بازی Doom Eternal درست زمانی عرضه شده که اوضاع وخیم بیماری، زندگی را برای تمام اهالی کرهی زمین سخت کرده است. شاید حالا بهترین زمان باشد که خشم خود از این ویروس را روی دشمنان جهنمی خالی کنید.
سال ۲۰۱۵ و در جریان کنفرانس شرکت Bethesda اتفاقی افتاد که کمتر کسی آن را باور میکرد. معرفی نسخهای از Doom در قالبی جدید که بازیکنان را درگیر یک اکشن تمام عیار میکرد. همراه داشتن تمامی المانهای کلاسیک سری به همراه سرعت بسیار بالا باعث شد تا بازی Doom مورد توجه منتقدان و البته بازیکنان قرار بگیرد. یک سال بعد این بازی عرضه شد و توانست جایزه بهترین اکشن سال را از بسیاری از وبسایتهای معتبر به دست بیاورد. استودیوی id Software نشان داد که بدون جان کارمک هم میتوان بازی ساخت و یک اثر بینظیر را روانهی بازار کرد. ریبوت Doom اگر چه داستان عجیب و غریبی نداشت اما تلاش سازندگان برای خلق اتمسفر و البته یک روایت مناسب، قابل تحسین بود؛ موضوعی که حالا به لطف بازی Doom Eternal به کمال خود در این سری رسیده است.
داستان مثل همیشه حکایت نجات زمین از چنگ موجودات جهنمی است؛ جایی که Doom Slayer که باید او را بیاعصابترین قهرمان تاریخ بازیهای ویدیویی بنامبم وارد کارزار میشود و دشمنانش را یکی پس از دیگری تکه تکه میکند. با این حال داستان نسخهی جدید، گذشتهی این شخصیت خستگیناپذیر را نشان میدهد و از انگیزههای او برای کشتن موجودات جهنمی بیشتر میگوید؛ حالا Doom Slayer دیگر صرفا یک ماشین کشتار نیست بلکه گذشتهای حالا هرچند نصفه و نیمه دارد که میتوان به آن استناد کرد.
روایت این نسخه بیشتر حول و حوش مسائل مذهبی میچرخد؛ جایی که ۳ کشیش تلاش میکنند تا به کمک یک فرشتهی شیطانی، مراسمی را اجرا کنند تا موجودی به نام Icon of Sin را به تسخیر خود در آورند و به کمک او نسل بشر را منقرض کنند. حالا Doom Slayer وظیفه دارد تا این سه کشیش را پیدا کند و یکایک آنها را از پای درآورد و سپس با رسیدن به فرشته شیطانی و از بین بردن او، کار را برای همیشه تمام کند.
شاید این داستان نصفه و نیمه برای کسانی که علاقهی زیادی به روایتهای پیچیده دارند چندان جذاب نباشد اما بدون شک طرفداران قدیمی سری بازی های Doom از چنین روایتی به وجد خواهند آمد.
داستان این نسخه برای کسانی که تازه به این سری وارد شدهاند، بسیار گنگ به نظر میرسد و بدون شک نیاز به جستجو در اینترنت برای فهمیدن تمامی جوانب آن خواهند داشت. کمتر پیش میآید که در طول کاتسینها داستان خاصی ببینید زیرا بیشتر بار روایت روی دوش Codexهایی قرار دارد که در طول بازی پیدا میکنید. این Codexها ارتباط تنگاتنگی با نسخه عرضه شده در سال ۲۰۱۶ دارند و به همین دلیل است که اگر بازی قبلی را تجربه نکرده باشید، بعید به نظر میرسد که از داستان بازی جدید، چیزی سر در بیاورید.
گرافیک بازی Doom Eternal از هر دو جنبهی فنی و هنری در بالاترین استانداردهای روز قرار میگیرد. نسخهی ریبوت این سری در زمینه طراحی هنری عملکرد بینظیری داشت اما نسخهی حاضر پا را فراتر گذاشته و یک اثر بیبدیل را پیش روی ما قرار میدهد. به نظر میرسد که شرکت بتسدا، دست سازندگان را برای آنچه در ذهن خود داشتهاند، کاملاً باز گذاشته و نتیجه، محیطهای بزرگی از آب درآمده است که قرارگیری در آن، حس حضور در یک مبارزهی حماسی را به مخاطب منتقل میکند.روایت این نسخه بیشتر حول و حوش مسائل مذهبی میچرخد؛ جایی که ۳ کشیش تلاش میکنند تا به کمک یک فرشتهی شیطانی، مراسمی را اجرا کنند تا موجودی به نام Icon of Sin را به تسخیر خود در آورند و به کمک او نسل بشر را منقرض کنند بازی از همان فصل نخست پرشور آغاز میشود مشاهدهی هیولای بسیار بزرگی که در دوردست حرکت میکند و ترکیب آن با موسیقی جادویی میک گوردون، آدرنالین را در خون بازیکن به بالاترین حد خود میرساند. نکتهی مثبتی که شاید در ظاهر به آن دقت نکنید، تنوع رنگها است به شکلی که دیگر فقط از رنگهای با کنتراست بالا که تنالیتهی قرمز دارند، در طول بازی استفاده نشده است و حالا به واسطهی سفر قهرمان داستان به سیارههای مختلف، بعضی اوقات با محیطهای جدیدتری مواجه خواهید شد که از رنگ سبز هم در بین آنها استفاده شده که میتواند به چشمانتان، هرچند کوتاه استراحت بدهد.
بازی Doom Eternal استاندارد جدیدی را میان بازیهای شوتر اول شخص از بعد گرافیک فنی تعریف کرده است. سازندگان نخواستهاند تا با شلوغ کردن صحنهها با آیتمهایی که بیدلیل در محیط قرار گرفتهاند، بازیکن را مسحور خود کنند و در عوض، با خلق یک اتمسفر خاص و قرار دادن دشمنهای پر شمار سعی کردهاند تا تعامل مخاطب را با آبجکتهای مفید به حداکثر برسانند. همین موضوع باعث شده تا بازی فعلی با فریم بسیار مناسب روی سخت افزارهای مختلف به راحتی اجرا شود و دارندگان کنسول های نسل هشتمی نگرانی خاصی بابت این مورد نداشته باشند. پیش از عرضه، بسیاری نگران بودند که با توجه به سیستم پیشنهادی اعلام شده توسط سازندگان، نتوانند روی کامپیوترهای خانگی خود به راحتی بازی کنند اما مشخص شد که بازی به سادگی و بدون اذیت کردن، روی پیسیهای متوسط و رو به بالا قابل اجرا است و اگر سخت افزار مناسبی داشته باشید، میتوانید تا ۱۰۰۰ فریم از این بازی دریافت کنید.
یکی از مشکلات بازی قبل در بخش موسیقی، بالانس نبودن صداها بود که باعث میشد مخاطب نتواند تمام و کمال از موسیقی لذت ببرد اما سازندگان از پتانسیل های این بخش به خوبی آگاه بودند و حالا موسیقی است که روی جریان گیمپلی سوار میشود و به همین دلیل هنر این آهنگساز بیش از پیش به چشم میآید. میک گوردون باز هم سراغ ژانر مورد علاقهاش یعنی متال رفته است و در این راه از اصوات الکترونیک هم بهره گرفته. او برای آنکه تجربهای بینظیر را برای مخاطب آماده کند، از یک گروه کر که جمعی از موزیسینهای متال گرد یکدیگر آمدهاند، استفاده کرده است.
معجون میک گوردون اثری شگفتانگیز از آب در آمده که فارغ از خود بازی هم قابل شنیدن است و اگر کمی خوش شانس باشد میتواند در میان نامزدهای بهترین موسیقی سال قرار بگیرد.
خوشبختانه بازی Doom Eternal در بخش صداگذاری هم عملکرد درخشانی از خود به جا گذاشته که این موضوع را میتوان از همان دقایق ابتدایی به سادگی متوجه شد. افکت ضربهها و صدای متلاشی شدن دشمنان آنقدر جذاب طراحی شدهاند که پس از گذشت چندین ساعت، باز هم تکراری نخواهند شد. در این میان صداپیشگان هم عملکرد قابل قبولی داشتهاند و با اینکه نقش چندان زیادی ندارند اما کار خود را به درستی انجام دادهاند. به جز شخصیت های کلیدی مانند Khan Maykr و همچنین VEGA بقیه یا دیالوگ زیادی ندارند و یا اینکه پیش از حرف زدن، توسط شخصیت اصلی تکه تکه میشوند.
معجون میک گوردون اثری شگفتانگیز از آب در آمده که فارغ از خود بازی هم قابل شنیدن است و اگر کمی خوش شانس باشد میتواند در میان نامزدهای بهترین موسیقی سال قرار بگیرد با این حال سری بازی Doom بیش از هر چیز به خاطر گیمپلی سریع و خشن خود شناخته میشود؛ مجموعهای که پس از گذشت نزدیک به سه دهه، هنوز هم برای دیگر آثار مشابه به مانند یک الگو عمل میکند. اکشن بی وقفه و خشونتی که نسخه به نسخه بیشتر میشود از ویژگیهای سری Doom به حساب میآید. در بازی جدید، سازندگان پا را فراتر گذاشتهاند و با تنوع زیاد در گیمپلی، سعی کردهاند تا اثری جذاب خلق کنند که هم طرفداران قدیمی و هم گیمر های جدید از آن لذت ببرند؛ هدفی که بدون شک به آن دست یافتهاند.
گیمپلی Doom Eternal را باید به دو بخش عمده تقسیم کنیم که شامل مبارزات و بخشهای پلتفرمینگ میشود. مطابق همیشه بخش مبارزه هسته مرکزی بازی است و این مورد به واسطه ۸ سلاح مختلف که هر کدام کارایی به خصوصی دارند، جذابتر از همیشه از آب در آمده. تمامی این سلاحها در گذشته هم وجود داشتهاند اما برای نسخه جدید، سازندگان تصمیم گرفتهاند تا آنها را دوباره طراحی کنند. این سلاحها به خاطر آپگریدهای متنوع، کارکردهای مختلفی دارند که بسته به موقعیت خاص، میتوان از آنها بهره گرفت. به این سلاحها باید اره برقی، یک شمشیر بسیار قوی و همچنین یک سلاح مخفی هم باید اضافه کرد.
به عنوان مثال شاتگان سادهی بازی در صورت آپگرید شدن، میتواند مانند یک راکت لانچر عمل کند و یا مانند مسلسل، پشت سر هم شلیک کند. شکل استفاده از این آپگریدها کاملا به بازیکن و نیاز او به هنگام مبارزه باز میگردد پس لزوما یک آپگرید قرار نیست برای همه یکسان عمل کند و به همه تحمیل شود.
شاید بزرگترین ایراد در بخش طراحی سلاح، The Unmaykr باشد زیرا بازیکنان برای به دست آوردن آن باید شش چالش دشوار را پشت سر بگذارند به امید آنکه قویترین سلاح بازی را تصاحب کنند در حالی که چیزی که عایدشان میشود از BFG ضعیفتر است. سوال اینجاست که چرا برای رسیدن به یک سلاح ضعیفتر باید تا این اندازه تلاش کرد. دشمنان تنوع قابل قبولی دارند و اگرچه بسیاری از آنها از نسخههای پیشین بازگشتهاند، اما سازندگان در طراحی آنها باز هم تغییراتی را ایجاد کردهاند. در این میان دشمنان جدیدتری هم معرفی میشوند که بر چالش بازی میافزایند.
بخش دوم که برای اولین بار در این سری به کار گرفته شده، پلتفرمینگ است که میتواند زنگ تفریح خوبی میان مبارزات باشد. حالا به خاطر قدرت Dash، میتوان فواصل بسیار زیاد را با کمک Double Jump طی کرد و همین موضوع باعث شده تا نقاط مخفی بی شماری در طول مراحل بازی قرار داشته باشد که کشف کردن آنها مستلزم گشت و گذار زیادی است. این گشت و گذار به واسطهی نقشهی سه بعدی کارآمد لذت بخش شده و بازیکن را ترغیب میکند که بیشتر به دنبال نقاط مخفی بگردد.
یکی از بخشهای جذاب و البته جدید، محیط Doom Fortress است که به نوعی هاب بازی به شمار میآید و بازیکن میتواند پیش از شروع هر مرحله، در این فضا گشت و گذار کرده و راز و رمز آنجا را کشف کند. باز کردن درهای قفل در این محیط نیازمند کشف مکانهای مخفی و البته پیدا کردن باتریهای خاص در طول مراحل است که این موضوع به ارزش تکرار بازی میافزاید. این باتریها میتوانند درهایی را باز کنند که انواع و اقسام آپگریدها داخل آنها قرار دارند. البته این آپگریدها خودشان به چندین دسته تقسیم میشوند؛ به عنوان مثال لباس شخصیت اصلی به صورت جدا ارتقا مییابد و سلاح های او او به شکلی دیگر. لباس در شاخههای مختلفی قابلیت ارتقا یافتن دارد که از بین آنها میتوان به بخش نارنجکهای یخی اشاره کرد. این آپگریدها در درجههای سختی بالاتر به شدت به کار بازیکن خواهند آمد. از جمله آیتمهای پنهان شده در هاب بازی میتوان به لباسهای متنوع برای قهرمان داستان اشاره کرد که تمامی آنها صرفا جنبه تزیینی دارند.
بازی Doom Eternal یک بخش آنلاین هم دارد که سرگرم کننده است ولی نباید آن را چندان جدی گرفت. برخلاف نسخهی قبل، در این عنوان از شلختگی خبری نیست و حالا فقط سه بازیکن مقابل یکدیگر قرار میگیرند که دو نفر در نقش Demon و یکی هم در قامت Slayer ظاهر میشوند. با این حال ریتم مبارزات در بخش آنلاین هم سرعت خود را حفظ میکند ولی نباید فراموش کنیم که کماکان Battle Mode آنچنان متعادل نیست و Slayer برتری قابل توجهی نسبت به شیاطین دارد.
در نهایت باید گفت که جدیدترین ساختهی استودیوی کهنهکار id Software بهترین نسخه از این سری است که این موضوع به واسطهی بهبود مکانیزمهای گذشته و همچنین اضافه شدن المانهای جدید، حاصل شده. سری Doom کماکان سردمدار بازیهای Bullet – Hell Shoot’em Up محسوب میشود و نسخهی جدید این مجموعه به خوبی روی این ادعا صحه میگذارد.
- داستانی که یک پیشرفت بزرگ برای سری Doom محسوب میشود
- بخش کمپین طولانی
- گرافیک فنی و هنری کم نظیر که علیرغم کیفیت بالا، بازهم روی سخت افزارهای ضعیفتر، با فریم ثابت اجرا میشود
- موسیقی شنیدنی میک گوردون که بازیکن را در فضای بازی به خوبی غرق میکند
- اکشن نفسگیر با چالش زیاد برای بازیکنان
- پلتفرمینگ عالی که به خوبی میان مبارزات فاصله ایجاد میکند
- ارزش تکرار زیاد به واسطهی آیتمها و لوکیشنهای مخفی
- سلاح The Unmaykr ارزش زحمتی را که برای به دست آوردنش میکشید، ندارد
- بخش آنلاین نامتعادل
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید