با بررسی بازی Dying Light 2 قصد داریم تا این عنوان تازه منتشر شده، از استودیو Techland را زیر ذرهبین ببریم تا ببینیم که نسبت به نسخه قبلی، چه پیشرفتهایی در این اثر حاصل شده و آیا ارزش وقت گذاشتن را دارد؟
سال ۲۰۱۵ عنوانی عرضه شد که در آن، رسما برخی قوانین و استانداردهای ساخت بازیهای با محوریت حضور زامبیها تغییر کرد. در واقع اکثرا دو روش برای قرار دادن زامبیها و موجودات عجیب در بازیهای ویدیویی وجود دارد؛ ۱. اینکه بازیکن باید سعی کند کمترین تماس را با مردگان متحرک داشته و فرار کند. ۲. پس از گذشت چند مرحله میتوانید با سلاح پیشرفته و قدرتمند، هر زامبی را تکه پاره کنید! این در حالی بود که Dying Light، انتخاب را به خود شما میداد و در حالت اول شخص، المان پارکور را به عنوان یکی از ویژگیهای اصلی اضافه کرد!
این عنوان خیلی موفق بود و بین طرفداران هم زود محبوب شد، اما داستان آن به نحوی اتمام پیدا کرد که شخصیت اصلی با وجود تمام تلاشهای خود، نهایتا موفق نمیشد تا یک واکسن یا دارو برای ویروس منتشر شده را پیدا کند. حتی در بستههای الحاقی Dying Light هم این اتفاق رخ نداد و نهایتا کاراکتر اصلی تلف شد! به همین روال نیز در بازی Dying Light 2 که پس از گذشت ۷ سال عرضه شده، داستان انتشار ویروس ادامه دارد، اما در نقطهای دیگر از جهانی آلوده.
در این بازی، نه تنها خبری از شخصیت اصلی عنوان قبل یا همان کایل کرین (Kyle Crane) نیست، بلکه پس از گذشت مدتی از تجربه داستان متوجه میشوید که این روایت جدید، ۱۵ سال بعد از عنوان اول اتفاق میافتد و شخصیتی به نام ایدن (Aiden) را به سمت شهر بازماندههای ویلادور (Villedor) میکشاند. اوایل بازی میبینیم که همان سبک پارکور در این عنوان هم حفظ شده است. اما از طرفی برای افرادی که تازه قصد تجربه بازی را دارند، پارکور اول شخص و همچنین تنظیم شدن دکمه R1 یا LB برای پریدن، احتمالا به یک عادت سخت تبدیل خواهد شد. با این وجود، طولی نمیکشد تا با این مسائل کنار آمده و از گیم پلی مهیج Dying Light 2 لذت ببرید.
اوایل بازی میبینیم که همان سبک پارکور در این عنوان هم حفظ شده است. اما از طرفی برای افرادی که تازه قصد تجربه بازی را دارند، پارکور اول شخص و همچنین تنظیم شدن دکمه R1 یا LB برای پریدن، احتمالا به یک عادت سخت تبدیل خواهد شد
گرافیک بازی خیرهکننده است؛ فقط کافیست که بین دویدنها و بالا کشیدن از در و دیوار، یک لحظه به منظرهای از جهان نابود شده دور خود نگاه کنید! این در حالی است که بازی Dying Light 2 در روزهای اول، به حدی باگ داشت که عملا مجبور بودیم تا چند روز را صبر کنیم. به شخصه وقتی که بازی را تجربه میکردم، در همان مراحل اول وقتی به بخش Bazaar رسیدم و باید با برخی شخصیتها صحبت میکردم، دیالوگها باگ شده بود و ماموریت تمام نمیشد! به همین خاطر مجبور شدم تا برای نصب دو آپدیت اول صبر کنم، سپس دوباره از نو شروع کنم. البته خود سازندگان هم اعلام کرده بودند که خواهشا تا پیش از نصب اولین آپدیتها بازی را تجربه نکنید! اما به هر حال این بهانه خوبی برای نهایی نکردن طراحی بازی و سپس عرضه آن نیست.
از این باگ هم که بگذریم، حتی پس از نصب آپدیتها همچنان ممکن است در یکی از لوپهای صفحه Loading گیر کنید. تا سیو بازی شما به کلی حذف شود. این در حالی است که با وجود همه این موارد، باز هم تجربه بازی Dying Light 2 به حدی خوب و جذاب است که شما را وادار میکند تا یکبار دیگر هم دوباره به سمت آن برگردید تا از صفر شروع کنید.
از این باگ هم که بگذریم، حتی پس از نصب آپدیتها همچنان ممکن است در یکی از لوپهای صفحه Loading گیر کنید
گیم پلی نسبت به نسخه اول پیشرفتهای بسیار زیادی را داشته و همان اول کار میتوانید شاهد انجام همان حرکات پارکور و بالا کشیدنها از دیوار باشید. وقتی که به شهر برسید، همه چیز جذابتر میشود و به نحوی تازه شروع خواهد شد. سیستم ارتقا در بازی فوقالعاده است؛ طوری که شما برای ارتقا بخشهای مختلف و به دست آوردن قدرتهای لازم برای افزایش میزان سلامتی، افزایش انرژی کاراکتر برای اجرای حرکات پارکور و یا حتی باز کردن فنهای جدید جهت حمله به دشمنان، فقط ۱ امتیاز را صرف خواهید کرد! این یعنی تک به تک اسکیلهای قابل ارتقا تا آخرین گزینه موجود، یک امتیاز را برای باز شدن نیاز دارند تا به بازیکن آزادی عمل بیشتری داده شود. اما درست وقتی که از گیم پلی بازی نهایت لذت را میبرید، باید دور داستان و بخصوص شخصیت اصلی را خط بکشید!
در بازی Dying Light 2 بازیکن در نقش شخصیتی به نام ایدن قرار میگیرد؛ یک دورهگرد که به دنبال پیدا کردن خواهر خود بوده و هدفش گرفتن انتقام، از کسی است که در کودکی روی او آزمایشهایی را انجام داده بود. هدف ایدن جالب است، اما اینکه در داستان نهایتا به آن نمیرسید و حتی به خواسته او نزدیک هم نمیشوید اصلا هیجانانگیز نیست. ببینید ایجاد تغییر مسیر در داستان حقیقتا شگرد بسیار خوبی است که خیلی از کارگردانان و نویسندگان برای فرار از خستهکننده شدن روایت خود استفاده میکنند، اما نکته اینجاست که این اتفاق در Dying Light 2 چیزی را بهتر نمیکند.
شخصیت اصلی بازی خیلی بیروح است و اصلا قابل ارتباط نیست. در عنوان اول هم تقریبا چنین مشکلی وجود داشت، اما برخی حق انتخابها و صحنهها باعث میشد تا در آخرین لحظه که قصد نا امید شدن از او را داشتیم، نظرمان عوض شود. ایدن دارای شاخصه جالبی نیست که وابستگی ایجاد کند و بازیکن از دیالوگ یا حرفی خاص از او لذت ببرد. بلکه او صرفا وجود دارد تا در ویلادور بدود، بکشد، پارکور اجرا کند و در کل، وسیلهای برای اجرای یک گیم پلی بینظیر باشد.
از شخصیت اصلی هم که بگذریم، داستان خیلی از تصمیمات را به عهده بازیکن میگذارد، اما پس از دو بار اتمام بازی به روشهای مختلف، متوجه شدم که تغییر دیالوگ از گزینهای به گزینه دیگر کمترین تاثیر را در داستان دارد. برای مثال در عنوانی مانند Cyberpunk 2077 شاید کوچکترین حرف باعث مردن یا زنده ماندن یک شخصیت شود؛ اما در بازی Dying Light 2 از این خبرها نیست. با این وجود، اگر ایدن را فراموش کنیم و نحوه پیشرفت در داستان را فاکتور کلی بگیریم، میتوان گفت که شخصیتپردازی سایر کاراکترها بسیار خوب و تاثیرگذار است. هکان (Hakon)، سوفی (Sophie) و حتی لاوان (Lawan) که نقش آنتی هیرو را بازی میکند، همگی از بهترینهایی هستند که اگر به جای ایدن، یکی از آنها کاراکتر اصلی بود، شاید تجربه بازی Dying Light 2 حتی جذابتر هم میشد!
تغییر دیالوگ از گزینهای به گزینه دیگر کمترین تاثیر را در داستان دارد.
لازم به ذکر است که یکی دیگر از ویژگیهای اضافه شده به این بازی، تبدیل شدن خود ایدن به زامبی بوده و شما برای جلوگیری از آن، باید همیشه خود را به یک چراغ UV نزدیک کنید. هنگام روز هیچ مشکلی نیست، اما در شب یک دایره بالای صفحه نمایش داده میشود که اگر خط دور آن پر شده باشد، عملا به زامبی تبدیل خواهید شد! رسیدن به نور این خط را دوباره ریست و شارژ میکند تا بتوانید بیشتر زنده بمانید. این در حالی است که جمع کردن امتیاز برای ارتقا سلاح و … در شب خیلی بالاتر از روز خواهد بود. به همین دلیل نیز همیشه این ریسک وجود دارد که سعی کنید امتیاز بیشتر بگیرید، یا اینکه زودتر ماموریت خود در شب را تمام کنید تا بیشتر زنده بمانید.
در مجموع میتوان گفت که هنگام تجربه Dying Light 2، به شخصه از پریدن از یک ساختمان به ساختمان دیگر و دویدن روی دیوار لذت بردم، جدا کردن دست و پای زامبیها و انسانهای داخل بازی برای من که هر دست بردن در عناوین سری Mortal Kombat را بدون Fatality نمیگذارم واقعا جالب بود، و در نهایت، سیستم ارتقا در Dying Light 2 را در یک حد بالانس میبینم. اما درباره داستان، به نظرم شخصیتپردازی ایدن ضعیف بود، روایت کلی هدف بزرگی که سعی کنید به آن برسید را نداشت، و از همه مهمتر، داستان خیلی خیلی از عنوان اول دور شده بود؛ آن هم در حالی که نام بازی Dying Light 2 است!
- گرافیک خیرهکننده
- گیم پلی مهیج
- سیستم ارتقا بهبود یافته نسبت به نسخه اول
- موسیقی متن مناسب
- باگهای آزاردهنده
- شخصیتپردازی ضعیف کاراکتر اصلی
- داستان ضعیف
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید