بیوگرافی شخصیت دکتر استرنج – جادوگر اعظم مارول

استیون استرنج یک جراح فوق‌العاده حرفه‌ای با دستانی بود که دقت آن‌ها در جهان نظیر نداشت. با این حال به واسطه داشتن چنین استعدادی، استرنج همیشه مغرور بود و حتی هر مریضی را نمی‌پذیرفت،‌ تا زمانی که طی یک حادثه ناگوار با خودرو گران قیمت خود از دره سقوط کرد و با درمان کادر حرفه‌ای درمان زنده ماند. اما نکته اینجاست که علی‌رغم زنده ماندن خود او، استعدادهایش با از دست دادن رشته‌های عصبی و آسیب دیدن آن‌ها برای همیشه کشته شدند!

استرنج تمام پول خود را خرج کرد تا بالاخره بتواند یکبار دیگر استعداد ذاتی که داشت را به واسطه درمان دست‌هایش پس بگیرد، اما هیچ دکتری در هیچ نقطه از جهان این توانایی را نداشت تا درد استیون را از جان او دور کند. این در حالی بود که وقتی استیون استرنج با نا امیدی کامل در خیابان‌های شهر قدم می‌زد، متوجه صحبت عابرانی شد که درباره یک جادوگر بزرگ به نام انشنت وان (The Ancient One) صحبت می‌کرند؛ کسی که ناگهان به آخرین امید استرنج تبدیل شد تا بتواند از راهی به جز پزشکی عصب دست‌هایش را درمان کند.

دکتر استرنج که دیگر در بیمارستان فعالیتی نداشت، به هند سفر کرد تا با رد شدن از هیمالیا، به انشنت وان و در نهایت هدف خود برسد. با این وجود وقتی او به کامارتاژ رسید و از انشنت وان درخواست کرد، گفته او توسط انشنت وان زمین زده شد و هرگز پذیرفته نشد! چراکه به گفته جادوگر بزرگ و کهن، استرنج خیلی مغرور بود و توان اجرای طلسم را نداشت. با این وجود استرنج وقتی که دید تهدیدهایی بزرگ‌تر از درد دستانش برای زندگی انسان‌ها وجود دارد، تصمیم گرفت تا تمامی رازها و جزئیات کتاب‌های جادوگری را مطالعه کرده و یاد بگیرد.

اما جان استاد او (انشنت وان) رو به آخر بود و دیگر پس از مدتی نمی‌توانست در کنار استرنج باشد تا چیزهای بیشتری را به او یاد بدهد. به همین ترتیب نیز پس از درگذشت انشنت وان، استرنج به عنوان شاگرد ارشد به مقام جادوگر اعظم رسید و با قدرتی که داشت، ثابت کرد برازنده این جایگاه است.

ورود به ژانر وحشت!