مدتهاست که منتظر انتشار نسخه بلوری فیلم دکتر استرنج 2 که با عنوان Multiverse of Madness اکران شده بود هستیم و حال، بالاخره میتوانیم آن را با کیفیت 4K تماشا کنیم. با این وجود، آیا این فیلم واقعا نسبت به هیجانی که برای آن داشتیم، انتظارات را برآورده میکند؟
سریال WandaVision حدود دو سال پیش از شبکه دیزنی پلاس پخش و ما شاهد شروع یک فاز جدید در دنیای سینمایی مارول بودیم؛ جایی که در شروع آن، واندا ماکسیموف (Wanda Maximoff) به طرز عجیبی داخل یک سیتکام سیاه و سفید زندگی میکرد و اسرار آن رفته رفته طی ۹ قسمت توضیح داده شدند. در واقع این سریال یک پیشزمینه درجه ۱ برای داستان فیلم دکتر استرنج 2 بود و در آخر آن، دیدیم که واندا به اسکارلت ویچ تبدیل میشود! کسی که با استفاده از کتاب نفرین شده دارک هولد (Darkhold)، در جهانهای موازی به دنبال پسرانش بیلی (Billy) و تامی (Tommy) میگردد.
با این حال، داستان فیلم Doctor Strange 2 از آنجا شروع میشود که ظاهرا استرنج و کاراکتری جدید به نام آمریکا چاوز (America Chavez)، در حال فرار کردن از دست موجودی عجیب هستند؛ یک استارت هیجانی برای فیلم که بیننده را به دیدن باقی ماجرا ترغیب میکند. اما سم ریمی (Sam Raimi) پس از این سکانس کمی ریتم را با آماده شدن استرنج برای رفتن به مراسم عروسی کریستین پالمر (Christine Palmer) آرامتر میکند، ضمن اینکه پس از مدتی کوتاه، چاوز از همان جهانی که ظاهرا در خواب دیده بود به خط زمانی اصلی میآید تا همه چیز بهم متصل شود.
همچنین سکانس ملاقات استرنج با واندا، یکی از صحنههای فوقالعاده جذاب این فیلم است که ضمن داشتن جلوههای ویژه عالی، دیالوگهایی در آن رد و بدل میشوند که عملا بیان میکند چرا واندا به اسکارلت ویچ تبدیل شده و انگیزه او چیست؛ هرچند که خواسته او برای گرفتن جان افراد و بخصوص یک دختر نوجوان، غیرمنطقی به نظر میرسد.
در واقع نحوه روایت داستان تا نیمه اول فیلم کمی منطقی است و میتوان با آن ارتباط برقرار کرد؛ طوری که واندا توسط کتاب دارک هولد که نوشته یک الدرگاد به نام کتان (Chthon) است تسخیر شده و رفتار شیطانی او به عنوان شخصیت منفی، تا حدودی قابل پذیرش خواهد بود. همچنین نحوه به تصویر کشیدن قدرتهای واندا در قالب اسکارلت ویچ، موردی است که برخلاف نظر بسیاری از کاربران و بینندهها، کاملا منطقی و درست به نظر میرسد. افرادی که کمیکهای مارول را مطالعه کرده باشند، صد درصد از این موضوع خبر دارند که در کمیکهای مختلفی از جمله House of M، قدرت اسکارلت ویچ به عنوان کسی که توان نابود کردن خطهای زمانی و به بردگی کشیدن مولتیورس را دارد، اثبات شده است.
با این حال، روایت وقتی غیر منطقی میشود که استرنج و چاوز با پورتال ناگهانی که باز شده بود، به جهانی دیگر فرار میکنند. در این خط زمانی که ظاهرا زمین ۸۳۸ نام دارد، همه چیز کمی آبادتر به نظر میرسد و ظاهرا تکنولوژی پیشرفت چشمگیری را به سمت استفاده مثبت داشته است. اما درست پیش از آنکه بیشتر با این جهان و ویژگیهای آن آشنا شویم، استرنج و چاوز دستگیر میشوند؛ آن هم فقط به این دلیل که طبق مطالعه گروهی تحت عنوان ایلومیناتی (Illuminati)، نسخههای مختلفی از استرنج دلیل نابودی برخی از جهانهای موازی بودهاند!
این دلیل شاید برای دستگیری یک نسخه (یا به اصطلاح ورینت) از استرنج کاملا درست باشد؛ چراکه افراد ساکن خط زمانی مورد نظر، نگران به نابودی کشیده شدن جهان خود هستند. اما جدای از این موضوع، اینکه به حرفهای آن فرد هیچ اهمیتی داده نمیشود، اصلا قابل پذیرش نیست! بخصوص اینکه ایلومیناتی گروه بزرگی است که همه چیز را تحقیق میکند و از قدرتهای بزرگ در مولتیورس خبر دارد؛ در حالی که نهتنها آنها اصلا حرفهای استرنج را جدی نمیگیرند، بلکه حتی با پتانسیل و قدرتهای واندا ماکسیموف هیچ آشنایی ندارند!
اینکه واندا توانست تمام اعضای ایلومیناتی را بکشد، مشکل اصلی داستان نیست؛ چراکه از قبل هم میدانستیم که اسکارلت ویچ چقدر قدرتمند است و چه تواناییهایی دارد. بلکه مسئلهای که باعث خراب شدن داستان میشود، این است که گروهی به دانایی و بزرگی ایلومیناتی، با به همراه داشتن سردسته ابرقدرتترین گروههای ابرقهرمانی، هیچ استراتژی خاصی برای مقابله با اسکارلت ویچ نمیچیند و اعضای آن کورکورانه مبارزه میکنند!
این موضوع کاملا در تناقض با کار گروه ایلومیناتی است و همچنین انتظار میرود که آنها در مقر خود دارای سیستم دفاعی فوقالعاده قدرتمندتری باشند. به هر حال نیروهای کامارتاژ موفق شدند تا حداقل چند دقیقه هم که شده جلوی واندا را بگیرند، اما گروه ایلومیناتی با این همه تکنولوژی پیشرفته و ادعای عاقل بودن، سر جمع در ۱۰ دقیقه نابود میشود!
دقت کنید که قصد دارم بگویم اینکه واندا توانست تمام اعضای آن را بکشد، مشکل اصلی داستان نیست؛ چراکه از قبل هم میدانستیم که اسکارلت ویچ چقدر قدرتمند است و چه تواناییهایی دارد. بلکه مسئلهای که باعث خراب شدن داستان میشود، این است که گروهی به دانایی و بزرگی ایلومیناتی، با به همراه داشتن سردسته ابرقدرتترین گروههای ابرقهرمانی (مانند Inhumans و Avengers)، هیچ استراتژی خاصی برای مقابله با اسکارلت ویچ نمیچیند و حتی خبر هم ندارد که قدرتهای او چقدر خطرناک هستند! این را حداقل موردو (Mordu) که درباره جادو مطالعه کرده و در دارک هولد قدرتهای اسکارلت ویچ را دیده باید درک میکرد و به دیگران اطلاع میداد. همچنین اگر دقت کرده باشید، اعضای ایلومیناتی هیچ هماهنگی در مبارزه ندارند و به نوبت اجازه میدهند تا واندا تک به تک به حسابشان برسد.
همچنین در نظر داشته باشید که پیش از اکران این فیلم، سازندگان درباره حضور شخصیتهای مختلفی گفته بودند که در جهان موازی هستند و قرار است که با آنها ملاقات کنیم. این موضوع تقریبا یکی از دلایل اصلی برای تماشای فیلم دکتر استرنج 2 بود و به نحوی این پتانسیل را در اختیار سازندگان قرار میداد تا به بهانه مولتیورس، کاراکترهایی را کنار همدیگر قرار دهند که فکرش را هم نمیکردیم. درست مثل فیلم Spider-Man: No Way Home که در آن شخصیتهای منفی داستان قابل لمستر بودند و جزئیاتی را هم از زندگی دو مرد عنکبوتی دیگر از جهان موازی دریافت کردیم. این در حالی است که این پتانسیل در فیلم Doctor Strange 2 به نحوه نادیده گرفته میشود و حتی ما هیچ جزئیاتی درباره پدر فرزندان واندا و اینکه اصلا چطور در سایر جهانهای موازی وجود دارند را از سازنده نمیگیریم! چه برسد به اینکه پیشینه خاصی از گروه ایلومیناتی داده شود و اعضای آن رفتار منطقیتری داشته باشند.
با این وجود، در فیلم دکتر استرنج 2 داستان کمی بهتر دنبال میشود و میبینیم که استرنج به همراه کریستین و چاوز، به دنبال کتاب مقدس ویشانتی (Vishanti) فرار میکنند؛ اما درست هنگامی که دست آنها به این کتاب میرسد، استرنج چند دقیقه را صرف نگاه کردن و حمل کردن کتاب میکند، به جای اینکه سریعا آن را باز کرده و از قدرتش استفاده کند. این صحنه بیشتر ما را یاد سکانسهایی از کارتونهایی مانند تام و جری میاندازد که وقتی گربه داستان موش را گرفته بود، آنقدر برای خوردن یا کشتن او صبر میکرد تا بالاخره اتفاقی بیوفتد و جری نجات پیدا کند.
در نهایت نیز بعد از معرفی کتاب مقدس و انتظاری که از یک مبارزه بزرگ بین واندا و استرنج داشتیم، هیچ استفادهای از ویشانتی نمیشود و در نهایت، واندا چاوز را با خود میبرد. این در حالی است که استرنج پس از رفتن به جهانی که نابود شده، یک مبارزه فوقالعاده هیجانی و جالب را با نسخه دیگری از خودش انجام میدهد و در نهایت نیز با استفاده از جسد نسخهای دیگر در زمین ۶۱۶، به اصطلاح دریم واک (Dream Walk) میکند؛ در حالی که باز هم موفق به شکست دادن واندا نیست و در جایی که همچنان انتظار یک مبارزه نهایی بین آمریکا چاوز و اسکارلت ویچ را داشتیم، همه چیز به طرز فوقالعاده بیمعنی تمام میشود و پس از سلاخی جمعیتی از افراد در چند جهان مختلف، نهایتا واندا به این نتیجه میرسد که یک غول نیست و نمیخواهد کسی را بکشد!
این جمعبندی برای داستانی که میتوانست خیلی حماسیتر باشد اصلا کافی نبود و شاید یکی دیگر از دلایل ضعف فیلم دکتر استرنج 2 پس از بلایی که سر ایلومیناتی آمد، همین باشد. این در حالی است که در مجموع، نحوه به تصویر کشیدن و نشان دادن جهانهای موازی در این اثر عالی بود و شخصیت استیون استرنج و وانگ (Wong) نیز پس از اتفاقات آثار قبلی، پیشرفت خوبی را داشتند. همچنین سبک فیلمبرداری و نشان دادن سکانسهای نسبتا ترسناک این اثر، به لطف سم ریمی بسیار خوب به تصویر کشیده میشوند؛ طوری که اگر از طرفداران آثار سم ریمی، مانند Evil Dead باشید، حتما با دیدن آنها هیجانزده خواهید شد.
به هر حال فیلم Doctor Strange 2 موفق میشود تا طرفداران مارولی را با نمایش مولتیورس و رفتن به عمق جهان جادو در MCU تا حدی راضی نگه داشته، و روایت زندگی جادوگر اعظم را پس از Infinity War و Endgame به خوبی ادامه دهد. اما متاسفانه این فیلم در نشان دادن یک هدف و مبارزه نهایی، شدیدا ضعیف عمل میکند و متاسفانه نمیتوانیم با خواستهها تصمیم نهایی شخصیت منفی آن، ارتباط برقرار کنیم. ضمن اینکه پتانسیل استفاده از برخی شخصیتها و گروههای مختلف از جهان موازی، در این اثر سینمایی به طرز عجیبی سوخت شده است.
- سکانسهای هیجانانگیز
- جلوههای ویژه درجه ۱
- موسیقی متن شنیدنی
- شخصیتپردازی ضعیف کاراکترهای گروه ایلومیناتی
- هدر دادن پتانسیلهای مولتیورس برای نمایش شخصیتهای بیشتر یا حداقل بهتر
- ارائه ندادن برخی جزئیات لازم برای درک بهتر داستان (مثل اینکه مثلا: پدر بیلی و تامی در جهان موازی کیست؟)
- جمعبندی ضعیف داستان
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید