در طوفان آثار پر سر و صدای پاییز ۹۸، تجربهی بازی Concrete Genie همچون یک آرامبخش عمل میکند.
خیلی از انسانها بخش قابل توجهی از دوران کودکی و نوجوانی خود را به کشیدن نقاشی گذراندهاند. نقاشی کشیدن در این برهه از زندگی صرفا چند خط و منحنی ساده و یک سری رنگ معمولی نیست؛ نقاشیها برای برخی آرزوهای آینده، برای بعضی نمایش کابوسهای زندگی و برای عدهای دیگر بروز احساسات درونیست. اثری که از عمق ذهن، قلب و احساسات پدید میآید. گاهی مواقع زحمات زیاد برای یک نقاشی آن را به یک اثر هنری تبدیل میکند. گاهی هم آن قدر برایش وقت و مایه میگذاریم که دلمان میخواهد رنگ واقعیت به خود بگیرد. بهراستی چه میشد اگر جادویی وجود داشت تا یک سری از نقاشیهایمان از روی کاغذ به دنیای واقعی بیایند؟
شهر Denska روزی یک شهر زیبا و باصفا در کنار دریا بود که اهالیاش با خوشی و صمیمیت بسیار در آن روزگار میگذراندند، اما بخت با آنجا یار نبود و به مرور این شهر شاد به مکانی متروکه و بیروح تبدیل گشت. حالا دنسکا به جایی برای عدهای نوجوان قلدر تبدیل شده است تا شرارتهای خود را ادامه دهند. اما Ash شخصیت اصلی داستان دنسکا را مکانی برای آرامش خود میبیند. اش و والدینش در گذشته از اهالی دنسکا بودهاند، اما حالا خارج از آن زندگی میکنند. والدین او وقت زیادی را به کار اختصاص میدهند و به همین خاطر اش از تنهایی رنج میبرد. تنها راه فرار او از تنهایی، پناه بردن به نقاشی و پیاده کردن خلاقیتش روی کاغذ است. روزی که او مثل همیشه در حال نقاشی کشیدن است، بچه قلدرها به سراغش میآیند، دفتر نقاشی او را پاره و در هوا پخش میکنند و سپس او را با پرت کردن در یک تله کابین به یک فانوس دریایی متروکه میفرستند. اش سرکی به فانوس میکشد و در زیرزمین یکی از صفحات دفتر خود را پیدا میکند. ناگهان کاغذ تکانی میخورد و ذرهای جادویی از آن به دیوار میرود و موجودی عجیب را روی دیوار ظاهر میکند. اش در ابتدا وحشتزده میشود، اما با کمی تامل میفهمد که این موجود Luna است؛ نقاشی مورد علاقهی خودش که حالا زنده شده و از روی کاغذ به دنیای واقعی راه یافته است. لونا به اش عناصر تاریکی را نشان میدهد که در گوشههای مختلف دنسکا پخش شدهاند و باعث زوال این شهر هستند. حال اش به کمک لونا تصمیم میگیرد تا این تاریکی را از بین ببرد و رنگ زندگی و رونق را به دنسکا برگرداند.
قدرت تخیل و خلاقیت اش در نقاشی به خاطر دل پاکی که دارد، حالا به جادویی تبدیل شده است که میتواند واقعیت را تحت تاثیر قرار دهد. لونا که خود از قدرتهای جادویی بهره میبرد، یک قلم موی خاص به اش میدهد تا با آن نقاشیهای زنده بکشد. تمام اتفاقات بازی Concrete Genie در شهرک دنسکا رخ میدهد که خود به چهار منطقه تقسیم میشود. هدف بازیکن این است که عناصر تاریکی را در هر منطقه از بین ببرد. این کار با روشن کردن یک سری لامپ در مکانهای مختلف میسر است. اما چگونه باید آنها را روشن کنید؟ با نقاشی کشیدن روی دیوارهایی که این لامپها وجود دارند. ماجرا ولی به اینجا ختم نمیشود؛ تاریکی روی بعضی دیوارها هم رخنه کرده و نمیتوان با قلم معمولی آنها را پاک کرد. اینجاست که قابلیتی به نام Superpaint به کار میآید و با فعال کردنش، قلم قدرتمندتر میشود و در نتیجه خواهید توانست تا روی دیوارهای تاریک هم نقاشی بکشید، ولی این قابلیت هم موقتی است و برای استفادهی دوباره باید شارژ شود. برای شارژ هم نیاز دارید تا به خواستهی جینیها توجه و آنها را خوشحال کنید. صبر کنید اصلا جینی چیست؟ جینی (یا Genie یا همان جن خودمان. ولی خب جینی بیشتر به شکل بامزهی این موجودات میآید) موجوداتی هستند که با استفاده از قلم موی جادویی آنها را خلق میکنید و در مواقع متعددی به کارتان میآیند. مثلا همین شارژ کردن Superpaint یا در هنگام برخی معماها که برای حلکردنشان باید از تواناییهای خاص هر جینی بهره ببرید. جینیها در کل سه نوع قرمز، زرد و آبی دارند که هر کدام از قابلیت خاصی بهره میبرد؛ قرمز میتواند آتش درست کند، زرد الکتریسیته را کنترل میکند و آبی هم از قدرت باد و فوت قوی برخوردار است. همان طور که گفتم خلق جینیها به عهدهی خودتان است و میتوانید در شکلهای مختلف آنها را خلق کنید، اما کار به همین سادگی نیست؛ شکل این موجودات همان طرحهای دفترچهی اش است که حالا در سراسر دنسکا پخش شده و باید با جستجوی محیط آنها را بیابید. در ضمن هر جایی که خواستید نمیتوانید جینی بسازید و در نقاط خاصی که روی زمین مشخص هستند باید اقدام کنید. بازی تمام سعی خود را میکند تا در پایان، حال شادی و رضایت قلبی برای مخاطب باقی بماند و در این کار موفق است
بخش بزرگی از کارهایی که میتوانید در بازی انجام دهید، به جمع کردن کاغذهای گمشده اختصاص یافته است. این کاغذها به سه دسته تقسیم میشوند؛ اولی طرح انواع جینیها، دومی طرح شخصیسازی جینی که شامل مواردی مثل شاخ، دم، کلاه و از این دست میشود و سومی، طرحهای نقاشی که خود چهار دستهاند و هر کدام تم یک فصل را به خود میگیرند. تعداد آیتمهای جمعکردنی در بازی نه آنقدر کم است که زود تمام شوند و نه آنقدر زیاد که خستهتان کند. خوشبختانه بازی هم به میزان کافی انگیزه میدهد تا در محیط دنبالشان بگردید. به جز کاغذها یک سری بیلبورد هم وجود دارند که با استفاده از طرحهای خاصی باید آنها را احیا کنید. همچنین روی برخی دیوارها طرحهای مخفیای وجود دارد که باید یک جینی را به آن برسانید تا متوجه شوید چه طرحی را باید بکشید. برای یافتن هر کدام از این موارد هم راهنماییهایی وجود دارد، مثلا یک سری جینی کوچک که روی کولهپشتی Ash قرار دارند و به محض نزدیک شدن به نقاط خلق یک جینی جدید صدایی از خود در میآورند. کاغذهای گمشده هم نوای خاص خود را دارند و با بلندتر شدن آن متوجه خواهید شد که به آن نزدیک هستید. به طور کلی بازی Concrete Genie چالش بزرگی ندارد و چالش اصلی تنها در یافتن این موارد است. اما پیاده کردن طرحها در عوض چالش، لذتی دارد که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.
حدود هشتاد درصد بازی روندی یکسان دارد؛ یافتن طرحهای مورد نیاز، خلق جینی، حل معماها، روشنکردن لامپها و در نهایت پاک کردن تاریکی در هر منطقه. ابزار اصلی هم در این قلم موی جادویی است که با آن روی هر دیواری در دنسکا میتوانید نقاشی بکشید. در بازی کارتان با کشیدن سادهترین طرح هم راه میافتد، اما اتمسفر بازی و گرافیک هنریاش آنقدر زیبا و دلرباست که به راحتی از آن دل نمیکنید. دنسکا در اوایل فضایی متروکه و بیروح دارد، اما با مرور و کشیدن نقاشیهای بیشتر، رنگارنگ و سرزنده میشود. جذابترین مورد در این زمینه بدون شک خود جینیها هستند. این موجودات آنقدر بامزه طراحی شدهاند که دلتان غنج میرود. طراحی جذابشان که همچون نقاشی روی کاغذ است، رفتارهای جالبی که در مواجهه با خود اش و ثبت نقاشیهای مختلف از خود نشان میدهند، انیمیشنهای زیبا و بامزه و صداهای خندهداری که از خود در میآورند. مثلا وقتی که یک سیب میکشید آن را بر میدارند و میخورند یا کنار آتشی که کشیدهاید مینشینند تا گرم شوند و حتی خوابشان میبرد! در یک سری نقاط هم تعاملهای جالبی با آنها انجام میدهید؛ مثلا با روشن کردن یک پروژکتور آواز میخوانند یا بسکتبال بازی میکنید. هر موقع برایشان دست تکان دهید آنها هم دست تکان میدهند و با پریدن شما میپرند. تعامل با جینیها و تماشای رفتارشان پس از کشیدن یک طرح، چنان جذابیتی دارد که روند اصلی را بیخیال شوید و برای مدتی فقط طرحهای مختلف را ثبت کنید تا ببینید این موجودات بامزه و دوستداشتنی چه واکنشی نشان میدهند. گل سرسبدشان هم خود لونا یار اصلی Ash است که تضاد صدای کلفت و قیافهی نسبتا خشناش با رفتار مهربان و بچگانهای که دارد، جذابیتی و دلربایی دوچندانی به او میدهد.
افکتهای محیط و همچنین موسیقی بازی کمک بسیاری به ایجاد یک فضای خوب و آرامشبخش میکند هدف اصلی بازی Concrete Genie انتقال یک حس خوب است. نقاشیهای رنگارنگ و شاد و جینیهای بامزه با رفتارهای بانمک و خندهدار وجود دارند تا یک حال خوب و شاد را در مخاطب زنده کنند. تمام بخشهای بازی هم در اطاعت از این هدف است؛ با یک اثر نسبتا آسان طرفیم که هیچ چالش بزرگی ندارد، گرافیک هنری بازی حالتی کارتونی دارد و بسیار رنگارنگ است، موسیقی هم با حالتی آرامشبخش اتمسفر را تکمیل میکند. بازی تمام سعی خود را میکند تا در پایان، حال شادی و رضایت قلبی برای مخاطب باقی بماند و در این کار موفق است. در میان این روند انتقال حس خوب داستانی هم وجود دارد که بهخوبی روایت میشود. از گذشتهی دنسکا و چرایی تبدیل شدنش به یک شهرک متروکه بگیرید تا گذشتهی هر کدام از اعضای گروه بچه قلدرها که نشان میدهد چرا به بداخلاقی و قلدری رو آوردهاند. عناصری که در متن ساده هستند اما به لطف روایت خوب شنیدنشان جذاب است. بازی در بخش گیمپلی هم اوضاع خوبی دارد، بهخصوص در پیوستگی عناصر مختلف که همچون یک زنجیر به هم وصل هستند. برای تحقق هدف اصلی نیاز به وسیلهای دارید که برای بهدست آوردنش باز باید به سراغ عنصر دیگری بروید. به این ترتیب هیچ مکانیک اضافهای را نمیبینیم و انگیزهی کافی به مخاطب نیز داده میشود تا زیر و بم آن را بفهمد. البته از حق نگذریم معماهای بازی با اینکه به عمد آسان هستند تا ریتم به هم نخورد، اما خالی بودن جای چالش در آنها حس میشود و شاید بهتر بود تا حداقل پازلهای پیچیدهتری طراحی میشد. محیطهای دنسکا به هر دو صورت افقی و عمودی طراحی شده و در نتیجه برای گشت و گذار از مکانیک پلتفرمینگ هم بهره میبرید که کاملا روان است، اما متاسفانه زیادی روان است؛ سن Ash در بهترین حالت باید چهارده یا پانزده سال باشد، اما میبینیم که همچون «نیتن دریک» با سرعت از در و دیوار بالا میرود، طوری که انگار کارش همین بوده است. در نتیجه با اینکه انیمیشن و کنترل روانی را در پلتفرمینگ شاهدیم، اما منطقش با کاراکتر Ash جور در نمیآید و نامأنوس جلوه میکند. از شش چپتر بازی چهارتای آن به گشت و گذار، پلتفرمینگ و حل معما میگذرد، اما در دو چپتر پایانی روی جدیدی از گیمپلی را میبینیم؛ جایی که با اضافه شدن مکانیکهای مبارزات و سر خوردن، ریتم سریعتر میشود تا انگیزهی بیشتری به بازیکن برای تمام کردن بازی بدهد.
بالاتر اشاره کردم که استایل گرافیک بازی به دو بخش تقسیم میشود؛ یکی محیطهای دنسکا که حالتی نیمه کارتونی دارند و دیگری نقاشیهای روی دیوار که مثل نقاشی روی کاغذ هستند. از لحاظ بصری، بازی Concrete Genie چشمنواز است. بهویژه نقاشیها که زندهبودنشان آنها را چشمنوازتر میکند. البته بدون شک اصلیترین جذابیت بصری همان جینیها هستند. جذابیتی که به لطف صداگذاری عالی تکمیل میشود. محیط دنسکا در پیوستهترین حالت ممکن قرار دارد و به جز در نقاط داستانی یا جابهجایی بین شهر و فانوس یا مراجعه به فاضلاب با صفحهی بارگذاری مواجه نخواهید شد. البته بازی در بحث فنی غافلگیرتان میکند، چون انتظار دارید که آنچنان کنسول را به چالش نکشد (مخصوصا که بازی یک عنوان انحصاری برای PS4 است). اما جدا از اینکه روی وضوح 1080p یا 4K اجرایش کنید، فریمریت بازی از عدد ۳۰ فراتر نمیرود. جالبتر اینکه در وضوح 4K بازی در صحنههای متعدد با افت فریم مواجه میشود که ممکن است شما را از تجربهی بازی روی این وضوح تصویر منصرف کند. از بخش بصری که بگذریم بازی در بخش صوتی کاملا خوب عمل میکند. صداپیشگی کاراکترهای انسانی در سطح مناسبیست اما بالاتر نمیرود. در عوض صدای لونا و جینیها عالیاند. افکتهای محیط و همچنین موسیقی بازی کمک بسیاری به ایجاد یک فضای خوب و آرامشبخش میکند. آهنگساز بازی «سم مارشال» در گذشته روی موسیقی عناوینی چون CS: GO و Mass Effect: Andromeda کار کرده است، اما در اینجا به عنوان آهنگساز اصلی کاری قابل تقدیر را ارائه میدهد.
تجربهی بازی Concrete Genie مثل دنسکاست؛ در ابتدا شاید بیروح به نظر برسد، اما به مرور رنگارنگتر و سرزندهتر میشود و بالاخره حال خوبش را باز مییابد. مهم نیست که پیش از آغاز Concrete Genie چه حسی دارید، چون در نهایت و پس از پایان حس بهتری دارید و حالی خوب برایتان باقی میماند. از این بابت بازی یکی از آثار منحصربهفرد نسل هشتم است و تجربهای ارزشمند به حساب میآید.
- فضاسازی بسیار خوب و ایجاد حس سرزندگی به وسیلهی نقاشیها
- حس رضایت کمنظیری که در پایان ارائه میدهد
- انیمیشن و رفتار عالی و بامزهی جینیها
- انیمیشن نامأنوس پلتفرمینگ
- افت فریم در وضوح 4K روی PS4 Pro
- با وجود تعداد کم صفحات بارگذاری، لودینگ بازی نسبتا طولانی است
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید