10 مورد از بازیهای بامزه که به طرز فریبندهای دشوار هستند
فلفل نبین چه ریزه!
ظاهرها اغلب میتوانند فریبدهنده باشند و اولین برداشتها میتوانند ما را به انجام کاری وادار کنند که در شرایط دیگر ممکن بود از آن به شدت دوری کنیم. این یکی از چالشهای زندگی است و صنعت بازیهای ویدیویی نیز میتواند شما را با یک حرکت غیرمنتظره مواجه کند که آماده آن نیستید. به همین علت میخواهیم به سراغ چند تا از بازیهای بامزه اما سخت را به شما معرفی کنیم تا گول ظاهر آنها را نخورید.
معمولاً یک تریلر بازی را تماشا میکنید، ایدهای از آنچه قرار است در نسخه کامل دریافت کنید، در ذهن خود میسازید و سپس به سرعت متوجه میشوید که چیزی بسیار فراتر از انتظاراتتان به دست آوردهاید. یک مثال خوب از این موارد، بازیهایی با جلوههای بصری بامزه است. طبیعی است که فکر کنید این عناوین با ظاهر دوستداشتنی، محتوایی آرامشبخش، راحت و دلنشین ارائه میدهند، اما همیشه اینطور نیست. گاهی اوقات این بازیهای بامزه جنبه تاریکی دارند و گاهی نیز چالشی غیرقابلتصور و طاقتفرسا ارائه میدهند. اگر باور نمیکنید، نگاهی به این بازیهای فریبنده بیندازید که برخلاف ظاهرشان، تجربهای بسیار سختتر از آنچه که در ابتدا به نظر میرسد، ارائه میدهند. بازیهای سخت، بهخصوص در دنیای بازیهای ویدیویی، معمولاً به چالشهای قابل توجهی اشاره دارند که بازیکنان باید با آنها روبرو شوند. این بازیها به دلیل مکانیکهای چالشبرانگیز، سیستمهای مبارزه پیچیده، و یا نیاز به دقت و استراتژی بالا، شناخته شدهاند. بسیاری از بازیهای سخت، مانند بازیهای سولزلایک (مثل سری بازیهای Dark Souls و بازی Bloodborne) دارای مکانیکهای مبارزه پیچیدهای هستند که نیاز به دقت و زمانبندی صحیح دارند. در برخی از بازیها، مانند؛ بازی Celeste و بازی Super Meat Boy، مراحل و پازلها به قدری سخت هستند که بازیکنان باید مهارتهای خاصی را به دست آورند تا بتوانند از آنها عبور کنند. بازیهایی که امکان گشت و گذار و انتخابهای مختلف را به بازیکن میدهند، مانند بازی Hollow Knight، میتوانند با چالشهای غیرمنتظرهای مواجه شوند که به راحتی نمیتوان آنها را پیشبینی کرد. در بسیاری از بازیهای سخت، مرگ به معنای از دست دادن پیشرفت بازیکن است، که باعث میشود بازیکنان با خطر از دست دادن دستاوردهای خود روبرو شوند و نبرد با باسفایتها به چالشهایی تبدیل میشود که نیاز به استراتژی و مهارتهای خاص دارند. بازیهای سخت میتوانند تجربهای رضایتبخش و چالشبرانگیز برای بازیکنان فراهم کنند. بسیاری از بازیکنان به دنبال چالش هستند و از یادگیری و بهبود مهارتهای خود در این نوع بازیها لذت میبرند. با این حال، این بازیها ممکن است برای برخی بازیکنان فرسایشی و ناامیدکننده باشند.
Tunic
ما با یکی از بازیهای بامزه شروع میکنیم که یا قطعاً جای آن در این لیست است یا شاید اصلاً نباشد، بسته به این که چقدر با تنظیمات دسترسی بازی Tunic دستکاری کردهاید. اما اگر با تنظیمات پیشفرض بازی کردهاید، حتماً بهطور دست اول متوجه شدهاید که بازی Tunic یک بازی شبیه به مجموعه Zelda است که هیچ ترحمی ندارد و مبارزات دشوار و باسفایتهای مجازاتگر بسیاری ارائه میدهد.
همچنین این بازی اصلاً شما را در مورد مکانیابهای مأموریت یا توضیح مکانیکهای بازی راهنمایی نمیکند. حتی شخصیت شما هم زبانی را که در دنیای اطراف آن صحبت میشود، نمیفهمد و هر یادداشتی که پیدا میکنید در ابتدا بهنظر بیمعنی و نامفهوم است. در نگاه اول، ممکن است این بازی شبیه به یک ادای احترام بامزه به مجموعه Zelda بهنظر برسد، اما مراقب باشید، چون این بازی کوچک و بامزه با یک روباه دوستداشتنی، نیشی تند و تیز دارد.
Rayman
اگر در دوران طلایی بازیهای پلتفرمر با شخصیتهای نمادین بزرگ شده باشید، احتمالاً نسخه اصلی بازی Rayman را بازی کردهاید. این بازی حسی شبیه به یک رویای تبدار دارد؛ با جلوههای بصری کارتونی سورئال، مراحل منحصر به فرد و جذاب برای پیمایش و پلتفرمینگ بسیار لذتبخش برای زمان خودش. اما با مرور زمان و بازگشت به این بازی، بسیاری متوجه میشوند که این بازی بهطرز بدنامی سخت است.
این عمدتاً بهخاطر برخی از انتخابهای ضعیف طراحی است که گاهی اوقات باید با دقت بسیار بالا و دقیق عمل میکردید تا از آسیب جلوگیری کنید. همچنین، اغلب مجبور بودید بهطور کامل حدس بزنید که پلتفرمها کجا قرار دارند، چون بسیاری از آنها خارج از دید بودند و وقتی همه جانهایتان را از دست میدادید، به این معنی بود که باید بازی را از ابتدا شروع کنید. شاید این سختی عمدی نبوده باشد، اما این بازی پلتفرمر در میان بازیهای بامزه بهطور غیرمستقیم به یکی از سختترین بازیهایی که تا به حال ساخته شده، تبدیل شده است.
Super Meat Boy
حالا، از یک بازی پلتفرمر که بهطور تصادفی بیرحم است به یک بازی که عمداً تجربهای سخت و طاقتفرسا به بازیکنان ارائه میدهد، میپردازیم. در نگاه اول، بازی Super Meat Boy به نظر میرسد که از همان جنس بازیهای مجموعه Mario باشد، جایی که باید مراحل را کامل کنید تا پرنسس را از دست اسیرکنندهاش نجات دهید. اما وقتی بارها و بارها توسط تیغهای دوار سلاخی میشوید یا در مکانیسمهای بزرگ له میشوید، متوجه خواهید شد که این بازی به هیچوجه به اندازه ماجراجوییهای لولهکش سبیلو سبک و دلانگیز نیست.
این یک بازی است که در آن شما بارها خواهید مرد تا بتوانید یک اجرای بینقص را به دست آورید، و آن اجرای بینقص تنها با تسلط کامل بر مکانیکهای بازی به دست میآید. بنابراین، با وجود ظاهر سادهاش، بازی Super Meat Boy بههیچوجه یک پلتفرمر برای حس خوب در میان بازیهای بامزه نیست. این بازی به طرز شیطانی سخت است، و فقط کهنهکارترین و ماهرترین بازیکنان پلتفرمر قادر خواهند بود تا تمام مراحل این اثر محبوب مستقل را با موفقیت به پایان برسانند.
Crash 4: It’s About Time
اگر بخواهیم کاملاً شفاف صحبت کنیم، نمیتوان گفت که تمام سری بازیهای Crash سخت نیستند. چرا که وقتی وارد بازی میشوید انتظار یک پلتفرمر بیدغدغه را دارید، اما در نهایت با یک تجربه دو و نیم بعدی بسیار سخت و مجازاتکننده مواجه میشوید که هر اشتباهی را تنبیه میکند و از بازیکنانی که قصد دارند بازی را 100٪ کنند، انتظار زیادی دارد.
اما باید گفت که جدیدترین بازی این سری یعنی بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time قطعاً بیشترین چالش را برای بازیکنان به همراه دارد. حتی اگر فقط بخواهید بازی را به پایان برسانید، باید با یک سری باسفایتهای بسیار چالشبرانگیز مبارزه کنید، بخشهای طولانی با چکپوینتهای بدون بخشش را تحمل کنید و همچنین برای شکست دادن مراحل نهایی که یکی از تندترین جهشهای سختی در بازیهای مدرن است، نیاز دارید مهارتهای خود را به شدت ارتقا دهید. و اگر قصد دارید تمام مراحل Bonus را شکست دهید، فقط میتوانم بگویم برای سلامت عقلیتان، دعا میکنیم!
Another Crab’s Treasure
وقتی اصطلاح سولزلایک را میشنوید، اگر بلافاصله یک بازی با فضایی تاریک و بیروح، گرافیکهای افسردهکننده و داستانی خوفناک به ذهنتان برسد، قابل درک است. اما بازی Another Crab’s Treasure تمام کلیشههای سولزی را تغییر میدهد، در حالی که تمام ویژگیهای یک بازی از سری سولز سنتی را دارد، داستان، سبک هنری و محیطی ارائه میدهد که انگار از یک اثر به تولید پیکسار (Pixar) فاصله زیادی ندارد.
این عنوان به عنوان یک معرفی عالی برای کسانی که به دنبال ورود به دنیای خشن اما منصفانه سولزلایکها هستند، خدمت میکند. در حالی که این بازی نسبت به عناوین معروف شرکت FromSoftware آسانتر است، اما همچنان یک بازی بسیار دشوار است که نیاز به درک عمیقی از مکانیکها و سیستمهای موجود برای پیشرفت دارد. همچنین، این بازی در لیست بازیهای بامزه برخی از باسفایتهای فوقالعادهای دارد که میتوانند با باسهای مجموعه Dark Souls رقابت کنند. پس به طور خلاصه، اگر دنبال چیزی هستید که حس «دیزنی، دارک سولزی میشود» را بدهد، این بازی همان چیزی است که دنبال آن هستید.
Celeste
در نگاه اول، بازی Celeste یک پلتفرمر 8 بیتی احساسی است که داستان عمیقی درباره سلامت روان و نیاز به پذیرش همهی جنبههای خودمان، چه خوب و چه بد، روایت میکند. اما این پیام از طریق یکی از سختترین بازیهای پلتفرمینگ در دنیای مدرن بازیها منتقل میشود.
بازی Celeste بازیکنان را مجبور میکند تا در مهارتهایی چون بالا رفتن، دویدن سریع، برنامهریزی مسیرها و فکر کردن یک قدم جلوتر، تسلط پیدا کنند. زیرا اگر این کار را نکنید، از کوه سقوط خواهید کرد یا بدتر از آن، روی تیغها گیر خواهید افتاد. حالت Assist Mode میتواند این بازی را کمی آسانتر کند، اما حتی با وجود این قابلیت، بازی Celeste یک اثر عالی در بین بازیهای بامزه است که تنها به بازیکنان بسیار ماهر اجازه میدهد به قله دست یابند.
Rain World
از تمام بازیهای بامزه فریبنده در این لیست، میتوان گفت که بازی Rain World غیرقابل دسترسترین بازی موجود است. بسیاری از منتقدانی که به همین دلیل این بازی را رد کردند، قطعاً این نکته را تأیید خواهند کرد. اما همانطور که طرفداران این بازی کالت کلاسیک به شما خواهند گفت، این موضوع یک «مسئله مهارتی» است، زیرا اگر به این بازی زمان و تلاشی که نیاز دارد را بدهید، در انتها تجربهای فوقالعاده خواهید داشت.
توصیف بازی Rain World دشوار است، زیرا به نوعی شبیه یک مترویدوانیا است، اما از جهاتی کاملاً متفاوت. اساساً، این بازی درباره اکوسیستمها است و تنها از طریق آزمون و خطا و تلاش واقعی برای درک دنیای اطرافتان میتوانید در این دنیای به شدت خصمانه بقا پیدا کنید. این بازی قطعاً یک تجربه خاص است، اما من شما را تشویق میکنم که آن را امتحان کنید.
Hollow Knight
وقتی به شخصیتهای بازیهای بامزه که نماینده بازیهای مستقل محبوب هستند فکر میکنیم، به نظر نمیرسد که کسی بتواند از بازی Hollow Knight فراتر برود، زیرا این شوالیه کوچک بسیار بامزه است. اما او تنها چیزی نیست که در این بازی به شدت بامزه است؛ زیرا تصاویر دستکشیده، شخصیتهای بامزه حشرهای، کرمهای قابل جمعآوری دلچسب و زیستبومهای پررنگ و لعاب در Hallownest همه بازیکن را به یک حالت آرامش کاذب میبرند. فقط برای اینکه توسط یک سری از باسهای حشرهای بیرحم به شدت کتک بخورید.
بازی Hollow Knight به طور مؤثری یک مترویدوانیا با تمهای مجموعه سولز است که دو ژانر را با هم ترکیب کرده و یکی از باکیفیتترین و از نظر مکانیکی جذابترین عناوین در دنیای بازی را ارائه میدهد. اما کسانی که فقط به خاطر گرافیک و موسیقی متن کریس لارکین جذب شدهاند، متوجه خواهند شد که بخش زیادی از محتوا در پشت چکهای مهارتی بزرگ قفل شده است که حتی ممکن است برخی از زامبیهای سری بازیهای سولز به عرق ریختن، بیاندازد. پس هشدار داده میشود که زندگی این شوالیه کوچک به هیچ وجه پر از آفتاب و رنگینکمان نیست، به ویژه وقتی به Deepnest میرسید. هنوز هم بازیکنان را میترساند.
Don’t Starve
ما اشاره کردیم که بسیاری ممکن است بگویند بازی Rain World دسترسیپذیرترین بازی در این فهرست نیست، اما برای ما، این عنوان بهطور قطع به Don’t Starve تعلق دارد، زیرا این بازی مستقل در سبک بقا به گونهای به نظر میرسد که تازهواردها بدون اینکه صفحه ویکیپدیایی بهطور مداوم در یک صفحه دوم باز باشد، نمیتوانند در آن پیشرفت کنند. این عنوان که یادآور آثار تیم برتون است، بسیاری از بازیکنان کنجکاو را به خود جذب میکند تا این بازی را امتحان کنند، اما بسیاری از آنها احتمالاً در این دنیای بیرحم به سادگی برای بقا تلاش خواهند کرد.
این یک بازی است که تمام ابزارهای لازم برای موفقیت را در اختیارتان قرار میدهد، اما هرگز به شما نمیگوید که چگونه از آنها استفاده کنید. این منجر به تعدادی اجراهای کوتاه و مرگهای زودهنگام میشود و تنها تعداد مشخصی از دفعاتی که یک بازیکن معمولی میتواند این وضعیت را تحمل کند، وجود دارد قبل از اینکه از ادامه بازی منصرف شود. من میدانم که یک بازی فوقالعاده در عمق سیستمها و مکانیکهای پیچیده موجود در اینجا مدفون شده است. اما به نظر میرسد که ما و بسیاری دیگر از بازیکنان باید خود را به شکست تسلیم کنیم، دستانمان را بالا ببریم و بگوییم: این بازی برای ما نیست.
Cuphead
در نهایت، ما به بازیای میرسیم که انتخاب ما از بین فهرست بازیهای بامزه است. این بازی یک ماجراجویی رنگارنگ و بامزه را ارائه میدهد، اما بهطور همزمان یک پلتفرمر Run-and-Gun بهشدت دشوار است که تنها بااستعدادترین بازیکنان پلتفرم میتوانند بدون اینکه موهایشان را بکشند، از پس آن برآیند.
تصاویر کارتونهای رترو (کلاسیک و نوستالژی) شما را وادار میکند تا فکر کنید که این بازی بهراحتی قابل عبور است، اما واقعیت بهدور از این است، زیرا مجموعهای از دشمنان دشوار مانند؛ باسفایت Dr. Kahl’s Robot و باسفایت King Dice نشان میدهد که حتی این باسهای رنگارنگ و انیمیشنی هم میتوانند ضربهای مهلک بزنند. با این حال، این بازی یکی از منحصر بهفردترین و جالبترین پلتفرمرهای مدرن موجود است، بنابراین اگر به چالشی علاقهمند هستید، بازی Cuphead قطعاً از دسته بازیهایی است که باید آن را امتحان کنید.
به پایان لیست معرفی دشوارترین بازیهای بامزه رسیدیم و امیدوار هستیم پس از تجربه این بازیهای رنگارنگ و واقعا زیبا، با وجود تمام سختی که در مقابل آنهای میکشید، در دلتان به ما حرف بدی نزنید و لذت کافی را ببرید. حال به نظر شما کدامیک از بازیهای معرفی شده آنقدرها هم که نشان میدهند سخت نیست؟ منتظر دیدگاه شما هستیم.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید