نقد سریال Echo – اکو
فریب بزرگ
سریال Echo که حدوداً یک هفته پیش در سرویس استریم دیزنی پلاس منتشر شد، همان مسیر آثار اخیر مارول را طی میکند: سقوط!
قبل از اینکه مارول و دیزنی پلاس Echo را در دسترس قرار دهند، به دو دلیل علاقه چندانی به تماشایش نداشتم: دلیل اول، نحوه معرفیاش در سریال Hawkeye بود. مایا لوپز آنطور که باید و شاید نتوانست من را به خودش جلب کند و به همین دلیل، علاقهای هم به کندوکاش سرگذشتش نداشتم. دلیل دوم، گزارشهای غیررسمیای بود که منابع مختلف به اشتراک گذاشته بودند. آنها تاکید داشتند حتی مدیران مارول از کیفیت و جذابیت پایین سریال مطلع بوده و به همین دلیل، تعداد قسمتهایش را کم کردهاند.
وقتی تریلر سریال اکو از راه رسید، نظرم نسبت به آن کاملاً تغییر کرد؛ صحنههای اکشن جذاب، داستانی خشن و کاملاً جدی که خبری از آن شوخیهای گاه و بیگاه ابرقهرمانان نیست و از همه مهمتر، داستانی که المانهای علمی تخیلی را شامل نمیشود. مارول و دیزنی پلاس در کمپین تبلیغاتی از سریال جدیدشان بعنوان خشنترین محصول فرنچایز Marvel Cinematic Universe نام بردند که قرار است پتانسیل مارول را به رخ بکشد. راستش را بگویم، حالا میفهمم چرا هر پنج قسمت بطور همزمان منتشر شدند!
مایا لوپز در سریال Hawkeye متوجه شد کسی که مکان ملاقات را لو داد و باعث مرگ پدرش شد، در واقع کینگ پین بود. به همین دلیل، عموی خود را با شلیک گلوله کشت و حالا سعی دارد امپراتوری او را از آن خود کند. در همین راستا، به زادگاهش برمیگردد تا بتواند با زهر چشم گرفتن از افراد ویلسون فیسک، آنها را به اطاعت از خودش مجبور کند. هر چند، شرایط مطابق انتظار پیش نمیرود.
قبل از انتشار، تبلیغ زیادی پیرامون سریال اکو صورت گرفت و به افرادی پیشنهاد میشد که هیچ کدام از آثار MCU را ندیده بودند. مورد بعدی که شدیداً روی آن مانور داده شد، رده سنی آن بود. Echo اولین سریال مارول است که بخاطر صحنههای اکشن خشونت بار رده TV-MA را دریافت میکند. نکته ناامیدکننده ماجرا اینجاست که هیچ کدام از تبلیغاتهای صورت گرفته واقعیت نداشته و هر دو را میتوان فریب مخاطبان در نظر گرفت.
قسمت اول، شلخته آغاز میشود. نخست صحنهای را نشان میدهد که انگار از دل فیلمهای علمی-تخیلی بیرون آمده و سپس صحنههایی از برهههای مختلف زندگی اکو را میبینیم. عجیبتر از اینکه در همین صحنههای ابتدایی با دو شخصیت نقابدار مواجه میشویم که بدون شک یک مخاطب ناآشنا هویتشان را نمیداند. من که آثار قبلی مارول را دیده بودم، با تماشای این همه سکانس که از لحاظ زمانی متفاوت هستند، برای لحظاتی دچار سردرگمی شدم، چه برسد به مخاطبی که برای نخستین بار پای تماشا مینشیند.
مشکلات به همین موارد خلاصه نمیشود. زمان بندی معرفی قدرتهای فراطبیعی مایا لوپز افتضاح بوده و در سریال اختصاصی این شخصیت، اطلاعات دقیقی درباره آنها پیدا نمیکنیم. سریال همچنین اصلاً و ابداً سعی نمیکند به یکی از مهمترین سوالها پاسخ دهد: کینگ پین چطور با وجود شلیک به صورتش آن هم از فاصله چند متری هنوز زنده است؟ بخصوص اینکه مایا در یکی از صحنهها تاکید میکند به قصد کشت شلیک کرد.
هیچ کس نمیتواند بگوید اکو خشنتر از فیلمها و سریالهایی که مارول تاکنون ساخته نیست. در صحنههای اکشن شاهد شکستن استخوان و ریختن خون هستیم اما خشنترین و دارکترین سریال؟! دوستان محترم در تیم تولید و تبلیغات حتماً شوخی میکنند! خشونتی که در آثار مشابه از جمله Deadpool دیدیم، به مراتب بیشتر است. از همین رو، انتظار نداشته باشید مبارزات تن به تن چندان خونین باشند.
محصول جدید مارول مجموعاً ۳ مبارزه تن به تن در خود جای داده که مبارزه سوم حرف چندانی برای گفتن نداشته و خالی از جذابیت کافی است.
حالا که بحث صحنههای اکشن شد، باید گفت فیلمبرداری و اجرای آنها عالی بوده و کم شباهت به صحنههای اکشن سریال Daredevil نیست. دست اندرکاران ترجیح دادند به جای کاتها و تغییر نماهای متعدد، از برداشتهای بلند برای نمایش مبارزات استفاده کنند که نتیجه کار هیجان انگیز و نفس گیر است. همچنین نباید از خلاقیت دست اندرکاران غافل شد که کاتها را به گونهای انجام دادند که مخفی بنظر برسد. از همین رو، مخاطب در نگاه اول ممکن است اشتباه کرده و گمان کند تمام بدلکاریها در یک برداشت ضبط شدهاند.
محصول جدید مارول مجموعاً ۳ مبارزه تن به تن در خود جای داده که مبارزه سوم حرف چندانی برای گفتن نداشته و خالی از جذابیت کافی است. و خب، بعید میدانم دو مبارزه برای سریالی ۵ قسمتی کافی باشد. بخصوص اینکه داستان فراز و نشیبهای چندانی ندارد. همچنین به لطف تریلری که مارول منتشر کرد، قبل از شروع سریال میتوانید ۹۰ درصد اتفاقات مهم را حدس بزنید. ۱۰ درصد باقی مانده را هم پس از تماشای سه قسمت ابتدایی پیش بینی خواهید کرد.
بازیگران، بطور کلی انسانها از دو طریق احساسات خود را بروز میدهند: جملات و زبان بدن. مایا لوپز، یک شخصیت ناشنوا بوده و به همین دلیل، تمام بار انتقال احساسات و جلب توجه مخاطب روی زبان بدن و میمیکهای صورت بازیگر او قرار میگیرد. با وجود این چالش بزرگ، الاکوآ کاکس (Alaqua Cox) در نقش اصلی درخشیده و مخاطب با توجه به حالتهای صورتش براحتی میتواند به خشم یا اندوه او پی ببرد. البته نباید از تصمیم هوشمندانه دست اندرکاران سریال برای قطع صدای محیط در برخی صحنهها را نادیده گرفت که باعث شده مخاطب درک بهتر و دقیقتری از زندگی یک شخصیت ناشنوا داشته باشد.
سریال اکو روی دو جنبه متفاوت از کینگ پین تمرکز داشته و وینسنت دن آفریو (Vincent D’Onofrio) در نمایش هر دو موفق ظاهر میشود. بازیگر آمریکایی هم در صحنههایی که کینگ پین یک شخصیت زخم خورده است میدرخشد و هم در صحنههایی که یک شخصیت کاریزماتیک و پرابهت است.
تریلر، همه ما را فریب داد؛ گمان میکردیم با یک سریال خشن و سرشار از مبارزات نفسگیر طرف هستیم اما چیزی که نسیبمان شد، مینی سریالی ۵ قسمتی است که بخش عمده آن به تضادهای درونی شخصیت اصلیاش و موتور سواریهای متعدد اختصاص داده شده و خبری از روایت یک قصه جنایی نیست. بنابراین، برای اینکه با ناامیدی کمتری تماشای شریال را به اتمام برسانید، توصیه میکنم صفتهایی مثل «متفاوتترین»، «خشنترین» و «دارکترین» را کنار گذاشته و انتظارات را پایین آورده تا نسبت به وقتی که پایش گذاشتید، حس بد نداشته باشید.
- عملکرد عالی بازیگران بخصوص الاکوآ کاکس
- طراحی جذاب و نمایش مبارزات تن به تن بواسطه برداشتهای بلند
- قطع تمامی صداها در برخی صحنهها به منظور برقراری ارتباط با مایا لوپز
- شروع سردرگم کننده
- روند حوصله سربر و قابل پیش بینی داستان
- تعداد کم صحنههای اکشن و خشونت پایین آنها
- عدم پاسخگویی به برخی سوالات بسیار مهم
- معرفی نه چندان دقیق قبیله چاکتا
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید