بازی Elden Ring به عنوان جدیدترین محصول استودیوی FromSoftware توانسته نظرات مثبت بسیار زیادی را از آن خود کند. با این حال در این مقاله قصد نداریم نقاط قوت و همچنین نقاط ضعف این اثر را بررسی کنیم. بیشتر به دنبال این سوال هستیم که در جهان بازی پیش از شکستن حلقه چه اتفاقاتی در جریان بوده و چه رخدادهایی موجب شده تا دنیای بازی پس از شکسته شدن حلقه از یک بحران جدی رنج ببرد.
این مسئله تقریبا به یک عادت برای هیدتاکا میازاکی تبدیل شده تا او به فرم عادی و سنتی برای بازیکن قصهای را روایت نکند. اگر بازی Dark Souls را نیز تجربه کرده باشید به این مسئله به خوبی پی بردهاید که باید خودتان قصه و افسانههای جهان بازی را کشف کنید. با این اوصاف میازاکی در بازی ویدیویی Elden Ring کمی نرمش از خود نشان داده و قصهای سرراستتر برایمان تعریف میکند که بخش زیادی از بار افسانههای دنیای لندزبیتوین مدیون ایدهپردازیهای نویسنده مشهور آمریکایی یعنی جورج. آر.آر. مارتین است. مطلب پیش رو، تحلیل نویسنده از وقایع و مشاهداتش در جهان بازی است. بنابراین اگر در توضیح مسئلهای خطایی وجود دارد، شما میتوانید با درج دیدگاه، وجود یک اشتباه را در تفسیر داستان بازی Elden Ring گوشزد کنید تا در صورت صحت این اشتباه، مطلب اصلاح گردد.
همه چیز از الدن رینگ شروع شد
شاید شما هم تصور میکردید که وقتی گفته میشود الدن رینگ شکسته شده و دنیای بازی به آشوب کشیده شد، منظور واقعا شکسته شدن یک آیتم است. در صورتیکه الدن رینگ یک شی و حلقه فیزیکی نیست. الدن رینگ بیشتر به یک قانون طبیعت در جهان بسیار وسیع بازی به اسم لندز بیتوین (The Lands Between) میماند. الدن رینگ در حقیقت از تعدادی Great Runes تشکیل میشود؛ آیتمهایی فرابشری که به نوعی ساز و کار دنیا را از دو بعد دنیوی و معنوی تعریف میکنند. از آنجایی که هر سرزمین بزرگی معمولا یک یا چند خدا برای حکمفرمایی دارد، لندز بیتوین نیز پروردگاری دارد و او کسی نیست جز ملکه ماریکا.
ملکه ماریکا (Queen Marika) به عنوان خدای جاویدان لندز بیتوین محسوب میشود؛ خدایی که خود به خود بهوجود نیامده و قدرتش را به ذات کسب نکرده و از طریق نیرویی به اسم «اراده والاتر» (The Greater Will) در جایگاه خدایی قرار میگیرد. نیروی مذکور تنها به فرم «دو انگشت» (Two Fingers) با شخصیتها ارتباط برقرار میکند و تنها افرادی خاص به اسم Finger Readers میتوانند صحبتهای این نیرو را از مجرای دو انگشت متوجه شده و ترجمه کنند. یکی از فینگر ریدرهای بازی درست در هاب اصلی بازی حضور دارد که پس از کشتن گادریک میتوان با او و دو انگشت ارتباط برقرار کرد.
ملکه ماریکا بچههایی دارد که به عنوان نیمهخدا در اقصی نقاط جهان بازی حضور داشته و سرگرم حکمفرمایی در هر بخشی هستند. ماریکا از همسرش گادفری (Godfrey)، اولین الدن لرد سه بچه به دنیا میآورد: گادوین (Godwyn)، مورگوت (Morgott) و موگ (Mohg).
همانطور که الدن رینگ یک حلقهی فیزیکی نیست، نیروی The Greater Will نیز چیزی نیست که بتوان به راحتی آن را مشاهده و لمس کرد. با این اوصاف درختی عظیم الجثه و طلایی تحت عنوان The Erdtree در مرکز جهان بازی قرار دارد که از آن به عنوان مرکز و هستهی قدرت نیروی The Greater Will میتوان یاد کرد. اگر دقت کنید زمانی با باس فایتهای مهم داستانی روبهرو میشوید که در نزدیکی و مجاورت این نوع درختها هستید. این درختها هستند که به عنوان یک واسط بین نیرو و موجودات نقشی اساسی ایفا میکنند.
گادوین، اولین قربانی اتفاقات هولناک بازی الدن رینگ
وقایع شوم بازی از نقطهای آغاز شد که Rune of Death در یک شب دزدیده میشود. پس از این اتفاق، یکی از بچههای ماریکا به اسم گادوین (Godwyn the Golden) در شبی که تحت عنوان The Night of the Black Knives از آن یاد میشود به قتل میرسد. همانطور که اشاره کردیم گادوین در واقع حاصل ثمره ازدواج ماریکا با گادفری (Godfrey)، اولین الدن لرد داستان بود.
ماریکا پس از باخبر شدن از مرگ دردناک گادوین به یکباره ناپدید میشود. یک باور این است که ناپدید شدنِ ماریکا پس از شکسته شدن الدن رینگ اتفاق افتاده است. واقعهای که تحت عنوان «شکسته شدن» (The Shattering) از زبان شخصیتهای داخل بازی شنیده میشود. با غیب شدن ماریکا از سرزمین لندز بیتوین، بچههای ملکه و اشخاص داخل جهان بازی به جان هم افتاده تا حاکم بیچون و چرای کل دنیا شوند. پروسهای که طبیعتا ختم به خیر نمیشود! با این اوصاف گادریک، رنالا، ژنرال ردان، رایکارد و مورگوت افرادی بودند که در نهایت امر توانستند هر کدام Great Rune هایی را تصاحب کنند.
شروع جنگ الدن رینگ و شرح داستان ژنرال ردان و مالنیا
فرزندان ماریکا برای تصاحب قطعات باقیمانده الدن رینگ به جان یکدیگر افتادند. این جنگ با اینکه تبعات هولناکی در لندزبیتوین داشته اما در نهایت برندهای نداشت؛ برندهای که بتوان از او به عنوان فرمانروای یکتای لندز بیتوین یاد کرد.
ما در بازی با دو مبارز و جنگجوی کارکشته آشنا میشویم. ژنرال ردان (Radahn) و مالنیا (Malenia) که تا سر حد مرگ با یکدیگر به نبرد و پیکار پرداختهاند اما در نهایت مبارزهی آنها به تساوی ختم شد. هر چند مالنیا که به شدت مجروح شده بود، در واپسین لحظات نبرد توانست در کمال ناباوری ژنرال ردان را به یک بیماری به اسم Scarlet Rot مبتلا کند. اسکارلت رات به سرعت توانست ذهن ردان را مسموم کند و این بیماری علنا تبدیل شده بود به یک مدل طلسم که به سبب آن، ردان باید تا ابد در صحرای سرزمین کیلید (Caelid) با حالتی جنونآمیز روزگار بگذراند. بیماری اسکارلت رات نیز مثل یک سم مهلک در فضای کیلید پخش شد و کل این منطقه زیر یک آسمان به رنگ قرمز به تباهی رسید. علتِ اینکه کیلید یکی از مناطق بسیار غمزده و عاری از هر گونه سرسبزی به حساب میآید به خاطر نبرد غمانگیز بین مالنیا و ژنرال ردان است.
فراخوانی گروهی به اسم Tarnishedها برای اصلاح امور منطقه
ما به عنوان بازیکن در نقش فردی به اسم Tarnished فراخوانده میشویم تا این آشوب را اصلاح کنیم. در واقع صفت Tarnished تنها منحصر به یک فرد خاص نیست و به گروهی اطلاق میشود که از موهبت The Greater Will محروم هستند. اینکه ما باید پیش از نشستن در Site of Grace ابتدا محل را فعال کنیم، یک دلیلش میتواند به همین توجیه داستانی برگردد که بازیکن باید برای برخورداری از این قدرت ابتدا با آن ارتباط برقرار کند؛ درست همانند بازیهای دارک سولز که ما باید ابتدا با آتش ارتباط برقرار میکردیم. اما چه کسی باعث شده تا Tarnishedها مجدد فراخوانی شوند؟ مگر آنها فراموش نشده بودند؟
پاسخ کوتاه: نیروی The Greater Will. به نظر میرسد که این نیروی فرابشری قصد دارد به یک طریق آشوب ناشی از شکسته شدن الدن رینگ را اصلاح کند و تنها گزینهای که روی میز وجود داشته، گروه Tarnished بود. به همین دلیل بازیکنها به منطقه فراخوانده میشوند. در طول بازی با سایر Tarnishedها نیز آشنا میشویم که هر کدام مسیری خاص را دنبال میکنند. در تریلر سینمایی ابتدای بازی نیز با چند فقره کاراکتر مثل Hoarah Loux و Chieftain of the Badlands آشنا میشویم. پس از نبرد با گادریک (Godrick)، اولین دشمن مهم بازی، میفهمیم که Tarnishedهای بازی میتوانند قدرت Runeهای الدن رینگ را در دست بگیرند. بنابراین ارتقای کاراکتر نیز به این سان توجیه داستانی پیدا میکند.
داستان ملکه رنالا (Renalla) و نقشش در حوادث بازی الدن رینگ
برای توضیح داستان شخصیت رنالا که مبارزه به نسبت چالشبرانگیزی با او داشتیم باید به زمانی پیش از شکسته شدن حلقه و مرگ گادوین سفر کنیم. زمانیکه ماریکا در جنگی طاقتفرسا با خاندان کاریان (Carian Royal Family) به سر میبرد. خاندان کاریان تحت نظارت ملکه رنالا، ملکه ماه کامل و سرپرست آکادمی جادوگران به جنگ با ماریکا مشغول بود. مدیریت نبرد از سمتِ ماریکا توسط جنگجویی به اسم Radagon از محفل طلایی (Golden Order) بود که از بدِ ماجرا، ردگان عاشق و دلباختهی ملکه رنالا میشود. این عشق و علاقه باعث شد تا برای مدت زمانی موقت صلح و صفا بین دنبالهروهای محفل و جادوگران شکل گیرد. از طرفی دیگر، حاصل عشق بین ردگان و رنالا، تولد بچههایی به اسم رانی (Ranni)، رایکارد (Rykard) و ردان (Radahn) بود. رانی، فرزندی است که نقش کلیدی در خرابکاریهای ماجرای الدن رینگ دارد که در ادامه به او نیز میپردازیم.
خیانت ماریکا به گادفری و چرخش ۱۸۰ درجهای ردگان!
ماریکا پس از فتح و فتوحات تمامی سرزمینهای اطراف خود، به شوهرش گادفری خیانت و او را تبعید میکند. به نظر میرسد به دلیل اینکه گادفری دیگر توفیری برای نیروی The Greater Will و فتوحات بیشتر ندارد، ماریکا او را به راحتی پس میزند. ردگان که از این مسئله بو میبرد، به دلیل علاقهاش به ماریکا و صد البته قدرت بیشتر، رنالا را ترک کرده و با ملکه ماریکا ازدواج میکند. این اتفاق قطعا تبعات بدی را به دنبال دارد. اول از همه اینکه رنالا به شدت از رفتار شوهرش ردگان ناراحت شده و از ماریکا و ردگان به شدت متنفر و عصبانی میشود. اگر دقت کنید شما در هیچ قسمتی از دانجن رنالا آبجکت Stakes of Marika را مشاهده نمیکنید؛ چراکه رنالا نمیخواسته هیچ اثر و رد پایی از ماریکا، کسی که دل شوهرش را برده در محیط اطرافش وجود داشته باشد.
ازدواج ماریکا و ردگان و تولد دو دمیگاد جدید
قبلا گفته بودیم که حاصل ازدواج ردگان و رنالا فرزندی به اسم رانی بود. در پیوندی که ردگان با ماریکا داشته، فرزندهای بیشتری به دنیا آمدند. مالنیا که قبلا اشاره شد با ژنرال ردان مبارزه کرد، تنها یکی از فرزندان این دو تن به حساب میآید. از دیگر فرزندان ردگان و ماریکا میتوان به Miquella اشاره کرد.
الان که متوجه پیشینه شخصیتهای اصلی داستان شدیم بهتر است به زمانی برگردیم که گادوین به قتل رسیده و پدیده Shattering موجب شکسته شدن حلقه میشود. وقتی که با شخصیت Ranni the Witch در دنیای بازی آشنا میشویم، کمی جلوتر در داستان میفهمیم که رانی، مالنیا و میکوئلا همگی به دنبال جایگاه ملکه ماریکا بودند. با این حال نکته جالب داستان اینجاست که مالنیا و میکوئلا به صورت مادرزادی نفرینشده به دنیا آمده بودند و نمیتوانستد با این نقص در مسند قدرت به جای مادر باشند. در صورتیکه رانی میتوانسته روی صندلی قدرت بنشیند چون از مادری دیگر زاده شده بود. پیچش هیجانانگیز و غیرقابل پیشبینی داستان در اینجاست که Rune of Death در همان ابتدای داستان توسط خود رانی دزدیده شده بود. رانی توانسته بود این آیتم مهم را از محافظ ماریکا و نگهبان این Rune یعنی Maliketh the Black Blade بدزدد.
همه چیز زیر سر رانی بود!
شاید این سوال را بپرسید که Rune of Death چه به درد رانی میخورد؟ یک فرضیه وجود دارد که این شخصیت با کینه زیادی که از نسل دمیگادها یعنی فرزندان گادفری و ماریکا داشته، میتواند چاقوهای قدرتمندی بسازد تا این خدایان نامیرا را بکشد. در ابتدا قرعه به دلایل نامعلومی به اسم گادوین افتاد و مشاهده کردیم که مرگ گادوین چه تبعاتی داشته. این بحث پیش میآید که پس از مرگ گادوین، ماریکا به عنوان مادر نتوانسته خودش را کنترل کرده و با جنونی که گریبانگیرش شده میتواند الدن رینگ را بشکند.
در قتل گادوین اما همه چیز به درستی پیش نمیرود. رانی طی ماجرای کشتن گادوین، ناخواسته روح خودش را از کالبدش جدا میکند. در حقیقت برای گادوین نیز چنین بلایی سرش میآید و روح از کالبدش جدا میشود. به عبارتی دیگر مکانیسم کشتن خدایان نامیرا توسط چاقوهای رانی در واقع جداسازی روح از کالبد فیزیکیشان است.
ارتباط ملینا در داستان بازی الدن رینگ؛ شخصیت خوب یا بد؟
ملینا (Melina)، شخصیتی که در ابتدای بازی با ما ملاقات میکند و هر از گاهی راهنماییهای لازم را گوشزد میکند در این داستان چه نقشی دارد؟ این مسئله را از همان تریلر و پیشنمایشهای بازی میدانیم که نشانهای که در چشم رانی و ملینا وجود دارد شبیه به هم هستند، اما در چشمهای متفاوت. بنابراین میازاکی با زبانِ بیزبانی دارد میگوید این دو شخصیت به یکدیگر مرتبط هستند. آیا باید این فرض را پیش بکشیم که ملینا و رانی با یکدیگر خواهر هستند؟ یا یک فرض قویتر اینکه ملینا در واقع همان رانی است اما در کالبدی دیگر! این فرض از این بابت قویتر دانسته میشود چون ما میدانیم که جسم رانی در واقع از بین رفته و ما تنها با روح و فرم ماوراییاش در ارتباط هستیم. از کجا معلوم که یک تکهی دیگری از روحش تحت عنوان ملینا در خدمت ما نباشد؟ از طرفی رانی و ملینا همزمان با یکدیگر هیچ وقت در بازی جلوی چشممان ظاهر نمیشوند. جالب نیست؟ آیا باید قبول کنیم ملینا و رانی یک هویت مشترک هستند اما با انگیزههای مختلف؟ برای پاسخ به این سوال باید بیشتر به دنبال ریزهکاریهای داستانی در جهان بازی باشیم. الدن رینگ در پرداخت به ملینا به نظر میرسد که کمکاری کرده و این ما هستیم که باید وجب به وجب دنیای بازی را به دنبال پاسخ به سوالاتمان بگردیم.
نظر و فرضیههای شما درباره داستان بازی Elden Ring چیست؟ نظر و برداشتتان را از بازی الدن رینگ با ما و دیگر خوانندگان این مقاله به اشتراک بگذارید.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید