قسمت دوم سریال Echo
1%
  • 0/10

موشکافی قسمت دوم سریال Echo | مرور ایستراگ‌ها و نکات مخفی

از نمایش ورزشی قدیمی تا علاقه مایا به نقاشی

موشکافی قسمت دوم سریال Echo | مرور ایستراگ‌ها و نکات مخفی ۲ ۲۷ دی ۱۴۰۲ مقالات جانبی (تلویزیون) کپی لینک

قسمت دوم سریال Echo ایستراگ و نکات مخفی زیادی را در خود جای داده که قصد داریم مروری بر مهمترین‌های آن‌ها داشته باشیم.

پس از بررسی افتتاحیه، حالا نوبت به قسمت دوم سریال Echo رسیده است. این قسمت Lowak نام داشته، با نمایش یک فلش بک به چند قرن قبل آغاز شده و بومیان آمریکایی را حین انجام یک مسابقه ورزشی نشان می‌‎دهد. در ادامه هم مایا لوپز را می‌بینیم که علی‌رغم هشدار هنری، دست به خرابکاری زده تا بدین ترتیب هشدار لازم را به تبهکارانی بدهد که همچنان برای ویلسون فیسک کار می‌کنند.

در ادامه مقاله قصد داریم مهمترین ایستراگ‌ها و نکات مخفی قسمت دوم سریال Echo را بررسی کنیم.

شروع با نگاهی به تاریخ

قسمت دوم با نمایش آلاباما در سال ۱۲۰۰ پس از میلادی آغاز می‌شود. به لطف کانسپت آرت‌های منتشر شده، می‌توان گفت شهری که در صحنه آغازین می‌بینیم، کاهوکیا (Cahokia) نام داشته و قبل از اینکه مهاجمان اروپایی به آمریکا قدم بگذارند، یکی از بزرگترین شهرهای قاره آمریکا بود. بد نیست بدانید نسخه کمیک بوکی مایا لوپز طی اتفاقاتی به گذشته سفر کرده و به کاهوکیا می‌آید تا دیداری با اجداد خود داشته باشد.

استیک بال بومیان

رویدادی که در قسمت دوم سریال Echo می‌بینیم، استیک بال چاکتا (Choctaw Stickball) یا ایشتابولی (Ishtaboli) نام داشته و یک ورزش بسیار قدیمی در میان بومیان آمریکا است. این ورزش معمولاً بین اهالی دو روستا یا قبیله برگزار شده و شرکت کنندگان باید با استفاده دو چوبی که در اختیار دارند، شی مورد نظر (در گذشته از سنگ استفاده می‌شد) را به دروازه تیم حریف برسانند.

ایشتابولی تا قرن بیستم میلادی محبوبیت بالایی داشت و به جنگجویان اجازه می‌داد تناسب اندام خود را حفظ کنند. این ورزش همچنین بعنوان یک راه حل مورد استفاده قرار می‌گرفت؛ مانند چیزی که در سریال اکو می‌بینیم. دو قبیله‌ای که بر سر زمین‌هایی دچار اختلاف شده، به رقابت پرداخته و هر تیمی که ببازد، مردم قبیله‌اش باید آن سرزمین را ترک کنند.

علاقه به نقاشی

وقتی سریال به زمان حال می‌آید، اولین چیزی که می‌بینیم، مایا و خانه قدیمی‌شان است. نکته جالب توجه، نقاشی‌هایی است که روی دیوار قرار دارند. مورد مشابهی را پیش از این در قسمت اول سریال Echo (صحنه‌ای که نسخه کودکی مایا با پدرش صحبت می‌کند) و همچنین سریال Hawkeye (صحنه‌ای که کیت شاپ به آپارتمان مایا می‌آید) دیده بودیم.

اشاره به ماجراجویی‌های فالکون و سرباز زمستان

سریال The Falcon and the Winter Soldier برای نخستین بار مخاطبان را به کشور مادریپور می‌برد که بهشت تبهکاران و قاچاقچیان محسوب می‌شود.

بیسکیت در صحنه‌ای که به مغازه اسکالی آمده، خطاب به یک زن و شوهر سفید پوست می‌گوید وسایل مورد نظرشان را می‌توانند جای دیگری پیدا کنند اما هیچ کدام اصیل نبوده و در کشور مادریپور ساخته شده‌اند. مادریپور در دنیای داستانی مارول حکم چین را دارد که هر چیزی را می‌سازد.

تضادی جالب

مادربزرگ پس از اینکه متوجه می‌شود مایا برگشته، به ملاقات هنری رفته و درباره این موضوع با او صحبت می‌کند. این ملاقات در باشگاه اسکیت سواری هنری رخ داده و همزمان با مکالمه دو شخصیت مزبور، آهنگ All My Life اثر K-Ci و Jojo پخش می‌شود.

K-Ci و Jojo در آهنگ All My Life سعی دارند شخص مورد نظر را بسیار حائز اهمیت نشان داده و او را پیش خودشان نگه دارند اما مادربزرگ در این صحنه تمام تلاشش را می‌کند تا مایا لوپز را دور از خود نگه دارد.

اشاره به نخستین حضور در کمیک بوک‌ها

مایا لوپز در یکی از صحنه‌های قسمت دوم سریال Echo سعی دارد به واگن D9-X نفوذ کرده و بمب را در جعبه‌ای خاص قرار دهد. اگرچه نمی‌توان با اطمینان گفت، انتخاب چنین نامی احتمالاً اشاره‌ای به جلد نهم کمیک بوک Daredevil باشد که اکو نخستین بار در آن معرفی شد.

اجداد وقت شناس

در صحنه نفوذ به قطار، اتفاقی غیرمنتظره افتاده و پای مصنوعی مایا بین گیره‌های نگهدارنده واگن‌ها گیر می‌کند. در این صحنه، دستان مایا درخشان شده، قدرتش افزایش پیدا کرده و به راحتی خودش را آزاد می‌کند. همان‌طور که اسکالی گفته بود، اجداد چاکتاها در زمان‌های نیاز به کمک نسل‌های بعدی می‌آیند.

احتمالاً مایا لوپز در ادامه (آثار بعدی فرنچایز Marvel Cinematic Universe) یاد می‌گیرد هر زمان که اراده کند، از قدرت اجداد خود بهره ببرد.

بمبی که مشخص نیست چطور ساخته شد

مایا لوپز پس از نفوذ به قطاری که حامل سلاح‌های تبهکاران بود، بمبی را داخل یکی از جعبه‌ها قرار داد تا به محض باز گشایی منفجر شود. اگرچه مایا لیست خریدی را به بیسکیت داده بود، هیچ کدام از وسائلی که در آن قرار داشت به درد ساخت یک بمب نمی‌خورد. از همین رو، نمی‌توان گفت مایا بمب را با چه موادی ساخته است.

اینکه بمبی را داخل جعبه‌ای قرار داد و بدون هیچ تردیدی آن را در میان گروهی از افراد منفجر کرد، نشان می‌دهد مایا لوپز یک ضدقهرمان است، نه قهرمان. اگر اخلاق و منش قهرمانان را داشت، باید احتمال می‌داد تعدادی از تبهکاران نه از روی انتخاب بلکه به ناچار مشغول چنین کاری بوده و لایق مرگ نیستند.

انتقامجویی

پس از اینکه انبار مهمان منفجر و خبرش پخش شد، هنری به مایا پیام داده و درخواست ملاقات دارد. مایا در همین صحنه پیامکی را با این مضمون برای عموی خود می‌فرستند: «اونا منو زدند. منم اونها رو زدم.» این اقدام احتمالاً در تلافی زخمی است که اول سریال دیده بودیم.

شغل مادربزرگ

بیسکیت در یکی از صحنه‌های قسمت دوم سریال Echo با مادربزرگ مواجه می‌شود، آن هم در حالی که صدمات زیادی به وانتش وارد شده است. جدا از طنزآمیز بودن این صحنه، مادربزرگ لباس کارش را به تن داشته و با کمک لوگویی که رویش دوخته شده، می‌توان فهمید برای خدمات پستی ایالات متحده آمریکا کار می‌کند.

منتظر موشکافی قسمت‌های بعدی سریال Echo باشید.



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
اشتراک
به من اطلاع بده
guest

2 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments