در جدیدترین قسمت مقالههای جامع وب سایت سرگرمی به سراغ سریال دکستر رفته و میخواهیم نگاهی به آن بیاندازیم.
اگر از علاقهمندان به آثار جنایی و رازآلود باشید، قطعا نام سریال Dexter به گوشتان خورده است؛ اثری که به واسطه نقاط قوت مختلف از جمله شخصیت اصلی متفاوت خود توانست در مرکز توجه رسانهها و علاقهمندان به آثار تلویزیونی قرار بگیرد. البته محصول شبکه شوتایم سرنوشت خوبی نداشت و به خاطر پایانبندی ضعیفش انتقادات فراوانی را دریافت کرد.
قسمت پایانی سریال دکستر به قدری ضعیف بود که تعدادی از کارشناسان آن را در لیست «ضعیفترین قسمتهای پایانی تاریخ تلویزیون» قرار دادند. حال و با گذشت حدودا یک دهه این اثر احیا شده و فصل جدیدش در راه است. سازندگان قصد دارند با فصل نهم گذشته را جبران کرده و یک پایان شایسته را برای پروتاگونیست محبوب رقم بزنند.
فهرست مطالب
ساخت سریال دکستر
جف لیندسی نویسندهای آمریکایی بوده و در سال ۲۰۰۴ میلادی یک رمان جنایی به نام Darkly Dreaming Dexter را به بازار فرستاد. این اثر نه تنها بازخوردهای مثبتی را دریافت کرد، بلکه موفق شد از پس انتظارات مالی ناشر خود بربیاید. در نتیجه، قسمتهای بعدی دکستر هم چاپ و عرضه شدند.
مدیران شوتایم پس از آشنایی با رمان دکستر و کسب اطلاع از میزان محبوبیتش، تصمیم گرفتند آن را به سریال تلویزیونی تبدیل کنند. در همین راستا، با جیمز مانوس جونیور وارد همکاری شده و وظیفه آمادهسازی فیلمنامههای فصل اول را روی دوش او گذاشتند. پس از اینکه قسمت آغازین فیلمبرداری شد، کلاید فیلیپس به پروژه پیوست تا به عنوان شورانر روی روند ساخت نظارت داشته باشد.
کلاید فیلیپس بنا به دلایلی از قسمت آغازین سریال دکستر رضایت نداشت. در نتیجه، برخی از صحنهها را به صورت کامل حذف و تعدادی دیگر را دوباره فیلمبرداری کرد. با وجود این فراز و نشیبها، قسمت اول سرانجام روی آنتن زنده رفت و توانست بازخوردهای مثبتی را از سوی مخاطبان دریافت کند. این روند ادامه یافت و باعث شد مجموعا ۸ فصل از سریال ساخته شود. بد نیست بدانید فصل اول را میتوان اقتباسی مستقیم از رمان دانست اما فصلهای بعدی اقتباسی آزاد به شمار میروند؛ زیرا در صورت فاکتور گرفتن شخصیتها داستانی اورجینال را در خود جای دادهاند.
دکستر در آمریکا از طریق شوتایم پخش شد اما در بریتانیا از طریق شبکه فاکس روی آنتن رفت. فاکس برای آمادهسازی شرایط و جلب نظر مخاطبان به سریال از بازاریابی پیامکی بهره برد. آنها در ابتدا برای مشترکان بریتانیایی یک پیام فرستادند که توسط دکستر نوشته شده بود. پروتاگونیست در متن به مشترک میگوید زودتر از آنچه که فکرش را بکند به بریتانیا میآید. مشترکان در ادامه ایمیلی را دریافت کردند که حاوی یک لینک بود. به محض باز کردن آدرس یک گزارش خبری با محوریت قتلهای زنجیرهای پخش میشد.
تصمیم شبکه فاکس برای استفاده از بازاریابی پیامکی نتیجهبخش بود و باعث شد تعداد قابلتوجهی از مشترکان نسبت به وجود سریال دکستر و پخش آن از طریق یکی از شبکههای داخلی اطلاع پیدا کنند. هر چند، تعداد قابلتوجهی از مشترکان پیامک را اسپم در نظر گرفته و اعتراض کردند. با بالا گرفتن اعتراضات، فاکس مجبور شد یک بیانیه رسمی منتشر کند. آنها در بیانیه به شفافسازی کمپین بازاریابی پرداخته و به تاکید کردند شماره هیچ کدام از شماره تلفنها ذخیره نشده و قرار نیست برای کمپینهای مشابهی مورد استفاده قرار بگیرد.
خلاصه داستان سریال Dexter
در این بخش خلاصه داستان فصلها را مرور میکنیم.
داستان فصل اول سریال دکستر
تعداد قسمتها: ۱۲
بازه پخش: اکتبر الی دسامبر ۲۰۰۶
داستان درباره دکستر مورگان است که زندگی دوگانهای دارد. او از یک سو به عنوان کارشناس خون در پلیس میامی فعالیت داشته و از سوی دیگر یک قاتل سریالی است که مجرمان را میکشد؛ مجرمانی که به دلایل و روشهای مختلف توانستهاند از چنگال قانون فرار کنند.
دکستر مورگان با زنی به نام ریتا بنت یک رابطه عاشقانه را آغاز کرده است. همسر ریتا که به مواد مخدر اعتیاد دارد، به خاطر آزار و اذیتش هم اکنون در زندان قرار داشته و به همین دلیل، ریتا مجبور است دو فرزند خود را به تنهایی بزرگ کند. دکستر همچنین یک خواهر به نام دبرا دارد که یک افسر پلیس بوده و سعی دارد به بخش جنایی انتقالی بگیرد. در ضمن، فصل اول تلاشهای پروتاگونیست برای توقف یک قاتل سریالی ملقب به قاتل کامیون بستنی را به تصویر میکشد.
فصل اول سریال Dexter را میتوان اقتباس مستقیمی از رمان Darkly Dreaming Dexter در نظر گرفت. این فصل نه تنها بازخوردهای بسیار مثبتی را از سوی منتقدان دریافت کرد، بلکه موفق شد عملکرد قابلتوجهی را در زمینه بازدید به ثبت برساند. بد نیست بدانید رسانه New York Daily News محصول شبکه شوتایم را اثری «متفاوت، هیجانانگیز و جسورانه» توصیف کرد.
داستان فصل دوم سریال دکستر
تعداد قسمتها: ۱۲
بازه پخش: سپتامبر الی دسامبر ۲۰۰۷
فصل دوم سریال Dexter حدودا یک ماه پس از اتفاقات فصل جریان دارد. شخصیت اصلی دو چالش را پشت سر میگذارد: چالش اول، به اتفاقات تلخی مربوط میشود که در انتهای فصل اول رخ داد؛ چالش دوم و پایانی، به قتلهای خودش ربط دارد. اگرچه کسی نتوانسته به مدرکی دست یابد اما حالا همه میدانند فردی اشخاص مختلف را به قتل میرساند؛ فردی که لقب «قصاب بندر بی» را دریافت کرده است.
دکستر مورگان در فصل دوم با زنی به نام لیلا وست ملاقات کرده و رابطهای میانشان شکل میگیرد، در حالی که رابطهاش با ریتا بنت همچنان ادامه دارد. البته مشکلات به همینا ختم نشده و گروهبان جیمز دوآکس به دکستر مشکوک شده و تمام مدت تعقیبش میکند. همین موضوع باعث شده پروتاگنیست از فرصتی مناسب برای قتل اهدافش برخوردار نشود.
فصل دوم سریال Dexter تحسین منتقدان را برانگیخت. رسانه Chicago Sun-Times اقتباس دکستر را یکی از بهترین سریالهای دهه معرفی کرد و منتقد وب سایت Variety هم به تحسین عملکرد مایکل سی. هال در نقش اصلی پرداخت. او گفت عملکرد سی. هال به قدری عالی است که بر تمامی نقاط ضعف سریال سایه میافکند.
داستان فصل سوم سریال دکستر
تعداد قسمتها: ۱۲
بازه پخش: سپتامبر الی دسامبر ۲۰۰۸ میلادی
چندین ماه از اتفاقات فصل گذشته میگذرد. دکستر مورگان میخواهد یک قاچاقچی مواد مخدر به نام فرد بومن را به قتل برساند اما اشتباها جان مردی را میگیرد که از قضا مشخص میشود برادر کوچکتر معاون دادستان میگوئل پرادو است. شرایط در ادامه پیچیدهتر شده و میگوئل که فرد کنجکاوی هم هست، به یکی از دوستان نزدیک دکستر تبدیل میشود. البته شخصیت اصلی باید پیرامون رابطه خود با مورگان تصمیم مهمی را اتحاذ کند زیرا نزدیک شدن بیش از حد میتواند خطرناک باشد.
دبرا مورگان که طی چند وقت اخیر تلاش خود را به کار گرفته بود تا قصاب بندر بی را بیابد، حالا باید با کارآگاه جوی کویین همکاری کند تا یک پرونده دیگر را به سرانجام برساند؛ پروندهای که درباره چندین قتل بوده و به فردی ملقب به «پوست کن» ارتباط دارد. در همین حین، رابطه عاشقانه دکستر موگان و ریتا بنت جدیتر میشود، تا جایی که پروتاگونیست به معشوقه خود پیشنهاد ازدواج میدهد. در ضمن، ریتا فرزند دکستر را حامله است.
فصل سوم سریال Dexter مانند فصلهای پیشین در جلب نظر منتقدان موفق بود. منتقد Chicago Tribune در بخشی از متن خود نوشت این فصل کمبود درام و تنشی که طی سالهای گذشته در تلویزیون احساس میشده را جبران میکند. در ضمن، مایکل سی. هال و جیمی اسمیتس به خاطر عملکرد کمنقص خود به عنوان دکستر مورگان و میگوئل پرادو نامزد دریافت جایزه امی شدند. خود سریال هم برای دریافت جایزه بهترین سریال درام نامزد شد. البته هیچ کدام در دریافت جایزه موفق نبودند.
داستان فصل چهارم سریال دکستر
تعداد قسمت: ۱۲
بازه پخش: سپتامبر الی دسامبر ۲۰۰۹
فصل جدیدی از زندگی دکستر مورگان شروع شده است. او به خواسته خود رسیده و رسما شوهر ریتا بنت محسوب میشود. فرزندشان هریسون هم به دنیا آمده است. بدین ترتیب، شخصیت اصلی داستان حالا یک پدر، دوست، کارمند اداره پلیس و قاتلی سریالی بوده و باید بین آنها تعادل برقرار کند؛ موضوعی که بسیار چالشبرانگیز بوده و مشکلات متعددی را برای او به وجود آورده است.
در شرایطی که شخصیت اصلی سریال سعی میکند میان جنبههای مختلف زندگی خود تعادل برقرار کند، چالش جدیدی از راه میرسد. یک قاتل سریالی که تحت عنوان «قاتل سهگانه» شناخته میشود فعالیت خود را از سر گرفته است. دکستر مورگان هم چارهای ندارد جز اینکه تمام تلاش خود را برای یافتن هویت واقعی قاتل و توقفش به کار بگیرد.
فصل پنجم سریال Dexter بازخوردهای مثبتی را از سوی کارشناسان دریافت کرد. منتقد The New Yorker در در بخشی از متن خود به شخصیت پردازی شخصیت آرتور میچل یا قاتل سهگانه پرداخت و تاکید کرد این کاراکتر به قدری ترسناک است که هنوز نتوانسته به ترس خود غلبه کند.
داستان فصل پنجم سریال دکستر
تعداد سمتها: ۱۲
بازه پخش: سپتامبر الی دسامبر ۲۰۱۰
دکستر مورگان در فصل چهارم و پس از اینکه به اطلاعات مهمی پیرامون قاتل سهگانه دست یافت، دچار تردید شد و نمیدانست چه تصمیمی بهترین است. همین تعلل در تصمیمگیری به اتفاق تلخی منجر شد که عواقبش همچنان گریبانگیر شخصیت اصلی است. او خود را بابت قتل ریتا بنت توسط قاتل سهگانه مقصر میداند؛ زیرا فرصتش را داشت او را نجات دهد.
از آنجایی که ریتا به قتل رسیده، استور و کودی بنت پیش پدربزرگ و مادربزرگشان رفته و حالا با آنها زندگی میکنند. دکستر مورگان هم وظیفه مراقبت از فرزند خود، یعنی هریسون را بر عهده دارد. شخصیت اصلی در همین حین با زنی به نام لومن پیرس ملاقات میکند که توسط گروهی از متجاوزان اسیر شده بود. دکستر که بابت همسر خود عذاب وجدان دارد، تصمیم میگیرد متجاوزان را یافته و به سزای اعمالشان برساند. در همین حین، جوی کویین نسبت به پروتاگونیست مشکوک شده و تلاش میکند پرده از رازهای او بردارد.
فصل پنجم سریال Dexter نقدهای مثبتی را دریافت کرد. کارشناس وب سایت Slant Magazine در بخشی از نقد خود به فرمولی اشاره دارد که همچنان تاثیرگذار است: دکستر مورگان چگونه از این ماجرا جان سالم قسر در میبرد؟
داستان فصل ششم سریال دکستر
تعداد قسمتها: ۱۲
بازه پخش: اکتبر الی دسامبر ۲۰۱۱
دکستر مورگان و همکارانش در اداره پلیس حالا باید روی قتلهایی تحقیق کنند که در صحنههای جرمشان نمادهای مرتبط با آخرالزمان قرار دارد. از آنجایی که تمامی نمادها حول محور آلفا، اومگا و چهار سوار میچرخند، شخصیت اصلی به اطمینان رسیده فردی مذهبی پشت تمامی این اتفاقات است.
پروتاگونیست در ابتدا گمان میکند برادر سم قاتلی است که دنبالش میگردد؛ زیرا قبلا مرتکب قتل شده و یک معتاد به مواد مخدر بود. با در نظر گرفتن همین گذشته، تصمیم میگیرد جان سم را بگیرد که طی اتفاقاتی متوجه میشود قاتل مورد نظر نیست. دکستر همچنین در ادامه یک رابطه دوستاننه را با سم آغاز میکند.
فصل ششم سریال Dexter بازخوردهای متنقاضی را از سوی منتقدان دریافت کرد. کارشناس The Daily Telegraph در مطلب خود اشاره میکند روند رو به افول سریال همچنان ادامه دارد. البته کارشناس IGN نظر متفاوتی داشته و تاکید میکند اگرچه محصول شوتایم دچار افت کیفی شده، همچنان سریالی شگفتانگیز است که باید پای تماشای آن نشست.
داستان فصل هفتم سریال دکستر
تعداد قسمتها: ۱۲
بازه پخش: سپتامبر الی دسامبر ۲۰۱۲
دبرا مورگان برادرش را حین کشتن تراویس مارشال دیده و به شدت شوکه است. او علیرغم میل باطنیاش به دکستر مورگان کمک میکند تا کلیسا را به آتش کشیده و بدین ترتیب، هیچ مدرکی علیه پروتاگونیست باقی نماند. دبرا که نمیتواند با شرایط کنونی برادرش کنار بیاید، تصمیم میگیرد به او کمک کند تا تمایلش به کشتن را برطرف کرده و دیگر مجبور نباشد جان انسانها را بگیرد.
لو رفتن رازهایش برای دبرا، تنها چالشی نیست که پروتاگونیست با آن روبرو میشود. ویکتور باسکو یک خلافکار اوکراینی بوده و طی اتفاقاتی به یکی از اهداف دکستر تبدیل میشود. پس از اینکه دسکتر موفق میشود ویکتور را بکشد، رئیس او به میامی میآید تا قاتل را پیدا کرده و بکشد. به این چالش باید ماریا لاگورتا را اضافه کرد که مدرک بسیار مهمی را در کلیسا مییابد؛ مدرکی که پروتاگونیست اشتباها جا گذاشت.
پس از فصلی ضعیف، سریال Dexter موفق شد خود را بازیابی کرده و همان سطح کیفیای که طرفداران و منتقدان انتظار داشتند را ارائه دهد. این اتفاق نتیجه ریسکهایی بوده که دستاندرکاران حاضر شدند انجام دهند.
داستان فصل هشتم سریال دکستر
تعداد قسمتها: ۱۲
بازه پخش: ژوئن الی سپتامبر ۲۰۱۳
داستان چند ماه پس از فصل هفتم به تصویر کشیده میشود. دکستر مورگان در پی ملاقات با دکتر اولین ووگل مجبور میشود با گذشته خود مواجه شود. شخصیت اصلی همچنین باید تمام تلاشش را به کار بگیرد تا یک قاتل سریالی جدید به نام «جراح مغز» را بیابد. این قاتل سریالی بنا به دلایلی بخشی از مغز قربانی را پس از کشتنش درآورده و با خود میبرد.
اگرچه مدت نسبتا زیادی گذشته، دبرا مورگان همچنان نتوانسته با کاری که در انتهای فصل پیشین انجام داده کنار بیاید و احساس گناه میکند. به همین دلیل، اداره پلیس میامی را ترک کرده و در یک شرکت خصوصی مشغول به کار شده است. در ضمن، جراح مغز تنها شخصیت منفیای نیست که دکستر در فصل پایانی با آن مواجه میشود.
فصل هشتم و پایانی سریال Dexter شروع بسیار خوبی داشته و نقدهای مثبتی را دریافت کرد اما این روند در ادامه روندی نزولی به خود گرفت، تا جایی که فصل هشتم را میتوان یکی از ضعیفترین فصلهای سریال در نظر گرفت. بخش عمده بازخوردهای منفی منتقدان و مخاطبان به قسمت پایانی مربوط میشود؛ قسمتی که نامش در میان بدترین پایانبندیهای تاریخ تلویزیون دیده میشود.
مهمترین شخصیتهای سریال دکستر
در ادامه با شخصیتهای مهم سریال دکستر آشنا میشویم.
دکستر مورگان
دکستر موزر در فوریه سال ۱۹۷۳ میلادی به دنیا آمد. در حالی که تنها دو سال سن داشت، او و برادرش شاهد قتل مادر به وسیله یک اره برقی بودند. این اتفاق زندگی دو برادر را برای همیشه تغییر داد. برایان به بیمارستان انتقال داده شد و دکستر هم که شرایط بهتری داشت، به خانواده مورگان متشکل از دوریس، هری و دبرا پیوست. به خاطر تجربه تلخی که داشت، از همان دوران کودکی به جدا کردن اعضای بدن عروسکهای خواهرناتنیاش یا کشتن حیوانات تمایل عجیبی پیدا کرد.
هری مورگان یک کارآگاه جنایی بود و با دیدن اعمال پسرناتنیاش به این نتیجه رسید که یک قاتل سریالی بالقوه است. هری همچنین متوجه شد هیچ راهی برای متوقف کردن تمایل مورگان به کشتار وجود ندارد اما میتوان این تمایل را برای دستیابی به یک هدف خاص متمرکز کرد. در همین راستا، به مورگان آموزش داد تا به یک قاتل سریالی تبدیل شده و دیگر قاتلان و جنایتکاران را به سزای عملشان برساند. اولین قتل دکستر، پرستار ناپدریاش بود. پرستار مزبور از روی عمد اقداماتی را انجام داده و جان مریضها را میگرفت. هری پس از پی بردن به این موضوع از دکستر خواست تا جان پرستار را بگیرد.
دکستر مورگان فرد بسیار مرتبی بوده و این موضوع به یک نیاز تبدیل شده بود. او خانه خود را به شدت مرتب نگه داشته و گزارشهای کاری خود را با دقت مینوشت. دکستر همچنین یک دروغگوی ماهر بوده و میتوانست فرد مقابلش را به راحتی فریب دهد. در ضمن، شخصیت اصلی قصه خودبرتربینی دارد. او خود را بالاتر از جنایتکاران دانسته و با تکیه بر اینکه که دست به اقدامات اشتباه زدهاند، کارهای خشونتآمیز خود را توجیه کرده و حق را به خودش میدهد.
دبرا مورگان
دبرا مورگان فرزند دوریس و هری مورگان بوده و خواهرناتی دکستر محسوب میشود. دبرا در دوران نوجوانی به دکستر حسادت میکرد؛ زیرا پدر بیشتر اوقات خود را با او میگذراند. دختر خانواده گمان میکرد هری پسرنانتیاش را بیشتر دوست دارد، در حالی که مشغول آموزش دادن مورگان بود تا بتواند از حس تمایلش به کشتن برای رسیدن به اهداف خوبی بهره ببرد.
پس از اینکه هری از دنیا رفت، دبرا وضعیت روحی خوبی نداشت. او که به شدت تحت تاثیر پدرش قرار داشت، تصمیم گرفت به نیروی پلیس پیوسته و بدین ترتیب باعث افتخارش شود. او در ابتدا یکی از نیروهای گشتی بود اما با گذشت مدت زمان کوتاهی پلههای ترقی را طی کرد تا به یک ستوان تبدیل شد.
دبرا مورگان در نگاه اول فرد سرسختی به نظر میرسید اما شخصیت حساسی داشته و برای اطرافیانش اهمیت ویژهای قائل بود. هر چند، ترجیح میداد احساساتش را چندان بروز ندهد. در ضمن، استفاده از کلماتی که بار معنایی چندان خوبی ندارند، یکی از ویژگیهای شاخص این شخصیت به شمار میفت.
ریتا بنت
ریتا بنت در آوریل سال ۱۹۷۳ میلادی به دنیا آمد. اطلاعات چندانی از دوران کودکیاش موجود نیست اما در حالی که سن و سال چندانی نداشت، با فردی به نام جان آلن آکرمن ازدواج کرد. با گذشت حدودا یک سال طلاق گرفت و به میامی آمد. او پس از ملاقات با پاول بنت رابطه عاشقانهای را آغاز کرد که منجر به ازدواج شد. البته رابطه زناشوییشان چندان سالم نبود؛ زیرا پاول به مواد مخدر اعتیاد داشت و به صورت مداوم او را مورد آزار و اذیت قرار میداد. پاول نهایتا توسط پلیس دستگیر شد و به زندان انتقال یافت.
ریتا بنت در غیاب همسر آزارگر خود یک رابطه عاشقانه را با دکستر مورگان آغاز کرد. دکستر در ابتدا اهمیت چندانی برای این رابطه قائل نمیشد اما نظرش به مرور زمان تغییر کرده و نهایتا پیشنهاد ازدواج را مطرح کرد.
از آنجایی که ریتا بنت برای مدتی طولانی از سوی همسر خود آزار و اذیت دیده بود، در ابتدا ترجیح میداد فاصله خود را با دکستر مورگان حفظ کرده و چندان نزدیک نشود؛ زیرا نمیخواست تجربه مشابهی تکرار شود. اعتمادش نسبت به دکستر به مرور زمان افزایش یافت و نهایتا پیشنهاد ازدواجش را پذیرفت. او در ابتدا توجهی به دروغهای شوهرش نداشت اما پس از مدتی نتوانست نسبت به آنها بیتفاوت باشد. همین موضوع زمینهساز فراز و نشیبهای بعدی شد.
ماریا لاگورتا
ماریا لاگورتا در اداره پلیس میامی سروان بوده و فردی سرسخت و مصمم به شمار میرفت. او کار خود را در اولویت اول قرار داده بود و برای رسیدن به درجات بالاتر تلاش زیادی میکرد. در همین راستا، ترجیح میداد احساساتش را کنترل کرده و آنها را ابراز نکند.
ماریا لاگورتا به قدری برای رسیدن به اهداف خود مصمم بود که از هیچ اقدامی سر باز نمیزد. او در یک برهه زمانی سروان توماس متیوس را تهدید کرد یا دبرا مورگان را فریب داد. در ضمن، ماریا در ابتدا یکی از شخصیتهای مثبت به شمار میرفت اما در فصلهای جلوتر به جمع شخصیتهای منفی پیوست.
جوی کویین
جوی کویین یکی از کارآگاهان اداره پلیس میامی بود و فردی برونگرا به شمار میرفت. وقتی استرسش از حدی بیشتر بالا میرفت یا آزار میدید، دیگر نمیتوانست خشم خود را کنترل کرده و شدیدا طعنهآمیز رفتار کرده و بد دهان میشد.
جوی کویین مانند دبرا مورگان فرد باهوشی بوده و در مقایسه با دیگران عملکرد بهتری در حل پروندهها داشت اما نمیتوانست احساساتش را کنترل کند.
اینجل باتیستا
اینجل باتیستا یکی از کارآگاهان اداره پلیس میامی بوده و همیشه دکستر مورگان را به عنوان دوست خود در نظر میگرفت. هر چند، شخصیت اصلی داستان تا مدتها نظر متفاوتی داشت و اینجل را دوست خود نمیدانست. اینجل تقریبا در تمام صحنههای جرم حضور داشت و دیدگاههای خودش را پیرامون جنایتها با دکستر به اشتراک میگذاشت.
اینجل باتیستا فرد خوش قلبی بوده و مقداری شوخ طبع بود. او همچنین به واسطه آخرین خواسته پدرش همیشه حقیقت را بیان میکرد؛ مطابق انتظار این ویژگی باعث شد در برخی از بخشهای داستان با مشکلاتی دست و پنجه نرم کند.
آرتور میچل
آرتور میچل شخصیت منفی فصل چهارم سریال دکستر به شمار میرود. او طی اتفاقی باعث مرگ خواهر خود شده و همین مسئله، افسردگی مادر و خودکشیاش را به همراه داشت. پدرش هنری فردی معتاد به نوشیدنیهای الکلی بود و فرزند خود را شدیدا مورد اذیت و آزار قرار میداد. این شرایط ادامه داشت تا اینکه جسد بیجان هنری در حالی که به شدت کتک خورده بود، در نزدیکی یک کافی شاپ پیدا شد.
آرتور میچل که به شدت تحت تاثیر سرنوشت تلخ اعضای خانوادهاش بود، قربانیان و نحوه مرگشان را به گونهای انتخاب میکرد که به سرنوشت اعضای خانواده خودش شباهت داشتند. او در هر چرخه جان چهار نفر را میگرفت: نفر اول، کودکی خردسال بود که زنده دفن میشد (خودش)؛ نفر دوم، زنی جوان بود که در اثر خونریزی در حمام جان میداد (خواهرش)؛ نفر سوم، مادر دو فرزند بود که در اثر افتادن از ارتفاع میمرد (مادرش)؛ نفر چهارم و پایانی، پدر دو فرزند بود که در سر ضربات جان خود را از دست میداد (پدر).
قاتل سهگانه یک معلم بود. به همین دلیل قتلهایش را در زمان تعطیلات انجام میداد. او همچنین فرد بسیار کنترلگری بود و همسر و فرزندانش مجبور بودند هر کاری را برای جلب رضایتش انجام دهند. به همین دلیل، برای خروج او از شهر لحظهشماری میکردند. بد نیست بدانید میچل یکی از شاخصترین آنتاگونیستهای سریال تلویزیونی دکستر به شمار میرود.
برایان موزر
برایان موزر، برادر دکستر بوده و قتل مادر مقابل چشمانشان تاثیر بسیار بیشتری رویش گذاشت؛ زیرا او بزرگتر بود. او جز چند کودک مانند خودش و کارمندان تاسیسات درمانی هیچ فرد دیگری را اطراف خودش نداشت. در نتیجه، برخلاف دکستر یاد نگرفت از تمایل شدید خود برای کشتن در راستای رسیدن به هدف خوبی بهره ببرد و نهایتا به قاتلی سریالی تبدیل شد؛ قاتلی که جان هر کسی را میخواست میگرفت.
برایان موزر دوران جوانی خود را هم در یک موسسه درمانی گذراند. او در آنجا یاد گرفت خودِ واقعیاش را پنهان کرده و همرنگ جماعت شود. او در زمان سکونت در موسسه توانست نیازش برای کشتن انسانها را کنترل کند تا اینکه اواخر دهه ۸۰ میلادی آزاد شد.
برایان موزر پس از پیدا کردن برادر خود، از هویت یکی از قربانیانش به نام رودی کوپر استفاده کرد تا بتواند به دکستر و خواهرناتنیاش نزدیک شود. او همچنین قاتل کامیون بستنی بود و سعی کرد به واسطه اقداماتی برادرش را به یاد گذشته، به خصوص مرگ مادرشان بیاندازد.
از آنجایی که مادرش با اره برقی کشته شد، برایان علاقه شدیدی به جدا کردن اندام داشت. او همچنین فردی به شدت باهوش بود و توانست دکستر مورگان و دبرا را فریب دهد.
آیزاک سیرکو
آیزاک سیرکو یکی از رهبران گروه گنگستری کوشکا بود؛ گروهی که اقداماتش از خاک اوکراین کنترل میشد. آیزاک، شخصیت منفی و اصلی فصل هفتم بوده و مردی پیچیده با ظاهری آرام به شمار میرفت. اگرچه از رهبران گروه محسوب میشد، بسیاری از کارها را خودش انجام میداد و هیچ ترسی بابتش نداشت. او همچنین در میان افرادش به شدت مورد احترام بود.
تقریبا تمامی شخصیتهای منفی سریال Dexter خودمحور بودند اما این گزاره برای آیزاک سیرکو صادق نیست. او احترام زیادی برای افراد زیردستش قائل بود، تا جایی که قتل یکی از آنها باعث شد به میامی آمده تا فرد مسئول را یافته و جانش را بگیرد. در ضمن، او یک قاتل حرفهای بود.
رمان و سریال Dexter چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟
وقتی یک اثر از مدیومی به مدیوم دیگر انتقال مییابد، طبیعتا تغییراتی در شخصیتپردازیها و روند داستان به وجود میآید. این گزاره در قبال رمان و سریال دکستر صادق بوده و در ادامه به تعدادی از مهمترینهایشان میپردازیم.
- دکستر مورگان: دکستر مورگان در رمانها کاملا از انسانهای اطرافش فاصله داشته و فردی منزوی به شمار میرود. او در سریال بیشتر از اینکه یک منزوی بوده و هیچ درکی از احساسات نداشته باشد، فردی است که رفتارهای عجیب از خود نشان داده اما برای اطرافیانش اهمیت قائل است.
- دبرا مورگان: دبرا مورگان در انتهای سریال جان خود را از دست میدهد اما همتای او در رمانها از تمامی ماجراجوییها جان سالم به در میبرد.
- ریتا مورگان: ریتا مورگان در رمان توسط رابرت چیس کشته میشود اما در سریال، آرتور میچل قاتل او است.
- برایان موزر: خط داستانی برایان موزر تغییرات زیادی داشته است. او در رمانها هرگز از هویت رودی کوپر استفاده نمیکند. برایان در صفحات کاغذی «قصاب تامیامی» لقب دارد اما در سریال تحت عنوان «قاتل کامیون بستنی» شناخته میشود. این شخصیت همچنین در کتابها هرگز با دبرا مورگان رابطه عاشقانهای ندارد. در ضمن، او در انتهای فصل اول سریال جان میدهد اما همتایش در رمان تا بخشهای پایانی زنده است.
- ماریا لاگورتا: ماریا لاگورتا در رمانهای Dexter با نام میدگیا لاگورتا شناخته میشود. تفاوت به همینجا خلاصه نشده و نسخههای مختلف این شخصیت سرنوشت متفاوتی دارند. نسخه لایو اکشن توسط دبرا مورگان کشته میشود اما نسخه رمان توسط برایان موزر به قتل میرسد.
- کودی و استور بنت: دکستر مورگان پس از ورود به خانواده بنت متوجه میشود کودی و استور به خاطر فراز و نشیبهایی که پشت سر گذاشتهاند، پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به یک قاتل سریالی دارند. به همین دلیل، به آنها آموزش میدهد تا بتوانند تمایل خود برای کشتن انسانها را کنترل کنند. نسخههای لایو اکشن در قامت کودکانی عادی به تصویر میشوند که هیچ گونه مشکلی ندارند.
- مسافر تاریک: مسافر تاریک به تمایل درونی دکستر مورگان گفته میشود که او را به سمت کشتن انسانها سوق میدهد. اگر رمانها را بخوانید، احتمالا حس میکنید مسافر تاریک یک موجود فراطبیعی است اما چیزی که در سریال عامل کشتن میشود، مشکلات روانیای هستند که ریشه در دوران کودکی دارند.
در انتهای این بخش، بار دیگر تاکید میکنیم به غیر از فصل اول، تمامی فصلهای سریال Dexter از رمانها فاصله گرفته و یک اقتباس آزاد به شمار میروند.
چه آیندهای در انتظار سریال دکستر است؟
پس از اینکه سریال دکستر به انتها رسید، طرفداران به روشهای مختلف احساس منفی خود نسبت به پایانبندی را ابراز کرده و از دستاندرکاران خواهش کردند آن را تغییر دهند. اگرچه پس از مدتی شدت درخواستها کاهش یافت، طرفداران همچنان به احیای سریال و نمایش پایانبندی متفاوت امیدوار بودند. به خصوص اینکه دکستر مورگان در انتهای داستان مرگ خود را جعل کرده بود تا زندگی جدیدی را آغاز کند.
شبکه شوتایم در سال ۲۰۱۹ میلادی با کلاید فیلیپس شورانر سریال دکستر تمایس گرفت و از او پرسید آیا ایدهای دارد یا خیر. فیلیپس فیلمنامه اولیه را نوشت و آن را با مایکل سی. هال به اشتراک گذاشت. بازیگر نقش اصلی سریال عاشق آن شد و مدیران شبکه هم نظر مثبتی داشتند. بدین ترتیب، فصل نهم چراغ سبز تولید را دریافت کرد.
فصل نهم سریال دکستر طی روزهای آینده از طریق شبکه شوتایم روی آنتن خواهد رفت.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید