موشکافی دو قسمت ابتدایی سریال Daredevil: Born Again
یک شروع غافلگیرکننده
با انتشار دو قسمت ابتدایی سریال Daredevil: Born Again تصیمیم گرفتیم نگاهی به آنها انداخته و مهمترین اتفاقات داستانی را بررسی کنیم.
چارلی کاکس (Charlie Cox) به لطف سریال Daredevil: Born Again پس از سالها به نقش مت مرداک برگشته است. البته اولین حضورش در فرنچایز Marvel Cinematic Universe نیست اما اولین حضورش در یک اثر اختصاصی به شمار میرود. جدا از کاکس دیگر بازیگران نقشهای اصلی مانند وینسنت دن آفریو (Vincent D’Onofrio)، دبورا آن وال (Deborah Ann Woll) و الدن هلسون (Elden Henson) هم بازگشتهاند. البته ارتباط سریال جدید دردویل با سریالی که نتفلیکس بطور مشترک با مارول ساخته بود، به همین یک مورد خلاصه نمیشود.
بازگشت بازیگران اصلی تنها اتصال محکم بین فصل سوم Daredevil و داستان Daredevil: Born Again نبوده و بسیاری از اتفاقات گذشته کنون (Canon) محسوب میشوند. از همه مهمتر، حضور رسمی مت مرداک در MCU شرایطی را مهیا میکند تا شاهد ماجراجوییهای مشترکش با دیگر ابرقهرمانان باشیم؛ ابرقهرمانانی که نتفلیکس اجازه استفاده از آنها را نداشت. البته بنظر میرسد فاصله زیادی با رخ دادن اتحادهای این چنینی داریم. در ادامه به موشکافی دو قسمت ابتدایی سریال Daredevil: Born Again میپردازیم که اتفاقات مهمی را در خود جای دادهاند:

مرور قسمتهای اول و دوم
- قسمت اول با نمایش مت مرداک، فاگی نلسون و کارن پیج آغاز میشود که دفتر وکالت خود یعنی نلسون، مرداک و پیج را ترک کرده و درباره پیشرفت خودشان صحبت میکنند.
- آنها برای جشن بازنشستگی چری به همراه کرستن مک دافی و دیگر دوستانشان در کافه جوزی که در سریال Daredevil نتفلیکس به نمایش گذاشته شده بود، جمع میشوند.
- در همین حین، کاراکتر ببر سفید (White Tiger) برای اولین بار در دنیای سینمایی مارول معرفی میشود. این اتفاق بواسطه نمایش یک گزارش خبری پیرامون توقف سرقت در یک مغازه رخ میدهد.
- موکل فاگی به خطر افتاده است و مت لباس دردویل را میپوشد تا او را نجات دهد.
- ناگهان بولزآی از میان سایهها ظاهر شده و دستکش او همان طراحی معروف کمیک را دارد. بولزآی تنها به دنبال محل اختفای فاگی بوده و وقتی مت آنجا نیست، به کافه جوزی رفته و به فاگی شلیک میکند.
- دردویل درست قبل از اینکه بولزآی به کارن شلیک کند، وارد شده و به او حمله میکند. در حالی که فاگی روی زمین خونریزی میکند، یک نبرد شدید بین دردویل و بولزآی در داخل کافه جوزی شکل میگیرد.
- در نهایت، فاگی جان خود را از دست داده و زمانی که مت شروع به گریه میکند، بولزآی با لبخندی معنادار تماشاگر است. قبل از اینکه بتواند واکنش بیشتری نشان دهد، دردویل او را از روی پشت بام به پایین پرت میکند.
- چری از راه رسیده و مت را در حالی که ماسکش را برداشته و گریه میکند، میبیند.
- بولزآی که به شدت زخمی شده، روی زمین به هوش میآید.
- مت ماسک خود را دور انداخته و تصمیم میگیرد دیگر دردویل نباشد.
- یک سال بعد، مت را میبینیم که در حال نوشیدن قهوه است و مشخص میشود که حالا او ثروتمند شده است.
- ونسا فیسک جلسهای را با پنج خانواده مافیایی برگزار میکند اما کینگ پین سر رسیده و همه از جلسه خارج میشوند. کینگ پین به همسرش میگوید در حال حاضر نمیتواند هیچ ارتباطی با کارهای غیرقانونی داشته باشد.
- مت وارد دفتر حقوقی جدید خود، یعنی مرداک و مک دافی (Murdock & McDuffie) شده و مشخص میشود که مدتی است خبری از کارن ندارد.
- او در جلسه دادگاه علیه بولزآی به عنوان شاهد شهادت میدهد. بولزآی بخاطر چند فقره قتل به حبس ابد متوالی محکوم میشود.
- پس از اتمام دادگاه بولزآی، کارن در مورد زندگی جدید خود در سانفرانسیسکو صحبت میکند. علیرغم تلاش مت، بنظر نمیرسد رابطه آنها مانند گذشته شود.
- مت به سخنرانی ویلسون فیسک در تلویزیون گوش میدهد؛ جایی که او اعلام میکند برای شهرداری نیویورک کاندید خواهد شد.
- کرستن، مت را به طور ناگهانی در یک قرار عاشقانه با هیثر گلن قرار میدهد، بدون اینکه هیچ کدام اطلاع داشته باشند. کرستن فکر میکند با این کار وضعیت روحی هر دو بهتر خواهد شد.
- مت از فیسک درخواست میکند در یک رستوران ملاقات کنند. کینگ پین قسم میخورد که هیچ نقشی در مرگ فاگی نداشته است. آنها به یکدیگر هشدار میدهند که اگر پا را فراتر بگذارند، عواقبی وجود خواهد داشت.
- فیسک به عنوان شهردار انتخاب شده و طرفدارانش در خیابانها جشن میگیرند.

مرور قسمت دوم
- کینگ پین در شب سال نو سخنرانی کرده و اعلام میکند نیویورک به مراقبان نقابدار یا همان یاغیها نیازی ندارد. او در بخشی از سخنرانی خود بطور غیرمستقیم به پانیشر، مرد عنکبوتی و دردویل اشاره میکند اما نامی از آنها نمیبرد.
- هکتور آیالا دو مرد را از کتک زدن فرد دیگری متوقف میکند اما یکی از مهاجمان بطور ناخواسته جلوی قطار افتاده و کشته میشود. در ادامه مشخص میشود این دو فرد، پلیسهای مخفی بوده و هکتور دستگیر میشود.
- مت میشنود پلیسها در حال ضرب و شتم هکتور آیالا هستند و میخواهند مجبورش کنند اعترافی دروغین را درباره قتل همکارشان امضا کند.
- کینگ پین از ماشین خود پیاده شده و مجوزی را که کارگردان مدتها منتظرش بودند، تایید میکند. انجام پروژه سرعت گرفته و ترافیک بزودی از بین میرود. این اقدام بازخوردهای مثبتی را از سوی مردم عادی به همراه دارد.
- دنیل، یک مصاحبه بین فیسک و خبرنگاری ملقب به بی بی ترتیب میدهد.
- یک شخصیت مرموز در جلسه معرفی کتاب هیثر حضور داشته و از او میپرسد آیا موکل جدید میپذیرد یا خیر.
- چری، پس از درخواست مت پیرامون تحقیقات بیشتر، لباس ببر سفید را در خانه هکتور پیدا میکند.
- فیسک، رئیس پلیس را با تهدید و استفاده از عکسی از فرزند مخفی او مجبور به همکاری میکند.
- مت درخواست میدهد در دادگاه هویت هکتور به عنوان ببر سفید فاش نشود تا بدون هیچ گونه پیش زمینهای رای دهند.
- ویلسون و ونسا فیسک به مشاوره زناشویی با هیثر میروند، بدون اینکه مت از موضوع اطلاعی داشته باشد.
- قبل از اینکه پلیسهای فاسد بتوانند شاهد کلیدی را بکشند، مت او را از ساختمانش خارج میکند.
- پس از آن، مت با پلیسهای فاسد درگیر شده و کبودیهای شدیدی برمیدارد اما در نهایت آنها را شکست میدهد. یکی از پلیسها خالکوبی پانیشر روی مچ دستش دارد.

بررسی مرگ فاگی
همانطور که مدتها شایعه شده بود، فاگی نلسون با بازی الدن هنسن در قسمت آغازین سریال Daredevil: Born Again کشته میشود. قاتل او، بولزآی با بازی ویلسون بتل (Wilson Bethel) است که در فصل سوم سریال Daredevil نتفلیکس نقش شرور اصلی را داشت. در سریال اصلی، ویلسون فیسک توافق کرده بود تا زمانی که مت، ونسا را به پلیس تحویل ندهد، به فاگی یا کارن آسیبی نرساند اما بولزآی هرگز چنین قولی نداده بود. در Daredevil: Born Again، بولزآی ابتدا به دنبال موکل فاگی رفته و پس از پیدا کردن محل او، برای کشتنش اقدام میکند. نکته جالب اینجاست که با وجود نفرت شدید بولزآی از کارن، هدف اصلی او فاگی بود.
چرا کارن و مت دیگر با هم کار نمیکنند؟
اگرچه فاگی نلسون در قسمت اول سریال Daredevil: Born Again کشته میشود، امکان ادامه همکاری مت مرداک و کارن پیج وجود داشت. با این حال، مشخص میشود که مت پس از مرگ فاگی خود را کاملاً منزوی کرد. از سوی دیگر، کارن یکی از بهترین دوستانش را از دست داده بود و در سختترین لحظه زندگیاش، مت او را تنها گذاشت. همین موضوع باعث شد که کارن از او دور شود و از آن زمان تاکنون، آنها با یکدیگر صحبت نکردهاند. البته مت پس از مدتی خودش را جمع و جور و تلاش کرد با کارن ارتباط برقرار کند اما بیش از یک سال است که ناموفق بوده و پاسخی از سمت کارن دریافت نکرده است.

پرش زمانی و تغییر زندگی شخصیتهای داستان
مت مرداک
زندگی مت کاملاً با گذشته متفاوت شده است. سنگینی احساس گناه از اینکه نتوانست از بهترین دوستش محافظت کند، او را افسرده کرده است. مت حالا وکیل بسیار موفقی بوده و با کرستن مک دافی دفتر حقوقی Murdock & McDuffie را تاسیس کرده است. با این حال، غم و اندوه ناشی از مرگ فاگی همچنان او را رها نکرده و دنبالش میآید. مت دیگر دردویل نیست و وقتی پس از مدتها با کارن روبرو میشود، این موضوع را دوباره یادآوری میکند. پس از ناپدید شدن دردویل، میزان جرم و جنایت در شهر افزایش یافته اما مت هیچ نشانهای از تمایل به بازگشت نداشته و ترجیح میدهد همه چیز را به دست نیروهای پلیس و قانون بسپارد.
کارن پیج
کارن پیج پس از مرگ فاگی نلسون به مت مرداک نیاز داشت تا کنارش باشد اما مت هم که شرایط خوبی نداشت، ترجیح داد مدتی را تنها بگذراند. کارن دیگر در نیویورک زندگی نمیکند و حالا در سانفرانسیسکو ساکن است. با اینکه یک سال از مرگ فاگی گذشته، رابطه کارن و مت مثل سابق نشده است؛ کارن در طول این یک سال هیچ یک از تلاشهای مت برای تماس و ارتباط را پاسخ نداد و پس از بازگشت کوتاهش برای محاکمه بولزآی، عملاً تلاشهای مت را برای برقراری ارتباط پس میزند. تنها کاری که انجام میدهد، برگرداندن تکهای از کلاهخود دردویل به مت است.
ظاهراً کارن پیج امیدوار است با اینکار بتواند مت مرداک را وادار کند تا بار دیگر لباس دردویل را به تن کرده و مقابل خلافکارها بایستد.
ویلسون فیسک
زندگی ویلسون فیسک هم تغییرات قابل توجهی داشته است. او مدتی را صرف بهبودی جراحتی که در سریال Hawkeye به صورتش وارد شد، کرده است. در این مدت، همسرش ونسا کنترل امپراتوری خلافکاری او را به دست گرفت. وقتی فیسک از تصمیمش برای شرکت در انتخابات شهرداری پرده بر میدارد، ونسا به وضوح نارضایتیاش را بیان میکند. او و مت در یک رستوران ملاقات کرده و درباره زندگی یکدیگر صحبت میکنند. فیسک به مت میگوید تغییر کرده و حالا سعی دارد به عنوان یک فرد به شهرش کمک کند. مت تاکید میکند دوران او به عنوان دردویل به پایان رسیده است اما اگر ویلسون پا را فراتر گذاشته و دست به اقداماتی جنایتکارانه بزند، بدون شک بیکار نمینشیند.

موکل جدید هیثر گلن کیست؟
هیثر گلن، معشوقه جدید مت مرداک بوده و یک درمانگر موفق است. در یک رویداد امضای کتاب برای اثر جدیدش، شاهد ملاقات او با یک شخصیت جدید و صد البته مرموز هستیم. این شخصیت را هانتر دوهان (Hunter Doohan) به تصویر میکشد؛ بازیگری که برای نقش تایلر، شرور غافلگیرکننده فصل اول سریال Wednesday نتفلیکس شناخته میشود. در این صحنه، شخصیت دوهان به هیثر نزدیک شده و میگوید یکی از طرفداران بزرگ اوست و به کمک نیاز دارد. او از هیثر میپرسد آیا مراجع جدید میپذیرد یا خیر. هیثر در پاسخ ایمیل خود را به او میدهد. در نگاه اول هیچ اتفاق خاصی نیافتاده اما اگر فیلم بین یا سریال بین باشید، چنین رخدادی نشان میدهد شخصیت مرموز دوهان در قسمتهای آینده باز خواهد گشت.
چرا ببر سفید حائز اهمیت است؟
با کناره گیری مت مرداک از هویت دردویل پس از مرگ فاگی، وایت تایگر سعی کرد به مبارزه با خلافکاران پرداخته و جلوی فعالیتهای غیرقانونیشان بایستد. هکتور آیالا در زمان حادثه (قتل پلیسِ فاسد) نه لباس مخصوص خود را داشت و نه طلسمی که به او قدرت میبخشد. با این حال جلو رفت و قربانی را نجات داد، غافل از اینکه ضاربان پلیس هستند. یکی از آنها حین درگیری با هکتور، تصادفاً جلوی قطاری در حال حرکت افتاده و کشته میشود.
داستان وایت تایگر ممکن است همان چیزی باشد که در نهایت باعث بازگشت مت مرداک به فعالیتهای ابرقهرمانیاش به عنوان مت مرداک میشود. پلیسهای فاسدی که با هکتور درگیر شدند، ادعا میکنند هیچ کس دیگری در صحنه حضور نداشته است اما مت حرف موکل خود را قبول دارد. به همین دلیل، یکی از پلیسهای فاسد را تحت نظر میگیرد تا شاید بدین طریق بتواند شاهد را پیدا کرده و پرده از حقیقت بردارد. مت شاهد را پیدا کرده و از ساختمان خارجش میکند. پس از آن، مت به پلیسهای فاسد حمله کرده و آنها را در درگیری شدیدی شکست میدهد. در این میان، افشای مهمی رخ میدهد: یکی از این پلیسها خالکوبی پانیشر را روی مچ دست خود دارد که زمینهای برای بازگشت جان برنثال به نقش فرانک کسل خواهد بود.
رونمایی از پلیسهای فاسد احتمالاً باعث میشود مت مرداک نسبت به عواقت تصمیمش فکر کرده و به این نتیجه برسد که سیستم پلیس و دادگاه نمیتواند جلوی فساد و جنایتکاران بایستد. به همین دلیل، مجبور میشود بار دیگر لباس ابرقهرمانی خود را به تن کند
ویلسون فیسک چه برنامهای در ذهن دارد؟
کمپین انتخاباتی ویلسون فیسک در نهایت با پیروزی او در انتخابات شهرداری نیویورک به پایان رسید. او ظاهراً به شخصیت مثبتی تبدیل شده و میخواهد نیویورک را به شهری بهتر برای زندگی تبدیل کند. دو وعده اصلی فیسک به مردم نیویورک عبارتند از: کاهش ارتکاب جرم و پاکسازی شهر از محافظان نقابدار یا همان یاغیان. اینطور که بنظر میرسد، هدف اصلی فیسک از بین بردن تمام ابرقهرمانان و مراقبان در نیویورک است. امپراتوری پیشین او قبلاً توسط دردویل نابود شد و حالا اگر امپراتوری تازهای را در بدنه سیستم دولتی بسازد، عملاً هیچ کس قادر نخواهد بود جلویش بایستد. بدین ترتیب، نه تنها هدفش رنگ حقیقت به خود میگیرد، بلکه انتقامش از دردویل بایت شکست عملی میشود.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید