معرفی و بررسی تاریک ترین انیمه های استودیو جیبلی
داستانهایی که مناسب کودکان نیستند!
ما در این مطلب، به معرفی و بررسی تاریک ترین انیمه های استودیو جیبلی میپدردازیم که به صورت واضحی نشان میدهند مخاطب همه انیمههای ساخته شده در جهان، کودکان نیستند زیرا که تماشای این خطوط داستانی با فضایی که کارکترها در آن قرار گرفتهاند برای بزرگسالان نیز میتواند ناخوشایند باشد.
انیمههایی استودیو جیبلی (Ghibli)، از نظر شخصیت پردازی، جلوههای بصری خیره کننده و خط داستانی، به قدری خارق العاده و بی نقص ساخته شدهاند که پس از یک بار تماشا کردنشان، هیچگاه آنها را از یاد نخواهید برد. علاوه بر این، فیلم نامههای انیمههای این استودیو، بسیار عمیق و تاثیرگذار نوشته شدهاند. در این خطوط داستانی، اغلب، پیامهای تامل برانگیزی در رابطه با محیط زیست، دوستی، عشق و خانواده به مخاطبان منتقل میشود؛ بنابراین، دیالوگهایی هم که در این انیمهها استفاده میشوند، بسیار تامل برانگیز و جالب توجه هستند. بر همین اساس، ما نیز در ادامه این مطلب، به معرفی و بررسی تاریک ترین انیمه های استودیو جیبلی میپردازیم که به طور قطع، هر لحظه از آنها ارزش تماشا کردن را دارد.
آیا تا به حال برای شما پیش آمده است از یک شخص به طور تصادفی این سوال را بپرسید که بهترین استودیو انیمه چه نام دارد؟ بدون شک، هر فردی که به دنیای انیمه علاقه داشته باشد اولین پاسخی که به ذهنش میرسد، نام استودیو جیبلی (Studio Ghibli) است. هایائو میازاکی (Hayao Miyazaki)، کارگردان برخی از بهترین انیمههای سینمایی است که به موفقیت باورنکردنی نه فقط در ژاپن که در سراسر جهان دست یافته است. از جمله انیمههای ساخته شده در این استودیو به کارگردانی هایائو میازاکی میتوان انیمه شهر اشباح (Spirited Away)، قلعه متحرک هاول (Howels Moving Castel)، همسایه من توتورو (My Neighbor Totoro) و جدیدترین فیلم این استودیو به نام The Boy and the Heron که با نام How Do You live نیز شناخته شده را نام برد. محبوبیت انیمه شهر اشباح به قدری است که حتی جایزه اسکار Best Animated Feature را نیز در سال دوهزار و دو برنده شده است و به تازگی، انیمه Hoe Do You Live نیز، موفق به دریافت این جایزه شد. به طور کلی انیمههای ساخته شده در این استودیو موفق به کسب جوایز بزرگی در طول تاریخ شدهاند. انیمههای این استودیو روایتهای بسیار هیجان انگیز را با جلوههای بصری و گرافیک خارق العادهای ترکیب کرده است که مانند سقوط پیاپی شهابهایی از احساسات بر افکار و روح بیننده اثر میگذارند. بنابراین، از این پس اگر کسی نیاز به راهنمایی در مورد انیمه و استودیوها داشت، به یاد داشته باشید که Studio Ghibli تنها یک نام نیست، یک طلسم جادویی است. توجه داشته باشید که ادامه این مطلب حاوی اسپویل میباشد.
Spirited Away
این واقعیت بسیار تاسف آور است که برخی از فیلمهای انیمهای، با وجود آنکه از هر لحاظ بی نقص ساخته و طراحی شدهاند، هرگز نتوانستهاند برنده جایزه اسکار بشوند. با این وجود، انیمه شهر اشباح (Spirited Away) توانست همه رکوردها را بشکند و به یکی از معدود اینمههای ژاپنی تبدیل شد که موفق به دریافت جایزه اسکار شد. با در نظر گرفتن این مسئله، شما خود میتوانید حدس بزنید که به چه دلیل این انیمه جذاب و دیدنی، به عنوان یکی از زیباترین و البته تاریک ترین انیمه های استودیو جیبلی شناخته شده است.
داستان انیمه خارق العاده شهر اشباح، در رابطه با دختر جوانی به نام چیهیرو اوگینو (Chihiro Ogino) است. این کارکتر دوست داشتنی در حالی که به همراه پدر و مادر خود میخواهد به خانه بازگردد، یک شهربازی متروکه را کشف میکند. چیهیرو حس خوبی به این مکان مرموز نداد زیرا که در نظرش ترسناک جلوه میکند. در ادامه داستان، والدین این این کارکتر، پس از وارد شدن به این شهربازی، تبدیل به خوک میشوند. چیهیرو که اکنون تنها مانده است متوجه این واقعیت میشود که این مکان به تسخیر اشباح درآمده است. او که بسیار گیج شده است و نمیداند باید چه کاری انجام دهد، با روحی به نام هاکو (Haku) آشنا میشود که به او کمک میکند از آن مکان عجیب و مرموز، جان سالم بدر برد.
Nausicaa of The Valley of The Wind
کارکتر نائوشکا (Nausicca) قهرمان و شخصیت اصلی شجاع و دلسوز انیمه سینمایی جذاب و دیدنی نائوشکا از دره باد (Nausicaa of The Valley of The Wind) به کارگردانی هایائو میازاکی است. این کارکتر، نقش یک شاهزاده خانم در دوره پس از جنگ جهانی را ایفا میکند. در این دوران، دنیا مملو از حشرات غول پیکر و جنگلهای سمی شده است. این انیمه نیز به طور قطع در لیست تاریک ترین انیمه های استودیو جیبلی قرار میگیرد زیرا که عناصر ناراحت کننده به وضوح در فضای اصلی آن آشکار است: دنیایی آخر الزمانی و متروک که به دلیل پیشرفت غیر قابل کنترل بشر در زمینه تکنولوژی به نابودی کشیده شده است.
نائوشکا، نقش یک خلبان، دانشمند و صلح جوی توانمند را ایفا میکند. این کارکتر قصد دارد در بین انسانها و طبیعت صلح ایجاد کند. نائوشکا به ویژه به خاطر تواناییهای منحصر به فردی مورد تحسین بسیاری قرار گرفته است که در ارتباط گرفتن با حشرات غول پیکر دارد؛ به خصوص موجودات عجیب و غریب و بسیار بزرگی که در داستان با نام اوهمو (Ohmu) شناخته شدهاند. رویکردهایی که از سر همدلی این کارکتر میآیند و تلاشهای مداوم و بی دریغ این قهرمان دوست داشتنی برای جلوگیری از یک ویرانی و جنگی فاجعه بار، به طور قطع او را به یکی از بهترین قهرمانان استودیو جیبلی تبدیل میکند که تا به امروز، ساخته و طراحی شده است. دیدن این انیمه زیبا به همه کسانی که تا به امروز آن را مشاهده نکردهاند، به طور قطع، پیشنهاد میشود زیرا که هر لحظه از آن، ارزش تماشا کردن را دارد.
When Marnie Was There
یادگیری «بخشش» میتواند برای همه کار دشواری باشد؛ اما با این وجود، این امر به خصوص در رابطه با کودکان صادق است. اگر کودکان به این واقعیت پی برند که کسی آسیب دیده است و یا با او بدرفتاری شده است، نمیتوانند متوجه بشوند که چرا فردی باید اینگونه به دیگران آسیب برساند و دلیل آن هم این است که هنوز یاد نگرفتهاند مردم، به ویژه بزرگسالان، آنگونه که فکر میکنند موجودات معصومی نیستند. این موضوع، خط داستانی اصلی انیمه سینمایی شناخته شده با نام «زمانی که مارنی آنجا بود» (When Marnie Was There) میباشد که در واقع، بر اساس رمان نویسنده محبوب، Joan G Robinson، ساخته شده است.
داستان انیمه «زمانی که مارنی آنجا بود» در رابطه با دختری است که به خاطر بهبود یافتن وضع سلامتی خود به حومه شهر نقل مکان بود. با پیش رفتن داستان، قهرمان و شخصیت اصلی در آنجا با دختری مرموز آشنا میشود که به نظر میرسد هم سن و سال خودش باشد. این کارکتر در عمارتی آن سوی دریاچه زندگی میکند؛ با این حال زمانی که یک خانواده عجیب به آن عمارت نقل مکان می کنند همه چیز به صورت عجیبی پیش میرود. قهرمان وارد اتاق آن دختر در عمارت میشود و در آنجا دفتر خاطرات دوستش را میبیند که اکنون او را رها کرده است و به همین خاطر نیز از او آزرده خاطر است. این کارکتر با خواندن آن دفتر به این واقعیت پی میبرد که آن دختر در واقع مادربزرگش بود که تا قبل از زمان مرگش از او مراقبت میکرد و هیچگاه دوستی نبوده که او را رها کند.
The Wind Rises
یکی دیگر از بهترین و تاریک ترین انیمه های استودیو جیبلی که یک رابطه عاطفی فوق العاده دلخراش را در خود جای داده است، انیمه بسیار زیبا و دیدنی شناخته شده با نام “باد بر میخیزد” (The Wind Rises) میباشد. داستان این اینمه زیبا که در استودیو جیبلی (Ghibli) نوشته شده است، در رابطه با دو شخصیت و قهرمان اصلی با نام های “جیرو” (Jiro) و “نائوکو” (Naoko) میباشد که برای اولین بار، در دوران کودکی همدیگر را ملاقات می کنند. با پیش رفتن داستان، هر کدام از آنها مسیر زندگی خود را دنبال میکنند اما با این حال، در دوران بزرگسالی، آنها بار دیگر یکدیگر را ملاقات کردند.
دو قهرمان و شخصتهای اصلی داستان باد برمیخیزد در ادامه داستان، با یکدیگر وارد یک رابطه سالم و صمیمانه بر پایه عشق و اعتماد میشوند. اما با این وجود، این رابطه مدت زمان زیادی به طول نیانجامید زیرا که نائوکو به بیماری سل مبتلا بود. با این وجود، جیرو همواره در کنارش ماند و در طول تمام این مدت، از نائوکو حمایت و مراقبت میکرد. چیزی که باعث شد این رابطه پایان بسیار دلخراشی داشته باشد این بود که وقتی جیرو به یک سفر کاری رفته بود، نائوکو جان خود را از دست داد و اینگونه جیرو هرگز نتوانست از همسرش برای آخرین بار، خداحافظی کند. تماشای سوگواری او برای همسرش برای همه بییندگان سراسر جهان، دلخراش و غم انگیز بود.
Porco Rosso
موقعیت مکانی فیلم پورکو روسو (Porko Rosso) در ایتالیا، سال هزار و نهصد و سی است و داستان آن نیز در رابطه با یک خلبان کهنه کار جنگ جهانی اول به نام مارکو پاگوت (Marco Pagot) است. این خلبان به دلایلی نفرین شده است و به همین خاطر نیز اکنون به عنوان یک خوک زندگی میکند. او با تعقیب دزدان دریایی که آبهای آدریاتیک (Adriatic Sea) را طی میکنند، زندگی خود را به عنوان یک شکارچی فضل میگذارند. این انیمه سینمایی، به طرز بسیار ماهرانهای، ماجراجویی، روایات عاشقانه و ژانر کمدی را نیز در هم آمیخته است. در ادامه داستان ما میبینیم که پورکو خود را در رقابت با یک خلبان آمریکایی میبیند. کمدی و قسمتهای خندهدار این فیلم خارق العاده، به خاطر نگرشهای بدبینانه پورکو، رفتارهای عجیب و غریب کارکترهای دیگر این انیمه و شرایط خندهدار و غیر منطقی مختلفی است که پورکو در آن قرار میگیرد. هر لحظه از این انیمه ارزش دیدن را دارد و به طور قطع نیز در لیست تاریک ترین انیمه های استودیو جیبلی قرار میگیرد.
یکی از نمادین ترین و بهترین دیالوگ ها در انیمه های استودیو جیبلی، به انیمه پورکو روسو تعلق دارد؛ جایی که قهرمان و شخصیت اصلی داستان میگوید: ” ترجیح میدهم خوک باشم تا یک نژادپرست.” در این انیمه، هایائو میازاکی، بر روی مضامین ضد جنگ و هنجارهای اجتماعی تعمق میکند و ظهور فاشیسم در ایتالیا، در آن زمان را، به تصویر میکشد.
Princess Mononoke
داستان انیمه زیبای پرنسس مونونوکه (Princess Mononoke)، حول محور کارکتر سان (San)، قهرمان و شخصیت اصلی خشن و پیچیدهای است که در واقع، یکی از نمادین ترین کارکترهای انیمهای نیز به حساب میآید. این فیلم نیز یکی دیگر از تاریک ترین انیمه های استودیو جیبلی به شمارمیرود که توسط هایائو میازاکی کارگردانی شده است. تصاویر بسیار خشونت آمیزی در طول داستان این انیمه جای گرفتهاند که به صورت غم انگیزی به پایان می رسند. سان، در کنار الهه گرگی بزرگ میشود که در داستان با نام مورو (Moro) شناخته شده است. این الهه از جنگل و ساکنان آن در برابر انسانها محافظت میکند. کارکتر سان راه خود را در میان مرزهایی باز میکند که بین دنیای انسانها و طبیعت وجود دارد.
قهرمان و شخصیت اصلی داستان پرنسسس مونونوکه، به دلیل شجاعت، شخصیت خشنی که دارد و همچنین همدلی عمیقی که نسبت به موجودات جنگل احساس میکند، در میان طرفداران دنیای انیمه، بسیار شناخته شده است. شخصیت سان که یکی از بهترین قهرمانان استودیو جیبلی به شمار میرود، نمادی از مضامین اصلی این انیمه سینمایی شگفت انگیز است. با وجود آنکه کارکتر سان به صورت رسمی، از نسل خدایان به شمار نمیرود، اما به نظر میرسد که به همان اندازه، از قدرتهای الهی برخوردار است. این قهرمان، یک جنگجوی سرسخت با قدرتهای فراطبیعی است. به طور کلی، میتوان گفت که این انیمه در رابطه با موضوعات مربوط به محیط زیست و تعادل ظریفی است که بین تمدن انسانها و طبیعت وجود دارد.
Grave of The Fireflies
انیمه سینمایی فوق العاده شگفت انگیز مدفن کرم های شب تاب (The Grave of the Fireflies)، بر اساس داستانی واقعی ساخته شده است. این فیلم بر اساس سختیهایی ساخته و طراحی شده است که رمان نویس مشهور ژاپنی با نام آکییوکی نوکاسا (Akiyuki Nokasa) در زمان جنگ جهانی دوم، مشاهده و تجربه کرده است. این فیلم شگفت انگیز، رنج، سختی و اندوهی را که مردم آن دوره با وجود جنگ تجربه میکردند را به تصویر میکشد.
کشور ژاپن به خاطر بمبارانهایی که توسط آمریکا صورت میگیرد، در موقعیت و شرایط بسیار ناگواری قرار گرفته است. داستان مدفن کرمهای شب تاب، روایت زندگی دو خواهر و برادر جوان را بازگو میکند که والدین و خانواده خود را در یکی از این بمبارانها از دست میدهند. این دو با وجود غم و اندوه بزرگی که تجربه کردهاند هنوز هم تمام تلاش خود را برای زنده ماندن، به امید رسیدن به یک آینده بهتر، انجام میدهند. در جایی از این انیمه، دختر کوچک از برادر بزرگترش میپرسد: “چرا کرمهای شب تاب باید انقدر زود بمیرند؟”. این دیالوگ، نشان از اتفاقی دارد که در آیندهای نزدیک رخ میدهد و به همین خاطر نیز، بسیار غم انگیز است؛ اتفاقی که تماشای آن برای همه بینندگان این انیمه بسیار دلخراش بود و به همین خاطر نیز انیمه مدفن کرمهای شب تاب، به طور قطع، در لیست تاریک ترین انیمه های استودیو جیبلی قرار میگیرد.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید