معرفی خطرناک ترین بچه ها در انیمه های ساخته شده
قاتلان زیر سن قانونی
در انیمهها، بسیاری از شخصیتهای به ظاهر دوست داشتنی از ماهیتی شیطانی برخوردارند. بر همین اساس، ما نیز در ادامه این مطلب، به معرفی و بررسی برخی از خطرناک ترین بچه ها در انیمه های ساخته شده تمام دورانها میپردازیم.
بدون شک، ظاهر کارکترهای انیمهای میتواند بینندگان را در رابطه با ماهیت واقعی آنها، سردرگم کند؛ زیرا که برخی از شخصیتهای دوست داشتنی در انیمهها، با ظاهری که دارند، قادر به پنهان کردن ماهیت شیطانی خود هستند.
در انیمهها، موارد بسیار متعددی از شخصیتهای به ظاهر دوست داشتنی وجود دارند که از ماهیتی شیطانی برخوردارند و به همین خاطر نیز، نه تنها بینندگان، بلکه دیگر کارکترهای داستان نیز، فریب ظاهر بانمک و دوست داشتنی آنها را میخورند. به طور کلی، طراحی کارکترهای زیبا و فریبنده در انیمهها بسیار متداول است؛ از دختران جادویی گرفته تا موجودات بانمکی که در دنیای واقعی مشابهشان را نمیتوان پیدا کرد. اما همه این کارکترها، به همان اندازه که به نظر میرسند، خوش قلب و مهربان نیستند. بر همین اساس، ما نیز در ادامه این مطلب، به معرفی و بررسی برخی از خطرناک ترین بچه ها در انیمه های ساخته شده تمام دورانها میپردازیم.
Killua Zoldyck – Hunter x Hunter
کیلوا و آلوکا، کارکترهای خواهر و برادر در انیمه Hunter x Hunter، طردشدگان خانواده خود به حساب میآیند. این کارکتر از بدو تولد به عنوان بخشی از قبیله قاتل زولدیک بزرگ شده است و به همین خاطر نیز، به ترسناکترین شیوههای ممکن میتواند جان هرکسی را بگیرد که اراده میکند. با این حال کیلوا از زمانی که با گون ارتباط نزدیکی پیدا کرد، شروع به فاصله گرفتن از خانواده قاتل بیرحمش کرد.
Hunter x Hunter یکی از قدیمیترین اما محبوبترین انیمههای تمام دورانها می باشد. داستان این انیمه در رابطه با شکارچیانی است که خود را وقف انجام کارهای خطرناک میکنند؛ از پیمودن مناطق ناشناخته جهان گرفته تا یافتن اقلام کمیاب و همچنین هیولاها. هر کارکتر، قبل از تبدیل شدن به یک شکارچی، باید امتحان شکارچی را بگذراند. این امتحان به قدری سخت است که برای شرکت کنندگان این امکان نیز وجود دارد که در طول مسیر آن، جان خود را نیز از دست دهند. هرکدام از متقاضیانی که با شرکت در این امتحان جان خود را به خطر میاندازند، دلیل خاص خود را دارند. دلیل شرکت در این مسابقه برای گون (Gon) دوازده ساله، قهرمان و شخصیت اصلی داستان، این است که میخواهد پدرش را پیدا کند. گون باور دارد که با تبدیل شدن به یک شکارچی میتواند موفق به دیدار پدرش بشود.
Pride – Fullmetal Alchemist: Brotherhood
یکی دیگر از خطرناک ترین بچه ها در انیمه های ساخته شده تمام دورانها، کارکتر شناخته شده با نام «غرور» (Pride) در انیمه Fullmetal Alchemist: Brotherhood میباشد. این کارکتر زمانی که به عنوان شخصیت غرور در داستان ظاهر میشود، با وجود آنکه بدن یک پسر دوست داشتنی را در اختیار دارد، اما با این حال، خود را برتر از انسانها میبیند و آنها را برای سرگرمی خود به بدترین شیوههای ممکن شکنجه میکند و به بردگی میگیرد.
داستان Fullmetal Alchemist در رابطه با دنیایی سورئال است که در آن علم کیمیاگری، علمی واقعی است که توسط انسانها، به کار گرفته میشود. یک دولت فاسد قصد دارد تا از طریق آن، تمام جهان را به آرامی تحت سلطه خود دربیاورد. انیمه Fullmetal Alchemist: Brotherhood حول محور برادرانی با نامهای اد (Ed) و ال (Al) است که آزمایشهای کیمیاگری خود را تا حد زیادی پیش میبرند و همین هم در نهایت منجر به از دست دادن قسمتهایی از بدنشان میشود. به همین خاطر نیز آنها برای درست کردن اوضاع در مسیری قرار میگیرند که به حقایق باورنکردنی دست پیدا میکنند. ادوارد برادر بزرگتر آلفونسو الریک است. در سنین جوانی، این دو برادر درگیر یک حادثه کیمیاگری شدند که منجر به از دست دادن پای چپ ادوارد و بدن آلفونسو، به طور کامل، شد. ادوارد نیز در تلاشی ناامیدانه برای حفظ روح آلفونسو، بازوی راست خود را قربانی کرد.
Hibana Daida – Deadman Wonderland
کارکتر «هیبانا» (Hibana) که به عنوان یکی دیگر از خطرناک ترین بچه ها در انیمه های ساخته شده تمام دورانها شناخته شده است، زمانی که تنها یک کودک شش ساله بود، کل همکلاسیهایش را به قتل رساند زیرا که یکی از آنها دامنش را بالا زده بود. او باور داشت که این کار او بهترین تنبیه ممکن برای همکلاسیهایش میباشد. او همچنین مادر آزارگر خود را نیز به بدترین شکل ممکن شکنجه داد و در نهایت نیز کشت تا دردی که از طرف او متحمل شده بود را بتواند به او برگرداند.
بدون شک، تم منحصر به فرد انیمه Deadman Wonderland، یکی از بزرگترین نقاط قوت این داستان هیجان انگیز به شمار میرود. به نظر میرسید که این روز هم برای گانتا ایگاراشی (Ganta Igarashi) و همکلاسیهایش یک روز عادی دیگر خواهد بود. آنها در حال آماده شدن برای دیدن زندانی بودند که شبیه یک شهربازی ساخته شده بود. در این مکان، محکومانی وجود داشتند که برای سرگرم کردن تماشاچیان، دست به انجام کارهای خطرناکی میزدند. با این حال، به طور ناگهانی، همکلاسیهای گانتا توسط یک مرد قرمزپوش قل عام میشوند و اینگونه زندگی او نیز، به کلی، زیر و رو میشود. گانتا نیز خود را به یکباره در همان زندانی میبیند که برای بازدید از آن آمده بود. این قهرمان جوان، در دنیایی از زندانیان سادیستی و قدرتهای مرموز گیر میافتد که تنها با پیروزی در انجام بازیهای مرگبار میتواند به زندگی خود ادامه دهد.
Gaara – Naruto
به طور قطع، کارکتر گارا یکی از بهترین شخصیت های ضد قهرمان ناروتو میباشد که حتی قبل از آنکه به دنیا بیاید، مجبور شد به یک جینچوریکی (Jinchuriki) تبدیل شود. این کارکتر که یک هیولای یک دم را در بدنش داشت، هدف شش سوء قصد جانی قرار گرفت که همه آنها، توسط پدر خود سازماندهی شده بود. با گذشت زمان، نفرت او از مردم و حس تنهاییاش به صورت فزایندهای، افزایش یافت و به همین خاطر نیز، اگر کسی به او کوچکترین احساس خطر را میداد، بلافاصله او را به قتل میرساند.
ناروتو یکی از پر طرفدارترین و محبوبترین انیمههای تمام دورانها به شمار میآید. این انیمه بر اساس مجموعه مانگای موفق ماساشی کیشیموتو (Masashi Kishimimoto) ساخته شده است. داستان آن در رابطه با پسری به نام ناروتو اوزوماکی (Naruto Uzumaki) میباشد. یکی از دلایل اصلی که افراد بسیاری به این انیمه علاقه زیادی پیدا کردهاند، کارکتر ناروتو و شخصیتی است که دارد. نویسنده این داستان، شخصیت ناروتو را بسیار وفادار، مهربان و صادق خلق کرده است. داستان انیمه ناروتو و ناروتو شیپودن، ماجراجویی، رفاقت، کمدی و عشق را نیز، به بهترین شکل ممکن در خود جای داده است که به روشهای سرگرم کننده و گاهی هم عجیب، به تصویر کشیده شدهاند. ناروتو شیپودن داستان ناروتو، در دوران نوجوانی او را بیان میکند. به این ترتیب، ما در این انیمه شاهد رشد و تبدیل این پسر بچه به قهرمان اصلی داستان هستیم.
Mariko Kurama – Elfen Lied
یکی از کارکترهای اصلی انیمه جذاب و پرطرفدار Elfen Lied، کارکتر ماریکو کوراما (Mariko Kurama) می باشد که به طور قطع، در لیست خطرناک ترین بچه ها در انیمه های ساخته شده تمام دورانها قرار میگیرد. این کارکتر، در طول سالهای زیادی از زندگیاش، در یک اتاق کوچک حبس شده بود؛ به همین خاطر نیز، با توجه به رنجهایی که به خاطر رفتارهای بیرحمانه دیگران متحمل شده است، در نهایت ماهیتی شیطانی را در خود به وجود آورده است و به یکی از نقشهای منفی این داستان تبدیل شده است.
در خط داستانی انیمه Elfen Lied، پس از سالها آزمایش که توسط دولت انجام میشود، یک انسان خردمند جهش یافته موفق به فرار از آزمایشگاههای دولت میشود. او به دلیل خشم شدیدی که در درون خود احساس میکند، تعداد زیادی از افرادی را که بر سر راهش قرار گرفتهاند، با استفاده از تواناییهایش، یکی یکی میکشد. ترسناک بودن این انیمه از جایی شروع میشود که موقعیتهایی برای کارکتر اصلی به وجود میآید که به ندرت در انیمههای دیگر به تصویر کشیده میشوند. تضادهای شخصیتی که در قهرمان و شخصیت اصلی داستان دیده میشود، برای برخی از بینندگان ممکن است ناخوشایند باشد. کارکتر لوسی که از اختلال شخصیت دوگانه رنج میبرد، میتواند جنبه بسیار تاریکی از خود را به نمایش بگذارد که در آن از شخصیتی بسیار خطرناک برخوردار است و همانند یک ماشین سلاخی عمل میکند.
Reisuke Houjou – Future Diary
ریسوکه هوجو علیرغم اینکه تنها پنج سال دارد، اما به عنوان یکی دیگر از خطرناک ترین بچه ها در انیمه های ساخته شده تمام دورانها شناخته شده است. او نیز مانند دیگر کارکترهای داستان مجبور به شرکت در بازی مرگ و زندگی میشود و به همین خاطر نیز، برای زنده ماندن در این بازی، نیاز پیدا میکند تا احساسات خود را کنار بگذارد و از انجام هیچکاری، حتی کشتن دیگران نیز دریغ نکند.
داستان انیمه Future Diary در رابطه با خدایی است که میخواهد بازنشسته شود. او گروهی از انسانهای فانی را انتخاب میکند که فکر میکند جایگزین خوبی برای او خواهند بود. این خدا به هر یک از این افراد تلفنهایی میدهد که قدرتهای متفاوتی را در خود جای دادهاند. این افراد در مقابل یکدیگر برای کسب آن جایگاه قرار میگیرند تا در نهایت، آخرین بازمانده زن یا مرد، تبدیل به خدای بعدی شود. روند پیش رفتن داستان این انیمه به گونهای است که به هیچ عنوان نمیتوان پیش بینی کرد قرار است چه اتفاقی رخ بدهد زیرا که اتفاقات غیر منتظره زیادی در طی آن جای گرفتهاند که تماشای این انیمه را بسیار لذت بخش و هیجان انگیز میکنند. چالشهایی که بر سر راه این افراد قرار میگیرند و این واقعیت که کارکترهای این انیمه با شکست خوردن در میان مسیر، جان خود را از دست میدهند و برای زنده ماندن باید بجنگند، همه و همه، باعث میشوند که بینندگان این انیمه، در حین تماشای آن، به هیچ عنوان احساس خستگی نکنند.
Yumeno Kyusaku – Bungou Stray Dogs
نکته بسیار ترسناکی که در رابطه با کارکتر Yumeno Kyusaku در انیمه فوق العاده جذاب و دیدنی شناخته شده با نام Bungou Stray Dogs وجود دارد این است که او بین دوستان و دشمنان خود هیچ تفاوتی قائل نمیشود. نکته بحث برانگیز دیگری که در رابطه با این کارکتر وجود دارد این است که او با وجود آنکه تنها سیزده سال سن دارد، عضو مافیا میباشد. این کارکتر به راحتی قادر است مردم را در توهمهایی فرو ببرد که باعث دیوانه شدن آنها میشود.
داستان سگهای ولگرد بانگو در رابطه با پسر بچه یتیمی به نام آتسوشی ناکاجیما (Atsushi Nakajima) است. زمانی که نور ماه بر روی این پسربچه میتابد، او به یک ببر سفید ترسناک تبدیل میشود. او در آژانس کارآگاهان مسلح استخدام میشود. این آژانس متشکل از گروهی از افراد با قدرتهای ویژه است که از یوکوهاما (Yokohama) در برابر مافیای شرور بندر (Port Mafia) محافظت میکنند. انیمه بسیار جذاب و هیجان انگیز سگهای ولگرد بانگو، به نویسندگی کافکا آسایگری (Kafka Asagiri)، که در استودیو بونس (Studio Bones) ساخته و طراحی شده است، یک انیمه دیدنی در ژانر اکشن است. این داستان، مملو از کارکترهای متفاوت با توانایی و قابلیتهای منحصر به فرد است. جالب است بدانید که در داستان این انیمه، از نام نویسندگان واقعی برای کارکترها استفاده شده است که قابلیتهایشان بر اساس آثار ادبی مکتوبشان است.
Johan Liebert – Monster
یکی دیگر از خطرناک ترین بچه ها در انیمه های ساخته شده تمام دورانها، کارکتر یوهان لایبرت (Johan Liebert) میباشد. این کارکتر، ذهن هر فردی را که ملاقت میکند، آنگونه که خود میخواهد، شستشو میدهد و اینگونه همه کارکترهای دیگر را تحت کنترل خود در میآورد. هنوز مشخص نیست که آیا این اقدامات او نتیجه آزمایشات دوران کودکی است که بر روی او و خواهرش نینا (Nina) انجام شده است و یا اینکه خود از ماهیتی شوم برخوردار است. اما با این حال، هر زمان که این کارکتر شروع به صحبت کردن با شخصیتی دیگر میکند، او را به طور قطع تحت کنترل خود در میآورد.
داستان انیمه هیولا در رابطه با کنزو تنما (Kenzo Tenma)، یک جراح مغز اهل ژاپن است که در دوسلدورف مشغول به کار است. تنما به طور ناگهانی، با موقعیتی روبهرو میشود که در آن باید تصمیم بگیرد بین کودکی که به سرش گلوله شلیک شده است و شهردار، که اهداکننده بیمارستان تنما نیز است، جان یکی را نجات دهد. او در نهایت انتخاب میکند کودک را جراحی کند و جان او را نجات دهد؛ اما با انجام این کار، باعث میشود زندگی هردوی آنها برای همیشه تغییر کند. تنما به این دلیل که جان شهردار را نجات نداد، شهرتش به خطر میافتد و دیگر نمیتواند همانند گذشته به کار خود ادامه دهد. از طرفی، کودکی هم که جانش را نجات داده بود، مدت کوتاهی پس از بهوش آمدن، ناپدید میشود. چندین سال بعد، قهرمان و شخصیت اصلی داستان، متهم به قتل چند تن از کارکنان بیمارستانی میشود که در آن کار میکرد.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید