اگرچه شیطانشناسهای زیادی در سراسر جهان وجود داشته و دارند، لورین و اد وارن از مشهورترینها به شمار میروند.
در صورتی که از طرفداران فیلمهای ترسناک باشید یا فردی در دایره دوستانتان باشد که به این ژانر علاقه دارد، احتمالا نام لورین و اد وارن به گوشتان خورده است؛ افرادی که مجموعه فیلمهای کانجورینگ با محوریت فعالیتهایشان ساخته شد. طی دهههای گذشته افراد زیادی در حوزه شیطانشناسی و مبارزه با موجودات ماورایی فعالیت کرده و میکنند اما وارنها مشهورترینهایشان به شمار میروند. دلیل این اتفاق را باید در پروندهها و گسترده فعالیتهایشان جستجو کرد.
اد و لورین وارن به واسطه دنیای سینمایی The Conjuring توانستند به شهرت بیشتری در میان مردم جهان دست یابند اما پیش از اکران اولین فیلم مجموعه هم چهرههای شناخته شدهای بودند. آنها نه تنها به نقاط مختلف ایالات متحده آمریکا سفر کردند تا روی اتفاقات مختلف کار کنند، بلکه کتابها و مقالات زیادی نوشتند، در کنفرانسهای زیادی به سخنرانی پرداختند و در برنامههای تلویزیونی متعددی حاضر شدند. حتی پیش از اکران کانجورینگ، اقتباسهای قابلتوجهی از پروندههایشان ساخته و منتشر شده بودند.
حالا که The Conjuring: The Devil Made Me Do It به سینماها آمده و از طریق سرویس استریم HBO Max هم در دسترس قرار گرفته، میخواهیم به زندگی واقعی لورین و اد وارن نگاهی بیندازیم.
لورین و اد وارن که هستند و چرا مشهور شدند؟
اد وارن ماینی و لورین ریتا وارن، یک زن و شوهر بودند که به عنوان کارشناسان اتفاقات فراطبیعی مانند خانه یا اشیا نفرین شده فعالیت داشتند. اد با مطالعه چیزهای زیادی درباره انواع مختلف شیطانها یاد گرفت و به مرور زمان، به یک نویسنده و سخنران در این حوزه تبدیل شد. لورین مدعی بود یک روشنبین است و میتواند با دنیای ارواح ارتباط برقرار کند. آنها با همکاری هم روی موارد مختلفی کار کردند که ادعا میشد سرمنشا فراطبیعی یا شیطانی دارند.
لورین و اد وارن در سال ۱۹۵۲ میلادی New England Society for Psychic Research را تاسیس کردند که یک گروه در زمینه شکار شیاطین به شمار میرود. آن دو همچنین کتابهای زیادی نوشتند. تمام این کتابها درباره اتفاقات فراطبیعیای هستند که طی سالهای فعالیشان بررسی کردند. وارنها در صحبتهای خود مدعی شده بودند طی دهههای گذشته درباره بیش از ۱۰ هزار اتفاق تحقیق و بررسی انجام دادند. در ضمن، گروه NESPR در تحقیقات خود از اشخاص مختلف مانند دکتر، محقق، افسر پلیس، پرستار و دانشجو استفاده میکند تا نشان دهد مدارک و شواهد جمعآوری شده قلابی نیستند.
پروندههایی که وارنها رویشان کار کردند طی دهههای گذشته به آثار مختلفی مانند سریال تلویزیونی، فیلم سینمایی یا مستند تبدیل شدهاند. برای مثال میتوان به The Amityville Horror یا فرنچایز سینمایی کانجورینگ را نام برد. در ضمن، اد در سال ۲۰۰۶ فوت کرد اما لورین تا سال ۲۰۱۹ زنده بود و حتی در ساخت فیلمهای کانجورینگ مشارکت داشت.
وارنها برای انجام تحقیقات هیچ گونه پولی دریافت نمیکردند و تمام درآمدشان از سخنرانی یا اهدای امتیاز ساخت اقتباس از پروندههایشان بود.
مهمترین پروندههای لورین و اد وارن
در این بخش، مهمترین پروندههای وارنها را مرور میکنیم.
آنابل
آنابل، یک عروسک از نوع Raggedy Ann است که هم اکنون در موزه اشیا نفرین شده وارنها قرار دارد. طبق ادعاها، پرونده آنابل به دهه ۷۰ میلادی تعلق داشته و نخستین بار یک دانشجوی پرستاری متوجه رفتارهای عجیب عروسک شد. با شدت یافتن اتفاقات، به سراغ یک مدیوم (فردی که با ارواح در ارتباط است) رفت تا شاید بتواند پاسخی برای پرسشهای موجود در ذهنش بیابد. مدیوم گفت روح یک دختربچه به نام آنابل در عروسک رسوخ کرده است.
دانشجوی پرستاری و هماتاقیاش در ابتدا تصمیم گرفتند با آنابل همزیستی داشته باشند اما رفتارهای خشونتآمیز عرروسک به مرور زمان بیشتر شد. آنها که دیگر نمیتوانستند با شرایط موجود ادامه دهند، به طریقی با لورین و اد وارن آشنا شده و با آنها تماس گرفتند. وارنها پس از بررسیهای بیشتر متوجه شدند خبری از روح یک دختربچه نبوده و موجودی شیطانی به داخل عروسک رسوخ کرده و کنترلش را در دست گرفته است. آن دو سپس عروسک را به موزه اشیا نفرین شده برده و در یک محفظه شیشهای قرار دادند تا نتواند برای افراد بیشتری دردسرساز شود.
آنابل، یکی از مهمترین المانهای مجموعه کانجورینگ است.
وحشت آمیتیویل
پرونده وحشت آمیتیویل، درباره یک خانه نفرین شده در روستایی به همین نام است. طبق ادعاها، ماجرا در نوامبر سال ۱۹۷۴ میلادی شروع شد. رونالد دفئو جونیور شش نفر از اعضای خانواده خود (پدر، مادر، دو خواهر و دو برادر) را با شلیک گلوله کشت. او حدودا یک سال بعد به قتل درجه دو محکوم شد و برای گذراندن حبس ابد به زندان رفت. او نهایتا در مارس سال جاری میلادی جان خود را از دست. دفئو در دفاعیات خود گفته بود یکبار شنید اعضای خانواده در حال توطئهچینی درباره او هستند. در نتیجه، تصمیم گرفت در حالی که خواب هستند جانشان را بگیرد. او همچنین بیان کرد وقتی روند قتل را آغاز کرد، همه چیز خیلی سریع پیش رفت و نتوانست جلوی خودش را بگیرد. در ضمن، وکیل دفئو سعی کرده بود جنایت موکل خود را به واسطه دیوانگی توجیه کند که موفق نشد.
جرج و کتی لوتز در دسامبر سال ۱۹۷۵ میلادی به همراه سه فرزند خود به خانهای نقل مکان رفتند که تا چند ماه قبل به خانواده دفئو تعلق داشت؛ همان خانهای که قتل در آن رخ داده بود. با گذشت ۲۸ روز از نقل مکان، خانواده لوتز از خانه فرار کردند. آنها مدعی شده بودند یک موجود شیطانی در آنجا سکونت داشته که بسیار خشن است.
لورین و اد وارن در مارس ۱۹۷۶ به همراه تیمی از شبکه Channel 5 New York و یک گزارشگر به نام مایکل لیندر به خانه دفئو رفتند تا تحقیقاتی را درباره ادعای خانواده لوتز انجام دهند. در همین راستا، از فروسرخ برای ثبت تصاویر استفاده کردند. یکی از تصاویر پسربچهای شیطانی را ثبت کرده بود که چشمانی براق داشت و میخواست از راه پله بالا برود. تصویر مزبور سه سال بعد به صورت عمومی منتشر شد.
ساکنان و مسئولان آمیتیویل بابت شهرتی که خانه طی دهههای گذشته به دست آورده به هیچ وجه رضایت ندارند. آنها از رفت و آمدهای غریبهها برای بازدید از خانه یا ساختن محتوا با محوریت آن خسته شده و ترجیح میدهند هیچ صحبتی از آن یا حتی قتل اعضای خانواده دفئو به میان نیاورند.
روح خبیث آنفیلد
پگی هاجسون در آگوست سال ۱۹۷۷ میلادی با پلیس تماس گرفت و ادعا کرد مبلهای خانه به خودی خود حرکت کرده و فرزندانش هم صدای کوبیده شدن روی دیوار را شنیدهاند. در پی این تماس، یک افسر پلیس به محل آمد و در گزارش خود نوشت صندلی بدون هیچ دلیل مشخصی تلو تلو خورده یا روی زمین کشیده میشود. خانواده هاجسون بعدها مدعی شدند صداهای عجیب و غریبی شنیده، اسباب بازیها به این سمت و آن سمت پرتاب میشوند، محل صندلیها تغییر میکند و و کودکان هم به شکل عجیبی در هوا معلق میشوند.
بیش از ۳۰ نفر که شامل همسایه، کارشناس مسائل فراطبیعی و روزنامهنگار میشود، طی مدت ۱۸ ماه به بررسی خانهای که هاجسونها در آن سکونت داشتند پرداخته و موارد مشابهی را ثبت کردند. در ضمن، بررسیهای زیادی روی اعضای خانواده به خصوص دخترهای ۱۱ و ۱۳ ساله صورت گرفتند؛ کودکانی که بیشترین مواجهه را با پدیدههای فراطبیعی داشتهاند. جو نیکل یک محقق مسائل فراطبیعی است. او اعتقاد دارد افرادی که ادعاهای دو دختر را قبول کردهاند افراد زودباوری هستند. نیکل برای اثبات ادعای خود به دوربینی اشاره کرد که در خانه هاجسونها قرار گرفته و طوری تنظیم شده بود که هر ۱۵ ثانیه یک عکس ثبت کند. نیکل با استناد به عکسها مدعی شد اتفاقات توسط اعضای خانواده رخ میدادند، نه یک روح خبیث.
تعدادی دیگر از کارشناسان هم عقاید مشابهی با جو نیکل داشتند. آنها پس از بررسی شواهد مانند فایلهای صوتی از صداهای عجیب و غریبی که ادعا میشد به شیطان تعلق دارد، به اطمینان رسیدند هاجسونها برای جلب نظر رسانهها دست به چنین کارهایی زدهاند. با این حال، لورین و اد وارن تاکید داشتند یک روح خبیث در خانه سکونت داشت. در ضمن، فیلم The Conjuring 2 بر اساس همین پرونده ساخته شده است.
محاکمه آرنی شایان جانسون
محاکمه آرنی شایان جانسون، یکی از مشهورترین پروندههای تاریخ ایالات متحده آمریکا محسوب میشود؛ پروندهای که متهم سعی کرد به واسطه شیطان عمل خود را توجیه کرده و گناه را گردن موجودی بیاندازد که کنترلش را به دست گرفته بود. ماجرا زمانی آغاز شدکه آرنی به همراه دبی و دیوید گلتزل به خانهای رفتند که اخیرا اجارهاش کرده بودند. دیوید، برادر دبی بوده و سن چندانی نداشت. او باید بخشی از خانه را تمیز میکرد اما مدعی شده بود با یک مرد پیر و ترسناک مواجه شده است. زوج جوان گمان میکردند دیوید قصد دارد با این بهانه از زیر بار پاک کردن شانه خالی کند اما او به نقل از پیر مرد گفت اگر خانواده گلتزل به اینجا نقل مکان کنند آسیب میبینند.
تجربههای فراطبیعی دیوید گلتزل ادامه یافت. پیرمرد هر از گاهی به سراغش میآمد، جملات لاتین به زبان میآورد و تهدید میکرد روحش را خواهد دزدید. دیگر اعضای خانواده همچنین چند باری صداهای عجیب و غریب از اتاق زیرشیروانی شنیدند اما هیچ کدام مواجههای با پیرمرد نداشتند. شرایط در ادامه وخیمتر شد. دیوید شبها کابوسهای وحشتناکی میدید و رفتارهای عجیبی نشان میداد. علاوه بر این، بدون توضیحی زخمهای جدید روی نقاط مختلف بدنش ظاهر میشدند. با ادامه یافتن اتفاقات خوشایند، خانواده گلتزل با لورین و اد وارن تماس گرفته و از آنها درخواست کمک کردند. لورین یک روشنبین است؛ به بیان دیگر چیزهایی را میبیند که افرادی عادی نمیبینند. او مدعی شد اطراف دیوید یک مه سیاهرنگ وجود داشت که نشاندهنده حضور موجودی شیطانی بود.
لورین و اد وارن به این نتیجه رسیدند که چارهای جز جنگیری ندارند. به همین دلیل، سه مراسم جنگیری انجام دادند. طبق ادعای وارنها، دیوید گلتزل حین جنگیری رفتارهای عجیبی را از خود نشان داد که یکی از آنها اشاره به قتلی بود که در آینده رخ خواهد داد. طبق شهادت افراد حاضر در دادگاه، آرنی موجود شیطانی را حین جنگیری مورد تمسخر قرار داد و گفت به جای دیوید، کنترل مرا بگیر. همین اتفاق باعث شد یکی از موجودات شیطانی از بدن دیوید به آرنی شایان جانسون انتقال یابد. آرنی نهایتا در سال ۱۹۸۱ میلادی صاحبخانه را در یک مشاجره به قتل رساند. علیرغم تلاشهای وارنها برای اثبات وجود موجود شیطانی، آرنی به قتل درجه یک محکوم شد.
قسمت سوم کانجورینگ با محوریت این پرونده ساخته شده است.
خانه اسندکر
خانه اسندکر، یک پرونده است که به سال ۱۹۸۶ میلادی تعلق دارد. طبق ادعای وارنها، خانواده اسندکر به خانهای نقل مکان کرده بودند که در گذشته یک مردهشور خانه بود. در نتیجه، به سکونتگاهی برای موجودات شیطانی تبدیل شده بود. فیلم The Haunting in Connecticut که در سال ۲۰۰۹ میلادی اکران شد، بر اساس همین پرونده ساخته شده است.
ری گورتون، یک نویسنده آمریکایی بوده و قصد داشت بر اساس تجربیاتی که اسندکرها داشتند، یک کتاب بنویسد. از همین رو، به سراغشان رفت و گفتگوهایی را برای همه آنها انجام داد. او به یاد میآورد تمامی اعضای خانواده با مشکلات جدی مانند اعتیاد به نوشیدنیهای الکلی و مواد مخدر دست و پنجه نرم میکردند. از همین رو، قادر نبودند با جزئیات درباره اتفاقات صحبت کنند. علاوه بر این، هر کدام نسخه متفاوتی را روایت میکرد.
خانواده اسمرل
جک و جنت اسمرل به همراه فرزندان خود در سال ۱۹۸۶ میلادی به خانهای واقع در وست پیتسون نقل مکان رفتند. آنها پس از مدتی با اتفاقات غیرقابلتوضیح مانند صداهای بلند، بوهای بد، پرتاب شدن سگشان به سمت دیوار، تکان خوردن تشک تختها، هل داده شدن یکی از دختران خانواده و اذیت و آزارهای جسمانی مواجه شدند. اسمرلها که چاره دیگری نداشتند، با لورین و اد وارن تماس گرفتند.
اد و لورین وارن پس از ورود به خانه متوجه شدند موجود شیطانیای که در آنجا حضور دارد، بسیار قدرتمند است. وارنها سعی کردند با پخش آهنگهای مذهبی و خواندن دعا موجود را به خروج وادار کنند اما او در پاسخ آینهها را تکان داد و مبلها را جابجا کرد. او حتی روی یکی از آینهها نوشت: گورتان را گم کنید.
اگرچه وارنها مدعی شده بودند یک موجود شیطانی اعضای خانواده اسمرل را آزار داده و همراهشان نقل مکان میکند، شواهد چیز دیگری میگوید. برای مثال، یک کشیش محلی دو شب در خانه حضور داشت و هیچ اتفاق غیرطبیعی را تجربه نکرد. منتقدان هم میگویند اسمرلها برای اثبات ادعای خود هرگز دلیل محکمی ارائه ندادند.
گورستان یونین
پرونده گورستان یونین، درباره روحی است که به شکل یک زن پدیدار شده و ظاهرا لباس عروسی و سفید رنگی به تن دارد. اد وارن مدعی شده بود ویدیوی روح را ثبت کرده است.
ادعاهای لورین و اد وارن چقدر حقیقت دارد؟
قبل از اینکه به سراغ پروندههای وارنها برویم، بهتر است نگاهی به زندگی خصوصیشان بیاندازیم. اد و لورین در میان رسانهها و علاقهمندان به آثار ترسناک به عنوان یک زوج خوشبخت و بینقص به تصویر کشیده شدهاند اما ظاهرا آنها فراز و نشیبهای بسیاری داشتهاند؛ فراز و نشیبهایی که از چشم رسانهها دور ماندهاند.
وب سایت The Hollywood Reporter در سال ۲۰۱۷ میلادی یک مقاله با محوریت زندگی شخصی اد و لورین وارن منتشر کرد. طبق این مقاله، اد به مدت چند دهه با فرد دیگری رابطه عاشقانه داشت. نکته عجیب ماجرا اینجا است که تمامی اتفاقات با اطلاع لورین رخ داده بودند. ماجرا از دهه ۶۰ میلادی آغاز میشود؛ زمانی که وارنها چندان در حوزه شغلی خود مشهور نشده بودند و اد مجبور بود به عنوان راننده اتوبوس کار کند تا بتواند خرج خانه را در بیاورد.
طبق مدارکی که در اختیار نویسنده THR قرار گرفته، پنی در دهه ۶۰ میلادی یک دختر ۱۵ سال بود که رابطهای عاشقانه را با اد وارن آغاز کرد. او چند سال بعد به خانه وارنها نقل مکان کرد و نخست در اتاقی ساکن شد که مقابل اتاق لورین قرار داشت اما نهایتا اد طبقه بالا را ساخت و در اختیار معشوقه دومش قرار داد. به گفته پنی، اد یک شب را پیش همسرش میگذراند و شبی دیگر را با معشوقهاش صبح میکرد.
پنی در بخش دیگری از اظهارنامه خود نوشت یکبار یکی از همسایهها متوجه حضورش در خانه وارنها شد و با پلیس تماس گرفت. افسران آبیپوش به سراغش رفتند و از او خواستند به رابطه نامشروعش با اد وارن اعتراف کند اما از این کار سر باز زد. مسئولان که به اطمینان رسیده بودند دختر نوجوان حاضر به همکاری نیست، مجبور شدند او را به محلی مخصوص جوانان بزهکار بفرستند. با این حال، اد هر هفته به سراغش میآمد و بعد از مدرسه، به محل قرار عاشقانه خود میرفتند.
تا جایی که پنی به یاد میآورد، وارنها او را به عنوان دختر یتیمی که سرپرستیاش را بر عهده گرفته یا برادرزاده/خواهرزاده خود معرفی میکردند. او همچنین گفت پس از اینکه باردار شد، وارنها وادارش کردند بچه را سقط کنند. پنی به توصیه وارنها به بقیه گفته بود فردی یک شب به خانهاش آمد و به او تجاوز کرد. پنی همچنین در یک فایل صوتی که با محوریت وارنها ضبط شده بود، میگوید اختلافات شدیدی میان اد و لورین وجود داشت تا جایی که برخی اوقات گمان میکرد یکدیگر را خواهند کشت. پنی همچنین مدعی شده خدای واقعی لورین، پول است.
اگر به یاد داشته باشید، در بخش مربوط به گورستان یونیون گفته شد اد وارن ویدیویی را از زن سفیدپوش ضبط کرد. اد به رسانهها گفته بود به مدت یک هفته در گورستان پنهان شد تا بتواند ویدیوی مد نظر را ضبط کند. با این حال، پنی میگوید ویدیو جعلی بوده و شخصا در ساخت ویدیو کمک کرده است. طبق ادعا، پنی وظیفه داشت در منابع مختلف گشته و اطلاعاتی درباره ظاهر زن سفیدپوش به دست بیاورد تا جلوی دوربین ظاهر واقعگرایانهای داشته باشد.
وب سایت THR به منظور ارائه پوشش عادلانهای از اتفاقات، اظهارنامه و فایل صوتی پنی را برای وکیل خانواده وارنها ارسال کرد. وکیل در پاسخ یک ایمیل نوشت و به نقل از جودی وارن (دختر خانواده) و تونی اسپرا (داماد خانواده) نوشت آنها دههها است با لورین، اد و پنی زندگی میکنند اما هرگز با مواردی که پنی ادعا میکند مواجه نشدند. وکیل در بخش دیگری از متن نوشت وارنها بخش عمده زندگی خود را مشغول رفتن به مکانهای مختلف برای بررسی یا سخنرانی کردهاند و تمام این مدت، پنی در خانه میماند و از آنجا محافظت میکرد. در ضمن، وکیل به نقل از دیگر اعضای خانواده مدعی شده پنی یک معشوقه داشت و حتی برای یک برهه زمانی با او ازدواج کرد.
تونی دروسا-گراند، یک تهیهکننده آمریکایی است. او اصلیترین نقش را در ساخته شدن The Conjuring داشته است. وارنر تمامی فیلمهای بعدی (اعم از دنباله یا اسپینآف) را بدون مشارکت دروسا-گراند ساخت تا سود بیشتری به جیب بزند. او که به هیچ وجه از اقدام استودیو آمریکایی رضایت نداشت، از آن شکایت کرد و در جریان دادگاهها، واقعیتهایی پیرامون وارنها فاش شد. او گفت فیلمها برخلاف چیزی که ادعا میشود چندان بر اساس واقعیت نیستند. او در بخشی از متن خود گفت جودی بخش عمده زندگی خود را با مادر لورین گذراند و در خانه حضور نداشت. این موضوع را میتوان حکم تاییدی بر ادعای پنی دانست. زن کهنسال مدعی شده بود به غیر از او فرد دیگری در خانه حضور نداشت.
اظهارنانه و فایل صوتی پنی هرگز به صورت مستقیم در اختیار رسانهها نگرفت. انتشار آن، نتیجه اختلاف حقوقی بود که میان تونی دروسا-گراند و وارنر به وجود آمده بود. در ضمن، پنی اکنون دهه هشتم زندگی خود را پشت سر میگذارد و یک زندگی آرام در کنار همسر خود دارد. هر چند، گاهی اوقات بابت گذشته و ماندن در خانه وارنها حسرت میخورد؛ اقدامی که بهترین سالهای زندگیاش را نابود کرد.
استیو نوولا یک عصبشناس و پری دیآنجلیس یک شکگرای مشهور در سال ۱۹۹۷ میلادی مصاحبهای پیرامون لورین و اد وارن با روزنامه Connecticut Post انجام دادند. آنها در بخشی از صحبتهای خود اذعان کردند وارنها انسانهای خوبی هستند اما در بحث شیطانشناسی و فعالیتهایشان در حوزه اتفاقات فراطبیعی نظر کاملا متفاوتی داشتند. نوولا و دیانجلیس گفتند آنها در خوشبینانهترین حالت، راویان مجموعهای از داستانهای غیرمنطقی درباره اشباح و در بدبینانهترین حالت، کلاهبردارانی خطرناک هستند. آن دو مبلغ ۱۳ دلار پرداخته و در یکی از تورهای موزه وارنها شرکت کرده بودند. هدف از انجام چنین کاری، بررسی تمامی مدارکی بود که وارنها طی دهههای گذشته در فعالیتهایشان جمعآوری کرده بودند.
استیو نوولا و پری دیآنجلیس نه تنها گشت و گذاری در موزه انجام دادند، بلکه تمامی ویدیوها را تماشا کردند. در انتها، به این نتیجه رسیدند تمامی پروندههای وارنها بزرگنماییای بیش نبوده و هیچ چیز شیطانیای پیرامون آیتمهای موجود در موزه وجود ندارد. به عقیده نوولا و دیآنجلیس، تحقیقات وارنها هرگز علمی و دقیق نبوده و همیشه با یک پیشفرض به سراغ سوژه میرفتند؛ پیشفرضی که به آنها میگفت ریشه اتفاقات در عوامل فراطبیعی است. لورین وارن در پاسخ به ادعاهای عصبشناس و شکگرای مشهور گفت آنها اعتقادی به خدا ندارند. او همچنین به دفاع از تحقیقات خود و نحوه انجامشان پرداخت.
در ضمن، لورین وارن سالها پیش از مرگش در مجموعهای از آزمایشات علمی شرکت کرد تا قابلیت روشن بینی خود را به دیگران ثابت کند. دکتر ثلما ماس که وظیفه انجام آزمایشها را بر عهده داشت، صریحا اعلام کرد قدرت بینایی وارن بسیار قدرتمندتر از انسانهای عادی است.
موزه وارنها
لورین و اد وارن طی دهههایی که مشغول فعالیت در زمینه شیطانشناسی و مقابله با آنها بودند، هر چیزی که تحت تاثیر شیاطین قرار گرفته یا اصطلاحا نفرین شده بودند را در زیرزمین خانه جمعآوری کردند. هدف این بود که آیتمها را در جایی محبوس کنند تا شیاطین نتوانند به واسطه آنها بیشتر از این به مردم عادی صدمه بزنند. موزه آنها شامل آیتمهای مختلفی میشود؛ از تابوت خونآشام گرفته تا سنگ قبر کودک که به عنوان محراب شیطان مورد استفاده قرار میگرفت. به این موارد باید نفرینهای مرگ، ماسکهای شیطانی و عروسک مشهور آنابل را اضافه کرد.
در پی فوت لورین وارن در سال ۲۰۱۹ میلادی، موزه وارنها به صورت دائمی بسته شد اما پیش از آن به بازدیدکنندگان اخطار داده میشد تحت هیچ شرایطی اشیا موجود را لمس نکنند. البته تمامی آیتمهای موجود در زیرزمین نفرین شده نیستند. برای مثال، تعدادی از آنها نقاشیهایی هستند که اد وارن با محوریت شیاطین کشیده بود. با این حال، توصیه میشد به منظور عدم جذب انرژی منفی موجود در محیط، حتی به نقاشیها دست زده نشود. در ضمن، به غیر از عروسک آنابل چند آیتم شاخص دیگر هم در موزه وجود دارد که کمتر مورد توجه رسانهها قرار گرفته و بد نیست با آنها آشنا شوید:
پیانو نفرین شده
اد وارن سالها قبل یک پیانو را به خانه خود آورد و در یکی از اتاقها قرار داد. طبق گفته او، چند باری پیانو به صورت خود به خودی شروع به نواختن کرد؛ نواختنی که با ورود به اتاق به اتمام میرسید. با تکرار شدن این اتفاق، وارن نتیجه گرفت پیانو نفرین شده است.
آینه احضار
اگرچه این آیتم آینه احضار (The Conjuring Mirror) نامگذاری شده، هیچ گونه ارتباطی با مجموعه فیلمهای کانجورینگ ندارد. نام آینه از کاربردش گرفته شده است.
تونی اسپرا در گذشته گفته بود آینه احضار در واقع یک نوع دروازه است که مردگان میتوانند از آن برای ورود به دنیای زندهها استفاده کنند.
تابوت خونآشام
اگر وارد موزه وارنها شوید، با تعدادی تابوت مواجه میشوید که به خونآشامها تعلق دارند. با وجود چنین ادعایی، هیچ گونه توضیحی دربارهشان ارائه نشده و اصلا مشخص نیست وارنها تابوتها را از چه کسی و چگونه گرفتهاند.
عروسک سایه
برخلاف عروسک آنابل که در دنیای واقعی طراحی کودکانهای دارد، یک عروسک دیگر در موزه دیده میشود که بسیار ترسناک است: عروسک سایه.
طبق ادعاها، عروسک آنابل چند باری به مردم حمله و زخمیشان کرد. عروسک سایه عملکرد متفاوتی دارد. او وارد رویای انسانها شده و سپس جانشان را میگیرد.
در انتها، لازم به ذکر است موزه وارنها به صورت دائمی تعطیل شده است.
نظر شما درباره وارنها چیست؟ با ما در میان بگذارید.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید