اگر نقد و بررسی بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time را مطالعه کنید، قطعا متوجه خواهید شد که چرا تجربهی این بازی، ارزش دو دهه انتظار را داشته است.
اولین قسمت از سری بازی کرش بندیکوت در سال ۱۹۹۶ میلادی توسط استودیو ناتیداگ برای کنسول پلیاستیشن ساخته شد. این استودیو که حالا یکی از بهترینهای تاریخ صنعت بازیهای ویدیویی به شمار میرود، تنها سه قسمت ابتدایی سری Crash Bandicoot را توسعه داد. بعد از این سه قسمت و همچنین نسخهی ریسینگ کرش تحت عنوان Crash Team Racing استودیوهای دیگری برای ساخت قسمتهای جدید این فرنچایز محبوب دست به کار شدند.
متاسفانه این استودیوها به جای تکرار افتخارات ناتیداگ، یکی پس از دیگری، بندیکوت دوستداشتنی دنیای بازیهای ویدیویی را قدم به قدم به زوال نزدیکتر میکردند تا جایی که بالاخره در سال ۲۰۱۷ میلادی، روح تازهای در کالبد این کاراکتر دوستداشتنی، دمیده شد.
بعد از این که در سال ۲۰۰۸ شرکت اکتیویژن مالکیت این آیپی را تحت اختیار خود قرار داد، توسعهی قسمتهای جدید کرش بندیکوت به طور کامل به توقف رسید. از همین رو، سال ۲۰۱۷ با عرضهی N. Sane Trilogy، اکتیویژن تصمیم گرفت تا یکبار دیگر بازیکنان و علاقهمندان به سبک پلتفرمر را با کرش آشتی دهد.
این بازی، ریسمتر سهگانهای به حساب میآمد که در خلال سالهای ۱۹۹۶ الی ۱۹۹۸ توسط ناتیداگ ساخته شده بود. استودیو ویکیریوس ویژنز توانست به خوبی از پس ریمستر این بازیها بربیاید و با اضافه کردن برخی محتویات جدید، مورد تحسین منتقدان قرار بگیرد. حتی عملکرد بازی در بازارهای جهانی چشمگیر بود و همین مسئله خیال اکتیویژن را از بابت محبوبیت این آیپی آسوده کرد؛ تحلیلی که نهایتای منجر به آغاز ساخت بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time شد.
مسئولیت ساخت قسمت چهارم کرش بندیکوت به استودیوی Toys for Bob محول شد. با یک حساب سرانگشتی هم میتوان متوجه شد که این استودیو به مراتب کار سختتری نسبت به توسعهی یک ریمستر یا حتی ریمیک پیش روی خود دارد.
با این حال، بازی کرش بندیکوت 4 توانست استودیوی سازندهاش را سربلند از این آزمون سخت بیرون بیاورد. از همان آغاز بازی، فلسفهی بازی Crash Bandicoot 4 در معرض توجه قرار میگیرد. خیلی سریع متوجه میشوید که تویز فور باب ترجیح داده تا با شناخت المانها و مکانیزمهای موفق سه قسمت اول کرش بندیکوت – که توسط ناتیداگ ساخته شده بود – دست به توسعهی نسخهی جدید این سری ببرد. حتی نقطهی آغاز بازی هم از یک ساحل کاملا آشنا کلید میخورد و در ادامه هم به جای یک سنگ کوروی غولآسا، یک دایناسور کاملا بیاعصاب و گرسنه یک مرحلهی تعقیب و گریز(!) را به بازیکن تحمیل میکند.
تویز فور باب ترجیح داده تا با شناخت المانها و مکانیزمهای موفق سه قسمت اول کرش بندیکوت – که توسط ناتیداگ ساخته شده بود – دست به توسعهی نسخهی جدید این سری ببرد.
همه چیز بوی کرش بندیکوتهای دههی ۹۰ میلادی را میدهد. اجازه دهید این طور از شما بپرسم که اصلا چه انتظاری از نسخهی جدید این بازی دارید؟ پلتفرمینگ در محیطهای رنگارنگ و جذاب و فضایی سه بعدی؟ یا دو بعدی؟ آیا واقعا دلتان میخواهد باز هم دایناسور و سنگ و امثال آنها وحشت را روی صورت دوستداشتی کرش ترسیم کنند و پا به فرار بگذارید؟ دلتان برای جت اسکی در آب تنگ شده؟ باز هم انتظار دارید تا در نهایت یا حتی میانههای راه هر جزیره، یک باس فایت سد راهتان باشد؟
مفتخرم که اعلام کنم بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time کلکسیونی از پاسخ به مثبت به تمام سوالات بالا است. شاید به زعم خیلیها خوش نیاید که بعد از ۲۰ سال تا این حد عناصر و مکانیکهای سه قسمت ابتدایی کرش بندیکوت، در نسخهی جدید این سری تکرار شود اما واقعیت این است که چه بخواهید و چه نخواهید، این آیپی به عنوان یکی از ریشهدارترین پلتفرمرهای تاریخ، به خصوص پلتفرمرهای سه بعدی، جزئیات زیادی را به عنوان شناسنامهی خود معرفی کرده است که اگر تویز فور باب به آنها احترام نمیگذاشت، قطعا هیچکس نمیتوانست احترامی در شان شخصیت کرش بندیکوت را برای قسمت چهارم، به جا بیاورد.
البته تمامی پایبندی به ریشهها و تکرار المانها به این معنا نیست که صرفا با اثری تکراری و بدون نوآوری طرف هستیم؛ مانند یک بازی داستانمحور غنی، سازندگان بازی Crash Bandicoot 4 توانستهاند گیمپلی را به خوبی به خدمت داستان بازی دربیاورند.
اگر به خاطر داشته باشید، در پایان قسمت سوم، کرش به کمک آکو آکو و کوکو موفق شد تا دکتر نئو کورتکس، ان تراپی و اوکا اوکا را در زندان فضا زمانی گرفتار کند بلکه دنیا نفسی راحت از دست این شیاطین بکشد. با این حال، قدرت زیاد اوکا اوکا باعث ایجاد شکافی در این زندان میشود که در نتیجهی آن، نئو کورتکس و ان تراپی از زندان فرار میکنند تا بتوانند انتقام خود را از کرش بگیرند و یکبار دیگر به قدرتی بیرقیب در جهان، تبدیل شوند.
دقیقا از همین نقطه، اتفاقات بازی کرش بندیکوت 4 آغاز میشود. شکاف ایجاد شده، چندین خطوط زمانی را به هم گره میزند و کرش مجبور است تا با استفاده از چهار ماسک کوانتومی، یک بار دیگر نظم را به خطوط زمانی جهان بازگرداند و ان تراپی و کورتکس را شکست دهد.
مراحلی تحت عنوان Flashback Tape در بازی وجود دارند که در صورت دسترسی به آنها، میتوانید شاهد برخی اتفاقات پیش از آغاز وقایع اولین Crash Bandicoot باشید.
هر از این ماسکها، مهارتهای منحصر به فردی را در اختیار کرش قرار میدهند.
- لانی لولی: اولین ماسکی که کرش او را پیدا میکند، Lani Loli است. مهارت او در تعریف تایملاینهای مختلف باعث میشود تا چالش و تنوع در سکوبازیهای این عنوان، چند پله نسبت به عناوین همسبک و قسمتهای قبلی کرش بندیکوت، ارتقا پیدا کند.
- آکانو: همانطور که از ظاهر خشنش هم میتوانید تشخیص دهید، مهارتی که او در اختیار کرش یا کوکو قرار میدهد این است که میتوانند پرشهای بلندتری داشته باشند و برخی از دشمنان که در حالت عادی از بین نمیروند را، شکست دهند.
- کاپونا: ماسکی که از همان نقطهی معرفی سر شوخی را با کرش باز میکند. خصوصیات اخلاقی او مانند لانی لولی حسابی در خورد این فرنچایز است. Kapuna به بندیکوتهای ابرقهرمان بازی Crash Bandicoot 4 کمک میکند تا گذر زمان را آهسته کنند. به لطف این قابلیت، پلتفرمینگ روی سکوهای در حال حرکت یا دشمنانی که عملکردی سریع دارند را، ممکن میسازد.
- ایکا ایکا: ماسکی که باعث میشود تا جاذبه، وارونه باشد! کمی گیجکننده است اما دقیقا همین قدر هم هیجان را در رگهای بازی تزریق میکند!
علاوه بر طراحی متنوع مراحل چه به لحاظ گیمپلی و چه از لحاظ بصری، حضور این چهار ماسک حسابی روند بازی کرش بندیکوت 4 را تحت تاثیر خود قرار دادهاند. همان طور که پیش از این هم اشاره شد، سازندگان سعی کردند تا گیمپلی را به خدمت داستان دربیاورند و به ماسکهای کوانتومی، به صورت کاملا مستقیم و صریح به عملگرایی این خواسته، مهر تایید زدهاند.
با این حال اگر فکر میکنید که تنوع در روند بازی به همین موارد خلاصه میشود، سخت در اشتباه هستید. وجود چند تایملاین این امکان را در اختیار بازیکن قرار میدهد تا بتوانید خط داستانی چند شخصیت دیگر در دنیای کرش بندیکوت را در خطوط زمانی مختلف، دنبال کنید. اولین کاراکتری که مراحلش در دسترستان قرار میگیرد، تاونا است.
او به استفاده از قلابی و مهارتهای رزمی که دارد، میتواند سکوبازیهای بالغتری را به معرض نمایش بگذارد. بعد از او هم نوبت به دینگودایل میرسد. کسی برای اولین بار او را در قسمت دوم سری بازی کرش بندیکوت ملاقات کردیم. سلاحی که او در اختیار دارد، امکان مکس و بعد هم پرتاب بسیاری از آیتمها را در اختیار بازیکن قرار میدهد. از طرفی دیگر، به لحاظ بصری، مراحل دینگودایل، این تمساح دوستداشتنی بدجنس، تفاوت زیادی با خط داستانی دیگر کاراکترها دارد.
و در آخر هم نوبت به دکتر نئو کورتکس میرسد. کسی که همواره عادت داشتیم او را در کسوت دشمن شماره یک کرش ببینیم، این افتخار را در بازی Crash Bandicoot 4 نصیبمان میکند که بتوانیم چند مرحلهای را با کنترل این شخصیت عجیب و غریب، به اتمام برسانیم.
با این حال، نمیتوان هرگز منکر این موضوع شد که چه از لحاظ طراحی و چه از نظر داستانی خطوط داستانی این سه شخصیت چند سر و گردن با مراحل اصلی بازی تفاوت دارد، اما تجربهی آنها خالی از لطف نیست. به عبارتی دیگر، علاوه بر ایجاد تنوع در روند بازی، وجود این مراحل باعث میشود تا چیزی در حدود ۱۰۰ ساعت با بازی کرش بندیکوت 4 سرگرم شوید؛ عاملی که حسابی ارزش تکرار بازی را هم بالا میبرد.
علاوه بر تمام اینها، میتوان گفت که شخصیتپردازی تک تک کاراکترها، در بازی Crash Bandicoot 4 عمق بیشتری پیدا کرده و به لطف همین مراحل اضافی یا به نوعی فرعی، میتوانید بیشتر با شخصیتهای دنیای کرش بندیکوت آشنا شوید. از طرفی دیگر هم، وجود کاتسینها و سینماتیکهای بیشتر در کنار دیالوگهای پختهتر، به طور کلی روایت داستانی و معقولهی شخصیتپردازی را در این آیپی ارتقا داده است. حالا بندیکوتها و حتی دشمنانشان، از هر زمان دیگری، دوستداشتنیتر هستند.
به لطف مراحل اضافی یا به نوعی فرعی، میتوانید بیشتر با دیگر شخصیتهای دنیای کرش بندیکوت آشنا شوید.
البته که پیشرفتهای بازی به طراحی مراحل و داستان و شخصیتپردازی خلاصه نشده؛ فیزیک خوب بازی این امکان را در اختیار بازیکن قرار میدهد تا به راحتی بتواند بین سکوها یا حتی دشمنان هدفگیری کند. با این حال، عدم تعادل در میزان سختی بعضی چالشها، ممکن است حسابی روی اعصابتان راه برود. متاسفانه برخی مراحل بهگونهای طراحی شده که مجبور هستید تا یک بار شکست بخورید تا تازه متوجه شوید که در آن نقطه دقیقا چه کاری باید انجام دهید.
این موضوع، در کنار عمق نامشخص در بسیاری از مواقع، باعث میشود تا مرگ غیرمنصفانه نصیب شخصیت اصلی بازی شود. هر چند که حرکت در عمق در فضاهای به ظاهر دو بعدی، میتواند یک نقطهی قوت تلقی شود، اما اگر زاویهی دید طراحی مناسبی نداشته باشد، دقیقا همین مسئله به یک پاشنه آشیل تبدیل میشود. متاسفانه این ضعف در بسیاری از مراحل بازی Crash Bandicoot 4 وجود دارد و ممکن است در کمال ناباوری، کرش را از دست بدهید.
با این حال، اگر بازی را روی حالت مدرن آغاز کنید، خیلی این ضعف روی اعصابتان قدم نمیزند؛ اما با انتخاب حالت رترو، چالش بازی را برای خود دو چندان میکنید. در حالت مدرن با هر بار مرگ، هیچ چیزی را از دست نمیدهید و بازی را مجددا از نقطهی چکپوینت آغاز میکنید اما حالت رترو، مانند کرش بندیکوتهای قدیمی، محدودیتهایی را برایتان اعمال میکند و اگر بیشتر از میزان سلامتیتان بمیرید، مجبور هستید که آن مرحله را از ابتدا آغاز کنید.
ضعف دیگری که به حالت مدرن وارد میشود، اهمیت کم وومپا است. همان طور که میدانید به دست آوردن وومپا باعث میشود تا تعداد جانهای کرش نیز افزایش پیدا کند اما در حالت مدرن، وومپا تنها ابزاری برای به دست آوردن الماس است. تنها کاربرد این الماسها هم کسب ترافی و اسکینهای شخصیتهای بازی است؛ آیتمهایی که شاید مشوق خوبی برای جمعآوری وومپاها نباشد.
از آن جایی که خودم به واسطهی کرش بندیکوتهای قدیمی، عادت کرده بودم تا برای به دست آوردن وومپاها آسمان را به زمین بدوزم، متاسفانه در حالت مدرن کرش بندیکوت 4 خبری از این ارزشگذاری نیست و میتوانید به راحتی از کنار وومپاها عبور کنید.
همان طور که پیش از این هم اشاره شد، بازی Crash Bandicoot 4 به لحاظ بصری پیشرفت چشمگیری نسبت به نسخههای قبلی خود داشته است. علاوه بر گرافیک هنری فوقالعاده جذاب و جزئیات بالا، شاهد تنوع بیش از حد انتظاری در نقشههای بازی هستیم. با این حال، بسیاری از مپها، حال و هوای نسخههای قدیمی را زنده میکنند و موسیقی متن هم در بسیاری از مواقع، کمک حال این موضوع بهشمار میرود.
شاید عجیب باشد اما پختگی موسیقی باعث میشود حتی در دنیای رنگارنگ کرش، در بسیاری از مواقع حس دلهره به شما دست دهد؛ برای مثال در محیطهای تاریک این اتفاق رخ میدهد یا در مراحلی که در دریا و کشتیهای دزدان دریایی است، موسیقی کاری میکند که به راحتی یاد و خاطره دوران طلایی دزدان دریایی یا حتی فیلمهای دزدان دریایی کارائیب در ذهن شما، نقش ببندد.
همه چیز حاضر و محیا است تا از قسمت چهارم بازی کرش بندیکوت لذت ببرید. غیر از مرگهای ناعادلانه در برخی از مراحل، هیچ چیز دیگری در این اثر وجود ندارد که بخواهد خم به ابروی بازیکن بیاورد. از همان نقطهی شروع تا ثانیههای پایانی بازی Crash Bandicoot 4 کاملا ملموس است که این آیپی پیشرفت چشمگیری داشته و دیگر هیچکسی حسرت نبود استودیوی کاربلدی مانند ناتیداگ را، برای توسعهی سری کرش بندیکوت نمیخورد! کرش بندیکوت 4 ثابت کرد که ارزش این همه سال انتظار را داشته و حالا بیشتر از هر زمان دیگری، میتوانیم به این بازی ببالیم؛ عنوانی که میتواند یکبار دیگر در مقام یکی از بهترین پلتفرمرهای تاریخ، ظاهر شود.
نقد و بررسی بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time با توجه به نسخهی پلیاستیشن 4 و کد ارسالی از سوی ناشر انجام شده است.
- تنوع بینظیر در گیمپلی
- گرافیک هنری عالی
- شخصیتپردازی
- وجود خطوط داستانی و مراحل فرعی که باعث طولانیتر شدن گیمپلی شدهاند
- ادغام المانهای قدیمی سری با ایدههای نو
- مرگ غیرمنصفانه در برخی مراحل که بیشتر به دلیل زاویهدید نامناسب در فضاهای دو بعدی است
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید