابرشرورهای محبوب
بسیاری از آثاری که از کتابهای کمیک ساخته شدهاند، همیشه به یک ضدقهرمان قوی احتیاج دارند تا به داستان خود هیجان بیشتری تزریق کنند. ابرشرورهای کمیکی زیادی وجود دارند که در اولین حضور خود آنچنان که باید قدرت و پتانسیل خود را نشان ندادهاند اما با دومین حضورشان، توانستهاند، تصویری بهتر به مخاطبین خود ارائه دهند.
همانقدر که معرفی یک قهرمان قوی و جذاب برای آثاری با ژانر ابرقهرمانی مهم است، به همان اندازه حضور یک ابرشرور جدی و خرابکار نیز مهم است تا داستان فیلم را به نقطهای برساند که تنش در آن به بالاترین میزان خود رسیده و هیجان زیادی را به مخاطبین خود ارائه دهد. متاسفانه بسیاری از ابرشرورهای کمیکی که در آثار مختلف جهانهای دی سی و مارول مشاهده کردهایم، آنگونه که باید در اولین حضورهای خود، نمایشی قابل قبول از خود به جای نگذاشتهاند و قبل از رسیدن به یک اقتباس موفق از شخصیتهای خود با آثاری مواجه شدند که حق مطلب را برایشان ادا نکردند.
فیلمسازها اکثرا خوششانس هستند که میتوانند از ابرشرورهایی که قبلا از آنها اقتباسهای سینمایی ساخته شده، دوباره در آثار جدید خود استفاده کنند. آنها این قدرت را دارند که هر آنچیزی که از نظرشان ضعف بوده را حذف کرده و با اضافه کردن عناصر دیگری به ریشههای اصلی وجود یک ابرشرور، آنگونه که باید عدالت را در حق بسیاری از ابرشرورهایی کمیکی که در حقشان ظلم شده بود را رعایت کنند.
ابرشرورهای بسیار زیادی وجود دارند که در اولین اقتباسهای خود زیاد موفق نبودند اما با ساخت نسخههای جدیدتری از آنها در دیگر آثار الهام گرفته شده، توانستهاند تبدیل به بهترینها در جهانهایی مانند مارول و دی سی شوند. در مقاله پیشرو به معرفی این ابرشرورهای کمیکی خواهیم پرداخت.
جاگرنات
ددپول
جاگرنات (The Juggernaut) از ابرشروهای کمیکی است که اقتباس کردن از آن برای حضور داشتن در یک لایواکشن، کار بسیار سختی است. جاگرنات با هیکل هیولایی و کلاه ایمنی خود که شبیه یک تنگ ماهی است، برای اولین بار در فیلم مردان ایکس: آخرین ایستادگی (X-Men: The Last Stand) حضور پیدا کرد، او در این فیلم یک هیولای جهشیافته مانند کمیکها نبود و در نهایت تبدیل به اقتباسی ناخوشایند از این ابرشرور شد.
خوشبختانه در فیلم ددپول 2 (Deadpool 2) شاهد حضور دوباره این کاراکتر بودیم و میتوان گفت که این اقتباس از جاگرنات توانست حق مطلب را برای او به خوبی، ادا کند. او در این فیلم به طور کامل توسط تکنولوژیهای پیشرفته کامپیوتری طراحی شده و همین به جاگرنات اجازه میدهد تا قدرت و تصویرسازیهایی که از او در کمیکها مشاهده کرده بودیم را در یک لایواکشن به بهترین نحو ممکن، به تصویر بکشد.
بین
شوالیه تاریکی بر میخیزد
شوالیه تاریکی بر میخیزد (The Dark Knight Rises) سومین قسمت از فرانچایز بتمن به کارگردانی کریستوفر نولان (Christopher Nolan) است. در این فیلم شاهد حضور بین (Bane) یکی از ابرشرورهای کمیکی در جهان دی سی است که پیشتر یکبار در فیلم نهچندان معروف بتمن و رابین به جهان لایواکشنها، پا گذاشته بود اما آنگونه که باید و شاید این اثر نتوانست از بین یک ضدقهرمان بهیادماندنی بسازد. دومین حضور این ابرشرور در فیلم شوالیه تاریکی بر میخیزد با بازی تام هاردی (Tom Hardy) بود که با استقبال گستردهای از سمت منتقدان مواجه شد. هاردی در این فیلم توانست به خوبی نقش یک ابرشرور را بازی کند و از بین یک ضدقهرمان تمام عیار بسازد.
در شوالیه تاریکی از بین به عنوان یک مغز متفکرِ حیلهگر یاد میشود. با وجود اینکه، وکال پرفورمانس از نظر طرفداران فیلم میتوانست بهتر باشد اما همین صدا و اکت خوب تام هاردی، بر وجه ترسناک و خشن بین، تاثیر مثبتی گذاشته است.
ژنرال زاد
مرد پولادین
یکی از نقاط قوت مرد پولادین (Man of Steel) در مقایسه دیگر فیلمهایی که حول محور سوپرمن ساخته شدهاند این است که توانست به خوبی از ژنرال زاد (General Zod) به عنوان ضدقهرمانی به غیر از لکس لوتر (Lex Luthor) در داستان خود استفاده کند. قبل از فیلم مرد پولادین، ژانرال زاد با بازی ترنس استامپ (Terence Stamp) در فیلم سوپرمن 1978 برای اولینبار در آثار سینمایی دی سی حضور پیدا کرد. حضوری که بسیاری آن را به دور از واقعیت در مورد کاراکتر ژنرال زاد میدانستند و به جای اینکه یک شرور ترسناک باشد بیشتر تبدیل به یک ضدقهرمان خندهدار شده بود.
با این وجود، ژانرال زاد با بازی مایکل شنون (Michael Shannon) در فیلم مرد پولادین، توانست جایگاه شایستهای را به عنوان یکی از بزرگترین ابرشرورهای کمیکی که در فیلمهای سوپرمن حضور داشتند، پیدا کند. بیرحمی او نسبت به انسانها و نا امید شدنش از سوپرمن به علت همدردی با بشریت، قابل سرزنش است اما با توجه به خسارتی که به علت نابود شدن کریپتون متحمل شد، این نفرت او قابل درک است.
ونوم
ونوم
ونومِ (Venom) توفر گریس (Topher Grace) در مردعنکبوتی 3 (Spider-Man 3) ساخته سم ریمی (Sam Raimi)، مشکلات زیادی داشت. با وجود دو آنتاگونیست منحصر به فرد دیگر و همچنین دنبال کردن قصه خود پیتر پاکر، عملا آنگونه که باید، اسکرین تایمی شایسته برای ونوم در این فیلم وجود نداشت تا رابطه پیچیده ادی براک با دوست و نیمه جدیدش که یک انگل است را به نمایش بگذارد. همچنین به دلیل سبک خاص کارگردانی سم ریمی و تمرکز بیشتر فیلم بر دیگر شخصیتها، اولین حضور یکی از بزرگترین دشمنان مردعنکبوتی و همچنین یکی از بهترین ابرشرورهای کمیکی در جهان مارول را بر پردههای سینما را آنگونه که انتظار میرفت، منتقدان و دوستداران مارول را راضی نکرد.
خوشبختانه سونی نه تنها به ونوم یک شانس دوباره داد، بلکه او را به عنوان قهرمان اصلی یک فرانچایز به نام خود ونوم، به جهان معرفی کرد. ادی براک یا همان ونوم جدید با بازی تام هاردی توانست انتظاراتی که از ونوم به عنوان یک ابرشرور وجود داشت را تا حد قابل قبولی برآورده کند. در این فیلم ما شاهد چونگی آلوده شدن ادی براک به انگلی هستیم که بعدها او را تبدیل به ونوم میکند. در فیلم، ما شاهد رشد رابطه ادی براک با انگل بیگانهای هستیم که مانند یک مهمان ناخواسته وارد زندگی او شده است.
راینو
کریون شکارچی
همانند جاگرنات، راینو (Rhino) نیز از آن ابرشرورهای کمیکی خشن و سر سختی است که به راحتی نمیتوان از او به شکل جذابی در یک فیلم سینمایی استفاده کرد. راه حل فیلم مرد عنکبوتی شگفت انگیز 2 (The Amazing Spider-Man 2) این بود که کاراکتر راینو را به یک گنگستری ساده تبدیل کند که لباسی مکانیکی با طرح کرگدن را بر تن میکند. لهجه خندهدار روسی پل جیاماتی که نقش راینو را بازی در مردعنکبوتی بازی کرده بود و همچنین رفتارهای نهچندان جالبش در فیلم، اقتباسی غیرجذاب از راینو را به ارمغان آورد.
به نظر میرسد که سونی قصد دارد تا اقتباسهای جدیدی از ابرشرورهای مردعنکبوتی بسازد که در آثار قبلی خود موفق نبودهاند. در جدیدترین تریلر از فیلم کریون شکارچی، ما شاهد حضور راینویی هستیم که دقیقا شبیه راینو در کمیکهای مردعنکبوتی است؛ موجودی با پوست خاکستری، اندامی بزرگ و شاخ برجستهای که از سرش بیرون زده است. حال باید منتظر ماند و دید که این اقتباس جدید از او میتواند موفق باشد یا نه.
جوکر
بتمن 1989
شوالیه تاریکی
تعداد بسیار کمی از ابرشرورهای کمیکی به اندازه جوکر (Joker) معروف و محبوب هستند و به همین دلیل تا به امروز با اقتباسهای بسیار زیادی از این شخصیت در سینما مواجه بودهایم. با این وجود، سریال بتمن آدام وست که در سال 1966 ساخته شده بود، به عنوان اولین حضور جوکر در جهانی به غیر از کمیکها، شناخته میشود. جوکر سزار رومرو (Cesar Romero)، تمرکز زیادی بر ساید دلقک بودن او بدون اینکه تهدیدی جدی برای بتمن باشد، داشت. همچنین این بازیگر با نتراشیدن سبیلهای خود، آنگونه که باید به کاراکتر جوکر، وفادار نبود.
اقتباس جک نیکلسون (Jack Nicholson) از جوکر در فیلم بتمن 1989 رویکردی بسیار جدیتر از این شخصیت بود که به خوبی توانست المانهای ترسناک جوکر را به این نقش، اضافه کند. البته ناگفته نماند که سالها بعد، هیث لجر (Heath Ledger) در فیلم شوالیه تاریکی، با بازی درخشان و به یادماندنی خود، جوکری ساخت که تا به امروز نیز به عنوان بهترین اقتباس از این شخصیت در آثار سینمایی و تلویزیونی یاد میشود. شخصیتی که نه تنها در جهان ابرشرورها و ابرقهرمانها، بلکه در تاریخ سینما نیز به عنوان یکی از ماندگارترین کاراکترها در یاد همگان، ماندنی شد.
پنگوئن
بتمن
سلینا کایل (Selina Kyle) یا همان کتومن (Catwoman) در فیلم بازگشت بتمن (Batman Returns) به کارگردانی تیم برتون (Tim Burton) را میتوان بهترین اقتباس از این شخصیت در جهان لایواکشنها دانست اما نمیتوان همین حرف را در مورد پنگوئن (Penguin) که او نیز در این فیلم حضور داشت، زد. در کمیکها آزوالد کابلپات، اشرافزادهای بدنام است که به شدت تلاش میکند تا با جنایتها و روشهای غیرانسانی، ثروت از دست رفته خانواده خود را دوباره به دست آورد. با وجود بدنامی و جثه کوچک او، در فیلم بتمن باز میگردد، ویژگیهای فیزیکی به نسخه کمیکی او شباهت چندانی ندارد و پنگوئن تبدیل به هیولایی وحشی شده که انگار در چاه فاضلاب زندگی کرده و غذای مورد علاقش ماهی خام است.
با این وجود، دومین اقتباس از این شخصیت در فیلم بتمن (The Batman) مت ریوز (Matt Reeves)، اتفاق افتاد. در این اثر، به جنبههای شخصیتی و جنایتهای سازمان یافته او بیشتر پرداخته شد و پنگوئن را تبدیل به یک مافیای ایتالیایی کرد که زبان انگلیسی با لهجه نیوجرسی را بدون هیچ مشکلی، صحبت میکند. کولین فارل، به طرز شگفتانگیزی توانسته است به نقش پنگوئن رنگ دیگری ببخشد و او را تبدیل به یکی از بهترین ابرشرورهای کمیکی بکند که در جهان بتمن حضور دارند. پنگوئن مت ریوز، به قدری موفق بود که سریالی برای این شخصیت توسط شبکه اچ بی او ساخته شده و اولین قسمت آن نیز با نظرات مثبتی از سمت منتقدان و بینندگان مواجه شد.
ریدلر
بتمن
پنگوئن تنها دشمن بتمن نیست که مت ریوز توانست بعد از یک اقتباس فاجعهبار، دوباره به آن جان ببخشد و نسخهای جذابتری را به مردم ارائه بدهد. در فیلم بتمن برای همیشه (Batman Forever)، جیم کری (Jim Carrey) به عنوان نسخهای به شدت اغراقآمیز از ریدلر (Riddler)، به ایفای نقش میپردازد. در این فیلم شاهد بودیم که چگونه نابغهای شرور و مرموز مانند ریدلر تبدیل به دلقکی جیغجیغو میشود که تبدیل به یکی از نقاط ضعف فیلم بتمن برای همیشه شد.
در فیلم بتمن مت ریوز، ریندلر آن احترامی که به عنوان یک ابرشرور لایقش بود را دریافت میکند و بیشتر به عنوان یک ضدقهرمان و جنایتکار ناشناختهای که نقشههای خطرناکی دارد به تصویر کشیده میشود نه شروری که فرقی با یک دلقک ندارد. ماسک ترسناک و صدای وحشتانک، ریدلر را تبدیل به یک قاتل سریالی بسیار واقعی میکند که از همان دقایق اولیه فیلم، به طرز شوکهکننده و وحشتناکی خشن است.
دوچهره
شوالیه تاریکی
ریندلر تنها شروری نیست که بعدها در یکی دیگر از آثاری که مربوط به جهان بتمن میشود، با اقتباسی خوب مواجه شد. هاروی دنت (Harvey Dent) یا همان دوچهره (Two Face) با بازی تامی لی جونز (Tommy Lee Jones) در فیلم بتمن برای همیشه، اقتباسی عجیب از این ابرشرور به عمل آورد. با وجود اینکه دوچهره در این فیلم به وسواسش نسبت به عدالت و دوگانگی وفادار مانده است اما به اندازه کافی پیش زمینه خوبی برای داستانش ارائه نشده تا به یادماندنی شود و در نهایت این شخصیت تبدیل به دست نشاندهای رنگارنگ برای ریندلر در این فیلم میشود.
با این وجود، در فیلم شوالیه تاریکی مشاهده کردیم که برعکس فیلم بتمن برای همیشه، ما در ابتدا با پیش زمینهای خوب از دوچهره و داستانش مواجه میشویم. هاروی دنت ابتدا به عنوان دادستانی محترم معرفی میشود که سعی میکند عدالت را در شهر گاتهام اجرایی کند و مردم را از شر جنایتکاران این شهر نجات دهد. اما با مرور زمان و رخ دادن حادثهای دلخراش او نیمی از چهره خود را از دست میدهد و تبدیل به شروری وسواسی و بیرحم میشود. طراحی چهره عالی و جلوههای ویژهای که برای این شخصیت به کار گرفته شده بود، او را تبدیل به یکی از بهترین ابرشرورهای کمیکی کرد که داستانش در یک لایواکشن اقتباس شده است.
گالاکتوس
چهار شگفتانگیز: گامهای نخست
حضور گالاکتوس (Galactus) در فیلم چهار شگفتانگیز: قیام موجسوار نقرهای (Fantastic Four: Rise of the Silver Surfer) ساخته کمپانی فاکس آمریکا، را میتوان یکی از ناامیدکنندهترین اقتباسها از شخصیتهای منفی ابرشرورهای کمیکی دانست. در کمیکها، گالاکتوس یکی از نمادینترین و تهدیدآمیزترین شرورهای جهان مارول است که تا به حال توسط سازندگان این جهان طراحی شده است و با گرسنگی ابدی خود به عنوان «بلعنده جهانها» شهرت پیدا کرده است. گالاکتوس در کمیکها، به عنوان خدایی کیهانی و انساننما شناخته میشود که زره بنفش خاصی از اجرام آسمانی را بر تن دارد.
متاسفانه در فیلم چهار شگفتانگیز: قیام موجسوار نقرهای، آنگونه که در شأن یک ابرشرور قدرتمند بود، به تصویر کشیده نشده و همین موضوع باعث ناامیدی زیاد طرفداران چهار شگفتانگیز شد. با این وجود به نظر میرسد که در فیلم چهار شگفتانگیز: گامهای نخست (The Fantastic Four: First Steps)، با نسخهای وفادارتر به کمیکها برای گالاکتوس روبرو خواهیم شد. با توجه به اطلاعات منتشر شده از این فیلم، انتظار میرود که با نسخه انسانی او در این فیلم مواجه میشویم. در حالی که جزئیات زیادی از طراحی کامل شخصیتی او فاش نشده است، امیدها برای جبران نواقصی که در اقتباس قبلی او وجود داشت، بالا است.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید