تئوری یادگاران مرگ در سری فیلم هری پاتر از یک جادو عجیب میگوید
ارتباط دو جادوی مرگ
منبع قدرت یادگاران مرگ هنوز هم ناشناخته است، ولی تئوری یادگاران مرگ جدیدی که اعلام شده، احتمالا آنها را به تسترالها ربط میدهد. یادگاران مرگ یکی از مرموزترین و ناشناختهترین جادوهایی است که هری پاتر، در ماجراجوییهای خود با آنها رو در رو میشود، اما توضیح اینکه این یادگاران از کجا منشا گرفتهاند، به اندازه آفرینش تسترالها (Thestrals) نامعلوم و ناشناخته است. تسترالها، هیولاهایی بالدارند که با وجود طبیعت آرامی که دارند، برای بقیه ترسناکند. همینطور یادگاران هم به کسی که آنها را در اختیار داشته باشد و در کنار یکدیگر قرار دهد را، به ارباب مرگ تبدیل میکند که بر هرکاری تواناست. با این حال هر دو آنها به شدت در کتابها و سری فیلمهای هری پاتر منفی دیده میشوند و شباهت این دو فقط به این مسئله ختم نمیشود.
هری برای اولین بار اسم یادگاران مرگ را در Harry Potter and the Deathly Hallows شناخت و در مورد آنها یاد گرفت، و این یادگاران نقش مهمی در سرنوشت هری برای قسمت دوم داشتند. برای سالیان زیادی جادوگران تصور میکردند سه برادر پورل (Peverell) با مرگ معاملهایی را انجام دادند تا بتوانند شنل نامرئی مرگ، چوبدستی مرگ و سنگ مرگ را از مرگ بگیرند. این واقعیت که هری از نسل پورلهاست تایید شده، ولی این مسئله که چطور ساخته شدهاند، هنوز هم یک راز در دنیای جادوگری است.
تئوری هری پاتر – پورلها متخصص تسترالها بودند
با اینکه در سری فیلم هری پاتر و کتابها، هیچوقت معلوم نشد چطور یادگاران قدرت خود را دارند ولی شباهتهای زیادی بین آنها و تسترالها نظر را جلب میکند، جادوگران معمولا از موجودات جادویی به دلیل ارتباط آنها با مرگ اجتناب میکنند. با این حال، در افسانهها آمده که برادران پرول از مرگ نمیترسیدند و حتی آنها مرگ را تسخیر کردهاند و یا شاید هم طبق تئوری یادگاران مرگ جدید، آنها متخصصین تسترالهای به شدت ترسناک بودند و این موجودات را به بهترین نحو میشناختند. شخصیت مرگ در The Deathly Hallows شخصیتی مرموز و ناشناخته است اما از آنجایی که هری وقتی در برزخ کینگز کراس ظاهر شد، چنین شخصی را ندید، می توان فرض کرد که او موجودی واقعی نیست. در عوض، پورلها احتمالاً در مورد تسترالها تحقیق میکردند، و مانند دیگر جانوران جادویی برای ساختن اشیاء قدرتمند استفاده میشود، اسبهای مرگ «تواناییهایی» را ارائه کردند که برای ساختن یادگاران از آنها استفاده شده است. با گذشت زمان، داستان آنها به یک افسانه تبدیل شد و جزئیات منطقیتر جای خود را به داستانی از معاملههای مرگبار داد.
چوبدستی مرگ هستهایی از تسترالها در خود دارد
آشکارترین ارتباط یادگاران مرگ با تسترالها، چوبدستی مرگ است. چوبدستی به دلیل ساخته شدن از یک درخت قدیمی که بدشانسی میآورده نام چوبدستی مرگ را به خود گرفته است. با این حال، چیزی که واقعاً چوبدستی را خاص کرد، هسته آن بود – موهای یک تسترال. افسانه چوبدستی بیان میکند که چوبدستی مرگ اولین مورد از هسته موی تسترال نبوده است، اما چون غیرقابل پیشبینی هستند و کنترل آنها دشوار است نتوانستهاند همه را حفظ کنند. به نحوی، برادران پورل، به ویژه آنتیوک پورل (Antioch Peverell)، باید راهی برای تثبیت این چوبدستی پیدا کرده باشند. چوبدستی قرار بوده غیرقابلشکست باشد؛ اما در مواردی شکست خورده است (مانند دوئل بین گریندلوالد و دامبلدور). با صرف نظر از این قضیه، این چوبدستی قطعا قدرتی بینظیر را در خود دارد. در کتابهای هری پاتر تنها راهی که برای تعمیر کامل یک چوبدستی شکسته وجود دارد، استفاده از چوبدستی آنتیوک پورل است. این مسئله در تئوری یادگاران مرگ که آیا میشود این قدرت بیمانند چوب را به تسترالها ربط داد، هنوز تایید نشده ولی قطعا این هیولاهای بالدار در ساخت این چوب درگیر شدهاند.
شنل نامرئی مرگ از پوست تسترالها ساخته شدهاند
بعد از چوبدستی مرگ، ارتباط یادگاران مرگ با تسترالها بسیار مشکوکتر میشود. با این حال، شنل نامرئی مرگ و تسترالها یک وجه مشترک واضح دارند: میتوانند کاملاً نامرئی باشند. تا زمانی که کسی مرگ را از نزدیک نبیند، نمی تواند یک تسترال را ببیند. هری چندین سال بر این باور بود که کالسکههای مدرسه خودشان را میکشیدند، اما بعد از دیدن مرگ سدریک دیگوری (Cedric Diggory)، آنها را در محفل ققنوس دید. به طور تصادفی، این جادو ممکن است دقیقاً همان چیزی باشد که به او اجازه میداد با شنل نامرئی مرگ که برای او به ارث مانده بود کار کند. شنل نامرئی هری تنها شنل موجود در دنیای جادوگری نبود، اما قدرتمندترین آنها بود. شنلهای استانداردی که امکان نامرئی بودن را فراهم میکنند یا با طلسم، نامرئی میشوند یا از کت یک Demiguise ساخته میشوند – موجودات جادویی که همچنین میتوانند نامرئی شوند (البته نه کاملاً). این نشان میدهد که ساختن شنل از پوست تسترال اثر مشابهی خواهد داشت. البته شنل هری او را حتی برای کسانی که شاهد مرگ بودند هم نامرئی میکرد. با این حال، این امکان وجود دارد که تخصص ایگنوتوس پورل (Ignotus Peverell) در مورد تسترالها به او اجازه داده تا در این زمینه بدرخشد.
سنگ مرگ از چشم یک تسترال ساخته شده است
سنگ مرگ احتمالاً عجیبترین وسیله در میان یادگاران مرگ است که در واقع، مرده را زنده نمیکند. بلکه به شخص این امکان را میدهد تا از پرده مرگ عزیزان درگذشته خود را در اطراف خود ببیند. هری این را در هری پاتر و یادگاران مرگ تجربه کرد، زمانی که آماده شد تا به سمت مرگ برود. والدینش، لوپین (Lupin)، و سیریوس (Sirius) ظاهر شدند تا او را به پیش ببرند و به او گفتند که هرگز کاملا او را ترک نکردهاند. سنگ به سادگی به او اجازه داده بود آنچه را که قبلاً آنجا بود ببیند.
به همین دلیل، نظریه یادگاران مرگ در مورد سنگ مرگ کمی محو میشود. با این حال، اگر تسترالها میتوانند مردهها را ببینند و همچنین توسط کسانی که مرگ را تجربه کرده بودند دیده شوند، کمی با عقل جور درمیآید. اگر اینطور بود، سنگ ممکن بود در واقع عدسی از داخل چشم یک تسترال باشد. اگر کادموس پورل (Cadmus Peverell) راهی برای تبدیل سنگ خشن و سیاه به یک ماده قابل استفاده پیدا کرده است، منطقی است که این سنگ دنیایی را که تسترالها میبینند آشکار کند. البته، اگر شخص آماده پیوستن به عزیزانش نباشد، همانطور که در کتابهای هری پاتر گفته شده به دیوانگی آنها منجر میشود.
یادگاران مرگ کسی را به ارباب مرگ تبدیل نمیکنند
البته، اگر یادگاران مرگ از هری پاتر با استفاده از جادوی تسترالها به جای خود مرگ ساخته شده باشند، افسانه نیز در مورد آنچه که هنگام ترکیب شدن اتفاق میافتد اشتباه میکند. وقتی هری زیر شنل نامرئی مرگ خود به جنگل ممنوعه رفت، سنگ مرگ را در دست داشت، و با چوبدستی مرگ، آنها را از نظر فنی ترکیب کرد (همانطور که دامبلدور در برزخ کینگز کراس تایید کرد) و چیزی که او را زنده نگه داشت یادگاران مرگ نبودند.
در نهایت، یادگاران مرگ به سادگی آیتمهای قدرتمندی بودند که توسط جادوگران قدرتمند ساخته شده بودند و به طور بالقوه با کمک برخی از جانوران جادویی قدرتمند. تسترالها ارتباط عجیبی با مرگ دارند که دنیای جادوگران در هری پاتر به طور کامل آن را درک نمیکند. اگر برادران پورل میتوانستند این قدرت را مهار کنند، منطقی است که اطرافیان آنها را تسلط بر مرگ بدانند. در نهایت، افسانه بیشتر حالتی پیش گویانه داشت. هری ارباب مرگ بود، زیرا سه بار از آن سرپیچی کرده بود، بنابراین مقدر شده بود این آیتمهای ساخته شده از تسترالها را در دست خود داشته باشد.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید