موشکافی قسمت اول سریال Echo | مرور ایستراگها و نکات مخفی
از اشاره به هوش بالای مایا تا ژست آشنای آقای وکیل
قسمت اول سریال Echo ایستراگ و نکات مخفی متعددی را در خود جای داده که قصد داریم مروری بر مهمترینهای آنها داشته باشیم.
آثار ابرقهرمانی، چه فیلم یا چه سریال، معمولاً ایستراگها و نکات مخفی زیادی را در خود جای دادهاند و این قاعده برای مینی سریال Echo هم صدق میکند؛ اثری که بخشی از فرنچایز Marvel Cinematic Universe بوده و درباره شخصیت مایا لوپز است که پیش از این در سریال Hawkeye معرفی شده بود. او به نوعی دست راست کینگ پین بود اما پس از اینکه به راز تاریکش پی برد، تصمیم گرفت از او فاصله بگیرد.
در ادامه مقاله قصد داریم مهمترین ایستراگها و نکات مخفی قسمت اول سریال Echo را بررسی کنیم.
مارپیچ آبی رنگ
در صحنه ابتدایی مارپیچی آبی رنگ میبینیم. این مارپیچ که خلاف جهت عقربههای ساعت میچرخد، از دید بومیان آمریکا یک نوع ادای احترام به خالق جهان است؛ زیرا الگوی مارپیچ در جای جای طبیعت استفاده شده و این موضوع به وضوح (برای مثال حلزون) قابل مشاهده است.
الهامگیری از افسانههای محلی
اگر با بومیان آمریکایی صحبت کنید، با وجود تفاوتهای زیادی که بین قبیلههای مختلف وجود دارد، متوجه یک وجه اشتراک میانشان خواهید شد: آنها عقیده دارند اجدادشان در زیر زمین زندگی میکردند تا اینکه طی اتفاقاتی به سطح آمده و ساکن شدند. قسمت اول سریال Echo این افسانه محلی را به شکلی متفاوت به تصویر کشیده است.
طبق یکی از افسانههای محلی، خالق جهان مردم چاکتا را از گل خلق کرد. به همین دلیل هم در ابتدای سریال و قبل از آمدن به سطح زمین پوستشان قهوهای تیره بوده و به گل شباهت دارد. در ضمن، طرحهایی که روی صورت اجداد مایا لوپز در صحنه ابتدایی دیده میشوند، از اشکال موجود روی ظروف سفالین قبیله چاکتا الهام گرفته شدهاند.
دارکوب، نشانه تغییر
طبق افسانهها، صدها سال پیش یک سیل بسیار بزرگ رخ داد و پس از اتمام آن، دارکوب اولین پرندهای بود که رابطهای دوستانه با مردم قبیله چاکتا برقرار کرد. این پرنده هر وقت خطری در کمین یا اتفاقی در آستانه رخ دادن بود، مردم قبیله را مطلع میکرد.
دارکوب در سریال Echo نقش مشابهی دارد. قبل از اینکه محل زندگی اجداد چاکتا تخریب شود، یک دارکوب روی دست یکی از اعضای قبیله مینشیند. همچنین قبل از اینکه تصادف رخ داده و مادر مایا لوپز جانش را از دست بدهد، باز هم شاهد پدیدار شدن یک دارکوب هستیم.
تغییر سرگذشت مایا لوپز
مایا لوپز در کمیک بوکها به قبیله شای ان (Ceyenne) تعلق دارد اما نسخه لایو اکشن او از قبیله چاکتا است. همچنین مادر مایا در کمیک بوکها بنا به دلایلی او و پدرش را ترک میکند اما در سریال جدید مارول شاهد مرگ این شخصیت بدست دشمنان پدر خانواده هستیم.
رد خون
در کمیک بوکها، ویلیام لوپز قبل از اینکه بمیرد، دستان خونینش را روی صورت مایا گذاشته و ردش به نمادی روی صورت مایا تبدیل میشود. این اتفاق در فرنچایز MCU رخ نمیدهد اما در صحنهای که مادر مایا جانش را از دست میدهد، خون به گونهای روی صورتش پخش شده که شدیداً به جای دست شباهت دارد.
باهوش، مثل همیشه
اگرچه مایا لوپز از حس شنیداری برخوردار نبوده و نمیتواند صداهای محیط و انسانهای دیگر را بشنود، در کمیک بوکها از هوش بسیار بالایی برخوردار است. سازندگان سریال بصورت مستقیم نه، ولی بصورت غیرمستقیم به هوش بالای مایا در یکی از صحنهها اشاره میکنند. در صحنهای که مایا و پدرش در حال صحبت هستند، تقدیرنامهای را میتوان روی دیوار مشاهده کرد.
اشاره به فیلم Shang-Chi
در یکی از صحنهها، مایا لوپز را در سنین کودکی میبینیم که از پدر خود سوالی درباره اژدهایان میپرسد. ویلیام لوپز هم در پاسخ میگوید شاید آنها واقعی باشند اما در جهان دیگری زندگی میکنند. این جمله بدون شک اشارهای به فیلم Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings است که در آن با اژدهایی غول پیکر ملاقات میکنیم که به جهان دیگری تعلق دارد.
آهنگی برای مبارزات زنانه!
مایا لوپز در صحنهای مقابل یک بوکسور دیگر قرار گرفته و به راحتی او را شکست میدهد. حین تماشای این صحنه میتوان آهنگ Crazy اثر Doechii را شنید. متن این آهنگ درباره زنی است که توسط دیگران دیوانه نامیده میشود اما این چیزها اهمیتی برایش ندارد. مایا تا حدودی شبیه به شخصیت آهنگ Crazy است. او اهمیتی به دیگران و نگاهشان نسبت به خودش نمیدهد.
در ضمن، آهنگ Crazy پیش از این در فیلم Fast X استفاده شده بود.
ژست مخصوص آقای وکیل
یکی از نکات جالب توجه قسمت اول سریال Echo بدون شک حضور دردویل است. در همان لحظات نخست حضور و قبل از اینکه مبارزه او و مایا لوپز آغاز شود، میتوان این ابرقهرمان محبوب را با ژست مخصوصش مشاهده کرد.
اگرچه مبارزه اکو و دردویل واقعاً عالی و هیجان انگیز است، نباید از سوتی تیم نویسندگی غافل شد. دردویل قبل از آغاز کتک کاری خطاب به اکو میگوید: «تمام شب زیر نظرشان داشتم.» سوالی که پیش میآید این است: «اگر زیرنظرشان داشته، چرا به اکو و همراهانش اجازه داده تبهکاران رقیب را بکشند؟»
تنفری که پا برچاست
مت مورداک یا دردویل، ویژگیهای شاخصی متعددی دارد که یکی از آنها تنفر از سلاحهای گرم است. اگر صحنه مبارزه اکو و دردویل را دوباره و اینبار با دقت تماشا کنید، میبینید مایا لوپز در هر فرصتی سعی میکند از سلاح گرم استفاده کند اما دردویل با وارد کردن ضرباتی آنها را از دستانش دور میکند.
گُنده بَکهای فریبکار
اگر فیلمهای مارول را مرور کنید، متوجه میشوید مایا لوپز تنها شخصیت مونثی نیست که توسط یک مرد چاق فریب داده شد. بلک ویدو (Black Widow) سالها پیش توسط مدیر اتاق سرخ فریب داده شده و دست به کارهای غیرقابل بخششی زد. همچنین گامورا و نبیولا هم فریب پدرخوانده خود، یعنی تانوس (Thanos) را خوردند.
اینطور که بنظر میرسد، وقتی نویسندگان مارول میخواهند یک شخصیت مذکر و فریبکار را خلق کنند، جثه بزرگ را باید در لیست ویژگیهای ظاهری او قرار دهند.
بغل، بی بغل!
وقتی بیسکیت پس از دو دهه بار دیگر مایا را میبیند، از شدت خوشحالی و هیجان او را در آغوش میگیرد. از واکنش مایا و زبان بدنش به وضوح میتوان متوجه شد از آن دسته افرادی است که رابطه خوبی با تعاملات فیزیکی ندارد.
اشاره به یک ابرقهرمان سرخ پوست
مایا لوپز در یکی از صحنههای قسمت اول سریال Echo به باشگاه اسکیتی میرود که Black Crow نام دارد. انتخاب چنین نامی بدون شک اتفاقی نبوده و باید آن را اشارهای به یک ابرقهرمان سرخپوست به همین نام در نظر گرفت.
منتظر موشکافی قسمتهای بعدی سریال Echo باشید.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید