چرا خرید آیفون ۱۵ و ۱۵ پلاس کار اشتباهی است؟
شما بگویید چرا این ادعا نادرست است؟
اگرچه سری آیفون ۱۵ در مقایسه با قبل تغییرات مثبت زیادی داشتهاند اما هنوز هم فکر میکنیم مدل استاندارد از این سری ارزش خرید زیادی ندارد.
اپل هر سال همراه با گوشیهای پرچمدار خود از یک مدل استاندارد هم رونمایی میکند. این گوشی از خیلی جهات ضعیفتر از مدلهای پرو است اما با این حال کاربران زیادی به خرید آن تمایل نشان میدهد چون قیمت آن بسیار کمتر از قیمتی است که برای مدلهای پرو در نظر گرفته میشود. به عبارتی سادهتر میتوان گفت در برخی از مواقع این گوشی برای کسانی است که فقط میخواهند آیفون داشته باشند و از پس خرید مدلهای پرو بر نمیآیند.
تا حدودی میشد به خاطر بهرهمندی از یک سری قابلیت خود، خرید آیفونهای استاندارد را از نسل ۱۱ تاکنون منطقی دانست اما باید همینجا متوقف شویم؛ آیفون ۱۵ دیگر ارزش خرید ندارد. البته نه برای کسی که بخواهد برای اولین بار آیفون بخرد؛ بلکه برای کسی که میخواهد گوشی خود را از آیفون ۱۴ یا حتی ۱۳ به نسل جدید ارتقا دهد.
در حال حاضر تفاوت قیمت بین آیفون ۱۵ و ۱۵ پرو حدوداً ۲۰۰ دلار (۲۵۰ یورو و ۲۰۰ پوند) است. این تفاوت قیمت هم به خاطر یک سری امکانات ویژه و خاصی است که اپل فقط برای مدلهای پرو در نظر گرفته و موضوع بحث هم دقیقا همین است؛ اینکه آیفون مدل استاندارد واقعاً چیز خاصی برای عرضه ندارد که آن را خیلی خاصتر از نسلهای قبل کند. در ادامه به بررسی کامل دلایل این ادعا میپردازیم.
نمایشگر ضعیفتر آیفون ۱۵ در مقایسه با مدلهای پرو
شاید با خود بگویید طبیعی است که نمایشگر یک پرچمدار مدل استاندارد از مدل پریمیوم ضعیفتر باشد و این کار اپل کاملاً هم منطقی است چون همهی شرکتهای دیگر هم آن را انجام میدهند. اما این معمولا حرفی است که خریداران آیفون استاندارد برای توجیه ۸۰۰ دلاری که برایش پرداخت کردند میگویند. اگر منطقی به قضیه نگاه کنیم میبینیم اپل اتفاقا در این بخش به کاربرانش بیاحترامی میکند یا خیلی به آنها توجه نمیکند.
آیفون ۱۵ از نمایشگری با جزیرهی پویا بهره میبرد که بیشینهی روشنایی آن هم در مقایسه با قبل واقعاً بیشتر شده است. اما در سایر بخشها همچنان شبیه به نسل قبل است. اینکه گوشی ناچ داشته باشد یا جزیرهی پویا چه فرقی در تجربهی کاربری دارد؟ اما اینکه نمایشگری بعد از این همه سال همچنان ۶۰ هرتزی باشد واقعاً توی ذوق میزند و باعث میشود این سوال را بپرسیم که اپل دقیقا برای چه قابلیتی، ۸۰۰ دلار از کاربرانش دریافت میکند؟
در حالی که اقتصادیهای اندرویدی هم نمایشگر ۹۰ و در برخی مواقع حتی ۱۲۰ هرتزی دارند و پرچمدارها هم در حال حرکت به سمت پنلهای ۱۴۴ هرتزی هستند، اپل همچنان از ترس اینکه نکند مصرف بالای انرژی، ذهن کاربران را به این سمت ببرد که گوشیهای آیفون دوام باتری خوبی ندارند، از قرار دادن این قابلیت در آیفونهای استاندارد از جمله آیفون ۱۵ خودداری میکند.
اگر اپل نمایشگر آیفون ۱۵ را ۹۰ هرتزی میکرد، تا حد زیادی حجم این انتقادات کمتر میشد اما این گوشی با نمایشگر معمولی خود، فرسنگها با پنل ۱۲۰ هرتزی LTPO OLED به کار رفته در آیفون ۱۵ پرو و پرو مکس فاصله دارد. پنلی که به کاربران میفهماند لذت کار با یک آیفون واقعاً چگونه است. اپل حتی از نگرانی کم شدن طول عمر باتری، قابلیت پیش پا افتادهای مثل نمایشگر همیشه روشن را هم از آیفون ۱۵ برداشته و آن را به مدلهای پرو محدود کرده که جا دارد باز هم این پرسش تکراری را داشته باشیم؛ برای چه چیزی یک کاربر باید ۸۰۰ دلار پرداخت کند؟ اینکه اپل برایش تصمیم بگیرد؟
دلیل دیگری برای اثبات کمارزش بودن آیفون مدل استاندارد به خاطر نمایشگر میخواهید؟ اپل حتی کاهش حواشی اطراف نمایشگر را هم برای مدلهای پرو در نظر گرفته ولی برای دو مدل استاندارد و پلاس، این حواشی اصلا کاهش قابل توجهی نداشتهاند و در مقایسه با مدلهای پرو هم واقعاً حواشی بیشتری دارند.
تفاوت سختافزاری
سالها تصور بر این بود که اپل از یک پردازنده در گوشیهایش استفاده میکند اما بعداً مشخص شد هستهی گرافیکی پردازندهی به کار رفته در مدل پرو یکی بیشتر از گرافیکی بود که در پردازندهی گوشیهای مدل استاندارد به کار میرفت. این یعنی در سری آیفون ۱۳ اگرچه هر چهار مدل از تراشهی A15 بهره میبرند اما برای مدل استاندارد و مینی از تراشهی گرافیکی ۴ هستهای استفاده شده و برای مدلهای پرو، گرافیک ۵ هستهای. اپل تصمیم گرفت با عرضهی سری آیفون ۱۴ با تغییر نام تراشهها، خیال کاربرانش را راحت کند و با آنها روراست باشد.
البته خوبی نسلهای قبل این بود که تراشهها از لحاظ فناوری ساخت، فرکانس و… با هم برابر بودند جز هستهی گرافیکی اما در آیفون ۱۵، عملا اپل به کاربرانش گفته که نمیخواهد کاربران مدلهای استاندارد و پلاس همان تجربهای را داشته باشند که کاربران مدلهای پرو دارند. این یعنی در مدل استاندارد از پردازندهای با لیتوگرافی ۴ نانومتری استفاده شده اما در مدلهای پرو از تراشهای ۳ نانومتری! اگرچه همان تراشهی ۴ نانومتری آنقدر خوب هست که بتواند تمام نیازهای ما را برطرف کند اما باز هم این پرسش اذیتمان میکند؛ اپل برای چه چیزی ۸۰۰ دلار دریافت میکند؟
آیفون ۱۵ در حالی از A16 به عنوان قلب تپنده بهره میبرد که در آیفون ۱۵ پرو از تراشهی ۳ نانومتری A17 پرو استفاده شده است. تراشهای که ۱۰٪ سریعتر و ۲۰٪ قدرتمندتر شده و از لحاظ موتور عصبی هم دو برابر بهتر شده است. این تراشه آنقدر قوی شده که قادر است بازیهای کنسولی نظیر رزیدنت اویل، اسسینز کرید میراژ و… را هم به راحتی به اجرا در بیاورد.
علاوه بر اینها، باید به تفاوت رم ۲ گیگابایتی هم اشاره کنیم. دو مدل آیفون ۱۵ و ۱۵ پلاس با ۶ گیگابایت رم و دو مدل پرو هم با ۸ گیگابایت رم در دسترس قرار گرفتهاند که این موضوع بیش از پیش، توانایی آنها در انجام کارهای مختلف را تحت تأثیر قرار میدهد. البته تفاوت رم را میتوان تقریبا طبیعی دانست اما اپل حداقل باید در یکی دو مورد حرکت مثبتی انجام میداد که بتوان از یک مورد طبیعی چشمپوشی کرد.
دوربینهای ضعیفتر آیفون ۱۵
آیفون ۱۵ امسال با پیشرفت چشمگیری در بخش دوربین همراه بوده است. اپل تصمیم گرفته دوربین اصلی این گوشی و مدل پلاس را از ۱۲ به ۴۸ مگاپیکسل ارتقا دهد اما بهترین دوربین همچنان برای مدلهای پرو و پرو مکس در نظر گرفته شده است. اپل حتی کیفیت لرزشگیر بهتر را هم برای مدلهای پرو در نظر گرفته و در آنها از نسل دوم لرزشگیر سنسور شیفت استفاده کرده است. علاوه بر اینها، گشودگی دیافراگم بازتر و امکان استفاده از قابلیت خوب ProRAW هم فقط برای مدلهای پرو در دسترس است. دربارهی قابلیت ProRAW باید بگوییم که به شما اجازه میدهد از تمام پتانسیل یک سنسور استفاده کرده و قدرت عکاسی محاسباتی اپل را تا انتها آزاد کنید که نتیجهی شگفتانگیزی در پی خواهد داشت.
همچنین روی دو مدل پرو و پرو مکس از یک دوربین تلهفوتوی واقعی استفاده شده که در مدل پرو توانایی زوم ۳ برابری و در مدل پرو مکس، توانایی زوم ۵ برابری اپتیکال را ارائه میدهد. مدلهای پرو همچنین از زوم دیجیتال ۲۸ و ۳۵ میلیمتری هم بهره میبرد تا کاربر بتواند پرترههای جذابی را در فاصلهی کانونی مورد نظر خود ثبت کند. نکتهی جالبتر اینکه حتی دوربین سلفی مدلهای پرو هم قابلیت لرزشگیر اپتیکال را دارند اما آیفون ۱۵ و پلاس خیر.
پردازندهی A17 پرو هم به آیفونهای پرو کمک کرده تا بتوانند در حالت ProRes RAW در وضوح 4K فیلمهایی با سرعت ۶۰ فریم بر ثانیه ضبط کنند که از پروفایل رنگی ACES و ویدیوهای فضایی سهبعدی هم پشتیبانی میکند تا بدین ترتیب با هدست ویژن پرو هم کاملاً سازگار باشد. انتظار تفاوت در بخش دوربین را داشتیم اما اپل هیچوقت به شکل واضح به شما نمیگوید تا چه اندازه به تجربهی کاربران پرو اهمیت میدهد و نه کاربران مدلهای استاندارد. علاقهمندان به محصولات اپل شاید حتی تا اینجای کار هم همهی تفاوتها را طبیعی بدانند اما ۲۰۰ دلار اختلاف قیمت قرار نیست به معنای این همه فاصله باشد.
پورت USB-C کندتر
این اتفاق را میتوان هم خندهدار و هم غمانگیز در نظر گرفت. خندهدار از این جهت که اپل اصلا دلش نمیخواست این لطف را به کاربران بکند و آیفونها را به پورت USB-C مجهز کند. اما اتحادیهی اروپا این شرکت را مجبور کرد چنین کاری انجام دهد. این شرکت نه تنها در مراسم رونمایی از آیفونها خیلی سریع از کنار این پورت گذشت بلکه عمق فاجعه و در واقع قسمت غمانگیز ماجرا اینجاست که تصمیم گرفت پورت USB-C مدلهای استاندارد را با همان سرعت ۴۵۰ مگابیت بر ثانیه در نظر بگیرد در حالی که پورت USB-C به کار رفته در مدلهای پرو ۱۰ گیگابیت بر ثانیه سرعت دارد.
این واقعاً انصاف نبود که کاربران مدلهای استاندارد حتی از داشتن یک پورت سریعتر هم محروم باشند چون اپل قرار نبود به کاربران این گوشیها لطف کرده و شارژر سریعی را برای آنها در نظر بگیرد. اما نباید در سرعت انتقال اطلاعات هم به آنها کملطفی میشد. اینطور به نظر میرسد که اپل با کاربرانش لج کرده و چون مجبور به استفاده از پورت USB-C شده، تصمیم گرفته آن را با سرعتی مشابه همان پورت لایتنینگ در گوشیهای مدل استاندارد تعبیه کند.
شاید با خود بگویید این موضوع خیلی اهمیتی ندارد اما اتفاقا دارد. زمانی متوجه اهمیت پورت سریعتر میشوید که بخواهید یک فایل ویدیویی سنگین را انتقال دهید. البته نکتهی دیگری هم که وجود دارد این است که اپل تمام مدلهای آیفون ۱۵ حتی مدلهای پرو را با کابل USB 2.0 Type-C عرضه میکند و این یعنی با چیزی که خود شرکت درون جعبه قرار داده نمیتوانید حتی تمام پتانسیل پورت مدلهای پرو را آزاد کنید.
اگر قیمت برایتان واقعاً عامل مهمی است، میتوانید آیفون ۱۳ را با قیمتی به مراتب پایینتر از آیفون ۱۵ خریداری کنید که حالا تخفیف ویژهای هم شامل آن شده است. جز یک سری تغییرات کوچک، عملا در تجربهی کاربری خود چیز منفی را مشاهده نخواهید کرد. اگر هم در محدودیت بودجه قرار ندارید، مدلهای پرو را از هر سری خریداری کنید چون ارزش خرید آنها و احترامی که اپل به کاربران این گوشیها میگذارد به مراتب بیشتر است.
کلید اکشن
شاید باورش سخت باشد اما اپل حتی کلید اکشن که نه هزینهی ساخت زیادی دارد و نه چیز خاصی محسوب میشود را هم فقط برای گوشیهای پرو در نظر گرفته است. با استفاده از این کلید کاربران میتوانند یک میانبر برای انجام کارهای مختلف ایجاد کنند. مثلا چراغ قوه را روشن کنند، دوربین را اجرا کنند، گوشی را میوت کنند و… که کاربران گوشیهای استاندارد از این مزیت بیبهره هستند. در آیفون ۱۵ و ۱۵ پلاس همچنان از همان کلید میوت قدیمی استفاده شده که فقط یک کار انجام میدهد.
این حس که اپل به کاربران گوشیهای مدل استاندارد و پلاس اهمیت زیادی نمیدهد حس آزاردهندهای است به گونهای به نظر میرسد این شرکت میخواهد کاری کند که کاربرانش به سراغ مدلهای گرانتر بیایند که البته موفق هم بوده است. در گذشته آیفونهای مدل استاندارد فروش به مراتب بهتری از مدلهای پرو داشتند اما سال گذشته این آیفونهای مدل پرو بودند که توانستند فروش بهتری را تجربه کنند و این نشان میدهد استراتژی اپل جواب داده است.
البته در این بین یک سری موارد هم وجود دارد که دیدن آنها در مدلهای پریمیوم واقعاً طبیعی است. برای مثال بدنهی تیتانیومی چیزی نیست که در گوشیهای استاندارد هم انتظار داشته باشیم وجود داشته باشد. حتی سامسونگ هم قصد دارد در سری گلکسی اس ۲۴ فقط برای مدل اولترا از بدنهی تیتانیومی استفاده کند.
البته سامسونگ بسیاری از قابلیتهای خوب مدل اولترا را به مدلهای استاندارد و پلاس هم اضافه میکند برای مثال تاکنون از لحاظ کیفیت ساخت، رفرشریت صفحه، کیفیت سختافزار و چیز پیش پا افتادهای مثل پورت USB-C و نمایشگر همیشه روشن و یا حتی وضوح و سرعت فیلمبرداری، سه پرچمدار این شرکت با هم برابر هستند و در واقع میتوان گفت سامسونگ حق دارد از یک سری جهات، تفاوتهایی را بین آنها ایجاد کند که از جمله این موارد میتوان به قلم، دوربین اصلی، دوربین تلهفوتوی اضافه، نمایشگر با وضوح بیشتر اشاره کرد.
علاوه بر اینها، استفاده از دوربین بهتر برای مدلهای پرو توجیه دارد اما اینکه حتی در کیفیت لرزشگیر هم بین مدلهای پرو و استاندارد تفاوت ایجاد کنیم، اصلا جلوهی زیبایی ندارد. باز هم این پرسش به ذهنمان میآید که اپل دقیقا با ۸۰۰ دلاری که از کاربرانش میگیرد، چه چیزی به آنها ارائه میکند؟ چرا آیفونهای مدل استاندارد بدون هیچ قابلیت جذابی که ارزش خرید آنها را دوچندان کند، تا این اندازه گران هستند؟
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید