قسمت هشتم سریال Daredevil: Born Again
1%
  • 4/10

موشکافی قسمت هشتم سریال Daredevil: Born Again

مرور اتفاقات مهم و بررسی‌شان

موشکافی قسمت هشتم سریال Daredevil: Born Again ۱ ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ مقالات جانبی (تلویزیون) کپی لینک

قسمت هشتم سریال Daredevil: Born Again سرانجام به ماجرای قتل فاگی نلسون پرداخت و واقعیت را پیرامون آن فاش ساخت.

مطابق برنامه ریزی‌ها و اعلام قبلی، قسمت هشتم سریال Daredevil: Born Again روز چهارشنبه برای مشترکان سرویس استریم دیزنی پلاس در دسترس قرار گرفت. وقتی مت مرداک و ویلسون فیسک تصمیم گرفتند گذشته را کنار گذاشته و هر کدام مسیر خودشان را بروند، پیش بینی می‌شد که شرایط به همین منوال باقی نمانده و دست سرنوشت، آن‌ها را بار دیگر در قالب دردویل و کینگ پین مقابل یکدیگر قرار دهد. قسمت جدید حکم تاییدی بر پیش بینی‌ها بوده و از همه مهمتر، دلیل تقابل دوباره آن‌ها را فاش می‌کند.

البته اشاره به تقابل آینده دردویل و کینگ پین، تنها اتفاق مهمی نیست که در قسمت هشتم سریال Daredevil: Born Again رخ داد. پس از اینکه میوز با نقش آفرینی هانتر دوهان (Hunter Doohan) به دست هثر گلن کشته شد، تقریباً همه به اطمینان رسیدند که وقت بازگشت پوین دکستر به جریان اصلی داستان فرا رسیده است؛ شخصیتی که پس از قتل فاگی نلسون و محکومیت در دادگاه، به زندان رفت تا عملاً از روند داستان کنار گذاشته شود. او حالا بازگشته و از همه مهمتر، می‌توان انتظار داشت بار دیگر لباس مخصوص خود را به تن کرده و برای مت مرداک مشکل آفرینی کند.

در ادامه مقاله قصد داریم روند اتفاقات قسمت هشتم سریال Daredevil: Born Again را مرور کرده و سپس به بررسی آن‌ها می‌پردازیم.

قسمت هشتم سریال Daredevil: Born Again

مرور داستان

  • نگهبان‌ها بنجامین پوین‌ دکستر را به بخش عمومی زندان منتقل می‌کنند.
  • در این قسمت فاش می‌شود ونسا و فیسک در ماجرای لوکا با هم همکاری داشتند.
  • هثر فکر می‌کند میوز (Muse) و دردویل یکی هستند و هر دو فقط برای منافع خودشان می‌جنگند اما مت سعی می‌کند میانشان تفاوت قائل شده و نظر هثر را هم تغییر دهد. هر چند، ناموفق است.
  • باک به آپارتمان مت می‌آید و دنبال هثر می‌گردد. مت متوجه می‌شود هثر و باک یکدیگر را می‌شناسند؛ موضوعی که مت را بهم می‌ریزد. هثر به اولین جشن سیاه و سفید دعوت شده است.
  • فیسک، ونسا را به زیرزمین می‌برد تا آدام را در قفسش ببیند.
  • بین مت و هثر بحثیشکل می‌گیرد درباره اینکه فیسک ممکن است از او سو استفاده کند. هثر که از هویت ابرقهرمانی مت مطلع نیست و چیزی هم درباره اقدامات جنایتکارانه فیسک نمی‌داند، بدبینی مت را درک نمی‌کند.
  • ونسا با شلیک‌های پیاپی، آدام را می‌کُشد.
  • کرستن به مت می‌گوید پوین ‌دکستر می‌خواهد با او صحبت کند. مت در همین گفتگو متوجه می‌شود فیسک او را به بخش عمومی منتقل کرده است. قرار گرفتن پوین دکستر در بخش عمومی مساوی با مرگ است. اینکه فیسک چنین دستوری داده، علامت سوال بزرگی را در ذهن مت ایجاد می‌کند: آیا پوین دکستر چیزی درباره فیسک می‌داند که نباید فاش شود؟
  • فیسک، دنیل را به‌ عنوان معاون ارتباطات شهردار منصوب می‌کند.
  • مت پس از شنیدن خبر انتقال پوین دکستر به بخش عمومی زندان، تصمیم می‌گیرد به کافه جوزی برود؛ جایی که قتل فاگی نلسون اتفاق افتاد. در آنجا متوجه می‌شود فاگی بخاطر پیروزی احتمالی در پرونده‌اش، نوشیدنی گران‌ قیمتی خریده بود. پی بردن به این موضوع، شک و تردید مت نسبت به ارتباط پوین دکستر و فیسک را بیشتر می‌کند.
  • مت به زندان می‌رود تا با بولزآی صحبت کند و از او می‌پرسد آیا کسی او را برای قتل فاگی اجیر کرده بود. بولزآی می‌خواهد در ازای اطلاعاتش آزاد شود و در پاسخ، مت چند بار سر او را از روی عصبانیت به میز می‌کوبد.
  • بولزآی با تف کردن دندانش به چشم یکی از افسرها از زندان فرار می‌کند و سپس خود را به‌ شکل یک مامور در می‌آورد تا از زندان خارج شود.
  • جک دوکین ملقب به شمشمیرزن در جشن سیاه و سفید حاضر می‌شود تا با فیسک صحبت کند و آن‌ها به اتاقی مخصوص می‌روند. مت به مکالمه آن‌ها گوش می‌دهد. آن‌ها درباره پروژه بندر صحبت می‌کنند و فیسک از جک می‌پرسد چقدر می‌تواند روی او حساب کند. او از هویت مخفی جک مطلع بوده و همین موضوع را دستمایه تهدید قرار می‌دهد.
  • کمیسر پلیس به بی‌ بی یوریک می‌گوید نیروی ویژه زیر نظر فیسک است و کینگ‌ پین مظنون اصلی در قتل بن یوریک بود؛ موضوعی که بی ‌بی از آن خبر دارد. کمیسر همچنین می‌گوید پرونده‌هایی درباره اعضای فاسد نیروی ویژه دارد.
  • فیسک و ونسا اولین رقص جشن را انجام می‌دهند. حین رقص، فیسک می‌داند که مت حرف‌هایش را می‌شنود. بنابراین، تاکید دارد بازگشت دردویل عواقبی به همراه خواهد داشت.
  • ونسا به فیسک می‌گوید چیزی هست که باید با او در میان بگذارد. مت متوجه می‌شود که دستور قتل فاگی را ونسا داده بوده، نه فیسک. مت شروع به رقص با ونسا می‌کند و در گوشش می‌گوید از حقیقت خبر دارد.
  • در نهایت، مت خود را جلوی فیسک می‌اندازد تا گلوله‌ای که بولزآی شلیک کرده بود را متوقف کند.

قسمت هشتم سریال Daredevil: Born Again

چرا مت مرداک ویلسون فیسک را نجات داد؟

قسمت هشتم Daredevil: Born Again با یک صحنه پایانی شوکه ‌کننده، تماشاگران را غافلگیر می‌کند؛ لحظه‌ای که کمتر کسی انتظارش را داشت. در این قسمت، تنش میان مت مرداک و ویلسون فیسک به نقطه‌ اوج می‌رسد. این دو دشمن قدیمی، طی سه فصل سریال Daredevil و حالا فصل اول Born Again، نبردی اخلاقی و فیزیکی با یکدیگر داشته‌اند. در گذشته، مت مرداک فرصت این را داشت که فیسک را بکشد اما تصمیم گرفت او را نکشد و با عصبانیت فریاد بزند که او را شکست داده و فیسک قرار است به خاطر جنایاتش به زندان بیافتد. این انتخاب، نشان ‌دهنده بینش اخلاقی مت است: او معتقد است که زندانی شدن فیسک، مجازاتی بزرگ‌تر و دردناک‌تر از مرگ اوست.

در نتیجه، اگرچه بی خیالی مت مرداک در هنگام قتل ویلسون فیسک توسط بولزآی می‌توانست حس انتقام یا رضایت به ‌همراه داشته باشد، درون ‌مایه شخصیتی مت چیز دیگری می‌گوید. او حتی در لحظه‌ای بحرانی که می‌توانست از مرگ دشمن قدیمی‌اش جلوگیری نکند، تصمیم می‌گیرد خود را سپر فیسک کند و گلوله‌ای را که بولزآی شلیک کرده بود، به جان بخرد. دلیل مهمی هم برای این تصمیم وجود دارد: فیسک مسئول مرگ فاگی نلسون نبوده است. مت در می‌یابد قاتل واقعی دوست نزدیکش فرد دیگری بوده و فیسک تنها به‌ طور غیرمستقیم در ماجرا دخیل بوده است. بنابراین، مت نمی‌تواند این اتفاق را به‌ عنوان راهی برای گرفتن انتقام ببیند. بر عکس، او همچنان در تلاش است تا راه درست را برود، حتی اگر خودش آسیب ببیند. در این صحنه، ما نه تنها شاهد اوج گرفتن درگیری‌های چندین‌ ساله هستیم، بلکه تایید می‌شود مت مرداک، با وجود همه تاریکی‌ها و زخم‌ها، هنوز هم ابرقهرمانی با اصول اخلاقی است، حتی اگر دنیای اطرافش چنین نباشد.

چرا بولزآی، فاگی نلسون را کشت؟

در قسمت هشتم سریال Daredevil: Born Again، حقیقتی تلخ و ویران ‌کننده درباره مرگ فاگی نلسون آشکار می‌شود. در ابتدا تصور می‌شد ویلسون فیسک مستقیماً دستور قتل فاگی را داده اما مت مرداک در نهایت متوجه می‌شود ماجرا پیچیده‌تر از آن چیزی‌ است که به‌ نظر می‌رسد. در ابتدای این قسمت، بنجامین پوین ‌دکستر به بخش عمومی زندان منتقل می‌شود؛ اقدامی که تقریباً مساوی با حکم اعدام است. چون او قبلاً مأمور FBI بوده و حالا در بین جنایتکارانی قرار گرفته که خودش پشت میله‌های زندان انداخته است. بدون شک، این انتقال توسط فیسک طراحی شده تا پوین دکستر در زندان کشته شود. این اتفاق از دید مت بسیار مشکوک بوده و او را مجبور می‌کند تا به‌طور جدی مرگ فاگی را بررسی کند.

مت طی تحقیقات خود متوجه می‌شود بولزآی فاگی را نه از روی انتقام یا انگیزه شخصی، بلکه به دستور فردی دیگر کشته است. این کشف زمانی کامل می‌شود که مت در کافه جوزی نشسته و یاد فاگی می‌افتد؛ کافه‌ای که از زمان مرگ فاگی بسته شده بود. او متوجه می‌شود فاگی قبل از مرگش، در حال نوشیدن نوشیدنی گران ‌قیمتی بوده که فقط زمان پیروزی می‌خریدند. این یعنی فاگی به پیروزی در پرونده‌ای ایمان داشته و در حال جشن گرفتن زودهنگام بوده است. لحظه‌ای که ونسا فیسک به همسرش ویلسون می‌گوید چیزی برای گفتن دارد، قطعات پازل برای مت کامل می‌شود: ونسا فیسک کسی‌ است که دستور قتل فاگی نلسون را داده بود.

دلیل این تصمیم در ساختار قدرت فیسک و همسرش نهفته است. بعد از اینکه فیسک به‌خاطر جنایاتش کنار رفت، ونسا ریشه‌های امپراتوری جنایی‌اش را حفظ و حتی آن را مدیریت کرد. این نشان می‌دهد ونسا دیگر یک همسر بی‌گناه نیست، بلکه زنی ا‌ست که به طور کامل وارد تاریکی و فساد شده و نقشی کلیدی در رخدادهای جنایتبار اخیر داشته است. این کشف نه ‌تنها تاثیر عمیقی بر مت می‌گذارد، بلکه پیچیدگی داستان را هم چند برابر می‌کند. حالا قهرمان ما باید نه ‌تنها با دشمن دیرینه‌اش، بلکه با میراث اطراف او هم مقابله کند؛ حتی اگر آن میراث توسط همسر دشمنش شکل گرفته باشد. با این افشاگری، سریال Daredevil: Born Again وارد مرحله‌ای تیره‌تر و عمیق‌تر می‌شود؛ جایی که دشمنان دیگر صرفاً در سایه‌ها پنهان نیستند، بلکه در ظاهر افرادی موجه، در دل نزدیک‌ترین حلقه‌ها جا خوش کرده‌اند.

قسمت هشتم سریال Daredevil: Born Again

آدام، فردی با سرنوشت تلخ

فصل اول سریال Daredevil: Born Again به‌ خوبی نشان داده که ویلسون و ونسا فیسک تلاش می‌کنند تا پس از بازگشت فیسک و خروج اجباری ونسا از امپراتوری خلافکاری، ازدواج خود را دوباره ترمیم کنند. در نگاه اول، به‌نظر می‌رسید تمام جلسات مشاوره و تلاش‌های آنها بی‌فایده بوده، به‌خصوص پس از آنکه در قسمت هفتم ونسا آدرس محلی را که فیسک به ‌تنهایی در آن حضور داشت به لوکا داده بود تا بتواند کینگ‌ پین را بکشد. اما در ادامه فاش می‌شود که صرفاً یک نقشه مشترک بین فیسک و ونسا بوده تا از شر لوکا خلاص شوند. ونسا هیچ ‌گاه به همسرش خیانت نکرده و این نقشه پیچیده برای حذف یک تهدید واقعی، نهایت وفاداری او را نشان می‌دهد. همین اتفاق باعث می‌شود که آنها از همیشه به یکدیگر نزدیک‌تر شوند.

در ادامه، فیسک تصمیم می‌گیرد ونسا را پیش آدام ببرد؛ مردی که در قسمت اول سریال حضورش به‌ عنوان مانعی بین فیسک و ونسا مطرح شده بود. بعدها مشخص می‌شود که آدام کسی ا‌ست که ونسا در زمان غیبت فیسک با او رابطه داشته و در واقع خیانتی عاطفی را رقم زده است. این موضوع می‌توانست هر رابطه‌ای را از هم بپاشد اما در دنیای تاریک این زوج قدرتمند، تصمیمی متفاوت گرفته می‌شود. ونسا با شلیک‌های پیاپی به آدام، او را می‌کشد؛ نه تنها برای پایان دادن به گذشته، بلکه به‌ عنوان نمادی از وفاداری مطلق به ویلسون فیسک.

این لحظه نه ‌تنها یکی از تاریک‌ترین، بلکه یکی از شخصی‌ترین و پیچیده‌ترین سکانس‌های فصل اول است. ونسا با این اقدام نشان می‌دهد که حاضر است برای حفظ رابطه و قدرتشان، حتی زندگی انسانی را بگیرد. در نهایت، اتفاق مزبور آن‌ها را به عنوان یک زوج متحد و شکست‌ ناپذیر در راس فساد و قدرت به تصویر می‌کشد. برخلاف آنچه انتظار می‌رفت که خیانت گذشته ونسا گره رابطه‌شان را کور کند، این قتل به ابزاری برای نزدیکی بیشتر تبدیل می‌شود.

قسمت هشتم سریال Daredevil: Born Again

ماجرای بی بی حالا بسیار حائز اهمیت است

بی ‌بی یوریک  بار دیگر در مهمانی دنیل را بازی داده و اهداف پنهانی خود را دنبال می‌کند. در گفتوگو با کمیسر پلیس، متوجه می‌شود کمیسر فهرستی از تمام افسران فاسد در نیروی ویژه ضد ابرقهرمانان جدید شهردار فیسک را در اختیار دارد. همچنین کمیسر فاش می‌کند او نقشی در فرماندهی این نیروی ویژه نداشته و فیسک تنها فردی ا‌ست که کنترل آن را در دست دارد.

یکی از سوالاتی که مدت‌ها ذهن طرفداران را مشغول کرده بود، به اطلاع داشتن یا نداشتن بی‌ بی از قتل عمویش به‌ دست کینگ ‌پین در سریال Daredevil ربط داشت. نهایتاً پاسخش را یافته و متوجه می‌شویم تمام مدت خبر داشته است. او حالا وارد بازی بسیار خطرناکی شده است؛ چرا که کارت خود را با آدرس ایمیلش به کمیسر می‌دهد تا اطلاعات مربوط به نیروی ویژه فیسک را دریافت و فاش کند.

اگرچه ادعا می‌کند همه نوشته‌هایش به نام خودش منتشر نمی‌شوند، با توجه به اینکه فیسک قبلاً در همان ابتدای فصل دنیل را تهدید کرده بود که اگر دوباره شکست بخورد، کشته خواهد شد. با در نظر گرفتن چنین موضوعی، او احتمالاً به نقطه‌ای رسیده که برای حفظ جایگاهش دست به هر کاری می‌زند. بنابراین، اگر فیسک از اقدامات مخفیانه بی ‌بی باخبر شود، ممکن است داستان برای او پایانی بسیار تلخ و خونین داشته باشد.

در انتها، لازم به ذکر است قسمت نهم Daredevil: Born Again که هفته آینده پخش می‌شود، پایان فصل اول خواهد بود.

 



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
guest

1 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments